تاریخ : Mon 28 Feb 2022 - 01:42
کد خبر : 70116
سرویس خبری : نقد روز

نمایش بزرگی که ناتو با جنگ اوکراین شروع خواهد کرد

کریمی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تشریح کرد

نمایش بزرگی که ناتو با جنگ اوکراین شروع خواهد کرد

درست است که می‌گویند آمریکا سرکردگی کرده است، اما درمجموع شاهد آن هستیم که بیش از 27 کشور اروپایی دارند پابه‌پای آمریکا حرکت می‌کنند و این مسئولیت بین آنها تقسیم شده است و در نتیجه این تقسیم مسئولیت است که می‌توان گفت روسیه با یک مجموعه‌ای از کشورها درگیر شده است که اگر بخواهیم تعداد آن را با اعضای ناظر و دیگر کشورهای وابسته محاسبه کنیم، به بیش از 50 کشور می‌رسد.

درباره خطر احتمال گسترش ناتو به منطقه غرب آسیا و تهدید منافع ملی ایران و چگونگی مقابله با آن، گفت‌وگویی با سیدوحید کریمی، کارشناس مسائل بین‌الملل داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

اگر فلسفه شکل‌گیری ناتو مقابله با ترویج کمونیسم در جهان بود اساسا چرا بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق همچنان به فعالیت‌های نظامی و امنیتی خود ادامه داد؟

ناتو از سال 1948 میلادی و در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، با هدف مقابله با کمونیسم به‌وجود آمد. ماهیت وجودی ناتو، بعد از فروپاشی شوروی و انحلال معاهده ورشو که شوروی و اقمارش برای مقابله با ناتو تشکیل داده بودند، زیر سوال رفت.

اما کشورهای غربی، علی‌رغم درخواست برخی کشورهای اروپایی و خود روسیه که معتقد بودند دلیلی ندارد ناتو به فعالیت خود ادامه دهد و لازم است منحل شود، انحلال ناتو را نپذیرفتند. بیشتر هم انگلیس بود که با این خواسته مخالفت کرد. در ادامه دلیل مخالفت انگلیس را شرح می‌دهم. این کشورها برای اینکه بتوانند ناتو را سرپا نگه دارند، به آن نقش بین‌المللی دادند و از حالت دفاعی، به حالت تهاجمی تغییر وضعیت داد. همان‌طور که می‌دانید در مقطعی، مرز میان شرق و غرب، آلمان‌غربی و آلمان‌شرقی بود، ولی امروزه شاهد این هستیم که مشکل ناتو که غرب محسوب می‌شود با روسیه که نسبت به اروپا در شرق قرار دارد، اوکراین است و ریشه جنگی که درگرفته است بر سر احتمال عضویت اوکراین در ناتو بوده است.

آیا گسترش احتمالی دامنه نفوذ ناتو به کشورهای غرب آسیا منافع ملی ایران را با تهدید مواجه نمی‌کند؟

تا اینجای ماجرا، اتفاقاتی را مرور کردیم که در این‌ سال‌ها میان ناتو و روسیه رخ داده است و همه از آن مطلعند. پرسش شما از این منظر جالب توجه است که دارید به آینده و تبعات گسترش ناتو به کشورهای منطقه می‌پردازید. سوال اینجاست که تبعات آن، برای کشورهای شرقی و جمهوری اسلامی ایران چیست؟

می‌توان درباره این مساله چند مورد را استخراج کرد اما به‌نظرم نکته مهم‌تر آن است که در‌نتیجه این فرآیند دارند مسئولیت را از شانه یک کشور که مثلا آمریکا باشد، برمی‌دارند. هدف نهایی هم آن است که در درگیری با کشورهایی که سیاست‌های لیبرالی مطلوب غرب را در پیش نمی‌گیرند، بار مسئولیت را از روی یک یا چند کشور خاص و محدود خارج کنند. الان در چنین مواردی گفته می‌شود ناتو طرف مساله است. الان در مساله اوکراین، روسیه به‌دلیل تلاش ناتو برای ورود به عمق استراتژیکش بوده که وارد جنگ شده است. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که ناتو کیست؟ پاسخ این است: بیش از 50 کشور!

