تاریخ : Mon 14 Feb 2022 - 00:03
کد خبر : 69548
سرویس خبری : جهان شهر

زمان گریز بایدن از کاخ سفید

کاخ سفید سیاست‌های عجولانه‌ای درمورد مناقشه اوکراین دنبال می‌کند، آیا دومین شکست سیاست خارجی بایدن در راه است؟

زمان گریز بایدن از کاخ سفید

آمریکا به‌عنوان یک قدرت هوشمند به‌دنبال آن است تا با انداختن یک‌تیر چند هدف را شکار کرده و حریف خود را با مشکلات متعددی روبه‌رو سازد، از این‌رو اوکراین یک زمین مناسب برای زمینگیر ساختن روسیه شناخته شده است که به‌دلیل اهمیتش می‌توانند مسکو را در انعفال شدیدی قرار دهد.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا که چندماه قبل با شکست از گروه‌های افغانستانی و طالبان از این کشور گریخت، حالا در اقدامی جسورانه به‌دنبال آزمودن یک جنگ با روسیه در اوکراین است.  بایدن با توجه به تغییرات دولت و جامعه اوکراین و همچنین ویژگی‌های این کشور فکر می‌کند که به یک فرصت تاریخی دست‌ یافته و می‌تواند دومین شکست بزرگ روس‌ها از آمریکا را رقم بزند.  از نگاه بایدن همان‌گونه که رونالد ریگان به‌دلیل طراحی فروپاشی شوروی و جرج هربرت واکر بوش (بوش پدر) به‌دلیل رخ دادن فروپاشی این اتحادیه در زمان خود، نام‌شان در تاریخ آمریکا و جهان ثبت شد، وی نیز می‌تواند با وارد آوردن ضربه‌ای مشابه به روسیه نام خود را در تاریخ ثبت کند.

این فرصت اما مانند هر فرصت دیگری می‌تواند شمشیری دولبه باشد؛ تضمینی وجود ندارد که برخلاف دهه 90 میلادی که شوروی در آن شکست خورد، در هماورد کنونی نیز روس‌ها بازنده باشند.  با ‌وجود این ویژگی‌های خاص جمع‌شده درحال‌حاضر برای اغوای جو بایدن و سران نظامی آمریکا جهت تحریک روسیه در اوکراین به‌اندازه کافی زیاد است؛ تعدد این دلایل مثبت باعث شده آنها نقاط مثبت قدرتمند روسیه را نیز نادیده بگیرند و در پیگیری یک رویا به‌دنبال وارد آوردن ضربه نهایی به مسکو وسوسه شوند. کاخ سفید معتقد است این ضربه می‌تواند درنهایت روسیه را به برزیلی دیگر در جهان تبدیل کند؛ یک کشور بزرگ، پرجمعیت، با منابع گسترده و اقتصادی پویا اما منفعل از نظر سیاسی و برکنارمانده از تعیین فرآیندهای جهانی. روس‌ها در دهه 1990 میلادی شرایطی به‌مراتب بدتر از امروز داشتند و در آن دوره آمریکا نیز به‌شدت قدرتمندتر از امروز بود، بااین‌حال روسیه به برزیل تبدیل نشد.  این تجربه تاریخی آشکار می‌سازد که آمریکا نمی‌تواند با تحریک دوطرفه روسیه و اوکراین به جنگ، پیروزی بزرگی برای خود رقم بزند، وقتی مشخص باشد در دوئل اوکراین روسیه بازنده نیست، آمریکا چاره‌ای جز برداشتن این سهم از بازی نخواهد داشت. در ادامه این گزارش به دلایلی پرداخته‌ شده که آمریکا با توجه به آنها نسبت به بحران‌سازی در اوکراین وسوسه شده است.

  رویاهای کاخ‌سفید برای زمینگیر ساختن روسیه در اوکراین

برای بسیاری اخبار پیرامون تحولات کنونی اوکراین جذاب و مهم تلقی می‌شود که نشان می‌دهد تقریبا همه از یک درک کلی نسبت به اهمیت واقعه‌ای که درحال شکل گرفتن است برخوردار هستند؛ اما با وجود این، در فهم جزئیات سازنده این پدیده ناتوانی آشکاری وجود دارد.  آمریکا به‌عنوان یک قدرت هوشمند به‌دنبال آن است تا با انداختن یک‌تیر چند هدف را شکار کرده و حریف خود را با مشکلات متعددی روبه‌رو سازد، از این‌رو اوکراین یک زمین مناسب برای زمینگیر ساختن روسیه شناخته شده است که به‌دلیل اهمیتش می‌توانند مسکو را در انعفال شدیدی قرار دهد.  آمریکا قصد بحران‌سازی برای روسیه از طریق اوکراین را دارد اما جزئیات این طراحی می‌تواند به درکی شفاف‌تر از صحنه تحولات کنونی کمک کند. در ادامه به برخی از ابعاد مهم طرح واشنگتن علیه مسکو اشاره شده است.

