فرهیختگان پنجسال از رحلت مرحوم هاشمیرفسنجانی میگذرد، مرحوم هاشمی از چهرههای موثر در نهضت امامخمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی بود که پس از انقلاب نیز در نهادهای مختلفی مانند مجلس شورای اسلامی، دولت، مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام عهدهدار سمت ریاست بود. عهدهدار شدن این مسئولیتها توسط مرحوم هاشمی از وی شخصیت برجسته و کمنظیری در تاریخ انقلاب اسلامی ساخته است، بهطوریکه بهلحاظ تعدد و تنوع در عهدهدار شدن مسئولیتهای کلان سیاسی، ما چهرهای بدیل هاشمی در جمهوری اسلامی نداریم.
کارنامه سیاسی هاشمی نیز مانند کارنامه مدیریتی وی پر از فرازونشیب است و قابلتامل؛ وی در سالهای دهه60 و دهه70 از چهرههای برجسته اعتدالی جناح راست جمهوری اسلامی بود اما از جایی بهبعد در دهه80 شمسی به یکی از رهبران و وزنههای اصلی اصلاحطلبان در کشور تبدیل شد، البته روابط میان هاشمیرفسنجانی و اصلاحطلبان با فرازوفرودهای زیادی همراه بوده است. اصلاحطلبان پس از پیروزی در انتخابات دوم خرداد76 سرمست از رای 20میلیونی سیدمحمد خاتمی، در سالهای پایانی دهه70 دست به تخریب شخصیت سیاسی هاشمی بهعنوان برجستهترین نماد سیاسی جناح راست یا بهتر بگوییم جناح رقیب اصلاحات که آن روزها مجلس پنجم و قوهقضائیه را در دست داشتند، زده و در این مسیر حتی به کنایه هاشمی را عالیجناب سرخپوش خطاب میکردند. این تخریبها آنقدر گسترده بود که درنتیجه آن در انتخابات مجلس ششم لیست انتخاباتی پیروان امام و رهبری با سرلیستی اکبر هاشمیرفسنجانی از لیست انتخاباتی یاران خاتمی شکست کامل خورد و هاشمی نیز منتخب بیستم مردم تهران شد، اما وی ترجیح داد در مجلس اصلاحطلب ششم یک نماینده عادی نباشد و با نگارش نامهای سرگشاده خطاب به مردم تهران ضمن گلایه صریح از تخریبهایی که علیه شخصیت وی صورت گرفته، از حضور در مجلس انصراف دهد. وقایع سالهای پایانی دهه70 یک روی سکه تعامل هاشمی و اصلاحطلبان بود، روی دیگر سکه همانطور که اشاره کردیم، بهبعد از انتخابات ریاستجمهوری سال84 مربوط میشود. در مرحله دوم این انتخابات اصلاحطلبان از هاشمی در برابر احمدینژاد حمایت کردند. این حمایت سیاسی باعث شد در آینده نیز با گذر زمان و تغییر شرایط رابطه تیره میان یاران خاتمی و هاشمی تبدیل به یک رابطه دوستانه و حتی بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم تبدیل به یک ارتباط ایدئولوژیک و محوری شود. در نتیجه این ارتباط ایدئولوژیک هاشمی تا پایان عمر خود از وزنههای مهم اصلاحطلبان در حاکمیت و فضای سیاسی کشور بود که در بسیاری از برهههای تاریخی و مهم شخصیت محوری وی عامل اصلی ایجاد وحدت گفتمانی و کارکردی میان تمامی طیفهای اصلاحطلب و چهرههای اعتدالی شد. برای درک بهتر اثرگذاری شخصیت هاشمی در جبهه اصلاحات و توفیقات آن در انتخاباتهای مختلف نیاز است به بررسی شرایط سیاسی کشور پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم بپردازیم. بعد از اتفاقات این انتخابات و نقشآفرینی منفی کاندیداهای اصلاحطلب در به آشوب کشیدن کشور با ادعای واهی تقلب، بسیاری از چهرههای اصلاحطلب رودرروی حاکمیت قرار گرفتند، این رودررویی باعث شد آنها صندلیهای خود را بعد از مدتی کوتاه در نهادهای انتصابی و انتخابی جمهوری اسلامی بهجز مواردی اندک