عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: یکشنبههای آخر هر ماه برای شاعران طنزپرداز، انگار یک روز دیگر بود. همه در حیاط حوزه هنری جمع میشدند و بعد از خوشوبشهای معمول، وارد سالن میشدند و برای چند ساعت فارغ از همهچیز شعرها خوانده میشد و خندهها با خود بههمراه داشت. گاهی هم طنز تلخ برخی شعرها مخاطب را به فکر فرو میبرد. «در حلقه رندان» سالهای سال همه را دور هم جمع میکرد اما از یکجایی تعطیل شد. عدهای گفتند تعطیلش کردند، چون شعرهایی در آن خوانده میشد که نباید میخواندند. عدهای هم آن را در سیاستهای حوزه هنری دانستند و اما نتیجه همه این حرفها این بود که دیگر در حلقه رندانی وجود نداشت. حالا بعد از چند سال تعطیلی، این جلسه قرار شده است دوباره برگزار شود. در صفحه امروز به این جلسه و چرایی مهم بودن آن پرداختیم و در کنارش با چند تن از شاعرانی که در این جلسه حضور داشتند، گپوگفت داشتیم.
«در حلقه رندان» چطور شکل گرفت؟
همهچیز از تصمیم ابوالفضل زرویینصرآباد شروع شد، اینکه جلسهای بگذارند که فقط اشعار طنز در آن خوانده شود. آن زمان جلسات شعر برگزار میشد و شعر طنز هم در گوشهای از این جلسات حضور داشت اما زرویینصرآباد با آن تجربه در گلآقا بهدنبال این بود تا یک جلسه ویژه تشکیل دهد. او که در آن زمان مدیر دفتر طنز حوزه هنری بود، بالاخره در مردادماه سال ۱۳۸۰ این جلسه را راه انداخت و یکشنبههای آخر ماه بهطور متوالی در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار میشد و از سال 1382 در ماههای محرم و صفر، این شب شعر با عنوان رندان تشنهلب برپا میشد.
ناصر فیض که در آن زمان همراه زرویی بوده است درمورد شکلگیری این شب شعر میگوید: «زرویی یک کار مهم کرد؛ او با همان نگاه «گلآقا» وارد ماجرای طنز شد. تا قبل از اینکه به پیشنهاد زرویی جایی به نام دفتر طنز تاسیس شود، بچههایی که جایی برای ارائه آثار طنزشان نداشتند در محافل خصوصی خودشان آثار یکدیگر را میخواندند و اکثر کارهایشان به هجو و هزل نزدیک شده بود. این نسل جدید با پیشکسوتهای «گلآقا» آشنایی نداشتند. بسیاری از این طنزپردازان پیشکسوت عزلتنشین شده بودند و قدمی برای آموزش یا حمایت از نسل جدید طنزنویسان برنمیداشتند. زرویی برای اولینبار شبهای شعر طنز را برگزار کرد. اوایل که شرکتکنندگان در این مراسم محدودتر بودند بهدلیل کمتجربه و خامبودن قلم طنزنویسها و بررسی شفاهی اشعار پیش از خوانده شدن، حاشیههایی به وجود آمد. بسیاری از اشعار فکاهه بودند و به هجو و هزل نزدیک میشدند. اما با گذشت زمان این مشکلات کمتر شد. زرویی با برگزاری شبهای شعر «در حلقه رندان» به این طنزپردازان آموزش داد که مسیر طنزنویسیشان را به کدام سمت ببرند. حتی بعضی از این افراد تجربهای در طنزنویسی نداشتند. زرویی به ادبیات عامه توجه زیادی داشت و آموزشهایش را در سفرهای استانیاش و برگزاری شبهای شعر ادامه داد. او معتقد بود بهتر است سرایش شعر طنز به زبان معیار محدود نشود و با ادبیاتی غیررسمیتر در استانها به شعر طنز توجه شود. به همین خاطر در یکی از جشنوارههای شعر طنز بخشی را به شعر محلی اختصاص داد.»
