نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: فوریه 1992، وقتی رژیم صهیونیستی تصمیم به ترور سیدعباس موسوی، دبیرکل حزبالله لبنان گرفت، فکر نمیکرد جوانی 32 ساله به نام سیدحسن نصرالله جایگزین وی شود که حزبالله را با سرعت بیشتری به سمت بازدارندگی و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی ببرد. امروز حزبالله لبنان با مدیریت سیدحسن نصرالله تبدیل به بزرگترین کابوس رژیم صهیونیستی در منطقه شده است کابوسی که طی سالیان گذشته بارها در نبردهای مختلف سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی را مغلوب خویش کرده است.
در ادامه گزارش امروز «فرهیختگان» به مناسبت سیامین سالگرد شهادت سیدعباس موسوی و انتخاب سیدحسن نصرالله به سمت دبیرکلی حزبالله قصد داریم به بررسی جایگاه و قدرت حزبالله در کشور لبنان طی سالهای گذشته بپردازیم.
امنیت برای لبنان
در دو دهه گذشته بهویژه پس از جنگ 33 روزه، حزبالله به غیر از آنکه در افزایش کمی و کیفی نیروهای انسانی خود موفق عمل کرده در زمینه ادوات نظامی مانند موشکهای نقطهزن و پهپادی نیز به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده است. بهعنوان مثال در یک قیاس کلی طی جنگ 33 روزه، حزبالله روزانه 200 تا 300 موشک و راکت به سرزمینهای اشغالی شلیک کرد، اما اکنون مقامات رژیم صهیونیستی پیشبینی میکنند در هر جنگ احتمالی آینده ممکن است تعداد موشکها و راکتهای شلیکشده به سرزمینهای اشغالی به 4000 فروند در روز نیز برسد. در سالهای اخیر حزبالله علاوهبر موشکهای با برد بیشتر و توانمندی نقطهزنی، به پهپادهایی مجهز نیز دسترسی پیدا کرده است. این پیشرفتها علاوهبر اینکه لبنان را به نقطهای امن در مسائل نظامی و دفاعی رسانده، موجب نگرانی رژیم صهیونیستی نیز شده است، در همین راستا عاموس هرئیل، کارشناس امور نظامی رژیم صهیونیستی اخیرا در روزنامه عبری هاآرتص گزارش داد که پهپادهای حزبالله در ابتدا برای جمعآوری دادههای اطلاعاتی و انجام عملیات نظامی که نیاز به دقت بالا دارد -که در درگیریهای روزانه میان حزبالله و ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ آینده انجام خواهد شد- استفاده میشود. هرئیل از طرف دیگر نهادهای امنیتی ارشد رژیم صهیونیستی در مصاحبه با روزنامه هاآرتص نیز گفت، حزبالله از طریق این پهپادها همزمان بر فعالیت ارتش رژیم صهیونیستی در مرز با لبنان، نظارت میکند و این پهپادها از مهمترین سلاحهایی خواهند بود که در جنگ بعدی میان حزبالله و رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار خواهندگرفت. در مثالی دیگر مرکز تحقیقات صهیونیستی دیگری به نام آلما نیز اخیرا گزارش داده است که حزبالله حدود 2000 پهپاد در اختیار دارد و از دهه 90 میلادی از این فناوری استفاده میکند. بهطوری که شبکهای صهیونیستی، به نام کان گفته است: «حزبالله اکنون دیگر یک سازمان نیست، بلکه یک ارتش به تمام معناست و ارتش رژیم صهیونیستی نیز به خوبی از این واقعیت آگاه است.»
