علیرضا زارع، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شیراز:جنبشهای دانشجویی، حرکت و تکاپوی مستقل از گروهها و احزاب سیاسی و برخاسته از جوانانی پرشور و انگیزه است که در پی عدالتخواهی، مطالبهگری و دفاع از مستضعفین، موذنی جامعه و احقاق آرمانهای انقلاب و صیانت از مسیر منتهی به ارزشهای اسلامی است. جنبش مقاومی که بیتفاوت به مادیات و رها از منفعتخواهیهاست، همواره در پی مقابله و مبارزه با افکار، افراد، امواج و احزابی است که در ردای انقلاب به عکس انقلاب عمل میکنند.
هسته فعال و جامعهسازی که رد پایش را در هر ورق و صفحه دفتر تاریخ کشور نگاشته است؛ از حوادث اجتماعی گرفته تا عرصه سیاست و فرهنگ. اما امروز به جرات میتوان گفت، حاکمیت سکون و بیرمقی بر جنبش دانشجویی سایه افکنده و تضعیف روحیه امید، در این رکن اساسی و تحولخواه جامعه در تیررس برخی احزاب و گروههاست. امروزه، کمرنگی حضور در عرصههای مختلفی همچون میدان سیاست و اقتصاد که ناشی از خودباختگیِ القاییِ جنبش دانشجویی است، سبب شده فاصله بین آرمانهای انقلاب و امام راحل با اسناد و تمثیلهای اجرایی و حاکم بر این عرصهها، افزایش یابد. جنبش دانشجویی بهعنوان خط مقدم دفاع از آرمانها، از ایفای نقش مطالبهگری، تحولخواهی و اجابت نیازهای اساسی کشور بازمانند. گذشته از پشتپردههای بسیار در القای خودباختگی بر جنبشهای دانشجویی و تلاش برای کمرنگی تاثیرات این قشر به عرصه حاکمیت که فرصت شرح در این مجال نیست، حقیقتی تلخ در ساختار جنبشهای دانشجویی نهفته است که شاید علاج این بیرمقی و بیمیلی، بازنگری آرمانهای انقلاب در جهت قوتبخشی و مرور رسالتها باشد.
ناگفته نماند شرایط و ضوابط سیاسی امنیتی مرتبط با فعالیتهای دانشجویی نیز- البته که فعالیتهایی به دور از قانونشکنی- فضای آرام مطالبهگری را نیز تحتالشعاع خود قرار داده است. گاهی نیز برخی اصحاب قدرت با ایجاد فضایی ملتهب در جریان مطالبات دانشجویی سعی در ایجاد هزینههای گزاف فعالیت سیاسی داشته و از طرفی دیگر با نقاب دایه دلسوزتر از مادر، با خلق فضایی امن، تشکیلات دانشجویی را تحت سیطره خود میکنند تا هویت اصلی دانشجویی به فراموشی سپرده شود و فاصلهای کثیر به وجود آید. اما آنچه مسلم است، تضعیف روحیه استقلال و تحولخواه جنبشهای دانشجویی کاری بس دشوار است.
نکته حائزاهمیت در تالیف فصول تحولی در سپهر آینده ایران اسلامی در وهله نخست، منوط بر ایجاد تحول ساختاری در چهارچوب ارزشهای انقلاب با اولویت استحکامبخشی عقیدتی و تقویت مبانی فکری جنبش دانشجویی است. گم شدن دانشجو در فضای تشکیلات سنتیِ موروثی، در عوض حلشدن در تشکیلات مدرن سازنده، آسیب جدی تشکلهای دانشجویی است. لذا همین امر سبب ایجاد یک حس کرختی روحی و ناامیدی شده که جوان پرجنبوجوش تشکیلاتی را نهتنها بدل به یک فرد مدیریتی، منظم، مستقل فکری و مطالبهگر نمیکند که بعضا در هایوهویهای سیاسی حل شده و اثرگذاری خود بر جامعه را در کشمکشهای احزاب سیاسی میبیند.
شاید گام دوم انقلاب اسلامی را بتوان فصل دیگری از تحولات نامید؛ فصلی که جوانان و دانشجویان قلم به نگارش تقدیرش دارند. تغییر نسل مدیریتی آینده یکی از همین تحولات سیستماتیک خواهد بود. اما نهتنها در عرصه نظاممندی، بلکه باید در عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماعی نیز شاهد تحولاتی محسوس و ملموس برای جامعه باشیم. انقلاب یعنی تحول و دگرگونی و دفتر انقلاب باید آکنده از فصل تحولات باشد.
مرمت هویت اصیل جنبش دانشجویی که طی سالیان گذشته در طمع و چنگاندازی برخی جریانات سیاسی دچار آسیب شد، از رسالتهای پیشروی این جنبش در مسیر آینده است. باید باورپذیری و انسجام درونی را بهعنوان پیشنیاز خلق تحولاتی کارآمد در صحنههای متعدد آتی، سرلوحه قرار داد تا این جنبش بتواند همچون دهههای گذشته بهعنوان میداندار تحولات نقشآفرینی کند.