تاریخ : Mon 11 Apr 2022 - 06:47
کد خبر : 71040
سرویس خبری : جهان شهر

زهر  آمریکا در  تن  پاکستان

غرب چرا و چگونه دولت عمران‌خان را در اسلام‌آباد ساقط کرد؟

زهر آمریکا در تن پاکستان

عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان روز شنبه (20فروردین/9 آوریل) پس از چند ماه درگیری با آمریکا، متحدان منطقه‌ای این کشور و همچنین عواملش در پاکستان از سمت خود برکنار شد.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان روز شنبه (20فروردین/9 آوریل) پس از چند ماه درگیری با آمریکا، متحدان منطقه‌ای این کشور و همچنین عواملش در پاکستان از سمت خود برکنار شد.
پیش از این دونالد لو، معاون آسیای جنوبی و مرکزی وزارت‌خارجه آمریکا در نامه‌ای به سفیر پاکستان در واشنگتن به او اعلام کرده بود اگر عمران‌خان در جلسه‌ای که به‌منظور استیضاحش در پارلمان درحال تدارک است از قدرت کنار رود این مساله تبعاتی سنگین برای اسلام‌آباد خواهد داشت.  نکته جالب‌توجه آنکه دونالد لو این نامه را نه به نمایندگی از سازمان متبوعش یعنی وزارت خارجه بلکه به نمایندگی از شورای امنیت ملی آمریکا به سفیر پاکستان تحویل داده بود. این شیوه ارائه نامه از آن جهت مهم تلقی می‌شود که شورای امنیت ملی آمریکا شامل رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه، وزیر امور مالی و فرماندهان‌کل ارتش و سازمان‌های امنیتی این کشور می‌شود که خود نشان‌دهنده سطح تهدیدی است که واشنگتن نسبت به اسلام‌آباد ابراز داشته است.  سطح بالای این تهدید بود که باعث شد با وجود درخواست عمران‌خان از عارف علوی رئیس‌جمهور پاکستان برای انحلال پارلمان این کشور و موافقت وی، دیوان عالی پاکستان در اقدامی عجیب و غیرمنتظره برخلاف برداشت‌های پیشین، انحلال پارلمان را غیرقانونی تشخیص داده و بر برگزاری جلسه عدم‌اعتماد به نخست‌وزیر تاکید کند. در همین راستا و به دلیل اهمیت نقش آمریکا در سقوط دولت عمران‌خان در این گزارش دو قسمتی به بررسی دلایل کلی سقوط دولت وی و همچنین دلایل هراس غرب از او پرداخته شده است.

  عوامل سقوط عمران‌خان
سقوط عمران‌خان به عوامل چندگانه‌ای مرتبط است که نشان می‌دهد صحنه‌آرایی شکل‌گرفته مقابل نخست‌وزیر ساقط‌شده پاکستان تا چه‌ میزان گسترده بوده است. در ادامه به این عوامل پرداخته شده است.

1. تشدید حرکات مسلحانه گروه‌های تروریستی
پیروزی طالبان در افغانستان و تشکیل امارات اسلامی در این کشور باعث تقویت ‌انگیزه گروه‌های اسلامی بنیادگرا در پاکستان شده تا آنها نیز به تأسی از طالبان به آرزوی دیرینه خود یعنی تشکیل حکومت اسلامی در اسلام‌آباد دست یابند. در اینجا بازی به‌اندازه‌ای پیچیده است و بازیگران نیز به فراخور منافع‌شان سیاست‌های همگرایانه یا واگرایانه‌ای دارند که می‌توانند تناقض‌آمیز جلوه کنند. طالبان افغانستان هرچند برایش مطلوب است که طالبان پاکستان بر اسلام‌آباد مسلط شود اما می‌داند این موضوع به آسانی و حتی در میان‌مدت امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر حکومت مستقر در اسلام‌آباد نیز در شرایطی که حکومت طالبان با دشواری‌های بسیاری به دلیل توقف کمک‌های خارجی و عدم‌پذیرش بین‌المللی روبه‌روست، حامی سرسخت طالبان در کابل به‌شمار می‌رود و به‌نوعی نزدیک‌ترین متحد بین‌المللی آن است تا جایی‌که رسانه‌ها به شاه‌محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان لقب وزیر خارجه طالبان داده‌اند. به همین دلیل طالبان تشدید اوضاع میان دولت پاکستان و طالبان پاکستان را در چهارچوب منافع خود ارزیابی نکرده و تلاش‌هایش را معطوف به میانجیگری میان این دو بازیگر کرد تا تحرکات طالبان پاکستان علیه دولت کاهش یابد. با این حال در عملیات‌های تروریستی ضد دولت پاکستان تنها طالبان پاکستان نقش ندارد بلکه شاخه خراسان گروه داعش یکی‌دیگر از ضلع‌های اقدامات تروریستی علیه اسلام‌آباد است. داعش خراسان که توسط زنجیره‌ای از کشورهای عربی تامین مالی و توسط غرب مدیریت می‌شود و با طالبان رقیب به حساب می‌آید، با مدیریت واشنگتن دست به انجام عملیات‌هایی در خاک پاکستان زده تا بتواند روابط اسلام‌آباد و کابل را در دوره جدید دستخوش سوءتفاهم و درگیری سازد. غرب به وسیله داعش تلاش دارد روابط پاکستان و طالبان را مدیریت کند تا این روابط به دور از چشم آمریکا به بحرانی بزرگ برای منافع این جبهه تبدیل نشود.

