
صادق امامی، دبیرگروه بینالملل: حوالی ساعت 14:40 میرسم. بهسمت در ورود میروم. به پاسدار جوانی که هیکل توپری دارد و چندتا به آستین لباسش زده نزدیک میشوم. میگویم دعوتم. اسم و فامیلم را میپرسد. «صادق امامی هستم.» وارد اتاق نگهبانی میشود و کمی بعد برمیگردد.
-اسمت نیست! با کی هماهنگ کردی؟
- با یکی از بچههای دفتر حفظ و نشر آثار رهبری.
- بگو هماهنگ کنن.
با دفتر برای هماهنگی تماس میگیرم. سالها دوست داشتم برای حاشیهنگاری یکی از دیدارهای رهبر انقلاب به حسینیه امامخمینی(ره) بروم اما هیچگاه نهتنها امکان حاشیهنویسی که حتی کارت دیدار با رهبری هم نصیبم نشده بود. دوشنبه 22 فروردین اما این اتفاق افتاد و برای حاشیهنگاری دیدار رهبری دعوتم کردند.
حالا بعد از سالها، در دهم ماه مبارک رمضان، قرار است این اتفاق بیفتد اما میگویند هماهنگ نشده است. شماره دفتر را میگیرم. زنگ دوم یا سوم، یکی از کارمندان گوشی را برمیدارد. ماجرا را میگویم. در پاسخ به سوالش که «از در خیابون شهید کشوردوست اومدی؟» مطمئن «بله» میگویم. قرار میشود منتظر باشم تا هماهنگ کند.
وقتی جز انتظار کاری که از دستم برنمیآید، به رفتوآمد آدمها نگاه میکنم. یکراننده وانت میخواهد جلوی چشم چهار مامور، خیابان یکطرفه را خلاف برود. خودش هم میداند خیابان یکطرفه است اما از افسر سوال میپرسد بلکه اجازه عبور بدهد که نمیدهد و مجبور میشود دور بزند. یک سرهنگ جوان با عینک دودی کنار ماشین پلیس ایستاده و با افسر دیگری حرف میزند. ماشینها و موتورها یکبهیک از کنارم میروند و وارد یک کوچه فرعی میشوند. مرغهای مینا روی چنارهای کهنسال سروصدا میکنند. با همه اینها اینجا در قلب تهران و در انتهای این خیابان سرسبز، سکوت آرامشبخشی حاکم است.
پنج دقیقه بعد از دفتر تماس میگیرند که هماهنگ شده است، بیا داخل. بهسمت نردهها میروم. پاسدار جوان دیگری مشخصاتم را میگیرد ولی او هم میگوید تایید نشده است. برای دومینبار تماس میگیرم. اینبار دیگر قرار میشود یک نفر را بفرستند دنبالم. 10دقیقهای منتظر میمانم... هیچخبری نیست. پنج دقیقه هم از آن 10 دقیقه میگذرد و باز هم خبری نیست... بالاخره یکی از نیروهایی که آن طرف نرده ایستاده است، صدایم میکند: «شما کجا میخوای بری؟»
برا دیدار امروز اومدم.
کارت دعوت داری؟
نه!
خب اگر کارت دعوت نداری، باید از در «کشوردوست» وارد شی.
مگه اینجا در خیابون کشوردوست نیست؟
نه اینجا در خیابون فلسطینه.
یکبار دیگر به اطراف نگاه میکنم. خدای من! در خیابان فلسطین هستم. تا همین دیروز اینجا را مثل کف دستم میشناختم. بارها هم برای دیدن یکی از دوستان به خیابان کشوردوست رفته بودم. چطور این اشتباه را کردم؟
شاید این اشتباه اثر استرسی است که از ظهر دیروز بهجانم افتاده است. نوشتن قوت روزانه من است و کمتر روزی بر من میگذرد که در آن هیچ ننوشته باشم. این بار نوشتن اما با همه نوشتنها فرق میکند. اینبار دعوت شدهام تا حاشیه دیدار رهبر انقلاب با مسئولان و کارگزاران نظام را بنویسم.
بدون اینکه به دفتر اطلاع بدهم، سریع بهسمت خیابان کشوردوست میروم. ساعت 15 میرسم. تلفنم زنگ میخورد. از دفتر است. جواب میدهم. میپرسد «کجایی؟» با دهان روزه نمیخواهم دروغ بگویم. اعتراف میکنم که اشتباهی خیابان فلسطین رفته بودم. بهسمت اولین نگهبانی میروم؛ اسمم را میگویم. بدون مشکل عبور میکنم. به یک ساختمان قدیمی میرسم. دو نفر پشت یک میز هستند و از میهمانان درباره نداشتن علائم کرونا و تب و سرفه و... سوال میپرسند و در آخر یک برگه مهرشده به دستشان میدهند تا به بخش بعدی مراجعه کنند. به بخش بعدی میرسم. کارت شناساییام را نشان میدهم. موبایلم را داخل یکی از کشوهای کوچک میگذارم و درش را قفل میکنم و کلید شماره 55 را برمیدارم.
از ساختمان که خارج میشوم، نمیدانم چطور باید به حسینیه امامخمینی(ره) برسم. آخرینبار 15 سال پیش در ششم مرداد 86 با اقشار مختلف مردم برای دیدار رهبری به حسینیه آمده بودم. مسیر امروز اما با 16 سال قبل متفاوت است. پشت سر یکی از میهمانان به راه میافتم، شاید مقصدش حسینیه باشد. چند متری که پشت سرش میروم، بهسمت راست میپیچد. تجمع چند نفر در مقابل یک ساختمان، یعنی احتمالا آنجا حسینیه است. دیدار مسئولان و کارگزاران ساعت 5 عصر آغاز میشود. بعید میدانم در ساعتی که من آمدهام، کسی آمده باشد.
جلوی حسینیه چند نفری از تیم حفاظت بیت ایستادهاند. قبل از ورودی حسینیه، یک کفشداری نسبتا بزرگ میبینم. با شیوع کرونا و لغو دیدارهای رهبر انقلاب، این کفشداری هم از رونق افتاده است. آن را رد میکنم و به در ورودی حسینیه میرسم. ساختمان حسینیه قدیمی است. تاسیسش به سال 1368 برمیگردد. نمای بیرونی حسینیه آجری است. در بالای در اصلی، آیه «واعتصمو بحبلالله و لاتفرقوا» نقش بسته است.