ناصر فیض این شب شعر را آغاز این میداند که شعر طنز یک سر و شکل درست گرفت و میگوید: «بعد از برگزاری اینگونه مراسم و جشنوارهها نسل جدید طنزپرداز سعی کردند در قالبهای مختلف به خلق طنز بپردازند. مثلا «دور دنیا با زیرشلواری» عبدالله مقدمی یکی از این قالبهای خلاق جدید است. کمکم فعالیت در زمینه طنز در مطبوعات هم رشد جالبتوجهی پیدا کرد. تا زمانی که زرویی در «حلقه رندان» بود تا حد امکان از حواشی و پایین آمدن کیفیت آثار جلوگیری میکرد اما با گسترش فعالیتها در زمینه طنز، مکانهایی مثل فرهنگسراها که در آنها جلسات شعرخوانی یا نگارش داستان طنز بهطور غیرحرفهای و غیراصولی برگزار میشد، افزایش پیدا کرد. کسانی که تریبون پیدا کردند، تصور میکردند با آثارشان میتوانند یک سبک جدید در طنز امروز را به مخاطبان آموزش دهند و درنتیجه کیفیت آموزشها در این مراکز تنزل پیدا کرد.»
طنز نیاز جامعه
این شاعر درمورد لزوم طنز و اینکه زبان طنز چه باید باشد، میگوید: «در همه جوامع اینگونه است که نصیحتگریزیم. وقتهایی چیزی را به ما گوشزد میکنند. خیلی دوست نداریم و همیشه جبهه میگیریم. برای رفع برخی شرایط ناهنجار جامعه یک زبان کیفی نیاز داریم که با شیوه نرم و لطیفی اتفاق بیفتد. شما به هرکسی بگویی فلانی عیب و ایراد دارد، معمولا یا میخواهد توجیه کند یا میخواهد بگوید که آن عیب و ایراد را ندارد. در همه جوامع ناهنجاری هست. حالا در برخی جاها موفق عمل کردند اما در همانجا هم باز مقداری ناهنجاری وجود دارد. در همه جوامع لازم است چیزی مثل طنز وجود داشته باشد که این ناهنجاریها و این اتفاقاتی که شایسته نیست، اصلاح شود و برای ادامه درست حیات یک جامعه چیزهایی را که چوب لای چرخ حرکت جامعه میگذارد، نشان دهد. وقتی یک کار هنری مثلا یک فیلم سینمایی بهصورت طنز درمیآید مخاطب هم علاقه خود را به حضور در سینما نشان میدهد. نیاز جامعه امروز ما طنز است. یکوقتهایی بودجه نباشد در حوزه ادبیات متمرکز میشویم.»
تغییر نگاه به طنز
خیلیها معتقدند که زرویینصرآباد با شکلدهی به جلسات در حلقه رندان، نوع دیگری از طنز را شکل داد و توانست ساختار طنز در کشور را تغییر بدهد. عباس سجادی، شاعر و ترانهسرا درمورد این جلسات میگوید: «در سالهای نخست برگزاری این جلسات توفیق حضور داشتم و علاوهبر شهرام شکیبا، من هم مدتی بهعنوان مجری این جلسات بودم و اجرا در این جلسات جزء خاطرهانگیزترین روزهای زندگیام بود. تشکیل دفتر طنز حوزه هنری و پیش از برپایی جلسات «در حلقه رندان» که نقطهعطفی در طنزپردازی نوین ایران بود، گاهی جسته و گریخته شعرهای طنز مینوشتیم و البته این شعرها گاهی شیطنتآمیز بودند. از زمانی که ابوالفضل زرویینصرآباد دفتر طنز حوزه هنری را راهاندازی کرد، ما هم نگاهمان به طنز تغییر کرد.»