شما دیگر با یک کشور روبه‌رو نیستید. درست است که می‌گویند آمریکا سرکردگی کرده است، اما درمجموع شاهد آن هستیم که بیش از 27 کشور اروپایی دارند پابه‌پای آمریکا حرکت می‌کنند و این مسئولیت بین آنها تقسیم شده است و در نتیجه این تقسیم مسئولیت است که می‌توان گفت روسیه با یک مجموعه‌ای از کشورها درگیر شده است که اگر بخواهیم تعداد آن را با اعضای ناظر و دیگر کشورهای وابسته محاسبه کنیم، به بیش از 50 کشور می‌رسد. در نمونه دیگر، شاهد این هستیم که از ابتدای شکل‌گیری تحریم‌ها علیه ایران، دائما به ‌اشتباه گفته می‌شود اتحادیه اروپا با ایران درگیر است. درصورتی‌که وقتی این‌گونه عنوان می‌کنیم، با یک یا چند کشور محدود طرف نیستیم و معلوم نیست دقیقا با کدام کشورها مواجهیم. باید شفاف شود کدام کشورها هستند که به تعهدات خودشان عمل نمی‌کنند. حتی اگر عصاره اتحادیه اروپایی را هم بگیریم، به سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس می‌رسیم که باز هم زیاد است. مگر آنها در مواجهه با ما می‌گویند کشورهای آسیایی که ما بگوییم اروپا، اتحادیه اروپا یا ناتو؟ لذا ما باید این نگرش را تغییر دهیم. یعنی اگر در همین جنگ اوکراین، آمریکا یا بعضی از کشورهای اروپایی، به‌خصوص انگلیس فعال هستند، به‌‌نام ذکر کنیم. نگوییم ناتو که 50 کشور را مقابل خودمان قرار داده باشیم. نکته بعدی که اهمیت دارد همان است که رهبری مدت‌ها پیش آن را مطرح کردند و آن، ناتوی فرهنگی است. ناتو درحال‌حاضر در حوزه‌های امنیتی، دفاعی و اطلاعاتی بسیار فعال است و مساله احتمال گسترش آن به حوزه کشورهای خلیج‌فارس مهم است. باوجود توسعه‌ یافتن سیستم‌های اطلاعاتی و امنیتی در سطح گسترده، جوامع اطلاعاتی و امنیتی غربی همچنان معتقدند هیچ‌چیز نمی‌تواند جای human resources را پر کند. یعنی همه اطلاعاتی که اشخاص و جاسوس‌ها برای آنان فراهم می‌کنند.

نکته دیگر درباره گسترش دامنه نفوذ ناتو به غرب آسیا آنکه اگر این اتفاق بیفتد، می‌تواند پوششی برای فعالیت‌های انگلیس و رژیم‌صهیونیستی به‌جای آمریکا باشد. یعنی در ادبیات سیاسی این‌گونه جا بیفتد که هر اقدام امنیتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی را به‌پای ناتو بنویسند تا این کشور در امان باشد.

همان‌طور که هم‌‌اکنون در اوکراین شاهد آن هستیم، آمریکا در قالب یا در پوشش همکاری با اروپایی‌ها فعالیت می‌کند، اما شما را درنهایت با یک مجموعه‌ای تحت عنوان ناتو مواجه می‌کنند.

لازم است نخبگان، دانشگاهیان و سیاسیون در این‌باره دست‌به‌کار شوند و راهکارهای لازم را برای جلوگیری از این امر استخراج کنند.