به جوان کت و شلواریای که جلوی در ورودی ایستاده و یک لیست در دستش است، اسمم را میگویم. همرنگی کت و شلوار او و برخی دیگر نشان میدهد این لباس فرمشان است. حین جستوجوی او به لیست هم نگاهی میکنم. جلوی اسم هر فردی که وارد حسینیه شده با خودکار ساعت ورودش هم ثبت شده است. لیست را کامل بررسی میکند ولی اسمم نیست. به مسئول مافوقش که صورت سبزهای هم دارد، اطلاع میدهد. او بسیار آرام بهنظر میرسد: «چند دقیقه صبر کن تا بچههای دفتر برسن تو اتاقشون، زنگ میزنم.» میگویم: «مشکلی نیست.» چند دقیقه بعد به سمتم میآید: «گفتی اسمت چه بود؟» پاسخ میدهم صادق امامی. نمیدانم بالاخره اسمم به لیست اضافه میشود یا نه اما اجازه ورود میدهد.
وارد ساختمان حسینیه و بازرسی بدنی میشوم. بهسمت میزی میروم که کارت واکسنم را میخواهند و سوالاتی درباره نداشتن علائم کرونا میپرسند و درنهایت هم روی یک برگه مهر میزنند و به دستم میدهند.
این مرحله را که رد میکنم به همان زیلوهای نخی آبیرنگ میرسم. کفشهایم را در جاکفشی میگذارم و بهسمت در حسینیه میروم. پیش از ورود باید ماسکم را عوض کنم و اسمم هم چک شود. این مرحله بدون مشکل سپری میشود تا بازرسی بدنی دوم انجام شود و درنهایت آخرین مرحله تحویل برگه سلامت به فردی است که جلوی در حسینیه ایستاده است. برگه را میدهم و وارد حسینیه میشوم.
اولین چیز صندلیهای چیدهشده در حسینیه توجهم را جلب میکند. حسینیه تقریبا خلوت است و جز عوامل اجرایی، تصویربرداران و عکاسها برای مراسم آماده میشوند. میخواهم چرخی در محیط بزنم که جوان لاغراندامی بهسمتم میآید. اسمم را میپرسد و توضیحاتی میدهد که تا حدود ساعت 16:45 میتوانم در محیط آزادانه حرکت کنم اما از آن برای برقراری نظم و شروع مراسم باید حتما روی یکی از صندلیها بنشینم.
جانمایی ستونهای حسینیه تقریبا سالن را به سه بخش تقسیم کرده است. بخش میانه که بزرگتر از همه است؛ بال سمت راست و بال سمت چپ.
در بال سمت راست، سه ستون صندلی چیده شده است. از همینجا حرکتم را شروع میکنم و بهسمت جایگاه پیش میروم. پشت هر صندلی سیاهرنگ، یک تکه کاغذ کوچک چسبانده شده است. بهجز نام سردار شیرازی که بهصورت دستنویس است، روی سایر کاغذها نام مقامات نظامی چاپ شده است. طبیعی است که محل نشستن فرماندهان ارشد نظامی ردیفهای جلوتر باشد. در ابتدای این ردیف یک صندلی جلوتر از سایر صندلیها قرار گرفته است. نگاه به برگه چسباندهشده پشت صندلی میکنم. روی آن نوشته شده: «سردار سرلشکر محمد باقری».
دنبال جایگاه سران قوا در بخش میانی میگردم اما نام هیچیک را پیدا نمیکنم. بخش میانی هشت ستون صندلی دارد. پشت حدود 10 ردیف از صندلیها نام افراد نوشته شده است. در بال چپ اما اینگونه نیست. پشت هیچیک از صندلیهایی که در چهارستون چیده شدهاند، نامونشانی وجود ندارد. احتمالا هرکس زودتر برسد، میتواند در ردیفهای جلوتر بنشیند و هرکس دیرتر بهناچار در ردیفهای عقبتر. کمی در داخل حسینیه جستوجو میکنم تا بالاخره صندلی سران قوا را پیدا میکنم. صندلی آنها کنار ستون سمت چپ و بهشکلی متفاوت از تمام صندلیها تعبیه شده است. صندلی نخست جایگاه سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور است و صندلی بعدی محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس و صندلی آخر نیز غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه.
چند دقیقهای به همین شکل میگذرد. چند نفری از مسئولان آمدهاند و روی صندلیشان نشستهاند. برخیها را نمیشناسم. یکیشان روحانیای است که از فرصت استفاده و در بهار قرآن، خودش را با قرآن مشغول کرده است.
تصویربرداران درحال تنظیم دوربینهایشان هستند و عکاسان هم در پی صید تصاویر. تا ساعت 16دستاورد زیادی نداشتهاند چون کمتر از 20 نفر از مسئولان و کارگزاران آمدهاند. علی رضوانی خبرنگار صداوسیما هم برای گزارش آمده است.
به سمت انتهای حسینیه و در ورودی میروم. حجتالاسلام محمد محمدیان خندان وارد حسینیه میشود و همانجا روی یک صندلی مینشیند. حاجآقای محمدیان را از دوران دانشجویی میشناسم که ریاست نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها را برعهده داشت.
از انتهای سالن، آیه درج شده در بالای جایگاه خودنمایی میکند:«وَ أَوْفُواْ بِالْعَهدِ آن الْعَهدَ کانَ مسئولا» (به عهد خود وفا کنید، که از عهد سوال میشود) به نظر میرسد ترجمه فارسی آیه، برگرفته از ترجمه قرآن توسط آیتالله مکامشیرازی باشد.
5 دقیقه که از 4 میگذرد، کمکم تعداد حضار بیشتر میشود و گعدههای دو یا سه نفره شکل میگیرد. برخی اما ترجیح میدهند روی صندلیشان بنشینند. سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پیش از 4:10 میرسد. با علی شیرازی جانشین رئیس سازمان عقیدتی وزارت دفاع خوشوبش میکنند.
در دو طرف محل مراسم، خودکار و کاغذ برای یادداشتبرداری گذاشته شده است. رمضان دو سال پیش کانال منتسب به دفتر رهبر انقلاب، تصویری منتشر کرد که در فضای رسانهای بازتاب قابلتوجهی داشت. در آن تصویر، در دست رهبر انقلاب، یک خودکار ایرانی بود. به سراغ خودکارها میروم تا ببینم ایرانی است یا خارجی؟ خودکارها از همان برندی است که رهبری سال 99 در دیدار تصویری با دانشجویان برای یادداشتبرداری از آن استفاده کرده بود.
