امانوئل مکرون در انتخابات اخیر فرانسه مجدد برای یک دوره پنجساله دیگر، راهی کاخ الیزه شد. در این انتخابات-که به دور دوم نیز کشید- مکرون 58/55درصد آرا و مارین لوپن 41/45درصد آرا را کسب کردند. آنچه در این انتخابات اهمیت دارد، بررسی جایگاه مکرون برای دوره دوم پنجساله خود در سمت ریاستجمهوری فرانسه است. در ادامه برای بررسی ابعاد مختلف رای آوردن مکرون و تاثیراتی که بر اتحادیه اروپا و منطقه میگذارد، با رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم که در ادامه متن آن را میخوانید.
اولویت اروپا رای نیاوردن لوپن بود
تاثیراتی که انتخابات فرانسه بر اتحادیه اروپا دارد، از منظرهای بسیاری قابلبررسی است. از همین منظر، از رحمان قهرمانپور پرسیدم برنده شدن مکرون در انتخابات فرانسه، چه تاثیری میتواند بر ساختار اتحادیه اروپا بگذارد؟
او در پاسخ با تاکید بر اینکه الان برای اتحادیه مهم این بود که در وسط جنگ روسیه با اوکراین در فرانسه راستهای افراطی مخالف اتحادیه اروپا قدرت نگیرند، توضیح داد: «اتحادیه اروپا ساختاری مبتنیبر تصمیمگیری جمعی و اجماع است. درست است که فرانسه و آلمان نقش بسیار مهمی در حفظ انسجام اتحادیه اروپا دارند، اما عمده تصمیمها در اتحادیه اروپا مبنیبر اجماع است. بنابراین فرانسه نقش متفاوتی نسبت به سایر کشورهای اتحادیه اروپا نخواهد داشت. چیزی که الان برای اتحادیه مهم بود، این بود که وسط جنگ روسیه با اوکراین، در فرانسه راستهای افراطی مخالف اتحادیه اروپا قدرت نگیرند. بهعبارت سادهتر میخواهم بگویم، اولویت اروپا این بود که لوپن رای نیاورد و انسجامی که اتحادیه اروپا در مقابل روسیه دارد، خدشهدار نشود. براساس همین، رای آوردن مکرون یکجور ادامه وضع قبلی خواهد بود. البته مکرون وعدههایی مبنیبر ایجاد ارتش مستقل اروپایی داده، ولی واقعیت این است که اروپا با انبوهی از مشکلات مواجه است که تحقق این امر-تشکیل ارتش مستقل- را مشکل میکند، لذا روی کار آمدن مکرون بیشتر از آنکه به تقویت اروپا کمک بکند، مانع از تضعیف انسجام درونی اتحادیه اروپا خواهدشد.»
لوپن خواستار خروج فرانسه از اتحادیه اروپا بود
در ادامه این گفتوگو به بررسی مواضع سیاسی لوپن و تاثیر او بر اتحادیه اروپا پرداختیم. دراینباره از این کارشناس مسائل بینالملل پرسیدم که اگر لوپن رای میآورد-باتوجه به ویژگیهای سیاسیای که داشت مثلا برخی او را مانند ترامپ جهانگریز و ملیگرای افراطی میدانستند-، وضعیت اتحادیه اروپا به چه شکلی درمیآمد و چه تاثیراتی بر اروپا داشت؟ قهرمانپور اشاره کرد که نسخه فرانسوی ترامپ، اریک زمور بود که مثل ترامپ به جهانگرایی حمله میکرد و مواضع تند داشت. اما لوپن بعد از شکست در انتخابات 2017 مواضع خود را تعدیل کرد.