2. تشدید حرکات مسلحانه جدایی‌طلبان
سرمایه‌گذاری‌های 62میلیارد دلاری چین در پاکستان احتمالا یکی از دلایل تقویت گروه‌های جدایی‌طلب در خاک این کشور از سوی کشورهای خارجی است. این گروه‌های جدایی‌طلب به‌ویژه در ایالت بلوچستان آسیب‌هایی را به شرکت‌ها و چینی‌های حاضر در این منطقه وارد آورده‌اند که به شکلی آشکار ردپای سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در چنین عملیات‌هایی را مشهود می‌سازد. گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ به این بهانه که از ثروت‌های ایالت بلوچستان هیچ سهمی به بلوچ‌ها نمی‌رسد دست به عملیات علیه دولت پاکستان و شرکت‌های مستقر در این منطقه می‌زنند.  طرح‌های گسترده چین در پاکستان بخشی از پروژه بزرگ «یک جاده یک کمربند» هستند که شامل مسیرهایی چندگانه برای اتصال چین به بازارهای جهانی ازجمله اروپاست. با توجه به عبور 90 درصد تجارت جهانی از دریاها آمریکا با همکاری هند تلاش داشت در تنگه‌مالاگا که اکثر تجارت دریایی چین از آن عبور می‌کند، برای پکن از لحاظ ژئوپلیتیکی تنگنا ایجاد کند اما چینی‌ها برای حل این موضوع و خارج‌شدن از تنگنا مسیری دیگر را طراحی کردند که در آن کالاهای چینی برای بارگیری توسط کشتی‌ها به‌جای انتقال به بنادر شرق چین ابتدا به سمت مناطق غربی چین برده شده و سپس از طریق جاده‌های جدیدالتاسیسی در پاکستان به بندر گوادر این کشور منتقل می‌شدند تا در کشتی‌ها بارگیری شوند. این مسیر عملا باعث می‌شد چین با کاستن 6 هزار کیلومتر از خط تجارت دریایی خود هند را دور بزند.  این مساله باعث شده آمریکا و هند به‌دنبال قطع مسیر زمینی چین در پاکستان در ایالت بلوچستان باشند که همین امر منجر به افزایش تقویت جدایی‌طلبان بلوچ از طریق کمک‌های خارجی شده است.  هندی‌ها از مدت‌ها پیش و پس از مشخص شدن سقوط افغانستان به دست طالبان که پس از توافق 2020 دوحه میان این گروه و طالبان آشکار شد، از سرمایه‌گذاری‌های خود در افغانستان کاسته و آنها را برای مداخله در داخل پاکستان اختصاص دادند.

