محمد زارع در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره تولید مستندی با موضوع زندگی شهید باکری گفت: «من اصلا قرار نبود درمورد آقا مهدی باکری مستند بسازم. قرار بود که درمورد شخصی به نام محمدباقر مشتیعباد که یکی از نیروهای آقا مهدی باکری بود مستند تولید کنم. یک چیزی به نام روزی وجود دارد و وقتی روزی شما هم چنین چیزی باشد آن اتفاق میافتد. ما تحقیقی کردیم و دیدیم که نیروهای آقامهدی باکری وقتی میخواستند اسم آقامهدی باکری را بیاورند، بلند میشدند و دستشان را روی سینه میگذاشتند. این قصه واقعا خیلی عجیب بود. بعد دیدم که یک چیزهایی از صحبتهای آنها به دست میآورم که خیلی من را به سمت - قبل از اینکه بخواهم مستند محمدباقر مشتیعبادی بسازم - قصه آقامهدی باکری میبرد. درنتیجه رفتم و درمورد شهید باکری کار کردم.»
وی در ادامه درمورد کسانی که قبل از وی میخواستند مستندی با این موضوع تولید کنند، گفت: «تا قبل از اینکه من روی این مستند کار کنم خیلیها تصمیم گرفته بودند درمورد آقامهدی باکری کار بسازند و کارشان نیمهتمام مانده بود. یکی از آنها مرحوم رسول ملاقلیپور بود که سال 77 به اسم «ماه و خورشید» فیلمبرداریاش را کرده بود و فقط بازسازی آن مانده بود ولی هیچوقت به مرحله تدوین نرسید. بعد یکسریهای دیگر میخواستند این کار را کنند که آنها هم یا در مرحله فیلمبرداری یا مرحله بعد گیر کرده بودند و نتوانسته بودند بسازند. اتفاقی افتاد این وسط که نیروهای آقای باکری و لشکر عاشورا بهواسطه رفتوآمدهای زیادی که من با آنها داشتم اعتمادی به من کردند و مسائلی را به ما گفتند که تا آن روز کسی درباره آقای باکری نگفته بود.»
انتظار برای غروب
زارع در رابطه با انتخاب نام برای این مستند گفت: «نام «باتمیان گون» به معنی خورشیدی که غروب نکرد، است. ما روی اسم این مستند خیلی فکر کردیم و اسمهای زیادی به ذهنمان آمد و روی کاغذ نوشتیم اما در طول مستندی که کار کردیم متوجه شدیم آقامهدی باکری در روزی که شهید میشود منتظر غروب خورشید بود. یعنی در طول روز بارها به نیروهایش میگوید مقاومت کنید تا خورشید غروب کند و دقیقا نیمساعت قبل از اینکه خورشید غروب کند به شهادت میرسد، این به قولی برداشت ظاهری قصه بود. برداشت دلیتر و باطنی قصه خود آقامهدی بود که حکم یک خورشید را در لشکر عاشورا داشت.» وی در ادامه درباره باگهای این مستند گفت: «در مستند من باگهایی وجود دارد که از قصد آنها را گذاشتم و این کار را برای محققان بعدی انجام دادم. من دو روز آخر را با جزئیات شرح دادم. اما نکتههایی را نگفتم تا نفر بعد از من بتواند به آن بپردازد و این نقصها کاملا عمدی است و موضوعاتی بوده که من بهعنوان مستندساز وقتش نبوده که بخواهم آنها را بگویم اما یک محقق میتواند به راحتی راجع به آن صحبت کند و تحقیق کند که چه چیزهایی بوده است.»
اغراق برای پوشاندن ضعف تحقیق
زارع در رابطه با اغراق در فیلمهای تولیدی برای زندگی شهدا گفت: «برای ساخت مستندهای دفاع مقدس بیشتر از آنکه فرم اهمیت داشته باشد پژوهش و تحقیق اهمیت دارد، پژوهش و تحقیق مسالهای زمانبر و هزینهبر است که کمتر موردتوجه تهیهکنندگان قرار میگیرد. آنها یا پول میدهند و انتظار یک مستند داستانی دارند با پروداکشن سنگین که اتفاقا پژوهش در آن باز هم اهمیتی ندارد و تولید اهمیت دارد یا پول خیلی کم میدهند که باز پژوهش قربانی میشود و مستندساز مجبور میشود همه مصاحبهها را در کمترین زمان ممکن ضبط کند. در «باتمیان گون» یادم است مصاحبه با لطفی که از زنجان به تهران آمده بود یک روز به طول انجامید. ما ابتدا از کلیات عبور کردیم و وارد جزئیات شدیم. این در یک مصاحبه اهمیت دارد. اما فیلمسازان زیادی این کار را انجام نمیدهند.»
وی در پاسخ به اینکه چه ویژگیای از شهید باکری برایتان جذاب بود، گفت: «صبری که داشت، مقاومتش در برابر مشکلات و خالی نکردن صحنه و بهانه نیاوردن برای فرار از مشکلات. با تمام ناراحتیها عاشق انقلاب و رهبر و ولایت فقیه بود.»