او درباره تعدیل سیاستهای لوپن شرح داد: «لوپن برای تعدیل سیاستهای خود، هم اسم حزبش را تغییر داد، هم برخی مواضع تندی را که در گذشته داشت، تعدیل کرد. ازجمله آنها، مخالفت با ماندن فرانسه در اتحادیه اروپا بود که لوپن این دو سه سال اخیر، از خروج فرانسه از اتحادیه اروپا حمایت نمیکرد. چون ترسیده بود و میدانست که جامعه فرانسه نسبت به این مساله حساس است. و یکی از دلایل افزایش رأی او در دور اول و همچنین در دور دوم انتخابات، همین تعدیل مواضع بود. البته باید این نکته را هم درنظر داشت که این تعدیل موضع لوپن، علاوهبر اینکه برای او فرصت بود، برایش تهدید هم بود. از اینجهت فرصت بود که توانست بخشی از آرای طبقات پایین و کارگری را به دست بیاورد و ترس از خود را کاهش دهد. اما از آنجهت تهدید بود که اریک زمور، دیگر نامزد ریاستجمهوری، در زمان ثبتنام انتخابات در نتیجه این تعدیل مواضع لوپن، گفته بود لوپن، نماینده خوبی برای مطالبات ما نیست.»
اولویت لوپن، مقابله با مهاجران و مسلمانان بود نه فرگزیت
قهرمانپور همچنین در ادامه نکاتی که درخصوص تعدیل مواضع مارین لوپن طی سالهای اخیر مطرح کرد، گفت: «بنابراین اگر هم فرضا لوپن برنده انتخابات میشد که البته احتمال آن خیلی کم بود، به این دلیل که هم کمپین ضعیفی داشت و هم به نظر میرسید خودش هم چندان باور نداشت که ممکن است برنده شود، به این معنا نبود که اتحادیه اروپا را دچار بحران خواهد کرد، چون اولویتش را مساله مهاجران ازجمله مسلمانان، عربها، ایرانیان و... تعریف کرده بود. ما این را در مناظرهها هم دیدیم. نکته قابلتوجه در اینباره آنکه از معدود مواردی که خانم لوپن از مواضع خود در آن مساله عقبنشینی نکرد، مساله مخالفت با داشتن حجاب در ملأعام و فضاهای عمومی و همچنین مساله مقابله با مهاجران بود. درواقع میتوان گفت این موارد ازجمله باورهای سخت او بود که آن را تا دور دوم همچنان حفظ کرد. لذا باید توجه داشت که خانم لوپن، از دو سه سال پیش، بحث مخالفت با اتحادیه اروپا را تعدیل کرده بود اما همچنان روی موضوع مهاجران و مسائل پیرامون آن ازجمله تهدیدات ناشی از افزایش جمعیت آنان و امثال این تاکید داشت. بنابراین، با فرض اینکه او پیروز میشد، اولویت یک او، مساله مهاجرت، امنیت اجتماعی و مسائل داخلی فرانسه بود و دنبال خارج کردن فرانسه از اتحادیه اروپا نمیرفت چون این کار، مستلزم برگزاری رفراندوم و عبور از موانع زیادی بود و برای به نتیجه رسیدن، نیاز به همراهی پارلمان داشت که باتوجه به اینها، خانم لوپن، نمیتوانست چنین کاری کند.»