3. بحران اقتصادی و افزایش قیمت‌ها
بدهی خارجی پاکستان که حتی پیش از نخست‌وزیری عمران‌خان به وخامت گراییده بود، اکنون به ۱۳۰میلیارد دلار یا ۴۳درصد تولید ناخالص داخلی این کشور رسیده است. تورم نیز دورقمی شده و در نرخ 12درصد قرار دارد. همچنین پول ملی پاکستان در دوران مسئولیت عمران‌خان یک‌سوم از ارزش خود را از دست داده و هم‌اکنون هریک دلار معادل ۱۹۰ روپیه است. چنین مشکلاتی قطعا بدون همراهی غرب یا کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به راحتی حل نمی‌شود و از این‌رو ابزارهای قدرتمندی در دستان غرب برای ساقط‌کردن هر دولتی در اسلام‌آباد به شمار می‌روند. این جبهه البته دخالت‌های گسترده‌تر و جزئی‌تری در اقتصاد پاکستان صورت داده تا بتواند زمینه‌های سقوط عمران‌خان را فراهم آورد.
تجارت پاکستان ارتباطات گسترده‌ای با امارات دارد، به‌گونه‌ای که بسیاری از تاجران پاکستانی که تامین‌کننده نیازهای جامعه این کشور هستند در امارات سکونت داشته و حتی تابعیت این کشور را نیز دارند. به همین دلیل شبکه تجارت و تامین کالای پاکستان تا حد زیادی تحت‌تاثیر شبکه بازرگانی امارات است که تحت‌نفوذ مقامات اماراتی نیز قرار دارد. این تجار ابتدا تلاش کردند با ایجاد تلاطم در بازار دست به ایجاد تورم در پاکستان بزنند و سپس به همین دلیل از هرگونه کاهش قیمت اجناس در بازار جلوگیری کردند. تا پیش از این تجار هرساله به مناسبت ماه رمضان از ابتدای این ماه قیمت اجناس را بین یک‌پنجم تا یک‌چهارم کاهش می‌دادند اما در سال جاری از انجام چنین کاری خودداری کرده و حتی قیمت‌ها را افزایش دادند.

4. افزایش اتحاد مخالفان سیاسی
عرصه سیاسی پاکستان به‌طور سنتی تحت‌تاثیر دو حزب اصلی است؛ نخست حزب مردم پاکستان که در دست خاندان بوتو و زرداری است و دوم حزب مسلم شاخه‌نواز که تحت‌کنترل نوازشریف و خانواده‌اش قرار دارد. این دو حزب علی‌رغم رقابت سنتی خود به دلیل خارج‌شدن سیاست از دستان‌شان و مواجهه با شرایط جدید روی به اتحاد آورده‌اند. حزب تحریک انصاف به رهبری عمران‌خان با شعارهای ضدفساد خود عملا یک جریان سوم در عرصه داخلی پاکستان بود که پس از روی کارآمدن فشارهای زیادی را به حزب مردم و مسلم لیگ وارد آورد. همین مساله باعث شده این دو حزب که در پارلمان 342 عضوی پاکستان 150 کرسی در اختیار دارند با یکدیگر متحد شده و در پی جذب دیگر نمایندگان به جبهه خود برآیند. ائتلاف دو حزب برجسته پاکستان با سوابق گسترده سیاسی و تجارب سنگین‌شان باعث شد عمران‌خان با شرایط بیش از اندازه دشواری روبه‌رو شود.

5. جدایی اعضای ائتلاف دولتی و پیوستن به مخالفان
در سال 2018 عمران‌خان موفق شده بود با تشکیل ائتلافی که 176 کرسی در اختیار داشت به نخست‌وزیری برسد اما به مرور زمان با پولپاشی‌های صورت‌گرفته بیش از 20 تن از اعضای ائتلاف او به مخالفانش پیوستند.  آن‌گونه که گفته می‌شود هریک از این نمایندگان از سوی واسطه‌های غرب پنج‌میلیون دلار دریافت کرده‌اند تا جریان سیاسی خود را در پارلمان تغییر دهند.

6. عدم‌صلاحدید ارتش نسبت به ادامه فعالیت عمران‌خان
ارتش پاکستان روابط گسترده‌ای با آمریکا دارد. بیشتر افسران ارتش این کشور در دانشگاه‌های نظامی آمریکا و انگلیس تحصیل می‌کنند یا در داخل پاکستان تحت آموزش افسران آمریکایی و انگلیسی قرار می‌گیرند. همچنین سیستم تسلیحاتی مورد‌استفاده پاکستان بر پایه فناوری‌های غربی قرار دارد و از این لحاظ به پشتیبانی شرکت‌های غربی وابسته است. از سوی دیگر پاکستان به دلیل ضعف مالی نیازمند دریافت کمک‌های مالی در حوزه نظامی از غرب است تا بتواند ارتش خود را برای تهدیدات علیه خود آماده نگاه دارد.  از همین‌رو تهدید سنگین آمریکا علیه پاکستان باعث شد مسئولان ارتش این کشور برای جلوگیری از دامنگیرشدن تبعات خشم واشنگتن خواستار کناره‌گیری خان شده و ادامه حکومت وی را به صلاح ندانند.

  دلایل دشمنی غرب با عمران‌خان
عمران‌خان به‌طور سنتی حتی پیش از نخست‌وزیری گرایش‌های ضدآمریکایی و مخالف با غرب داشت. بااین‌حال سیاست‌های او در دوران حکومتش بر پاکستان بیشتر از آنکه آمریکایی‌ها ارزیابی کنند برایشان گران تمام شد. در ادامه متن به این دلایل پرداخته‌ایم.