چند ثانیهای از نشستن حاجیزاده روی صندلیاش نگذشته که رضوانی با دوربین و میکروفن به سراغش میرود. بعد از او، نوبت یونس شادلو خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان میرسد.
جلسه یک نظم خاصی دارد. هر میهمانی که وارد میشود، بعد از خوشامدگویی، یک نفر از عوامل اجرایی همراهیاش میکند تا صندلیاش را پیدا کند.
گعده فرماندهان نظامی
ساعت 4:30 محسن رضایی معاون اقتصادی رئیسجمهور هم وارد حسینیه میشود. فرماندهان نظامی که یکی پس از دیگری میرسند، گرم و خودمانی با یکدیگر احوالپرسی میکنند و بلافاصله هم گعده میگیرند. به نظر بعضی از آنها روابط خاصتری هم با یکدیگر دارند و حین احوالپرسی، یکدیگر را در آغوش میکشند. فرماندهان نظامی حسینیه را حسابی شلوغ کردهاند؛ نقطه مقابل آن در بخش میانی، تقریبا سوتوکور است و آنچنان که باید گعده و گفتوگویی نمیبینم. از سردار جباری دلیل صمیمیت فرماندهان نظامی را میپرسم. میگوید «فرماندهان همه با هم رفتوآمد[خانوادگی] دارند.»
بین گفتوگوهای فرماندهان نظامی، سردار شیرازی با کمی فاصله، دفترچه کوچکی را از جیبش درمیآورد و نکاتی را که سردار ابراهیم جباری فرمانده سپاه حفاظت ولیامر میگوید، یادداشت میکند.
20 دقیقه به شروع مراسم، مسئولان و کارگزاران هم یکبهیک میرسند تا ردیفهای ابتدایی که به آنها اختصاص دارد هم رفتهرفته تکمیل شود.
ساعت از 4:50 هم عبور کرده و فعلا کسی نیامده بگوید که بروم و روی صندلی بنشینم. 5 دقیقه بعد اما همان جوان لاغراندام که در لحظه ورود دیده بودم، به سمتم میآید و این تذکر را میدهد. سریع میروم صندلیای را پیدا میکنم که بتوانم رهبر انقلاب را ببینم. روی اولین صندلی خالی مینشینم اما ستون مقابلم مانع دید است. سریع به صندلی عقبتر میروم که از آن میتوان رهبر انقلاب را دید. محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور سابق در همین حین میرسد. روی همان صندلی مینشیند. یک یا دو دقیقه بعد، ایشان وارد حسینیه میشوند. با ورود رهبری، صلوات فرستاده میشود. از انتهای حسینیه یک نفر شعار میدهد «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» و بقیه 3 بار آن را تکرار میکنند.
دوشنبه که متوجه دعوتم برای حاشیهنویسی شدم، در ذهنم مسائل را مرور میکردم. اینکه احتمالا کجا باید بنشینم؟ جایگاه مسئولان در حسینیه به چه شکل است؟ بیش از همه اینها، به این فکر میکردم که چگونه باید بنویسم و در متنم، از چه کلمهای برای میزبان مراسم کمک بگیرم؟ «رهبر انقلاب»؛ «آیتالله خامنهای»؛ «حضرت آقا»؛ «رهبر معظم انقلاب» کدامیک را به کار ببرم؟ به ذهنم میرسد از همان کلمهای استفاده کنم که یک دختربچه حدود 6 ساله در قطعه 26 با دیدن بنر سردار سلیمانی و رهبر انقلاب، استفاده کرد. دخترک رو کرد به سمت مادرش و بنر را نشان داد: «مامان! سردار سلیمانی و آقای خامنهای.» این «آقای خامنهای» گفتنش عجیب به دلم نشست. بنا میگذارم در چند جای نوشتهام، رهبری را «آقای خامنهای» خطاب کنم.
حضرت آیتالله خامنهای، روی صندلی مینشینند. واعظی هرچه تلاش میکند، ایشان را نمیبیند. ستون بدجور مانع است. صندلیاش را جابهجا میکند تا بتواند آقای خامنهای را ببیند. فقط او نیست، برخی دیگر هم که ستونهای حسینیه جلوی دیدشان را گرفته، همین کار را میکنند.
گزارش کار دولت
بعد از تلاوت قرآن، سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور پشت تریبون قرار میگیرد. در ابتدا از آقای خامنهای اجازه میگیرد:
اجازه میفرمایید آقا؟
بله؛ بفرمایید.
رئیسجمهور بعد از خواندن دعایی کوتاه، «سلام علیکم» میگوید. آقای خامنهای و حضار سلامش را پاسخ میدهند. رئیسی هم «بهار طبیعت» و هم «بهار قرآن» را به رهبر انقلاب، تبریک میگوید.
واعظی که دفعه قبل صندلیاش را به سمت چپ کشیده بود، این بار تلاش میکند تا صندلیاش را به سمت راست بکشد و طوری آن را تنظیم کند که رئیسجمهور را هم در دید داشته باشد اما همان ستون مانع میشود.
رئیسی در سخنانش ضمن تاکید بر کلیدواژه «دولت مردمی» به برخی اقدامات دولت سیزدهم اشاره میکند. او به میانه مرداد 1400 و داغدار شدن روزانه 700 خانوار در کشور به خاطر ابتلا به کرونا اشاره کرد و گفت که «امروز شرایط متفاوت، کسبوکارها فعال و دانشگاهها و مدارس بازگشایی شدند.» رئیسجمهور از بازگشت تولید نفت و گاز به پیش از تحریم و صادرات 2 برابری نفت در سال 1400 نسبت به سال 99 خبر داد. رئیسی گفت که «سیر صعود تورم طبق گزارش بانک مرکزی متوقف و سیر نزولی آن آغاز شده است.» او گفت: «تورم نقطهبهنقطه با کاهش 8/5درصدی همراه بوده است.» رئیسجمهور در بخش پایانی هم پروژه دولتش را «مساله اعتماد عمومی و امید مردم» خواند و گریزی هم به مذاکرات هستهای زد و برجام را «یکی از مسائل سیاست خارجی» دانست و گفت دولتش «زندگی و نان مردم را گروگان سیاست خارجی قرار نخواهد داد.»