در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس نهم از دست بدهند. در این شرایط که اصلاحات در بدترین شرایط تشکیلاتی خود بهسر میبرد حتی خوشبینترین چهره اصلاحطلب نیز پیشبینی قدرت گرفتن این جناح سیاسی را در حاکمیت نداشت، اما درست در انتخابات ریاستجمهوری بعدی در سال92 با نقشآفرینی هاشمیرفسنجانی، اصلاحطلبان توانستند بعد از وحدت و اجماع گفتمانی با اعتدالیون در ریاستجمهوری پیروز شده و بار دیگر در دولت حسن روحانی به قدرت بازگردند. این فرآیند در انتخابات مجلس دهم نیز ادامه پیدا کرد و بازهم اصلاحطلبان توانستند بهوسیله ائتلاف با چهرههای اعتدالی و یاران هاشمی اکثر کرسیهای مجلس را فتح کنند. انتخابات مجلس دهم آخرین انتخاباتی بود که در زمان حیات مرحوم هاشمیرفسنجانی برگزار شد. با رحلت هاشمیرفسنجانی اصلاحطلبان بیشترین ضربه را از خلأ حضور ایشان در بعد تشکیلاتی خود خوردند. در نبود مرحوم هاشمیرفسنجانی بهجز انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم دیگر اصلاحطلبان نتوانستند در انتخاباتها و مسائل سیاسی مختلف به یک وحدت گفتمانی برسند. برهمین مبنا در 5سال گذشته همواره شاهد اختلاف نظرهای جدی میان اعضای جبهه اصلاحات با یکدیگر بودهایم، این اختلافها در انتخاباتهای مختلف بروز بیرونی خود را بهطور کامل نشان داده است. بهعنوان مثال در همین انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم با وجود آنکه از ماهها قبل نهادی متشکل از نمایندگان احزاب اصلاحطلب تحتعنوان نهاد اجماعساز اصلاحطلبان به ریاست بهزاد نبوی و با حمایت سیدمحمد خاتمی شکل گرفته بود تا سیاستهای انتخاباتی این جناح سیاسی را تعیین و ابلاغ کند، اما درنهایت پس از برگزاری جلسات متعدد نظرخواهی، اصلاحطلبان نتوانستند به یک راهبرد اجماعی پیرامون نحوه مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم برسند و به همین دلیل در روزهای منتهی به انتخابات شاهد تشکیل ائتلاف دیگری ازسوی چند حزب اصلاحطلب بهنام ائتلاف جمهور در حمایت از عبدالناصر همتی بودیم. مشابه همین اتفاق در انتخابات مجلس یازدهم نیز رخ داد؛ بعد از آنکه احزاب اصلاحطلب برسر حضور یا عدم حضور فعال در انتخابات به جمعبندی نرسیدند چند حزب اصلاحطلب در تهران جداگانه لیستی بهنام یاران هاشمی ارائه دادند؛ لیستی که بهطور کامل در انتخابات شکست خورد.
مثالهایی که زده شد علاوهبر اینکه نشاندهنده تاثیر منفی رحلت مرحوم هاشمیرفسنجانی بر فضای تشکیلاتی اصلاحطلبان است از بُعد دیگری نیز قابل پرداخت است، آن بُعد به عدم توانایی دیگر رهبران نیروهای اعتدالی و اصلاحطلب مانند حسن روحانی و سیدمحمد خاتمی در مدیریت درست فضای سیاسی و تشکیلاتی این جناح سیاسی مربوط میشود. بهنظر میرسد ویژگیهای شخصیتی کمنظیری در مرحوم هاشمی وجود داشته که منحصربهفرد بوده و دیگر رهبران اصلاحطلب و اعتدالی فاقد آن هستند مانند ریسکپذیر بودن، شناخت درست از بدنه اجتماعی، تعامل درست و سازنده با حاکمیت و دیگر نهادها و... .
نبود این ویژگیها در فرد دیگری بهجز مرحوم هاشمیرفسنجانی باعث شده است درست در برهههای زمانی مختلف شاهد افول اثرگذاری اصلاحطلبان و اعتدالیون بر فضای سیاسی کشور و تشدید اختلافات درونگفتمانی آنها باشیم.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:
استاد حکمرانی بدون ایده (لینک)