تولد حزبالله در میانه بحران
دهه 80 میلادی برای مردم لبنان یادآور جنگهای داخلی و حمله ارتش رژیم صهیونیستی به این کشور است. در اوایل این دهه، رژیم صهیونیستی تهاجم گستردهای را به لبنان آغاز کرد، در جریان این تهاجم تمامی گروههای چپ و سایر گروههای رایج لبنان مانند کمونیسم، بعث و ناصریسم بعد از چند روز مقاومت دربرابر ارتش اسرائیل از آنها شکست خوردند و درنتیجه این شکست نیز نیمی از لبنان تحت تصرف رژیم صهیونیستی درآمد. در این شرایط، تنها گزینه برای مقابله با این تجاوز، تشکیل حزبی جدید با رویکردی متفاوت از احزاب چپ در لبنان بود. به همین جهت جرقه فکری و اندیشهای حزبالله لبنان در سال 1982 زده شد و سهسال بعد در اوج مبارزه و مقاومت شیعیان لبنان علیه اسرائیل، این حزب بهطور رسمی اعلام موجودیت کرد. اندیشه فکری حزبالله نشأت گرفته از اندیشههای سیاسی- اسلامی امام موسی صدر بود که بعد از انقلاب اسلامی 1979 و تشکیل یک حکومت دینی در ایران این اندیشه نیز قدرت بیشتری برای نقشآفرینی در ساختار سیاسی، اجتماعی لبنان پیدا کرد. حزبالله بلافاصله بعد از تشکیل در سال 1985 با انتشار بیانیهای چهارچوب فکری خود را منتشر کرد. در قسمتی از این بیانیه آمده است: «حزبالله به دستورات رهبری حکیمانه و عادلش که در چهارچوب ولایتفقیه عینیت یافته، کاملا متعهد و پایبند بوده و اکنون این ولایت را در رهبری آیتالله روحالله الموسویالخمینی بنیانگذار انقلاب مسلمین و نهضت پویای آنها میبیند.» در راستای انتشار این بیانیه، در اولین کنگره سراسری حزبالله لبنان، شیخ صبحی طفیلی بهعنوان دبیرکل حزبالله لبنان انتخاب شد؛ دوسال بعد یعنی در سال 1987، طفیلی مسئولیت خود را به سیدعباس موسوی تحویل داد و او دبیرکل حزب شد اما چهارسال بعد به دست نیروهای رژیم صهیونیستی ترور شد و بعد از شهادتش، شورای حزبالله لبنان، سیدحسن نصرالله را بهعنوان دبیرکل حزب انتخاب کرد.
سربازان نصرالله نگذاشتند لبنان فلسطین شود
بدونشک رژیمصهیونیستی تصور میکرد با اشغال بیروت و بخشهایی از جنوب لبنان، فاصله کوتاهی تا اشغال کامل لبنان دارد و میتواند خاک لبنان را هم به دایره کشور تحتاشغال خود، فلسطین اضافه کند اما پس از شکلگیری حزبالله لبنان، پیشرویهای این رژیم اشغالگر متوقف شد. محاسبات و تصورات غلط اسرائیل به اینجا ختم نشد. صهیونیستها با فرض دبیرمحور بودن حزبالله لبنان و ترور سیدعباس موسوی سعی کردند محور مقاومت لبنان را تضعیف کنند اما پس از شهادت موسوی، زمانی که سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله شد، نهتنها مقاومت تاکتیکی و استراتژی مبارزه حزبالله ضعیف نشد، بلکه حتی مقاومت ابعاد گستردهتری به خودش گرفت. بهطوری که مقاومت از حالت تدافعی خارج و به بازپسگیری خاکهای اشغالی لبنان از صهیونیستها تبدیل شد. تا سال 2000 این استراتژی ادامه داشت تا اینکه حزبالله موفق شد تقریبا تمامی خاک لبنان را آزاد کند. قرن بیستویکم اما بهسادگی برای رژیم صهیونیستی پایان نیافت؛ شکست خفتبار ارتش رژیم صهیونیستی از مقاومت در سال 2000، تنها شکست نبود. صهیونیستها 6 سال بعد برای جبران شکست خود در سال 2006 برنامهریزی کردند. نتیجه این امر، تجاوز همهجانبه دریایی، زمینی و هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان بود. این حمله اگرچه خسارت فراوانی را به مردم لبنان وارد کرد اما سرانجام بعد از گذشت 33 روز مقاومت و ایستادگی حزبالله و مردم لبنان، صهیونیستها ناچار به عقبنشینی و پذیرش شکست شدند. این جنگ 33 روزه درواقع پیروزی 50 رزمنده حزبالله در مقابل اولین ارتش خاورمیانه، ارتش صهیونیستها بود. آنچه در این جنگ واضح است تعداد کمتر نیروهای لبنانی در مقابل صهیونیستها بود، لذا پس از پایان این جنگ 33 روزه، تحلیلگران بسیاری بهدنبال عوامل اصلی پیروزی لبنان در جنگ 33 روزه بودند. دو مورد از اصلیترین علتهایی که در رابطه با پیروزی لبنان ذکر شده است، عبارتند از نخست، حزبالله لبنان مردم را با خود برای مقابله با صهیونیستها همراه کرد و دوم آنکه سیدحسن نصرالله نقش رسانهای تعیینکنندهای در پیروزی جنگ 33 روزه داشته است. بهعبارتی سخنرانیهای سیدحسن نصرالله تاثیر روانی مهمی بر جامعه اسرائیل و روحیه صهیونیستها گذاشته است. شبکه خبری المیادین در یادداشتی با این مقدمه درباره جنگ جولای ۲۰۰۶ میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی و تاثیر سخنرانیهای سید حسن نصرالله در این جنگ نوشت: «صحبتهای سیدحسن نصرالله در حافظه نسلهایی زنده مانده که وقتی نصرالله آنها را گفت هنوز کودک بودند.»