تذکرات معنوی رهبر انقلاب
پس از گزارش رئیسجمهور، حضرت آیتالله خامنهای بیاناتشان را آغاز میکنند؛ ماسکشان را درمیآورند و دستی به محاسنشان میکشند تا نکند بر اثر زدن ماسک، نامرتب شده باشد. ایشان در ابتدا از «گزارش خوبی» که رئیسجمهور ارائه کرد، تشکر میکنند و خواستار این میشوند که دولت کارها را به همین شکل، با شتاب مناسب و در زمان مناسب پیش ببرد.
رهبر انقلاب بیاناتشان را در 3 بخش دستهبندی میکنند: «تذکرات معنوی»، «توصیههایی مربوط به کار، روحیه و احساس مسئولان بخشهای مختلف» و «سفارشهای کاری و عملیاتی برحسب تجربه.»
در توضیح بخش نخست، ایشان یکی از درخواستها در این ماه که در دعاها نیز منعکس است را «نیت صادقه» خواندند: «صادقانه قرار بگذاریم با خدای خودمان که در راه درست؛ راهی که اعتقاد داریم راه صحیح است، قاطعانه و بدون احساس خستگی حرکت کنیم. اگر در این ماه نورانی این نیت صادقه را در خودتان ایجاد و تقویت کنید، این کمکی خواهد بود برای ادامه راه در طول دوران مسئولیت.»
اثر اجتماعی استغفار
جلسه بهدلیل محدودیتهای کرونایی، کمی متفاوت از جلسات سالهای پیش است اما صمیمی و خودمانی است. رهبر انقلاب در ادامه بحث، به موضوع استغفار اشاره میکنند: «یکی از چیزهایی که در این ماه در دعاهای این ماه مکرر تکرار شده، طلب مغفرت الهی و بخشش از خداست. استغفار یعنی معذرتخواهی از خدای متعال. از بسیاری از کردهها و نکردهها باید معذرت بخواهیم. این معذرتخواهی که با نیت صادقه همراه است، صفا و طهارتی در شما ایجاد و جلب رحمت الهی میکند. در همه میدانهای زندگی این استغفار اثر دارد... نگاهمان به استغفار این نباشد که مثلا فقط برای گناهان شخصی و برای شستوشوی دل خودمان استغفار کافی است؛ نه، استغفار در میدانهای ملی، در میدانهای بزرگ اجتماعی کارکرد دارد، تاثیر دارد و ما را به توفیقات بزرگ میرساند.»
گناه ترک فعل
رهبر انقلاب در تشریح اینکه باید از چه چیز استغفار کرد، از بین 3 دسته گناه بیشتر بر گناهان «ترک فعل» تاکید میکنند. مطمئنم اگر به جای مسئولان، این دیدار با دانشجویان یا شعرا بود، ایشان بیشتر بر پرهیز از گناهان به تعبیر خودشان «چارواداری» (دروغ، غیبت، تهمت، نگاه حرام و...) یا گناهان باطنی تاکید میکردند اما این جلسه متفاوت است: «یک دسته هم گناهانی است که به معنای ترک فعل است؛ فعل نیست، ترک فعل است؛ یک کاری را باید انجام میدادیم [اما] انجام ندادیم. عزیزان من! خیلی از ماها مبتلای به این آخری هستیم؛ خیلی کارها را باید انجام میدادیم، حرفی را باید میگفتیم، اقدامی را باید میکردیم، امضایی را باید میکردیم، یکجایی بایستی یک حرکتی انجام میدادیم [اما] انجام ندادیم؛ بر اثر تنبلی، بر اثر کسالت، بر اثر بیاعتنایی به وظیفه انجام ندادیم؛ این گناه است؛ [از] این سوال [میشود.]»
ایشان برای درک بهتر از تبعات ترک فعل، به داستان حضرت یونس(ع) اشاره میکنند که بهدلیل عصبانیت از بیتوجهی قومش به دعوت او، آنها را ترک کرد: «اگر [این را] مقایسه کنیم با ترک فعلهایی که ما انجام میدهیم، اصلا این کار بزرگی به نظر نمیرسد اما خدای متعال همین کار را مورد مواخذه قرار میدهد... برای ترک فعل اگر تسبیح و تضرع و [این ذکر] «سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین« که گفت، نمیبود، تا قیامت بایستی زندانی میماند، محبوس میماند.» ایشان البته به بخشی از آیه 87 سوره انبیاء اشاره میکنند: «دنبال این آیه یک بشارتی هم وجود دارد... که یعنی ما هم با تسبیح و تحمید و با استغفار و با اقرار به گناه و با معذرتخواهی از پروردگار میتوانیم به نجات دست پیدا کنیم.»
در میانه تذکراتی که حداقل برای چند دقیقهای انسان را نسبت به عاقبتش به فکر فرو میبرد، حضرت آیتالله خامنهای مسئولان را به مراقبت بیشتر توصیه میکنند: «من و شما که مسئولیت داریم در نظام جمهوری اسلامی، اگر فرضا حتی در زندگی شخصی خودمان هم آنجور هستیم- حالا مثلا گاهی انسان خیلی تقیدات زیادی ندارد-وقتی وارد جرگه کارگزاری شدیم، بایستی مراقبتمان بالا برود. شما مثلا اهمیتی به نماز شب و نافله شب و سحرخیزی و مانند اینها نمیدادید؛ [اما] حالا که مدیر شدید باید اهمیت بدهید. باید آن چیزی را که شما را به خدا متصل میکند، در دوره مسئولیت افزایش بدهید. من و شما در فعل و ترک خودمان بایستی حضور پروردگار را حس کنیم؛ اگر این [طور] شد، آنوقت برکات الهی نازل خواهد شد. همان آیه شریفه سوره هود که برکات آسمان بر ما نازل خواهد شد... این توجه من و شما، هم برای مردم، برای نظام جمهوری اسلامی و برای کشور مفید است، هم برای خودمان.»
در انتهای این بخش، ایشان همچون شروع میگویند که «بنده خودم بیش از همه شما به این تذکرات احتیاج دارم. خداوند انشاءالله توفیق بدهد، کمک کند که انشاءالله این تذکرات در دل خود ما اثر کند.»
