عاطفه جعفری، خبرنگارگروه فرهنگ: گاهی با شروع یک فیلم، ناخودآگاه به درون قصه پرت میشوی و نمیتوانی خودت را از قصه جدا کنی، آنقدر غرق داستان میشوی که با تمام شدن فیلم، همانطور مینشینی و فقط پرده روبهرو را نگاه میکنی و باید آنقدر زمان بگذرد تا خودت را از لابهلای قصههای فیلم جدا کنی. علفزار دقیقا مانند همین تصویری است که گفتم. فیلم با یک ضرباهنگ تند شروع میشود و همینطور داستانها را پشتسرهم برایت ردیف میکند و اجازه نفس کشیدن به تو نمیدهد و روی صندلی میخکوبت میکند.
نمیخواهم در این یادداشت از فرم و چگونگی ساخت فیلم علفزار صحبت کنم. برای من این فیلم از نوع نگاه و دغدغه اجتماعیای که کارگردان داشت، مهم است. اینکه چند موضوع مهم اجتماعی را در فیلم بیاوری و برای همهشان راهحل داشته باشی و نخواهی با نگاه سیاه و تیره به این موضوعات نگاه کنی در کمتر فیلمی بهچشم میخورد. معمولا نگاهها در فیلمهایی که به موضوعی اجتماعی میپردازند تیره و سیاه است و فقط شرح وضعیت میدهند، بدون اینکه امیدی و راهحلی را برای مخاطب تصویر کنند.
کاظم دانشی در علفزار نگاه واقعبینانه به موضوعات اجتماعی دارد و با مطرح کردن موضوع تجاوز، نداشتن شناسنامه آن دختر کوچک، خیانت و قتل، همه چیز را در کنار هم قرار میدهد. داستان فیلم در یک روز اتفاق میافتد و همه تصاویر در داخل دادگستری یک شهرستان کوچک است.
شاید تا چند سال پیش فیلم ساختن از فساد، کمی دشوار و سخت بود، اما این روزها در بیشتر فیلمها این موضوع دیده میشود، اما اینکه چطور به آن پرداخته شود و فقط سیاهنمایی نباشد، بسیار مهم است. کاری که کاظم دانشی در علفزار انجام داده چنین چیزی است. موضوع، تلخ و نفسگیر است، اما دربرابر این تلخی نگاه آرمانیای وجود دارد که نمیخواهد همه چیز را سیاه ببیند و برایش راهحل دارد.
امیرحسین که نقشش را پژمان جمشیدی با مهارت تمام بازی کرده، همان کسی است که نگاهش برای حل مسائل واقعبینانه است. میتواند در همان فساد و مصلحتی که در سیستم قضاوت وجود دارد، بماند. چندباری بهخاطر دغدغههای شخصیاش، وسوسه میشود، که پروندهای که دستش دارد را با همان نگاه مصلحتآمیز مختومه کند، اما تلنگری که به وجدانش وارد میشود تصمیمش را عوض میکند و در مسیری قرار میگیرد که برخلاف نظر دیگرانی است که مدام تهدیدش میکنند. اما او با وجود داشتن مشکلات، وجدانش اجازه نمیدهد که راه بقیه را برود. حتی اگر مجبور باشد در همان شهرستان بماند و به تهران منتقل نشود.
شاید نقطه قوت فیلم را باید در جایی دانست که این بازپرس برای شناسنامه آن بچه 10ساله که پدر و مادری معتاد داشته است فکر میکند و بالاخره میتواند، راهحلی را داشته باشد. در همین نقطه است که تماشاگر هم تحت تاثیر قرار میگیرد و با تشویق واکنش نشان میدهد.
فیلم علفزار دربرابر همه فیلمهایی که در این سالها دیدهایم با مطرح کردن یک موضوع مهم یعنی تجاوز گروهی که البته خیلی هم باز به آن نمیپردازد، مخاطب را درگیر میکند و میتواند همه چیز را در همان سیاهی و تاریکی رها کند و بهدنبال راهحل نباشد. اما برای همه داستانهایش در فیلم راهحلی دارد. خیر و شر را دربرابر هم قرار داده و برای کاراکترهای منفیاش هیچ تخفیفی قائل نیست و مخاطب آنها را سیاه میبیند.
دانشی در اولین فیلم بلند سینمایی خود موضوع سختی را انتخاب کرده است، اما میتوان گفت از پس کاراکترهای زیاد و داستانهای فراوان فیلم بهخوبی برآمده است و مطمئنا مخاطب از دیدن این فیلم لذت خواهد برد.