موضوع طنز با «در حلقه رندان» آمد
در صفحهای که برای مستند گلآقا منتشر کردیم، درمورد طنز نکات بسیاری گفتیم. یکی از نکاتی که اشاره کردیم این بود که طنز گلآقا شریف بود و توهین در آن نداشت، انتقاد میکرد اما نه با زبانی که به مخاطب و کسانی که از آنها انتقاد میشود، بربخورد و ناراحت شوند. امید مهدینژاد درمورد این موضوع و در جلسات در حلقه رندان میگوید: «اگر بخواهیم طنز را در مفهوم کلاسیکش بررسی کنیم، سعدی و حافظ هم طنزپرداز بودهاند. اما طنز در مفهوم امروزیاش از مشروطه و با مطبوعات شروع میشود. شاید بتوان آن را مکتب طنز مشروطه نامید. بعد از آن مکتب طنز «توفیق» را داریم و بعد مکتب طنز «گلآقا». این سه مکتب در طول همدیگر آمده و همدیگر را اصلاح و تکمیل کردهاند. طنز «گلآقا» بیشترین مصداق طنز امروزی را دارد؛ طنزی که جوهرش نقد است ولی بسترش فکاهی است؛ آنچه از «توفیق» به او رسیده. تقریبا تمام تحریریه «گلآقا» آنهایی هستند که از «توفیق» مانده بودند. در این دوره زرویی شرایط را مهیا کرد که شعر طنز از حاشیه به متن بیاید. در ادامه نثر طنز هم با موضوعاتی که در شعر طنز بیان میشد به پختگی رسید. استفاده از فرم برای بیان طنز از دوره مشروطه و قالبهای مطبوعاتی آغاز شد. شعر هم یک حکایت منظوم برای ارائه طنز بود. یعنی شعر یک ماجرای طنزآمیز را روایت میکند. کمکم به جایی رسیدیم که شعر خودش طنزآفرینی میکند. منظومه «محکمه امیر» یکی از اولین نمونههای اشعار طنزی است که صرفا روایت یک ماجرای طنزآمیز نیست. بعد سه منظومه ابوتراب جلی (کتاب علی، کتاب موسی و کتاب ابراهیم) را داریم. میتوان گفت زرویی در شعر طنز ادامهدهنده راه جلی است. لحن زرویی خیلی متأثر از لحن جلی است. ابوالقاسم حالت و عمران صلاحی نیز اشعاری با رگههایی از این فرم دارند. ابوالفضل زرویی به جز تعدادی از کارهای تفننی اولیهاش در «گلآقا» همین راه را پیش میگیرد. یعنی در شعرش طنزآفرینی میکند. تا قبل از زرویی شعر یک قالب برای بیان طنز بود ولی در «حلقه رندان» شعر موضوعیت پیدا کرد و تبدیل شد به موضوع طنز.»
طنز باید اصلاح کند
زرویینصرآباد همیشه میگفت: «اگر میخواهید درباره کسی طنز بنویسید، طوری بنویسید که شخص آن نوشته را برای خانوادهاش بخواند.» همین میتواند الگویی باشد برای اینکه چطور باید اشعار با چه سبک و سیاقی گفته شود که از هجو به دور باشد. مطمئنا وجود شبهای شعر طنز لازم است. همانطور که زمانی شکرخند، قمپز و... برگزار میشد و در همین جلسات بود که شاعران طنزپرداز زیادی کشف شدند و توانستند خوش بدرخشند. رضا احسانپور، شاعر طنزپرداز یکی از دلایل گرایش به طنز را اصلاح خود و جامعه برمیشمارد و میگوید: «مردم ما گرایش به اصلاح دارند و دوست دارند زندگی خود و شرایط جامعهای راکه در آن به سر میبرند بهسوی بهتر شدن ببرند. یکی از ویژگیهای مهم طنز اصلاح است. مردم و طنزپردازان با گرایش به این گونه ادبی فریاد مردم را به گوش مسئولان میرسانند و بهطور غیرمستقیم از کاستیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میگویند بدون آنکه غر بزنند یا آب در آسیاب دشمن بریزند؛ چراکه طنز با نقزدن میانه ندارد.»
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: