تاریخ : Mon 25 Apr 2022 - 04:53
کد خبر : 71357
سرویس خبری : نقد روز

مهم است که اسناد سیاستی و تحولی چه نسبتی با گفتمان دولت دارند

مجتبی نامخواه، پژوهشگر عدالت در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

مهم است که اسناد سیاستی و تحولی چه نسبتی با گفتمان دولت دارند

واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد می‌شود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی به‌معنای حقیقی، نه به‌معنای صورت‌های حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیش‌بردن یک گفتمان را دارند.

فرهیختگان: با وجود گذشت 9 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم به نظر می‌رسد گفتمان فراگیری وجود ندارد که بتوان اقدامات دولت را ذیل آن جمع‌بندی کرد. گفت‌وگوی روزنامه فرهیختگان با مجتبی نامخواه در همین رابطه را بخوانید.
دولت جدید درحال حاضر گفتمانی دارد؟ و شما به‌عنوان یک پژوهشگر تا چه میزان «عدالت و جمهوریت» را به‌عنوان گفتمان دولت، لمس کردید؟
واقعیت این است آنچه در سیاست یا در سطح فکری و ایده کلان دولت از گفتمان یاد می‌شود، از نظر اجتماعی منوط به این است که برآمدن یک دولت از یک خاستگاه اجتماعی مشخص باشد و بخش معینی از جامعه را نمایندگی کند. به میزانی که نمایندگی سیاسی به‌معنای حقیقی، نه به‌معنای صورت‌های حقوقی محقق شود، دولتمردان امکان پیش‌بردن یک گفتمان را دارند. بنابراین گفتمان تعیین‌کردنی نیست. یک نوع تعین‌یافتنی است، بیش از آنکه تعیین‌کردنی باشد. آنچه تعیین‌شدنی و اعلام‌شدنی و انتخاب‌شدنی است شعار است، نه گفتمان. فقدان گفتمان و فقدان ایده کلان در سطح تئوریک باعث می‌شود در سطح سیاسی دولتمردان انسجام گفتاری مشخصی نداشته باشند، در گزینش همکاران و نیروهای انسانی و نظام منزلتی که برای ما تعریف می‌کنند، جایگاهی که در ساختار برای آنها تعریف می‌کنند هیچ‌گونه انسجامی نداشته باشند و همین‌طور برنامه‌ها و اقدامات نیز فاقد انسجام می‌شود. بنابراین در پاسخ به پرسش اینکه گفتمان دولت چیست، آنچه درخصوص دولت کنونی می‌توان بدان فکر کرد این است که جامعه به همان میزان نقش دارد که دولتمردان نقش دارند، یعنی به همان میزان جامعه از گفتمان دولت حق دارد حرف بزند که دولتمردان می‌توانند. به یک معنا تعیین گفتمان پروژه‌ای نیست. این مقدمات را از این باب عرض کردم که بیان کنم وضعیتی که دولت درحال حاضر با آن مواجه است، وضعیتی است که نه در سطح تئوریک و نهادهای تئوریک مثل مرکز بررسی‌های استراتژیک که بیان کردید، نه در سطح گفتار دولتمردان و نخبگان و نه در سطح رتوریک و نه در سطح اقدامات و برنامه‌ها به یک گفتمان یا یک ایده مشخص ارجاع داده نمی‌شود. ویترین این فقدان ایده کلان هم فارغ از تحلیل محتوای رتوریک دولتمردان عالی‌رتبه، که ما آنجا فقدان ایده را می‌بینیم، می‌تواند در وضعیت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری باشد. یعنی کانال این مرکز، ویترین این ایده بودن است. شما با مرکزی مواجه هستید که برای درگذشت افرادی خارج از حوزه کاری مرکز، پیام تسلیت صادر می‌کند، برای روز بیماری‌های نادر پیام گرامیداشت صادر می‌کند و آنجا بیان می‌شود دولت در این زمینه برنامه دارد. این نشان نمی‌دهد دولت در همه زمینه‌ها برنامه دارد، اتفاقا نشان‌دهنده این است که فاقد ایده مرکزی و استراتژیک است، فاقد ایده راهبردی است که بتواند بقیه اقدامات را همسو کند. دعاهای روزانه ماه رمضان در آن کانال گذاشته می‌شود و این نشان می‌دهد در سطح تئوریک هیچ گفتمان مشخصی وجود ندارد و به‌تبع در سطح گفتار دولتمردان و اقدامات همین مساله وجود دارد. بخشی از این وضعیت شاید پروسه‌وار باشد و سخت بتوان آن را متداوم فرض کرد.

پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری چطور؟ آیا گفتمان غالبی برای دولت فعلی وجود داشت؟
قبل از انتخابات هم کسی نمی‌تواند بگوید من این گفتمان را انتخاب کردم. به‌خاطر اینکه گفتمان براساس تعین اجتماعی و نمایندگی اجتماعی که جریان سیاسی دارد مشخص می‌شود. می‌تواند شعار و کلمه برای آن انتخاب کند ولی گفتمان نمی‌تواند برای آن تعیین کند. به هر طریقی یک میزانی دولت خواسته‌هایی را نمایندگی می‌کند که می‌تواند عدالت به‌عنوان ایده اصلی باشد ولی باید مراکز بتوانند آن غیرها و تضاد با عناصر به‌وجودآورنده عقب‌ماندگی در عدالت را در اقدامات و ایده دولت نشان دهند. اینکه ایده من شفافیت و جمهوریت است مطلقا کفایت نمی‌کند و وقتی این مفید است که به‌طور مشخص ضدهای این دو ایده و دو شعار یا ایده و گفتمان مشخص شود و در سطوح تئوریک، رتوریک یا گفتار سیاسی و دولتمردان و اقدامات آنها خود را نشان دهد. بنابراین از طریق دامن‌زدن به این غیریت، این گفتمان می‌تواند هویت‌بخش شود و شکل خود را بگیرد، یعنی با همه تاخیری که بیان شد می‌توان به این طریق صورت‌بندی شود.
همچنین فرآیند انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته یک فرآیند خاص بود، فرآیندی بود که هیچ‌کسی هیچ گفتمانی نداشت و هیچ روند مشخصی برای نمایندگی جامعه در انتخابات گذشته مشخصا امکان بروز پیدا نکرد. بنابراین بخشی از این فرآیند غیرقابل تدارک است. بخشی که قابل تدارک است، شاید از این طریق باشد که دولت اگر اعلام می‌کند «عدالت و جمهوریت» گفتمان من است، انتخاب‌کردنی و اعلام‌کردنی نیست ولی اگر چنین گفتمانی وجود دارد لازمه آن ضدهای این گفتمان و نیروهای اجتماعی ا‌ست که این ضدها را نمایندگی می‌کنند و باید اینها در سطح تئوریک و رتوریک مورد نقد قرار گیرند، اقدامات ساماندهی شود که نسبت مشخصی با این ضدها داشته باشند. به‌طور مثال جمهوریت که یکی از دو عنصر اصلی است، نیروهای عمده ضدجمهوریت و ضدانتخاب مردم در جامعه داریم. هم در سویه مذهبی فعالان سیاسی و اجتماعی این نیروها وجود دارند و هم در سویه متجدد وجود دارند. نیروهایی که تلاش می‌کنند از طریق بخش سرمایه‌سالاری یک طبقه هادی برای رای مردم ایجاد کنند و جمهوریت را به دموکراسی تقلیل دهند. آن هم دموکراسی که یک طبقه متوسط می‌کنند ولی یک طبقه وجود دارد که می‌تواند آرای عمومی جامعه را به سمت خروجی مطلوب خود هدایت کند یا فرض کنید در بعد تجدد مخالف جمهوریت است و نیمه‌سنتی هم بسیار جدی است. مثلا خرداد سال گذشته، رهبری در سالگرد ارتحال امام(ره) از جریانی صحبت کردند که نگاه داعشی در ایران دارند یعنی مخالف جمهوریت هستند و اعتقاد دارند احکام اسلامی بدون زمینه اجتماعی باید اجرا شود و گفتند این شبیه داعش است. در چنین سطحی با مساله مخالفان جمهوریت مواجه هستیم. آیا گفتمان دولت بدون درگیرشدن با این نیروها، بدون نقد آشکار و صریح آنها می‌تواند وارد شود و بگوید گفتمان من جمهوریت است؟ در حوزه عدالت هم همین‌طور است. در حوزه عدالت یک اقدام مثبت دولت را بیان کنم، در این حوزه اتفاقی که در بودجه 1400 افتاد و پیشنهاد دولت این بود که با یک حکم دیگر که در این لایحه قرار داده بود ماده 29 برنامه ششم که شفافیت همه نهادهای عمومی را طلب می‌کرد، آن ماده را گذاشت که در سال 1401 اجرا شود، یعنی در سال 1401 حقوق و دستمزد همه نهادهای دولتی و عمومی شفاف اعلام و منتشر شود. این حکم برنامه ششم و ماده 29 مربوط به بیش از چهار سال قبل است. در آن دوره هم از سوی قوه قضائیه اجرای این ماده دنبال نشده است یعنی وظایف قانونی و محوله قانون به قوه قضائیه برای این دنبال نشده است. پس نمی‌توان گفت الان قصه شفافیت و عدالت را از این شروع کنید، همان‌طور که قصه جمهوریت را نمی‌توان از وسط قصه بخوانیم. از ابتدا باید بدان فکر کرد و وقتی از ابتدا می‌خواهیم فکر کنیم باید نیروهای به‌وجودآورنده این عقب‌ماندگی عدالت و جمهوریت را شناسایی و نقد کنیم و علیه آنها اقدام کنیم و در آن زمان می‌توان گفت ما یک گفتمان داریم وگرنه اینکه همه خوبی‌ها را دنبال کنیم و هر کار بدی انجام نشود، گفتمان شکل نمی‌گیرد، چون اساسا گفتمان وقتی می‌تواند هویت‌بخش باشد که غیریت‌های مشخصی را هدف‌گیری کند. گفتمان از جنس اقدامات اجرایی نیست که ما بگوییم 100 روزه جهاد سازندگی احیا شود که آن هم نمی‌شود یا از جنس قیمت خودرو نیست که پایین بیاید و نمی‌آید. گفتمان و ایده دولت سازوکارهای مناسبات خود را دارد و لازمه این برآمدن از یک نهاد اجتماعی است و درگیری با غیریت‌های مشخص است.

گویا گفتمان دولت الان تعیین شده، برهمین مبنا، چه اقداماتی باید از سوی مرکز بررسی یا دولت صورت بگیرد تا این گفتمان برای مردم ملموس شود؟ دولت یک‌سری اقدامات در حوزه عدالت انجام داده است ولی پراکنده بوده و این خودش مویدی بر عدم بروز گفتمان دولت در میدان عمل است.
مرکز بررسی‌های استراتژیک را درحال حاضر نمی‌توان به‌عنوان یک مرکز بررسی‌های استراتژیک شناسایی کرد و حتی به‌عنوان یک مرکز بررسی‌ها نمی‌توان شناسایی کرد. آنچه از بیرون دیده می‌شود اینچنین است و شاید در داخل اقداماتی انجام می‌شود که چیز دیگری باشد ولی این تصویر و بازنمایی که از خود دارد به‌غایت ضعیف است و ویترینی از بی‌ایدگی و بی‌گفتمانی است. منتها اگر بخواهد اتفاق بیفتد، راه‌حل‌های ساده‌ای دارد و الان 6 ماه است که دولت شکل گرفته و می‌تواند مرکز بررسی‌های استراتژیک نشان دهد که در گزارش سالانه تصمیمات و اقدامات مختلف ازجمله بودجه 1401 چه پیوست عدالت و توجیه عدالتی داشتند. اگر دولت ایده جمهوریت دارد و 6 ماه است در تمام سطوح و وزارتخانه‌ها برای این کار می‌کند، این کارها را باید صورت‌بندی ساده انجام دهند و بگویند این کارها انجام شده و این دولت اگر گفتمان ضدجمهوریت داشت، این اتفاقات می‌افتاد و الان که دولت جمهوریت است این اتفاقات افتاده است، اگر ضدعدالت بود این اتفاقات می‌افتاد و الان که ایده عدالت دارد این اتفاقات افتاده است. به نظرم مرکز بررسی‌های استراتژیک یا هر جایی که دولت درنظر دارد باید چنین کاری انجام دهد و بتواند فراتر از تدوین گفتمان و جزئیات نظری در میدان نشان دهد چه اتفاقی متناسب با این گفتمان افتاده است. 6 ماه عمر زیادی است و یک دوره قابل‌توجه است که هم گزینش‌های عمده مسئولیت‌های اجرایی سیاسی اتفاق افتاده و هم برنامه‌ریزی‌ها و خطوط اصلی دولت مشخص شده‌ است، مثلا سند تحول دولت هم منتشر شده که این مهم است این سند تحول یا دیگر اسناد سیاستی و دولتی مثل برنامه بودجه 1401 چه نسبتی با این گفتمان دارند و اگر ضدجمهوریت بود چه اتفاقی می‌افتاد و الان دولت جمهوریت است، ابتدا سامانه‌ای اعلام می‌شد که مدیران از این طریق شناسایی شوند. الان لازم است توضیح داده شود، آن سامانه چقدر به جمهوریت کمک کرده است و چقدر واقعی بود و چقدر گزینش مدیران عمده و اصلی در سطح رسانه‌ای و چه مدیران که اصلی نیستند، از طریق آن سامانه اتفاق افتاد. مهم‌ترین اقدامی که مرکز بررسی‌های استراتژیک می‌تواند انجام دهد، تبدیل این دو شعار از دو ایده کلی به معیارها و سنجه‌های علمی برای داوری پیرامون اقدامات دولت است و این رقم بخورد کار مهمی است.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

نگرشی فراجناحی برای گفتمان دولت سیزدهم در نظر گرفته شده (لینک)

اولین‌ گام برای گفتمان عدالت اصلاح نظام بانکی است (لینک)

عدالت و جمهوریت هنوز گفتمان نشده است (لینک)

دولت فاقد مهم‌ترین عناصر گفتمان‌سازی برای عدالت است (لینک)