مکرون توانست از بحران اوکراین به نفع خود در انتخابات استفاده کند
این کارشناس مسائل بینالملل درباره شرایطی که جنگ اوکراین برای اروپا و افکار عمومی کشور فرانسه به وجود آورد، گفت: «حمله روسیه به اوکراین، یک فضای ترس و نگرانی در اروپا به وجود آورد که رهبران سیاسی سعی کردند از این فضای ترسناکی که روسیه به وجود آورده به نفع خودشان استفاده کنند؛ مکرون هم جزء آنان بود. او تلاش زیادی کرد که روسیه به اوکراین حمله نکند که موفق هم نشد و در کمپین خود هم مرتب اشاره میکرد که من همه تلاشم را بهکار گرفتم که جنگ نشود ولی شد. از طرف دیگر، مکرون در کمپین انتخاباتی خود با برخی مواضع بایدن درباره اوکراین هم مخالفت کرد، ازجمله اینکه درموردی گفت آنچیزی که در اوکراین اتفاق میافتد و بایدن آن را قتلعام نامیده، نیازمند نظر حقوقدانان است. ما حقوقدان نیستیم و سیاستمدار هستیم و حقوقدانان هستند که باید در این زمینه نظر دهند. یعنی هم از روسیه انتقاد میکرد و هم از آمریکا. دلیل آن هم این بود که بتواند بخشی از آرای مردد را به خود جلب کند. نکته دومی که به مکرون در استفاده از مساله روسیه کمک کرد، وام چند میلیون یوروییای بود که لوپن در سال 2014 از یک بانک روسی گرفته بود. مکرون در مناظرههای تلویزیونی بهصراحت خطاب به لوپن گفت شما چون از بانک روسی پول گرفتهاید، بنابراین پوتین برای شما یک رهبر خارجی حساب نمیشود، بانکدار، ارباب و رئیس شماست. بنابراین نمیتوانی برخلاف نظر رئیس و بانکدار خود حرف بزنی. که این یک طعنه اساسی به لوپن بود و لوپن هم نتوانست به این سخنان مکرون جواب دهد.»
قهرمانپور ادامه داد: «بنابراین اگر لوپن میتوانست مساله روسیه را جمع کند، شاید اثرگذاری منفیاش بر آرای او کمتر بود، کمااینکه کمپین انتخاباتی مکرون توانست آن مساله شرکت آمریکایی و دادن دو میلیارد یورو به این شرکت از سوی دولت فرانسه را به نوعی مدیریت کند و اجازه ندهد به نقطهضعف مکرون در انتخابات تبدیل شود. بنابراین مساله روسیه در بین افکار عمومی فرانسه وجود داشت اما این مهارت مکرون و همینطور ضعف لوپن در جلوگیری از استفاده او از مساله روسیه بود که باعث شد درنهایت مکرون از این مساله کمال استفاده را داشته باشد.»
موقعیت مکرون در قیاس با روسایجمهور قبلی ضعیفتر است
این پژوهشگر روابط بینالملل در پاسخ به اینکه تحولات اخیر فرانسه و رقابت میان این دو نامزد که حالا مکرون توانسته پیروز آن باشد، چه اثراتی بر مسائل مربوط به مذاکرات وین و حتی روابط این کشور با کشورهای منطقه و ایران خواهد داشت، گفت: «مکرون در قیاس با روسایجمهور قبلی فرانسه موقعیت ضعیفتری دارد. یعنی در قیاس با ژاک شیراک یا حتی نیکولا سارکوزی، موقعیت مکرون ضعیفتر است، واقعیت هم این است که مکرون، برخاسته از یک فرانسه چندپاره است. برخاسته از فرانسهای است که در آن چپ و راست سنتی، کارآمدی خود را از دست داده و راست افراطی، قدرت گرفته است. لذا موقعیت مکرون در قیاس با ژاک شیراک و سارکوزی برای حضور در خاورمیانه و برای نقشآفرینی در سیاست بینالملل، تا حدی ضعیفتر از اسلاف خود است. این یک واقعیت است. ما از سال 2000 به اینسو که نگاه میکنیم، حضور و نفوذ فرانسه در بخشهای مختلف دنیا کمتر شده است. تاحدی که بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هم فرانسه نتوانسته اتحادیه اروپا را آنطوری که باید و شاید احیا، منسجم و تقویت کند، این یک فضای کلی است که در فرانسه شاهد آن هستیم.»
