تاریخ : Tue 22 Feb 2022 - 03:02
کد خبر : 69860
سرویس خبری : نقد روز

چکمه‌پوش انگلیسی چطور کودتا کرد؟

معین رضیئی:

چکمه‌پوش انگلیسی چطور کودتا کرد؟

برخی مورخان سعی در کمرنگ کردن نقش انگلستان در کودتای سوم اسفند دارند، این مورخان معتقدند برنامه‌ریزی برای کودتا توسط تعداد محدودی از مستشاران انگلیس در ایران و بدون هماهنگی با لندن انجام پذیرفته است، این ادعا را از جهات مختلفی می‌توان مورد نقد قرار داد؛ نخست در آن بازه زمانی مستشاران انگلیسی و سفارتخانه‌های این کشور در ممالک اسلامی از اختیارات گسترده‌ای برخوردار بودند و براساس همین اختیار گسترده در بسیاری از تحولات تاریخی نقش‌آفرینی می‌کردند.

معین رضیئی، خبرنگار گروه سیاست: 101سال از کودتای انگلیسی رضاخان میرپنج می‌گذرد، کودتایی که ماحصل آن برای مردم ایران از بین رفتن آرمان‌های انقلاب مشروطه و استقرار حاکمیت دیکتاتوری رضاخان بود. بسیاری از مورخان، نقش‌آفرین اصلی کودتای سوم اسفند1299 را دولت انگلیس می‌دانند. نقش‌آفرینی انگلیسی‌ها در کودتای سوم اسفند دلایل متعددی دارد که در ادامه به اختصار برخی از مهم‌ترین این دلایل را مورد نقد و بررسی تاریخی قرار خواهیم داد. در سایه بی‌کفایتی دولت قاجار براساس معاهده 1907 سن‌پترزبورگ عملا به مدت 10 سال شمال ایران تحت سیطره روس‌ها و جنوب ایران تحت سیطره کامل دولت بریتانیا قرارگرفت. بعد از انقلاب کارگری روسیه، دولت بلشویکی لنین در جولای 1917 مستشاران و نیروهای روسی را از ایران خارج کرد و به‌طور رسمی نیز اعلام داشت مفاد تحمیلی قرارداد 1907 علیه ایران از نظر دولتش فاقد اعتبار است. اما برخلاف روس‌ها، دولت بریتانیا حاضر به ملغی کردن مفاد قرارداد 1917 نشد و حتی بر میزان نفوذ خود در ایران نیز افزود. در چنین شرایطی تنها عامل تهدید‌کننده منافع بریتانیا در خاورمیانه خطر حمله بلشویک‌ها به ایران بود، حمله‌ای که می‌توانست باعث نفوذ کمونیسم در سایر مستعمرات انگلیس ازجمله هند نیز بشود. بر همین اساس انگلیسی‌ها در ابتدا با فشار بر احمدشاه قاجار، میرزا حسن وثوق‌الدوله، مهره دست‌نشانده خود را به نخست‌وزیری رساندند و بعد از آن نیز با خیانت‌های وثوق‌الدوله در سال 1919 معاهده‌ای را به ایران تحمیل کردند که براساس مفاد آن تمام تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیسی‌ها قرار می‌گرفت و امتیاز راه‌آهن و راه‌های شوسه ایران نیز به آنها واگذار می‌شد. این معاهده به طرز آشکاری منابع قدرت و منابع ثروت ایران را در اختیار انگلیسی‌ها قرار می‌داد و ایران را به یک کشور مستعمره انگلیس تبدیل می‌کرد. به همین دلیل بعد از انتشار مفاد آن در تیرماه 1298 بسیاری از چهره‌های خوشنام ملی ازجمله شهید سیدحسن مدرس دست به مخالفت با این قرارداد زدند. روشنگری‌های شهید مدرس و برخی رجال سیاسی دیگر در این بازه زمانی باعث آگاهی مردم و ایجاد فشار روی وثوق‌الدوله و احمدشاه قاجار شد. در نتیجه این فشارها احمدشاه قاجار حاضر به تایید معاهده 1919 نشد و چندی بعد نیز وثوق‌الدوله از سمت خود استعفا داد. بعد از استعفای وثوق‌الدوله، دولت بعدی به ریاست وزرایی مشیرالدوله ضمن لغو قرارداد 1919 عذر مستشاران انگلیسی را خواست. به‌زعم بسیاری از مورخان این واقعه باعث شد انگلیسی‌ها در آینده برای حفظ منافع خود به سراغ طراحی کودتا و روی کار آوردن یک دولت نظامی و دست‌نشانده بروند، حتی مورخانی مانند محمدعلی همایون‌کاتوزیان که نگاهی متفاوت به کودتای سوم اسفند 1299 دارند این گزاره را تایید می‌کنند. همایون‌کاتوزیان در کتاب «مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران» کودتای سوم اسفند را اقدامی در جهت جبران شکست لرد کرزن در پیشبرد قرارداد 1919 می‌داند. علاوه‌بر این مورد یکی دیگر از تحلیل‌هایی که مورخان در پاسخ به چرایی نقش‌آفرینی انگلستان در کودتای سوم اسفند به آن استناد می‌کنند بازمی‌گردد به شرایط نامناسب مالی بریتانیا پس از جنگ جهانی اول. در جریان جنگ جهانی اول دولت انگلستان به دلیل هزینه‌های بالای این نبرد به لحاظ اقتصادی و نظامی دچار خسارات فراوانی شد. در نتیجه این خسارات بریتانیا توانایی تامین هزینه حضور نظامیان خود در ایران را نداشت، به همین دلیل انگلیس مجبور به خروج نیروهای ارتش خود از ایران شد. از طرفی عدم حضور نیروهای انگلیسی می‌توانست زمینه را برای نفوذ بیشتر بلشویک‌ها در ایران فراهم کند، به همین دلیل انگلیسی‌ها نگران از دست رفتن منافع خود در مناطق مختلف ایران بودند. در این شرایط مورخان معتقدند بهترین راهکار برای بریتانیا جایگزینی دولت فشل قاجار با یک دولت دست‌نشانده نظامی بود تا درنتیجه عملکرد مقتدرانه دولت جدید انگلیسی‌ها بدون پرداخت کوچک‌ترین هزینه‌ای از منافع خود در ایران حراست کنند. درنتیجه مستشاران انگلیسی در ایران ازجمله ژنرال آیرون ساید به سراغ یافتن گزینه‌های مطلوب برای انجام یک کودتای نظامی رفتند. با توجه به موارد گفته شده و بنابر اسناد موجود و خاطرات برجای‌مانده هیچ تردیدی در برنامه‌ریزی مستشاران انگلیسی برای انجام کودتا وجود ندارد، برای تایید این گزاره می‌توان به بخشی از یادداشت‌های ژنرال آیرون ساید، فرمانده نظامیان انگلیسی در شمال ایران استناد کرد، مجموع خاطرات و یادداشت‌های آیرون ساید در کتابی تحت‌عنوان شاهراه فرماندهی به‌وسیله موسسه مطالعات تاریخ معاصر چاپ شده است. در صفحه 360این کتاب بخشی از یادداشت آیرون ساید آمده است که وی در آن صراحتا به هدف انگلیسی‌ها از انجام کودتا در ایران اشاره کرده و می‌گوید: «درواقع، فقط دیکتاتوری نظامی می‌تواند مشکلات ما را حل کند و به ما فرصت خواهد داد بدون هیچ‌گونه دردسری کشور [ایران] را ترک کنیم.» همچنین در بخش دیگری از کتاب خاطرات آیرون ساید پیرامون دیدار وی با رضاخان میرپنج قبل از کودتا می‌خوانیم: «من‌ دستورات‌ مربوط‌ به‌ خروج‌ نیروها را به‌ اسمایس‌ و رضا داده‌ام‌. باید به‌ ایشان‌ تا اندازه‌ای‌ آزادی‌ عمل‌ بدهم‌. باید وزیر مختار را ببینم‌ و مطالب‌ را با او در میان‌ بگذارم‌. برای‌ ما کودتا از هرچیز دیگر مناسب‌تر است‌.»