1 -ایجاد بحران حیثیتی برای روسیه

اوکراین به‌دلیل سوابق مشترک تاریخی خود با روسیه، یک پرونده مهم برای روس‌ها به‌شمار می‌رود به‌گونه‌ای که شکست در آن با شکست در دیگر پرونده‌ها قابل مقایسه نیست. رقم خوردن یک تحول غم‌انگیز برای روسیه می‌تواند ارکان سیاسی، امنیتی و حتی جامعه این کشور را به‌شدت تحت‌تاثیر خود قرار داده و سرریزهایی را به شکل انفعال یا رادیکالیسم روانه حوزه‌های محل فعالیت روسیه کند. به‌عنوان مثال یک شکست بزرگ می‌تواند روس‌ها را به این نتیجه برساند که دیگر احیای امپراتوری‌شان ممکن نیست و باید از تلاش‌های بیشتر خودداری کرده و همانند یک قدرت معمولی به ادامه حیات‌شان بپردازند؛ موضوعی که یک انفعال بزرگ را در روسیه شکل می‌دهد.

درسوی دیگر شکست در اوکراین می‌تواند با بروز خشم میان بعضی دیگر از اقشار روس، باعث ایجاد روحیه‌ای تند در آنها شده و حتی به رواج تئوری‌های توطئه در روسیه دامن بزند. به‌عنوان مثال برخی جناح‌های موجود در حکومت و جامعه روسیه، جناح‌های دیگر را به خیانت و کم‌کاری در حق کشور خود متهم کرده و آنها را مرتبط با غرب تلقی خواهند کرد. ایجاد انفعال و رادیکالیسم همزمان در روسیه عملا از لحاظ روانی این کشور را مهار می‌کند.

2 -به محاق رفتن احیای شوروی

پس از مشخص‌شدن فروپاشی شوروی، روس‌ها سعی داشتند حتی با وجود از دست دادن کشورهای بلوک شرق در شرق اروپا و حتی جمهوری‌های بالتیک که جزئی از خاک شوروی بودند، حداقل اوکراین و بلاروس را حفظ کنند.  پایه‌گذاری کشورهای مستقل هم‌سود در دیدار هشتم دسامبر بوریس یلتسین رئیس‌جمهور، لئونید کراوچوک رئیس‌جمهور اوکراین و استانیسلاو شوشکویچ رئیس‌جمهور بلاروس یکی از این اقدامات بود تا هسته اسلاو اتحاد جماهیر شوروی که متشکل از این سه کشور بود با وجود اختلافات‌شان به‌نوعی همچنان زیر چتر مسکو باقی بمانند. تا زمانی که بلاروس و اوکراین خارج از حوزه غرب باشند، مسکو می‌تواند به احیای امپراتوری پیشین خود امیدوار باقی بماند، اما با فرو غلتیدن اوکراین در دامان غرب چنین رویایی به‌هیچ‌وجه تعبیر نخواهد شد.

3 -احتمال کشاندن درگیری به داخل روسیه

سرزمین و دو ملت روسیه و اوکراین از نظر جغرافیایی، زبانی، اقتصادی و روابط متعدد خانوادگی دارای پیوندهای بزرگی هستند، از این‌رو حضور نظامی غرب در اوکراین به این جبهه اجازه می‌دهد با یک برنامه‌ریزی کلان دست به ایجاد مناطق بحرانی در مرزهای اوکراین با روسیه زده و سرزمین‌های داخلی روسیه را نیز تهدید کند.  این مساله می‌تواند از طریق تشدید قاچاق اسلحه و مواردی از این دست صورت بگیرد که البته هم‌اکنون نیز از طریق حمله ارتش اوکراین به منطقه روس‌نشین دونباس در شرق این کشور عملا صورت گرفته و مسکو با یک چالش درکنار مرزهای سرزمینی خود مواجه شده است.