اولویت خاورمیانهای فرانسه تحکیم روابط با عربستان سعودی است
قهرمانپور همچنین ادامه داد: «اما درباره روابط فرانسه با کشورهای منطقه؛ اگر بخواهیم از این زاویه به روابط فرانسه و ایران نگاه کنیم، خب باید به این نکته توجه کرد که پیرامون روابط فرانسه با ایران چند مساله وجود دارد؛ اول اینکه فرانسه در سیاست خاورمیانهای خود، دنبال اولویت دادن به عربستان است. همانطور که میدانید، فرانسه بعد از جنگجهانی اول و فروپاشی عثمانی و طرح قیمومیت سازمان ملل، بر لبنان و سوریه قیمومیت داشت. به همین جهت از سالها قبل، روابطی سنتی با این کشورها داشته و سعی میکند در شرایط فعلی همان روابط سنتی با جهان عرب را احیا کند. همانطور که دیدیم بعد از انفجار بیروت، مکرون به لبنان رفت و آنجا حرفی زد که بعدا هم اسباب حمله به او شد. گفت تا چند ماه دیگر که به لبنان بازمیگردم مشکلات در اینجا باید حل شده باشد. که لبنانیها به اظهارنظر او بدین شکل اعتراض کردند که او همچنان فکر میکند لبنان مستعمره فرانسه است.»
مواضع مخرب مکرون علیه ایران
در پایان این گفتوگو با اشاره به مواضع منفی گذشته فرانسه در دور قبلی ریاستجمهوری او پرسیدیم مکرون در دور جدید ریاستجمهوری خود، چه مواضعی علیه ایران خواهد داشت؟
او گفت: «مواضع فرانسه از چند جهت قابل بررسی است. یکی اینکه فرانسه احساس میکند داشتن روابط نزدیک با عربستان کمک خواهد کرد که فرانسه بتواند موقعیت سنتی خود در جهان عرب را احیا کند. طبیعتا با توجه به اختلافاتی که بین ایران و عربستان وجود دارد، تاثیرات فرانسه بر عربستان مطلوب ایران نیست و یکی از دلایل نارضایتی ایران از سیاستهای منطقهای فرانسه همین مساله است. فرانسه برخلاف روسیه، نتوانسته یک رابطه متوازن بین ایران و عربستان برقرار کند. درحالیکه اگر از زاویه اتحادیه اروپا نگاه کنیم، نقض حقوق بشر در عربستان خیلی جدیتر است. و از آن مهمتر، مساله قتل جمال خاشقچی، بحرانی در روابط خارجی عربستان بود و خیلی از رهبران کشورهای غربی نمیتوانستند از عربستان دفاع بکنند اما مکرون، با وجود بدنام شدن در عرصه بینالمللی به عربستان سفر کرد. این نشان میدهد که فرانسه در سیاست خود در خاورمیانه، جایگاه خاصی برای عربستان قائل است و سعی میکند در موارد اختلافی بین ایران و عربستان، از عربستان حمایت کند. این قاعدتا مطلوب ایران نیست چون ایران با عربستان یک رقابت منطقهای دارد.
موضوع دومی که وجود دارد، بخش نقشآفرینی فرانسه در لبنان است و رابطهای که ایران با حزبالله لبنان دارد. با توجه به رابطه نزدیکی که ایران با حزبالله دارد، طبیعی است که ایران نسبت به سیاست فرانسه در لبنان حساسیت ویژه داشته باشد. این هم یکی از موضوعات مورداختلاف بین ایران و فرانسه است.
موضوع دیگری که هست، بحث برجام است و مواضع تندی که فرانسه در گذشته درخصوص برجام گرفته است. ازجمله در برخی موارد باعث شده که مذاکرات به تاخیر بیفتد، یا در همین دور اخیر که تیم مذاکرهکننده علی باقریکنی مذاکره میکردند، میبینیم آن زمان که مکرون در سفر عربستان بود، گفت دیگر این مذاکرات به سرانجام نمیرسد و باید متوقف شود و این موضع تندی بود. لذا موضوع دیگری که بین ایران و فرانسه وجود دارد، بحث مذاکرات هستهای و نقش فرانسه در این مذاکرات است.»