1. نقش در اخراج آمریکا از افغانستان
آمریکایی‌ها مدعی هستند دولت عمران‌خان برخلاف تعهداتش به واشنگتن در زمینه مهار طالبان همکاری نکرده و باعث شده آمریکا در افغانستان سریع‌تر شکست را بپذیرد. از نگاه آمریکایی‌ها چراغ سبز پاکستان باعث افزایش همکاری میان شبکه حقانی و طالبان شد، مساله‌ای که نقشی بزرگ در فشار به حضور نظامی آمریکا در افغانستان داشت.

2. ندادن اجازه تاسیس پایگاه آمریکا در پاکستان
عمران‌خان پس از دستیابی به قدرت باعث شد تعداد پرواز پهپادها و جنگنده‌های آمریکایی بر فراز پاکستان -که سالانه به بیش از 400 مورد می‌رسید- به کمتر از 20 مورد محدود شود، آن ‌هم با اجازه دولت پاکستان، درحالی‌که پیش‌تر آمریکایی‌ها آزادانه فضای هوایی این کشور را در اختیار داشتند. این مساله باعث شد آمریکا بخش بزرگی از توان نظارتی و رزمی خود در افغانستان را از دست بدهد و به‌شکل خفت‌بارتری از این کشور خارج شود. تا پیش از نخست‌وزیری عمران‌خان آمریکا پایگاه شمسی را در اختیار داشت اما پس از آن حضورش به پایگاه شهباز و کویته محدود شد که از آنها نیز تنها اجازه عملیات‌هایی با اهداف مبارزه با مواد مخدر را داشت.

3. دادن جای پا به روس‌ها در منطقه
روس‌ها در دهه 1970 میلادی در حکومت افغانستان نفوذ کردند و سپس موفق شدند با دولت ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر پاکستان نیز ارتباطاتی را برقرار سازند. درصورت برقراری روابط عمیق میان شوروی با افغانستان و پاکستان، مسکو می‌توانست از طریق این دو کشور محاصره و انزوای خود را در دوران جنگ سرد بشکند و به آب‌های گرم دست یابد. نتیجه آنکه ذوالفقار علی بوتو در سال 1977 با کودتای ژنرال ضیا الحق برکنار شده و در سال 1979 نیز اعدام شد. آمریکایی‌ها همزمان با پاکستان در افغانستان هم بر تلاش‌های خود علیه روس‌ها افزودند که درنتیجه آن شوروی در سال 1979 برای حمایت از مهره‌های خود در افغانستان به این کشور لشکر کشید و به مدت یک‌دهه درگیر جنگ‌های این کشور شد.  آمریکایی‌ها به‌هیچ‌عنوان در زمینه حضور روسیه در افغانستان و پاکستان انعطافی از خود نشان نمی‌دهند. نزدیکی پاکستان به روسیه که باعث شد در جریان دیدار اواخر فوریه عمران‌خان از مسکو به انعقاد قراردادهای گسترده‌ای منجر شود، سبب شد واشنگتن همانند دوران ذوالفقار علی بوتو نقشه نهایی خود را برای برکناری نخست‌وزیر پاکستان به‌سرعت اجرایی کند.

4. مستحکم کردن شدید روابط همه‌جانبه با چین
پاکستان با مشاهده جانبداری آمریکا از هند در مسائل منطقه‌ای به‌دنبال تقویت بیش‌ازپیش روابط خود با قدرت‌های جهانی ازجمله چین گام برداشت، زیرا پکن برخلاف مسکو نه یک دوست، بلکه دشمن دهلی‌نو به‌شمار می‌رفت. نزدیکی پاکستان با چین تا اندازه‌ای پیشرفت داشت که حتی اسلام‌آباد از پکن درخواست کرد تا افغانستان را نیز به طرح «یک جاده یک کمربند» پیوند بزند. حاصل این درخواست‌ها برگزاری جلسات مشترکی میان وزرای خارجه چین، پاکستان و طالبان بود. این تلاش‌ها برای نزدیکی با چین درست روی ویرانه‌های شکست خفت‌بار آمریکا در افغانستان صورت می‌گرفت و همین امر باعث شد واشنگتن نتیجه‌ای قطعی درباره ساقط کردن عمران‌خان اتخاذ کند.

5. همکاری پاکستان با اسلام‌گرایان
عمران‌خان در دوران حکومتش علی‌رغم قرار داشتن کشورش در حوزه نفوذ سنتی عربستان و اجبار به همراهی با این کشور گرایش‌های ضد محور سعودی نیز از خود نشان داد. پاکستان در دوره وی به‌شدت به ترکیه تحت‌کنترل رجب طیب اردوغان نزدیک شد و حتی در جریان جنگ قره‌باغ درکنار نیروهای ترکیه به کمک آذربایجان شتافت. او همچنین در دوران ریاست ماهاتیر محمد بر دولت مالزی که با سعودی‌ها  روابط خوبی نداشت، ارتباط گرمی با کوالالامپور برقرار ساخته بود. از سوی دیگر عمران‌خان به‌جز همگرایی با جریانات و کشورهای نزدیک به تفکر اخوانی تلاش داشت ارتباطات خود با ایران را نیز گسترش دهد. مجموع این مسائل چیزی نبود که آمریکا و متحدانش در منطقه قادر به تحمل آن باشند.  

6. مخالفت با روند عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی
کشورهای عربی به‌همراه آمریکا برای شکسته شدن فضای سنگین برقراری روابط با رژیم‌صهیونیستی قصد داشتند آن را ابتدا در محیطی غیرعربی اجرا کنند و سپس خود به این جریان بپیوندند. سعودی‌ها که تاکنون به‌طور رسمی از پیوستن به عادی‌سازی سر باز زده‌اند تا با تبعات آن روبه‌رو نشوند، آنان بر این اندیشه بودند که برقراری روابط میان کشورهایی مانند پاکستان و اندونزی که پرجمعیت‌ترین کشورهای اسلامی هستند با رژیم‌صهیونیستی می‌تواند از میزان فشارها بر عربستان بکاهد. بااین‌حال عمران‌خان در برابر سیاست عادی‌سازی از خود همراهی نشان نداد تا اجرای این سیاست حتی در دیگر کشورها نیز با اخلال مواجه شود.
 
7. افزایش وزن بین‌المللی پاکستان
پاکستان تقریبا مانند مصر به‌دلیل نیازمندی‌اش به دریافت کمک‌های اقتصادی همواره نقشش را در جهان اسلام به‌نفع کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس تضعیف کرده است. با وجود این در دوران عمران‌خان علی‌رغم افزایش شدید مشکلات اقتصادی، اسلام‌آباد موفق شد از نقش بزرگ‌تری در جهان اسلام و مناسبات بین‌المللی برخوردار شود.

8. تغییر سیاست‌های امنیت ملی پاکستان
عمران‌خان در دوران نخست‌وزیری‌اش دست به اصلاح برخی سیاست‌های کلان در پاکستان زد که می‌توانستند در بلندمدت سیاست‌های غرب را به‌چالش بکشند. سیاست‌های جدید عمران‌خان باعث شده بود تمرکز ارتش پاکستان از درگیری و رقابت نظامی با هند به‌سمت ایجاد امنیت اقتصادی تغییر کند. در همین راستا پاکستان نخستین سند امنیت ملی خود را در سال ژانویه ۲۰۲۲ منتشر کرد که در آن تاکید شده این کشور خواهان تبدیل شدن  به‌عنوان یک مرکز تولید، تجارت و سرمایه‌گذاری و کانال اتصال منطقه‌ای گسترده‌تر است تا به تقویت امنیت اقتصادی خود بپردازد. این مساله به‌ظاهر ساده از چندجهت می‌توانست منافع کلان غرب را در منطقه تحت‌فشارهای سنگین قرار دهد. باید توجه داشت هرچند آمریکا برای مقابله و مهار چین به هند نیاز دارد اما نباید این‌گونه برداشت کرد که واشنگتن خواهان مهار هند نیست. از نگاه آمریکا چین، هند، روسیه و ایران در شرق از قدرت، منابع و انگیزه‌های لازم برای تبدیل شدن به قدرت‌های معارض با آمریکا برخوردارند. از این میان هرچند هند پس از اشغال افغانستان که درست به دلیل نظارت بر چهار قدرت آسیای تصرف شد به‌سمت آمریکا گرایش یافت اما این کشور همچنان به‌دلیل پتانسیل‌های بالایش یک تهدید راهبردی برای واشنگتن است. از این‌ رو آمریکا قصد دارد پاکستان همچنان یک اهرم قدرتمند بالای سر هند باشد، چه اینکه هم‌اکنون هندوستان دارای روابط گسترده‌ای با روس‌هاست. تغییر گرایش پاکستان از درگیری با هند به‌سمت ایجاد امنیت اقتصادی می‌تواند ضمن برداشته شدن یک ابزار مهارکننده از سر هند قدرت چین را در پاکستان افزایش دهد.