مقاومت عامل همبستگی عمیق مسلمانان و مارونیها
طیف جمعیتی لبنان تکثر و تنوع بسیاری دارد؛ 17 فرقه دینی در لبنان بهرسمیت شناخته شدهاند که عبارتند از 5 فرقه اسلامی (سنی، شیعه، دروزی، علوی و اسماعیلی)، 11 فرقه مسیحی (مارونی، ارتدوکس، پروتستان، کاتولیک، ارمنی و...) و فرقه کمجمعیت یهودیان. در نگاه اول شاید ایجاد همبستگی بین این جمعیت متکثر لبنان، غیرممکن بهنظر برسد اما وقتی روند واکنشهای مردم در مقاطع حساس لبنان را میبینیم، متوجه همبستگی عمیق مردم لبنان در تحولات مختلف فرهنگی و اجتماعی میشویم. بهطوری که در بسیاری از مقاطع سرنوشتساز تاریخ 4 دهه اخیر لبنان همین همبستگی عامل پیروزی این کشور بهاصطلاح 72 ملت بر مشکلات بوده در ایجاد و تداوم این همبستگی ملی حزبالله لبنان نقش پررنگی داشته است. حزبالله از همان آغاز رسمیت یافتنش در بیانیههای مختلف خود تکثر جامعه لبنان را بهرسمیت شناخته و احیای حقوق مردم لبنان را در راس مطالبات خود قرار داده است. در همین راستا در یکی از بیانیههای حزبالله در زمان شکلگیریاش آمده که ملت لبنان با آزادی کامل حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند. عملکرد فرامذهبی، قومی حزبالله که نشأتگرفته از اندیشههای امام موسی صدر است، در دوران دبیرکلی سیدحسن نصرالله نیز بسیار پررنگتر از قبل شد. این موضوع سبب شد در حل بسیاری از بحرانهای سیاسی، اجتماعی مختلف مردم لبنان از هر طیف و مذهبی همراه و همدل با حزبالله لبنان باشند که نمونه بارز این همراهی را در جنگهای نظامی حزبالله علیه اسرائیل و گروههای تکفیری در چندسال گذشته میبینیم، بهعنوانمثال پس از قدرت گرفتن داعش در سوریه و ناامن شدن مرزهای شرقی لبنان، بسیاری از جوانان مسیحی لبنان با پیوستن به حزبالله دربرابر متجاوزان تکفیری به دفاع از امنیت و مرزهای کشورشان پرداختند که بعضی از این جوانان مسیحی نیز در لباس رزمندگی حزبالله به شهادت رسیدند، مانند شهید شربل حرب. همراهی سایر اقوام و مذاهب با حزبالله تنها محدود به جوانان مسیحی نمیشود، بلکه هنرمندان و نخبگان جامعه نیز با مقاومت اسلامی لبنان همراه بودهاند؛ در جریان جنگ 33 روزه، جولیا پطروس خواننده لبنانی با آنکه مسیحی بود در وصف حزبالله گفت:
«ما باید عبای سیدحسن نصرالله را بگیریم و پارههای آن را به بدن فرزندانمان بزنیم تا آنها غیرت دفاع از مملکتشان را پیدا کنند.» حتی او برای نشان دادن ارادت و همراهی خود با حزبالله تنها به این جملات اکتفا نکرد و ترانهای با نام «خورشید حق» را خواند. علاوهبر این موارد در دوران دبیرکلی سیدحسن نصرالله، حزبالله خدمات اجتماعی بسیاری به مردم لبنان تا الان ارائه داده است. طبق گزارشهای سیانان این جنبش وظیفه یک دولت را اجرا میکند، از تاسیس بیمارستان گرفته تا مدارس بازپروری و ویژه محرومان. همچنین طبق گزارش سال 2006 دفتر هماهنگی امور انسانی سازمان ملل متحد، حزبالله نهتنها اقدامات موثر امنیتی و سیاسی بسیاری انجام میدهد، بلکه در برنامه توسعه اجتماعی لبنان مانند ساخت بیمارستان، کلینیک و مدرسه نیز حضوری فراگیر دارد.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: