تاریخ : Tue 11 Jan 2022 - 03:59
کد خبر : 67563
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

مسببان این هزینه‌ها باید هزینه بدهند

مسببان این هزینه‌ها باید هزینه بدهند

شاید همه ما اگر رک و راست باشیم، حرف‌هایی بزنیم. خیلی از ماها که حاضر هستیم جان‌مان را بابت آرمان‌ها بدهیم، خیلی از همان‌ها که در تشییع پیکر حاج‌قاسم حضور داشتند، خیلی از آنها که وقتی کشتی‌گیران ایرانی مدال گرفتند، با پرچم ایران در خیابان‌ها هورا کشیدند، حتی خیلی از آنها که در فضای مجازی با جماعت برانداز و تجزیه‌طلب کل‌کل می‌کنند و حرص می‌خورند.

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: آیا کسی تا قبل از اینکه تصویر شاعری بیمار با پای زنجیرشده به تخت بیمارستان را ببیند، نام او را شنیده بود یا شعری از او خوانده بود؟ مستندهای این شاعر و فیلمساز حتی با اینکه یکی‌شان از جشنواره حقیقت جایزه گرفت، تا پیش از این چقدر دیده شده بودند و احتمالا هنوز هم چندان دیده نشده‌اند. اینها اهمیتی نداشت. همه یک انسان بیمار را می‌دیدند که روی تخت دراز کشیده و پایش را با زنجیر بسته‌اند؛ گویی یک سارق یا جانی است، اما در توضیح عکس خوانده می‌شد که او یک شاعر و مستندساز بیشتر نیست. آیا هر انسان آزاده‌ای از خودش نمی‌پرسد که مگر چنین فردی چقدر خطرناک است؟ آیا از خودمان نمی‌پرسیم که چه لزومی داشت او حتما محاکمه شود و حتی در بدترین شرایط جسمی و احتمالا روحی، ذره‌ای رحم در حقش روا نشود؟ این معیار که هرچه تندتر و افراطی‌تر برخورد شود، خلوص و وفاداری آن شخص به آرمان‌ها و ایدئولوژی هم بیشتر است، از 6 جهت به ما صدمه زده و نمی‌توان با خیلی از تبعات چنین رفتارهایی کنار آمد؛ وقتی جانی گرفته می‌شود که دیگر بازنخواهد گشت یا عمری تلف می‌شود، خانواده‌ای فرومی‌پاشد، روح‌هایی متلاشی می‌شوند و... حالا بکتاش آبتین را همه می‌شناسند و در اوج کشمکش‌های اجتماعی ایران، وقتی که حتی وفادارترین هواداران حقیقی ایدئولوژی و آرمان‌های انقلاب، یعنی همان‌ها که هنوز پایبند هستند، انتقادات جدی به بسیاری از مسائل داخلی دارند، خیلی‌ها خودشان را با بکتاشی که به تخت بسته شده همذات می‌بینند.

شاید همه ما اگر رک و راست باشیم، حرف‌هایی بزنیم. خیلی از ماها که حاضر هستیم جان‌مان را بابت آرمان‌ها بدهیم، خیلی از همان‌ها که در تشییع پیکر حاج‌قاسم حضور داشتند، خیلی از آنها که وقتی کشتی‌گیران ایرانی مدال گرفتند، با پرچم ایران در خیابان‌ها هورا کشیدند، حتی خیلی از آنها که در فضای مجازی با جماعت برانداز و تجزیه‌طلب کل‌کل می‌کنند و حرص می‌خورند، همان‌ها هم در میهمانی‌های خانوادگی و دوستانه، در ساعت عصرانه کارمندی‌شان، در پیاده‌رو جلوی مغازه‌ها، در تاکسی و اتوبوس و مترو، در کلاس درس مدرسه یا دانشگاه و خیلی جاهای دیگر، حرف‌هایی بزنند که لااقل کمتر از آنچه بکتاش آبتین گفت، نباشد؛ اما بکتاش عنوان شاعر و فیلمساز را پشت اسمش داشت و آنچه می‌گفت رسمیت بیشتری پیدا می‌کرد. اینهاست که باعث می‌شود خیلی‌ها با او همذات‌پنداری کنند. حالا اما روح او پر کشیده و همه می‌دانند که مسئولیت جان زندانی برعهده زندانبان است. ما نمی‌خواهیم از مرگ آبتین دستاویزی برای دامن زدن به کینه‌جویی‌ها فراهم کنیم. ما روح‌مان زخمی شکاف‌های عمیق اجتماعی است که طی این سال‌ها بیشتر شده‌اند، اما نمی‌توانیم به‌راحتی از کنار کسانی عبور کنیم که از موضع قدرت، به این کینه‌جویی‌ها دامن می‌زنند. حداقل باید عذرخواهی کنید و بعد توضیح بدهید که چه سازوکاری دارید تا این رفتارها تکرار نشوند. مسببان چنین وضعی هم باید از مصونیت دائمی خارج شوند و دیگر هزینه چنین رفتارهایی هیچ نباشد.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

افسوس از این حیف! (لینک)