4 -ایجاد ترکیه‌ای جدید در ناتو

کشورهای غربی به‌دلیل ظرفیت‌های بالای اوکراین می‌تواند این کشور را نیز به یک ترکیه دیگر برای دفاع از خود تبدیل کنند. ترکیه از زمان جنگ سرد تاکنون محافظ مرزهای جنوب شرقی اروپا دربرابر روس و دیگران به‌شمار می‌رود. ترکیه به‌دلیل جمعیت بالای خود هم‌اکنون نیز دارای دومین ارتش بزرگ ناتو از نظر نیروی انسانی پس از آمریکاست؛ گرچه از نظر قدرت و سطح تجهیزات از انگلیس و فرانسه و تعدادی دیگر از کشورهای عضو پایین‌تر شناخته می‌شود. با این حال درطول جنگ سرد و حتی هم‌اکنون از نظر اروپایی‌ها و آمریکا، سربازان ترکیه به‌عنوان گوشتی دربرابر توپ روس‌ها نگریسته می‌شوند.  اوکراین نیز به‌دلیل جمعیت بالا و وسعت مناسب خود می‌تواند به کشوری مانند ترکیه در ساختار ناتو تبدیل شود که وظیفه‌اش مشابه با آنکارا، دفاع از مرزهای شرقی اروپاست. تعداد نفرات ارتش اوکراین 200هزار تن هستند که تقریبا به تعداد نفرات ارتش فرانسه است. با این حال مجموع نیروهای مسلح اوکراین بیشتر از 400هزار نفر است.

5-نصب رادارها و موشک‌های واکنش سریع

اوکراین دقیقا به مهم‌ترین مناطق روسیه چسبیده است. حضور یک قدرت نظامی در مجاورت مهم‌ترین تاسیسات و شهرهای روسیه یک خطر بزرگ برای این کشور است. مشکل مسکو اما آنجاست که غرب برای تهدید روسیه از خاک اوکراین نیاز چندانی به اقدامات آشکار ندارد، زیرا اوکراین خود دارای صنایع موشک‌سازی برجسته‌ای است. آمریکا با تحریک اوکراین می‌تواند این کشور را مجبور به ساخت تعداد زیادی موشک بالستیک و استقرار آنها علیه روسیه کند.  اوکراین هم‌اکنون درحال ساخت یک موشک بالستیک تاکتیکی به‌نام «گروم» است که از روی موشک اوکا ساخت شوروی طراحی شده است. این موشک دارای برد 500کیلومتر بود و پس از آن روسیه نیز برمبنای آن موشک مشهور اسکندر را طراحی کرد که می‌تواند به برد 600 تا 800کیلومتر نیز برسد. این مساله نشان می‌دهد موشک گروم نیز که بردش تاکنون 300کیلومتر عنوان شده می‌تواند به برد 600 تا 800کیلومتری برسد. این درحالی است که مسکو پایتخت روسیه تنها 600کیلومتر از مرزهای اوکراین فاصله دارد و کی‌یف می‌تواند با تولید صدها موشک تاکتیکی و استقرار آن در مناطق شرقی خود دست به تهدید جدی پایتخت روسیه بزند.

موشک‌های بالستیک تاکتیکی از آنجاکه می‌توانند در تعداد بالا مستقر و شلیک شوند، تهدید بزرگی برای روسیه به‌حساب می‌آیند. همچنین این موشک‌ها به‌دلیل سرعت بالای خود و فاصله کمی که اوکراین تا مسکو دارد می‌توانند ظرف تنها چند دقیقه به پایتخت روسیه برسند؛ موضوعی که رهگیری و نابودسازی آنها به‌وسیله سامانه‌های پدافند موشکی عملا با دشواری زیادی روبه‌رو می‌شود.

6 -ایجاد بارانداز اطلاعاتی علیه روسیه

به‌دلیل روابط تاریخی و در جریان میان مردم روسیه و اوکراین، ارتباطات خانوادگی بسیاری نیز میان آنها شکل گرفته است. به‌عنوان مثال در یک سطح بسیار ساده ازدواج‌های صورت‌گرفته میان مردم دو کشور می‌تواند یک خط ارتباطی از درون اوکراین به داخل روسیه ایجاد کند که غرب از طریق روابط خانوادگی می‌تواند به برآیند اطلاعاتی کاملی از اقدامات روس‌ها دست یابد. تسلط امنیتی غرب بر اوکراین باعث می‌شود آمریکا بتواند از این ظرفیت علیه روسیه استفاده کرده و اوکراینی‌های ساکن در این کشور را به سرپل‌هایی علیه مسکو تبدیل کند.