به‌جز این خاطرات، اسناد برجای مانده از وزارت امور خارجه آمریکا نیز که شامل گزارش‌های سفیر وقت این کشور در ایران است، نشان‌دهنده نقش‌آفرینی مستشاران انگلیسی در کودتای سوم اسفند است.

اما با وجود این اسناد متقن، برخی مورخان سعی در کمرنگ کردن نقش انگلستان در کودتای سوم اسفند دارند، این مورخان معتقدند برنامه‌ریزی برای کودتا توسط تعداد محدودی از مستشاران انگلیس در ایران و بدون هماهنگی با لندن انجام پذیرفته است، این ادعا را از جهات مختلفی می‌توان مورد نقد قرار داد؛ نخست در آن بازه زمانی مستشاران انگلیسی و سفارتخانه‌های این کشور در ممالک اسلامی از اختیارات گسترده‌ای برخوردار بودند و براساس همین اختیار گسترده در بسیاری از تحولات تاریخی نقش‌آفرینی می‌کردند. علاوه‌ بر این مورد مطابق اسناد تاریخی برجای‌مانده بعد از شکست بریتانیا در قرارداد1919، ازسوی لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس به آیرون ساید ماموریت داده شده بود با صلاحدید خود ضمن تلاش برای تثیبت منافع انگلیس از نفوذ بلشویک‌ها در ایران نیز جلوگیری کند و آیرون ساید نیز براساس همین ماموریت به‌سراغ رضاخان میرپنج برای ساماندهی یک کودتای نظامی رفت.