پرهیز از دو آسیب
بخش دوم به توصیهها اختصاص پیدا میکند. رهبر انقلاب خطاب به «برادران و خواهران عزیزی» که وارد میدان کارگزاری «چه در مجلس، چه در دولت، چه در دستگاههای گوناگون» شدهاند و بهخصوص جوانها، توجه به 2 آسیب «غرور» و «انفعال» را جدی دانستند: «غرور، ابزار شیطان است... یکوقت منشأ آن[غرور] همین پست و مقامی است که شما گرفتهاید... یک منشأ غرور موفقیتها است. توفیقی پیدا میکنید، در کاری که انجام میدهید پیشرفتی پیدا میشود... یک منشأ غرور، غره شدن به لطف الهی و توجهات الهی است... غره شدن معنایش آن است که انسان از طرف خدا احساس خاطرجمعی مطلق بکند، دیگر هیچ ملاحظهکاریای نداشته باشد؛ [مثلا بگوید] «ما که جزء خیل دوستان اهلبیت هستیم؛ خدا با ما کاری ندارد!»»
ایشان غرور را «مقدمه سقوط انسان» هم در «درون خود»، هم در«اجتماع» معرفی میکنند: [با غرور] آن حرکت اجتماعیای که حولوحوش او به وجود آمده، از بین میرود و ساقط میشود... یکی از اشکالات غرور اگر در ما به وجود بیاید، این است که ما را از مردم دور میکند. غرور و مغرور شدن به خود، ما را از مردم دور میکند. مردم در نظرمان کوچک میشوند؛ تحقیر میکنیم مردم را و طبعا از آنها دور میشویم. [غرور] ما را درباره خودمان دچار توهم میکند؛ خودمان را بیشتر از آنچه هستیم، میپنداریم... وقتی خودمان را از آنچه هستیم بیشتر دانستیم، خطاهای خودمان در نظرمان کوچک میشود... وقتی خطا کوچک شد، از تصحیح خطا غافل میشویم... و در همان خطا ادامه میدهیم... [غرور] ما را از شنیدن انتقاد خیرخواهانه محروم میکند.»
تلاش دشمن برای القای انفعال
رهبر انقلاب به کاغذی که سرفصل موضوعات را در آن بهطور خلاصه نوشتهاند، نگاهی میاندازند و به آسیب دوم که در نقطه مقابل غرور قرار دارد، اشاره میکنند: «انفعال نقطه مقابل مغرور شدن است و آن هم بیماری است؛ آن هم آسیب است؛ آن هم بیچارهکننده است. انفعال یعنی چه؟ یعنی روحیه ضعیف، خود را ناتوان پنداشتن، ناتوانپنداری خود، احساس کنند که دیگر [نمیتوانند]. احساس بنبست در امور، احساس عدم امکان فرج، انفعال است. برای مدیر یک مجموعه، برای مسئول یک مجموعه واقعا سم است که احساس بنبست کند.»
ایشان به سعی دشمن برای القای انفعال به مسئولان کشور «با ملاقات، با گفتوگو، با شعار، با مصاحبه، با خبر، با بعضی از فعالیتهای عملیاتی» با هدف اینکه «در طرف مقابل خودشان ــ حالا هرکسی که هست ــ ایجاد یأس و انفعال و بنبست و مانند اینها بکنند» هم میپردازند و از دست باز جمهوری اسلامی در برابر آسیب انفعال هم میگویند: «ما راه مقابله با این انفعال را الحمدلله در نظام جمهوری اسلامی داریم. اولا وعدههای الهی است، آیات قرآن که وعدههای تخلفناپذیر پروردگار است... قرآن راه مقابله با دشمن را به ما نشان میدهد «صبر» و «تقوا».»
پیروزی با صبر و تقوا
آقای خامنهای صبر را «خسته نشدن» و تقوا را «مراقبت کامل» میخوانند و در توضیح آن میفرمایند: «تقوا در هر جا که در قرآن هست، یعنی مراقبت کامل... «تقوَی الله» که معمولا تعبیر میشود به اینکه انسان از خدا بترسد... این تقوا است. در مواردی که [قرآن] «اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا» میفرماید، یک خصوصیتی وجود دارد: این تقوا، تقوای در مقابل دشمن است. یعنی مراقب بودن؛ مراقب دشمن، مراقب حرکت او، مراقب حرکت خودتان در مقابل او، مراقب مانور او و تحرکاتی که دارد، مراقب کاری که از شما صادر میشود که ممکن است حاکی از غفلت شما باشد؛ تقوا یعنی این... در هر مسالهای این است؛ در دیپلماسی تقوا لازم است، در امور اقتصادی تقوا لازم است، در مساله امنیت تقوا لازم است، در همه اینها تقوا لازم است؛ در مسائل گوناگون؛ و در هرکدامی هم تقوا به تناسب خود آن است. با کمک پروردگار، از خدای متعال کمک خواستن و مراقبت دقیق را انجام دادن. خب این حالا دستور پروردگار.»
ایشان با اشاره به تجربههای موفقی که کشور در بخشهای مختلف داشته، اینکه کسی بخواهد مردم را ناامید کرده و احساس بنبست را به آنها القا کرده و روحیهشان را بشکند، جفا به مردم میخوانند: «البته ما در برخی از موارد شاخصهایمان منفی است... این را همه قبول داریم؛ مسئولان و مدیران قبل و بعد و همه میدانند که شاخصها شاخصهای مطلوبی نیست در سالهای گوناگونی که منتهی [به حال] است. حالا همه اینها هم البته قابل درست شدن است؛ همه این مشکلات اقتصادی هم بهطور قطع قابل درست شدن است انشاءالله، و درست هم خواهد شد؛ اما در کشور فقط مساله اقتصاد که شاخص اقتدار و پیشرفت و موفقیت نیست؛ شاخصهای دیگری هم وجود دارد، آن شاخصها را هم باید دید. حتی در همین زمینه اقتصاد هم نشانههای موفقیت در بخشهای مختلفی وجود دارد.»