7 -یک کشور قدرت کامل علیه روسیه

در مرزهای روسیه همواره غرب موفق شده کشورهای بسیار کوچکی را علیه روس‌ها بشوراند. کشورهای بالتیک شامل استونی، لیتوانی و لتونی به‌همراه کشوری مانند گرجستان در قفقاز ازجمله این کشورها هستند. درمقابل اما اوکراین دومین کشور بزرگ اروپاست و با بیش از 40میلیون جمعیت می‌تواند یک قدرت کامل در برابر روسیه باشد. دیگر کشورهای موجود در شرق اروپا نیز فارغ از کشورهای همسایه روسیه، در واحدهای سرزمینی کوچکی با جمعیت کم محصور شده‌اند.

8 -دشوار شدن صادرات انرژی روسیه به اروپا

اوکراین در سال2014 به‌لحاظ اقتصادی محل ترانزیت 80درصد گاز طبیعی و 75درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه بود. این مساله نیز به زمین مسطح اوکراین بازمی‌گردد که این فرصت را فراهم می‌آورد تا خطوط لوله انرژی با هزینه کم از این کشور کشیده شده و به اروپا برود. مسدودشدن این مسیر روس‌ها را مجبور می‌کند روی مسیرهای دیگری تمرکز کنند، زیرا انتقال خطوط از طریق کشورهای بالتیک و لهستان نیز به‌دلیل مخالفت آنها امکان‌پذیر نیست، از این‌رو مسیر دریای شمال که از بستر زیر دریا می‌گذرد تنها مسیر باقی‌مانده است. خطوط لوله نورداستریم به همین دلیل با صرف هزینه‌ای هنگفت درحال تکمیل است.

9 -تاثیرپذیری شدید و مسقیم جامعه روسیه از جامعه اوکراین

بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند جامعه روسیه می‌تواند از اوکراین اثرگذاری بالایی داشته باشد، از این‌رو تمرکز غرب برای ایجاد تغییرات اساسی میان ملت اوکراین می‌تواند احتمالا روسیه را نیز در معرض چنین تغییراتی قرار داده و آنها را به اروپایی‌تر شدن علاقه‌مند کند.

شکل‌گیری یک کشور دموکراتیک که عضوی از اتحادیه اروپایی بوده و از نظر اقتصادی شاهد پیشرفت است، می‌تواند مردم روسیه را نیز به پیگیری راه مردم اوکراین تحریک کند.

10 -اهمیت دشت‌های باز اوکراین در یورش نظامی

دشت‌های باز اوکراین امکان جابه‌جایی تعداد زیادی نیرو در زمانی کم را به نیروهای نظامی می‌دهد. از مسیر اوکراین بود که مغول‌ها پس از شکست روس‌ها به مجارستان در نزدیکی اروپای‌مرکزی حمله بردند. درطول جنگ جهانی دوم نیز هیتلر قصد داشت بخشی از ارتش آلمان را از طریق مسیر اوکراین به داخل سرزمین‌های روسیه گسیل کند.

11 -قطع ارتباط میان روسیه و ملت‌های اسلاو اروپا

قوم اسلاو از شرق تا جنوب شرق اروپا را تا بالکان دراختیار خود دارند. این سرزمین‌ها از دوران روسیه تزاری تا زمان شوروی مورد توجه و محل تسلط روس‌ها بوده و دولت کنونی روسیه نیز به‌دنبال نفوذ در آنهاست. در دوران تزاری، روس‌ها به بهانه حضور ملت‌های اسلاو در بالکان حکومت عثمانی را که بر این سرزمین‌ها مسلط بود همواره مورد حمله قرار می‌دادند. در دوران شوروی نیز بالکان تقریبا به بلوک شرق کشانده شد و در زمان کنونی نیز مسکو از صرب‌ها حمایت سنگینی به عمل می‌آورد. افتادن اوکراین در دامان غرب به‌طور کلی مسیر دسترسی روسیه را از لحاظ جغرافیایی و روانی به مناطق اسلاونشین اروپا مسدود می‌کند.

12 -اخلال در زنجیره صنعتی روسیه

بخش زیادی از مراکز صنعتی روس‌ها به‌طور تاریخی در مناطق غربی امپراتوری آنها واقع شده است. پس از امضای پیمان برست‌لیتوفسک میان بلشویک‌ها و امپراتوری آلمان در آخرین سال جنگ جهانی اول، با تحویل اوکراین و کشورهای بالتیک به آلمان‌ها، روسیه یک‌سوم جمعیت خود را از دست داد اما در حوزه صنعتی سه‌چهارم از توان صنعتی خود را از دست رفته دید.  در دوران شوروی نیز اوکراین مرکز اصلی بسیاری از صنایع این اتحاد بود. صنایع کشتی‌سازی شوروی در اوکراین متمرکز بود به‌گونه‌ای که پس از فروپاشی شوروی، روسیه در ساخت کشتی‌ها به‌خصوص ناوهای جنگی دارای مشکلات گسترد‌ه‌ای شد. این توانایی‌های صنعتی باعث شد اوکراین در سال2012 برای نخستین‌بار پس از استقلال برای مدت کوتاهی به چهارمین صادرکننده بزرگ تسلیحاتی جهان تبدیل شود.