نکته دیگر آنکه هر کشوری درصورت پیوستن به ناتو، با چهارچوب‌هایی امنیتی، نظامی، فرهنگی و حتی رسانه‌ای مواجه خواهد شد که درنتیجه آن، غربی‌ها به‌دنبال این هستند که کشور هدف را با سیستم‌های لیبرالیستی غربی هم‌آخور کنند.

این کشورها درصورت عضویت در ناتو ناچار می‌شوند در سازمان ملل نیز مشابه آنان رای دهند یا اگر جنگی پیش بیاید درخدمت اهداف ناتو باشند. مثلا اوکراین با این وجود که عضو ناتو نبود و صرفا به این خاطر که به او وعده عضویت داده بودند، در جنگ افغانستان و سوریه مشارکت مستقیم داشت. آمریکا از آنها به‌عنوان نایب یا اصطلاحا proxy خود در کشورها سوءاستفاده می‌کند.

هارولد مک‌میلان، نخست‌وزیر پیشین انگلستان در کتاب خاطرات خود می‌نویسد هدف پنهان ما از تاسیس ناتو این بود که آمریکا را به دفاع از اروپا متعهد کنیم. دست روسیه را از اروپا کوتاه کرده و آلمان را تحقیر کنیم و اجازه ندهیم تا این کشور دوباره مثل جنگ جهانی دوم طغیان کند. آمریکا در زمان ترامپ به‌دنبال انحلال ناتو بود و خطاب به اروپایی‌ها می‌گفت سواری مجانی از ما تمام شد. درواقع احیا و شکوفایی اروپا طی نیم‌قرن گذشته، در پوشش حمایت‌های نظامی و امنیتی آمریکا بوده است. ترامپ به‌دنبال تغییر این وضعیت بود که بحران اوکراین بار دیگر باعث تثبیت ناتو در اروپا شد.

درنهایت فکر می‌کنید نتیجه تحولات فعلی اروپا چه خواهد بود؟

درباره روابط قدرت‌های اروپایی باید گفت، اتفاقات اخیر باعث شد آلمان که تبادلات مستقیمی با روسیه در حوزه انرژی داشت و این تبادلات طبق نگاه ویلی برانت، صدراعظم اسبق آلمان بود دچار چالش شده است و آلمان دیگر به‌راحتی نمی‌‌تواند با تبادلات با شرق از وابستگی صرف به غرب رها شود.

نکته دیگر هم آنکه غربی‌ها به‌دنبال مهار روسیه به‌هرقیمت هستند تا به انرژی ارزان سیبری دست پیدا کنند.

در هر حال می‌توان گفت ناتو در این بحران ضرر چندانی نکرده است و تنها از قدرت نرم خود بهره برده است.

ناتو تاکنون توانسته به‌صورت مخفیانه اقدام به جاسازی تسلیحات در دیگر بخش‌های اروپای‌شرقی از جمله بلغارستان، لهستان و کشورهای بالتیک کند. ناتو و غرب در مواجهه با روسیه گام‌به‌گام و لاک‌پشتی جلو می‌روند، اما درنهایت به‌دنبال فرصتی برای ضربه‌زدن به روسیه هستند.

نکته آخر هم اینکه عملکرد کنونی پوتین در حمله به اوکراین، الگوبرداری کامل وی از آمریکا و انگلیس در اشغال عراق است. با این تفاوت که عراق ظرف چند روز به‌طور کامل اشغال شد، اما روسیه برای تصرف کامل اوکراین و به‌قدرت رساندن دولتی دست‌نشانده کار دشواری در پیش دارد. البته ممکن است در روزهای آتی با توجه به افزایش حجم مهاجران و تلفات انسانی، غرب از مواضع خود کوتاه بیاید و بپذیرد اوکراین برای چند صباحی تبدیل به یکی از اقمار تحت سلطه روسیه شود، اما باز هم این مورد قطعی نیست، ما در دوران‌گذار هستیم و نمی‌توانیم درباره شرایط کنونی نظر قطعی دهیم.