تولید واکسن کرونا افتخار است
رهبر انقلاب دوباره به کاغذی که در دستشان دارند، نگاه میکنند: « اولا با وجود این تحریمی که علیه کشور ما شده ــ که خب تحریمی که برای ما وجود داشت و هنوز هم وجود دارد، تحریم بیسابقهای است؛ خودشان هم گفتهاند که از اول تاریخ، چنین تحریمی علیه هیچ کشوری نشده ــ اقتصاد ما شکست نخورد، برخلاف پیشبینیهایی که خارجیها میکردند و میگفتند ایران ورشکسته خواهد شد؛ نخیر، اقتصاد سرپا ماند. تابآوری اقتصاد یک موفقیت بزرگ است. علاوهبر این، ما از خود تحریم استفاده کردیم... در موارد زیادی به خودکفایی رسیدیم. ما اگر تحریم نبودیم، مثلا فرض بفرمایید وقتی کرونا آمد، خب میرفتیم از جاهای مختلف دنیا واکسن وارد میکردیم، دیگر به فکر تولید واکسن نمیافتادیم. امروز در پنج شش مرکز ــ که آقای رئیسجمهور هم گفتند ــ دارد واکسن تولید میشود؛ این یک افتخار است برای ملت ایران، یک شرف است برای ملت ایران. بله، از واکسنهای دیگران هم استفاده کردیم، باید هم میکردیم، اشکالی هم نداشت، اما اینکه خود ما توانستیم حرکت کنیم [یک موفقیت است.]»
ایشان بدهی خارجی نزدیک به صفر کشور به بانک جهانی، صندق بینالمللی پول یا کشورها را بسیار مهم دانستند و آن را «یک دستاورد دیگر که خودش یک شاخص» است، تبیین فرمودند: «ما در دوره فشارهای گوناگون بینالمللی، در دورههای مختلف، توانستهایم در زمینههای متعدد در دانش و صنعت پیشرفت کنیم؛ این چیز کمی نیست، خیلی چیز مهمی است.»
ایشان یکی دیگر از شاخصهای مورد توجه که میتوان به آن تکیه کرد را پیشرفت آسان و راحت «جریان مردمیِ مدیریت کشور» دانستند و بدون اشاره به نام کشورها افزودند: «شما نگاه کنید به بعضی از کشورهای دیگر در مسائل مدیریتیشان، در انتخاباتشان چه مشکلاتی دارند انتخابات زودرس، ابطال انتخابات و مانند اینها؛ اینجا نه، اینجا با وجود همه دشمنیها کارها بهصورت قانونی، به صورت درست پیش رفت و حرکت کرد و به نتایج [رسید]؛ اینها شاخص مهمی است برای کارهای کشور. اینها را مقایسه کنید با بعضی از کشورهای دیگر، آن وقت معلوم میشود که اینها چه قدر مهم [هستند].»
رهبر انقلاب از «عمق راهبردی» و «نفوذ معنوی» جمهوری اسلامی ایران که آن را به «یک نمونه جذاب تبدیل کرده» هم بهعنوان یک شاخص یاد کردند: «آن کسانی که بخواهند درمورد وضع کشور قضاوت کنند، نگاهشان فقط به مساله اقتصاد نباشد؛ اقتصاد یک شاخص است؛ شاخص امنیت است، شاخص پیشرفتهای علمی است، شاخص استفاده از تحریم برای نوآوری است، شاخصهای مربوط به دیپلماسی است؛ اینها همه شاخص است؛ اینها را نگاه کنند. قدرت یک کشور یک منظومه و مجموعهای از عوامل گوناگون است که به هم مرتبطند. این شکل منظومهایِ قدرت و اعتبار را ندیدن و نفهمیدن، موجب قضاوتهای غلطی میشود. پس کل منظومه را باید دید؛ منظومه را وقتی انسان نگاه میکند، خرسندکننده است.»
رویای دلقک آمریکایی
کم نبودند مقامات غربی که در 4 دهه قبل، سیاست خود را بر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران قرار دادند اما نهتنها موفق نشدند که اکنون استخوانهایشان نیز زیر خروارها خاک پوسیده شده است اما جمهوری اسلامی همچنان سرپاست و در برابر ادعاهای یأسآلودی، آنها حاضر به تسلیم نشد. رهبر انقلاب به ادبیات اینچنینی صدام حسین و سرنوشت آن گریزی زدند: «آن اوایل انقلاب صدامحسین وقتی که حمله کرد به ایران، یک مصاحبهای کرد در نزدیک مرزهای ما... گفت مصاحبه بعدی هفته آینده در تهران! این جوری گفت... دیدید به چه سرنوشتی دچار شد در جنگ و در بعد از جنگ. در جنگ در یکی از عملیاتها وضع صدامحسین به جایی رسید که نزدیک بود بهوسیله بچههای سپاه دستگیر بشود؛ یعنی در فتحالمبین واقعا اگر چنانچه بچهها نیم ساعت زودتر میرسیدند، صدام را دستگیر میکردند؛ در رفت، شانس آورد. آخرش هم خب با آن فلاکت و بدبختی و قبول شرایط ایران و بعد هم پناه بردن به ایران، هواپیماهایش را یکی پس از دیگری پیدرپی فرستاد بدون اجازه به اینجا.»
با این خاطره تاریخی، ایشان به ادعای جان بولتون مشاور امنیت ملی دولت ترامپ نیز اشاره میکنند اما نامی از وی نمیآوردند: «اخیرا هم ــ ظاهرا پارسال بود ــ یک دلقک آمریکایی گفت کریسمس را در تهران جشن خواهد گرفت. از این حرفها هست، میزنند، منتهی خب واقعیت با آنچه آنها دلشان میخواهد و دنبال میکنند، فاصله زیادی دارد. خب، پس بنابراین اینکه شما میبینید که آمریکاییها صریحا میگویند که فشار حداکثری علیه ایران شکست خفتباری خورد، خیلی قضیه بزرگی است، خیلی قضیه مهمی است. اینکه آمریکای متکبر، آمریکای مغرور، آمریکای مستکبر اعتراف کند که فشار حداکثری درمقابل ایران شکست خفتبار خورد، خیلی قضیه مهمی است. پس بنابراین عزیزان من! هم مغرور نشویم، هم منفعل نشویم؛ نه روحیهمان را از دست بدهیم، نه به خودمان غره بشویم؛ این دو توصیهای بود که عرض کردم.»
تعیین ضوابط برای دانشبنیانها
آخرین بخش بیانات رهبر انقلاب، سفارشات کاری است. نخستین سفارش به موضوع شعار سال و تولید دانشبنیان و سوءاستفاده برخی سودجویان از این موضوع بازمیگردد: «برای شرکتهای دانشبنیان باید ضوابط کیفی تعیین بشود؛ این جور نباشد که فلان شرکتی که با فناوری 40 سال پیش دارد کار میکند، بیاید بهعنوان شرکت دانشبنیان ثبتنام کند، مثلا از بهرهمندیها و امکانات و تسهیلاتی که هست استفاده کند؛ این درست نیست... بنابراین احتیاج است به اینکه شاخصهای دقیقی، شاخصهای کیفیای ــ که فکر میکنم [این] کار مربوط به معاونت علمی است یا هر جایی که بالاخره متصدی تایید این شرکتهاست ــ معین کنند و آنها را جدی بگیرند.»
به دلیل اینکه میهمانان این جلسه مسئولان تصمیمگیر هستند، رهبر انقلاب نکات مهمی درباره اینکه باید چه تصمیماتی در حوزه شرکتهای دانشبنیان اتخاذ شود، میدهند و از دولت میخواهند برای رشد این شرکتها، از آنها و از این شرکتها حمایت کنند.
حمایت از سفرهای استانی
دولت سیزدهم بلافاصله پس از آغاز به کار، سفرهای استانی را در دستور کار خود قرار داد و در اولین سفر به استان خوزستان و در دومین سفر به سیستانوبلوچستان سفر کرد. در محافل سیاسی برخی نسبت به کارایی سفرهای استانی دولت تشکیک میکردند اما اکنون حضرت آیتالله خامنهای، حضور در بین مردم و سفرهای استانی را کار بسیار با ارزش و گرهگشا میخوانند: «چیزهایی هست که انسان تا در عرصه میدانی مشاهده نکند یا انسان خودش نبیند یا از مردمی که در عرصه حضور دارند نشنود یا اخبار موثقی را کسانی که میروند و میبینند به انسان منتقل نکنند ــ تا این نباشد ــ نمیشود واقعیات را فهمید و براساس آنها برنامهریزی کرد. مردمی بودن خیلی مهم است، منتها یکی از مهمترین مسائل مردمی بودن، مردمی ماندن است؛ مردمی بمانید، خسته نشوید. صبری که عرض کردیم، یکی از مواردش اینجاست. این جور نباشد که ما اولِ کار مردمی باشیم، بعد بهتدریج خسته بشویم، نه؛ واقعا مردمی بمانید. منظورم این نیست که حتما این سفرهای استانی باید تا آخر دوره دنبال بشود، نه؛ ممکن است یک جایی متوقف بشود، اشکالی هم ندارد اما مردمی بودن فقط سفرهای استانی نیست.»
ایشان گلایهوار به عدم عمل به سیاستهای اصل 44 نیز اشاره کردند که مورد تمجید همگان قرار گرفت اما به آن «عمل نشده» است. موضوع دیگر که رهبری خواستار توجه به آن میشوند «مساله رشدِ اقتصادیِ بدونِ نفت» است. البته این را هم میگویند که این کار در کوتاهمدت ممکن نیست: «یعنی اگر دولتها همت کنند، ممکن است مثلا در طولِ دو دولتِ هشت ساله این کار تحقق پیدا کند. البّه بنده یک روزی سالها پیش این را مطرح کردم؛ اگر از آن روز شروع میشد، امروز بدون شک وضع کشور وضع دیگری بود که دنبال نشد.»
گشایشهای ارزی برای توسعه امور زیربنایی
مراقبت درباره منابع ارزی و محل خرجکرد آن، سفارش دیگر رهبر انقلاب به مسئولان است: «اگر چنانچه یک گشایش ارزیای مثلا حالا از یک ناحیهای به وجود میآید، این منابع ارزی صرف واردات بیرویه نشود، صرف کارهای زیربنایی کشور بشود؛ کشور به کارهای زیربنایی احتیاج دارد. مساله حملونقل، مساله حملونقل ریلی، مسائل گوناگون مربوط به همین شرکتهای دانشبنیان، مساله راههای ارتباطی با کشورهای همسایه، اینها کارهای زیربنایی است که باید انجام بگیرد... نوسازی صنایع؛ خیلی از صنایعِ ما کهنه است که نوسازی اینها احتیاج دارد به درآمدهای ارزی. صرف این چیزها بشود؛... همین مساله آب کشور، مشکل آب، این یکی از کارهای زیربنایی است و حلش هم کاملا ممکن است، منتها پول لازم دارد.»
رهبر انقلاب اشارهای نیز در حوزه فرهنگ داشتند و از لزوم «مجاهدت هوشمندانه در زمینه علم و فرهنگ» سخن میگویند: «مراکز متعهد رسمی مثل وزارت ارشاد، مثل سازمان تبلیغات، مثل دفتر تبلیغات، مثل صداوسیما، مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی در درجه اول، مخاطب این درخواست هستند و در درجه دوم ــ حالا درجه دوم نمیشود گفت ــ طبعا فعالان فرهنگی گسترده در سطح کشور که بحمدالله کم نیستند و زیادند. همه حقیقتا باید به این مساله حیاتی فرهنگ برسند و اهمیت بدهند؛ منتها این [کار] اولا باید به صورت مجاهدت و تلاش شبانهروزی باشد، ثانیا باید هوشمندانه باشد و چشمبسته نباشد.»
معطل مذاکرات نشوید
70 دقیقهای از بیانات رهبر انقلاب گذشته است اما همه میدانند که حداقل یک موضوع مانده است و منتظرند تا ایشان به آن نیز اشارهای کنند. در روزهای اخیر حاشیههایی درباره مذاکرات و تیم مذاکرهکننده در فضای سیاسی کشور شکلگرفته بود. تداوم این حاشیهها باتوجه به اینکه هیچ داده واقعی بر روی زمین برای بررسی صحت ادعاها وجود نداشت، کمی دشوار مینمود. حضرت آیتالله خامنهای نهتنها به مذاکرات که در مجموع ارزیابی خود حرکت «دیپلماسی کشور» را در جهت خوب توصیف میکنند و سپس به مساله هستهای پرداختند: «همینطور که قبلا هم گفتهام، مسئولان دولتی هم گفتهاند، آقای رئیسجمهور هم مکرر این را تاکید کردهاند، شما در برنامهریزیهای کاری خودتان مطلقا معطل مذاکرات هستهای نشوید، مطلقا؛ کار خودتان را بکنید، وضع فعلی کشور را ببینید، براساس وضع فعلی برنامهریزی کنید. ممکن است مذاکرات به جاهایی برسد، جاهای مثبتی، جاهای نیمهمثبتی، منفیای، هر چه بشود شما کار خودتان را بکنید، متوقف نکنید کارتان را به آنها. خب خوشبختانه وزیر محترم خارجه و آن مسئولان هیات مذاکرهکننده گزارشات دقیق خودشان را به رئیسجمهور میدهند، به شورای عالی امنیت ملی میدهند، در جریان قرار دارند، تصمیمگیری میکنند، فکر میکنند، جوانب قضیه را میسنجند. [البته] نقد کارهای این مسئولان هم اشکال ندارد.» البته ایشان در مقام نقد تذکراتی نیز دادند: «اولا مراقب باشید این اظهارنظرها و نقدها بدبینانه نباشد؛ ثانیا موجب تضعیف این کسانی نشود که در این میدان مشغول تلاش و کار هستند و امید مردم هم تضعیف نشود، یعنی جوری حرف زده نشود که اینها [ناامید بشوند]. البته هیاتمذاکره[کننده] ما بحمدالله در مقابل زورگوییهای طرف مقابل و زیادهخواهیها مقاومت کرده و به توفیق الهی، بدون تردید مقاومت هم خواهد کرد. آن که بدعهدی کرده، طرف مقابل است؛ خودشان هم الان در این بدعهدی گیر کردهاند، ماندهاند؛ یعنی الان طرف مقابلی که بدعهدی کرد و به قول خودشان پاره کرد آن قرار را، خودش الان در آن گیر کرده و آنها بیشتر احساس بنبست میکنند. ما بحمدالله احساس بنبست [نمیکنیم]. ما توانستهایم سختیها را تحمّل کنیم و عبور کنیم. از خیلی از مشکلات عبور کردهایم، از مشکلات دیگر هم به توفیق الهی عبور میکنیم.»
فلسطین زنده است
رهبر انقلاب به مساله فلسطین و عملیاتهایی که در هفتههای اخیر در سرزمینهای اشغالی علیه صهیونیستها طراحی و اجرا شده نیز اشارهای داشتند. ایشان سال 93 در دیدار با رمضان عبدالله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، دو راهبرد «افزایش آمادگیها در برابر حملات احتمالی دشمن» و «برنامهریزی برای همراه شدن کرانه غربی در رویارویی با رژیمصهیونیستی» را ضروری شمردند. در آن زمان تسلیح کرانه باختری یک رویا به نظر میرسید اما چند سالی است این منطقه به محل طراحی عملیات علیه صهیونیستها تبدیل شده است. رهبر انقلاب در این زمینه فرمودند: «فلسطین دارد نشان میدهد که بحمدالله زنده است؛ فلسطین زنده است. برخلاف سیاستهای آمریکایی و سیاستهای پیروان آمریکا... روزبهروز مساله فلسطین پُررنگتر شده است. امروز جوانهای فلسطینی در سرزمینهای ۱۹۴۸، نه زمینهای دوردست، در همان مرکز فلسطین اشغالی بیدار شدهاند، حرکت میکنند، تلاش میکنند، کار میکنند و این ادامه پیدا خواهد کرد؛ بدون شک ادامه پیدا خواهد کرد و به توفیق الهی، طبق وعده الهی پیروزی هم با مردم فلسطین خواهد بود.»
توصیه خیرخواهانه به سعودیها
ایشان در پایان بیاناتشان در حوزه مسائل بینالملل به تحولات یمن هم پرداختند. اردیبهشت سال 94، درست یک ماه بعد از اینکه عربستان سعودی ائتلافی بزرگ برای حمله به یمن تشکیل داد، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رئیسجمهور عراق از «خطای بزرگ سعودی»ها در یمن گفتند و تاکید کردند: «قطعا آثار جنایتی که مرتکب شدهاند، گریبان خود آنها را خواهد گرفت.» 7 سال از آن روزها میگذرد و سعودیها در روی زمین یمن هیچ دستاوردی کسب نکردهاند و در عوض تاسیسات نفتیشان را تبدیل به سیبل موشکها و پهپادهای یمنی کردهاند. این بار رهبر انقلاب نصیحت خیرخواهانهای به حکام سعودی میکنند: «در مساله یمن بنده یک حرف نصیحتآمیزی به آقایان سعودی دارم که این واقعا از روی نصیحت و خیرخواهی است: چرا جنگی را که یقین دارید در آن پیروز نمیشوید ادامه میدهید؟ اصلا احتمال پیروزی سعودیها در جنگ یمن هست؟ احتمالش هم نیست. با این همتی که مردم یمن دارند، با این شجاعتی که رهبرانشان دارند نشان میدهند، با این ابتکار عملی که در بخشهای مختلف دارند، احتمال پیروزی وجود ندارد. خب جنگی که در آن احتمال پیروزی وجود ندارد، چرا ادامه پیدا میکند؟ یک راهی پیدا کنید خودتان را از این جنگ خارج کنید. خب اخیرا مذاکراتی شده، ولو روی کاغذ یا به زبان حالا یک توقف دو ماههای را اعلان کردند که خیلی خوب است. اگر انشاءالله به معنای واقعی کلمه توقف وجود داشته باشد ولو دو ماهه باشد، این مغتنم است و خیلی خوب است؛ باید همین ادامه پیدا کند.»
همچون سایر دیدارها، بیانات آقای خامنهای با چند دعا به پایان رسید. پس از پایان 81 دقیقه بیانات ایشان، با توجه به شرایط کرونایی، هیچ یک از مسئولان از ردیف نخست صندلیها جلوتر نمیروند. پیش از شیوه ویروس کرونا، در دیدارهای اینچنینی، مسئولان نماز را به همراه رهبر انقلاب اقامه میکردند و در ضیافت افطاری ایشان نیز شرکت میکردند اما محدودیتهای کرونایی باعث شده تا مراسم نزدیک به یک ساعت به اذان به پایان برسد و به میهمانان پک افطاری بدهند.
پس از پایان مراسم، یخ مسئولان سیاسی هم باز میشود. همه درحال خوشوبش کردن با هم هستند. بیش از همه، مسئولان دور سیدابراهیم رئیسی جمع شدهاند. برخی احوالپرسی میکنند و برخی هم کار دارند. سیدحمید روحانی هم بهنظر با رئیسی کاری دارد. روی یک برگه شمارهاش را مینویسد و میخواهد درباره موضوعی با رئیسی صحبت کند. شمارهاش را به رئیسجمهور میدهد. رئیسی حین گرفتن شماره میگوید «با شما تماس میگیرم.»محسنیاژهای نیز دقایقی در جمع مسئولان باقی میماند و با برخی از افراد خوشوبش میکند. ساعت 7:30 دیگر چند نفری در حسینیه ماندهاند. من هم به دفتر روزنامه برمیگردم.