  موارد اهمیت اوکراین

اوکراین فارغ از اهمیت‌‌های بالای خود در حوزه‌های صنعتی، نظامی و جغرافیایی دارای دو اهمیت بزرگ دیگر است که می‌تواند یک عامل بزرگ در تشدید رقابت‌ها برسر این دو کشور باشد.

1- اهمیت اوکراین در امنیت غذایی

مواد معدنی در بسیاری از مناطق کوهستانی و صحرایی یافت می‌شود و به همین دلیل اغلب کشورهایی که دارای منابع معدنی هستند از لحاظ کشاورزی چندان ارزشمند نیستند. در اوکراین اما هر دوی این مسائل با یکدیگر جمع شده‌اند. اوکراین دارای مرغوب‌ترین خاک با نام خاک سیاه است که باعث‌شده زمین‌های حاصلخیز زیادی در اوکراین به وجود‌ آید. این خاک به‌جز اوکراین که یک‌سوم آن را دراختیار دارد تنها در روسیه و کانادا یافت می‌شود. بین 60 تا 70درصد از خاک اوکراین قابل کشاورزی هستند که یک درصد بسیار قابل‌توجه به‌شمار می‌رود؛ سطح زیر کشت وسیع درکنار حاصلخیزی بالای خاک که زمین‌های کشاورزی را از کود بی‌نیاز می‌کند، اوکراین را به یک قدرت کشاورزی در جهان مبدل کرده است. کی‌یف با بهره‌گیری از ویژگی‌های کشاورزی خود چهارمین صادرکننده بزرگ ذرت و ششمین صادرکننده بزرگ گندم در جهان به‌شمار می‌آید.  آنچه بر اهمیت بالای ظرفیت کشاورزی اوکراین افزوده، تغییرات آب‌وهوایی است. این تغییرات باعث ‌شده از یک‌سوم زمین‌های کشاورزی بسیاری به‌طور کلی نابود شوند و ازسوی دیگر به‌دلیل شکل‌گیری توفان و سیل‌های نامتعارف میلیون‌ها تن محصول کشاورزی پیش از برداشت از دست بروند. این مساله باعث شده زمین‌های حاصلخیز اوکراین اهمیت بالایی بیابند.  بحران کرونا موضوع دیگری بود که موجب شد امنیت غذایی، ذهن حاکمان جهان را به‌خود مشغول کند. محدودیت‌های ناشی از این همه‌گیری ضربه‌ای سنگین به تولید به‌طور کلان وارد ساخت که حوزه کشاورزی نیز از آن بی‌نصیب نماند. به همین دلیل کشورهای بسیاری به‌دلیل کاهش برداشت محصولات کشاورزی خود نیازمند واردات شدند؛ از این‌رو ارتباط یا تسلط بر کشورهای دارای زمین‌های کشاورزی یک امتیاز بزرگ برای دولت‌ها در سطح جهان تبدیل شده است.

2 -اهمیت معدنی اوکراین

اوکراین به‌جز حوزه کشاورزی از لحاظ معدنی نیز یک کشور شاخص به حساب می‌آید. 20درصد از کل ذخایر تیتانیوم جهان در خاک اوکراین قرار دارد. اهمیت این ماده به این دلیل است که اسفنج تیتانیوم در حوزه‌های نظامی مانند ساخت زره تانک، صنایع موشکی، ساخت اجزای جنگنده‌ها و بالگردها کاربرد زیادی دارد.  در دیگر منابع معدنی نیز وضعیت اوکراین بسیار برجسته است. این کشور در جهان رتبه هفتم در استخراج آهن، رتبه دوم در تولید گالیم، رتبه هشتم در استخراج منگنز، رتبه دهم در استخراج سیلیکات‌زیرکونیوم، رتبه ششم در استخراج کائولین، رتبه پنجم در تولید گرمانیوم، رتبه هشتم در استخراج گرافیت، رتبه سیزدهم در تولید زغال‌سنگ و همچنین رتبه دهم در تولید اورانیوم است.  این موضوع باعث شده هر جناحی که به اوکراین دست پیدا کند، قسمت بزرگی از معادن جهان را دراختیار خواهد گرفت.