محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار: مدتها از سعید آذری خبری نبود تا اینکه با یک چهره جدید و موهای از ته تراشیدهشده در یک پست اینستاگرامی خودش را نشان داد تا برخی شایعهها درباره بیماری حاد و خطرناک مدیرعامل سابق فولاد و ذوبآهن مطرح شود. خودش بیماری را تایید میکند اما به نظر نمیرسد اتفاقی جدی بخواهد در این خصوص او را تهدید کند. درباره آخرین شرایط فولاد و مسائل روز فوتبال ایران مثل بحث اساسنامه و حذف سرخابیها از آسیا با او همصحبت شدیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با سعید آذری را در ادامه میخوانید.
هنوز نتایج فولاد را دنبال میکنید؟
کلا در جریان فوتبال ایران با جزئیات هستم چون بهعنوان مدیری که حدود 20 سال در فوتبال ایران بوده و قاعدتا چنین شغلی دارد باید مطلع باشم و در هر صورت مارکتی که در آن کار میکنیم را باید زیرنظر داشته باشیم و از آنجایی که هدفمان بازار فوتبال ایران است پس نهتنها فولاد بلکه تمام تیمها را زیرنظر دارم و همه بازیها را اگر همزمان نباشد، نگاه میکنم، بهخصوص تیمهای بزرگ که با هم رقابت میکنند و فولاد هم از این قضیه مستثنی نیست. تیمهایی را که خودم در آنها مدیر بودم بهصورت ویژه زیرنظر دارم، تیمهایی مانند فولاد، نساجی و ذوبآهن چون یک احساس خاصی به آنها دارم و برای آنها آرزوی موفقیت دارم.
وضعیت این تیمها بهخصوص فولاد را که بعد از بازگشت نکونام به یک ثبات نسبی رسیده است، چطور ارزیابی میکنید؟
بالاخره فولاد و ذوبآهن باشگاههای بزرگی هستند و همیشه پتانسیل پیشرفت بیشتر را داشتهاند و مدیران فعلی این تیمها نیز مدیران شایستهای هستند و میتوانند منشأ اثر باشند و فکر میکنم شرایط این تیمها با حضور این مدیران در نیمفصل دوم بهتر هم خواهد شد. پنجره فولاد قبل از بستهشدن پنجره نقلوانتقالات بسته شد و از سوی دیگر نتوانست بازیکنان خودش را هم حفظ کند اما با وجود همه اینها نکونام درکنار تیم مدیریتی باشگاه تلاش خود را میکند و فکر میکنم فولاد در ادامه راه چشمانداز خوبی داشته باشد. ذوبآهن نیز با پیروزی هفته اخیری که کسب کرد توانست به وضعیت خودش در جدول سروسامان بدهد و درمجموع فکر میکنم هر دو تیم در نیمفصل دوم پیشرفت کرده و وضعیت خوبی خواهند داشت. با این حال با توجه به انتظاراتی که از فولاد بهعنوان قهرمان جام حذفی میرود و از آنجایی که سهمیه مستقیم لیگ قهرمانان را گرفته یک مقدار فکر میکنم کار این باشگاه بااهمیتتر باشد و امیدوارم در آسیا هم نماینده خوبی برای کشور عزیزمان باشد.
ناگفتهای از دوران مدیریت در فولاد باقی مانده است؟ سال گذشته در پیش فصل بر سر جذب بازیکن با نکونام به مشکل خورده بودید.
در هر صورت مدیریت در فولاد یکی از بهترین دوران مدیریتیام محسوب میشود و از سوی دیگر کارکردن با دوست قدیمی و خوبم یعنی جواد نکونام باعث افتخار من بوده است و واقعا از او تشکر میکنم که برای پیشرفت فولاد خودش و همکارانش انرژی زیادی را گذاشتند. درباره موضوعی هم که از آن صحبت میکنید چیز مهمی نبود و بالاخره اختلافسلیقه همیشه وجود دارد اما جواد از دوستان فوتبالی من است که برای همیشه هم خواهد ماند. واقعا او را دوست دارم و از کار با او لذت بردم. مطمئنم افق مربیگری لیگ متعلق به امثال نکونام و رجبزاده است و باید به آنها کمک کنیم.
جریان سیمای جدید شما که موها را از ته تراشیدید، چیست؟
بر اثر استرس و فشار کاری به بیماری مبتلا شدم. بعد از اینکه یکسری آزمایشها را دادم فهمیدم یک بیماری خودایمن است یعنی سیستم ایمنی بدنم بیشفعال شده و پوست زیادی تولید میکند و این امر باعث میشود تا سلولهای قدیمی پوست نتوانند رشد کنند و میمیرند و فولیکولهای مو را نابود میکنند. برای درمان دکترها یکسری داروی جدید هم دادند اما بهدلیل ریزش شدید موهایم مجبور شدم موهایم را از ته بزنم. البته یک مقدار زیاد هم خارش داشتم و لکههای قرمز زیادی روی پوست سرم ظاهر میشد. چهره جدید یک تغییر ناخواسته بود که برای حفظ سلامتی و حفظ موهایم انجام دادم. بالاخره ما هم در سرازیری هستیم و ظاهر آدم هم وقتی که پیر شود قاعدتا بهتر نمیشود و رو به افول میرود.
دوباره به بحث روز فوتبال برگردیم. درخصوص اساسنامه فدراسیون کار دارد گره میخورد.
برخی افراد که از اول خودشان را در قامت کارشناسانارشد این رشته جا داده بودند، جدا از اینکه واقعا در آن حد و حدود هم نبودند، کدها و اطلاعات غلط میدادند. حتما یادتان میآید که همه تلاش ما این بود که اساسنامه طوری اصلاح شود که بعد از آن دیگر ایرادی روی آن نگذارند و مشکل اساسی برایش به وجود نیاید. درخصوص مشکل فعلی در بند یک اساسنامه تلاشمان این بود که تعریفی که دارد صورت میگیرد هم با قوانین داخلیمان منطبق باشد و هم با قوانین فیفا که متاسفانه آن سوی قضیه را درست کردیم اما به اینسو دقت کافی نداشتیم و الان هم هرگونه دخل و تصرف جدیدی در این اساسنامه جدید به نظرم با واکنشهای بینالمللی در حوزه فوتبال مواجه خواهد شد و باید در اینباره وسواس بیشتری به خرج بدهیم. الان فوتبال نیاز به آرامش دارد؛ چراکه تقریبا همه اهالی فوتبال زحمت کشیده و بهخصوص در دوره کرونا زجر زیادی متحمل شدند و ثمره این تلاشها باید تبدیل به این شود که تیم ملیمان در جامجهانی قطر با قدرت بازی کند. کار صعود تیم ملی تمام شده و نباید بزرگنمایی هم کرد. بچهها زحمت خود را کشیدند و آقای اسکوچیچ هم علیرغم اینکه انتقاداتی به انتخابش بود، تیمش اول گروه است و باید ثمره این کار را ببینیم. معتقدم با یکسری نشستها بین مسئولان فدراسیون فوتبال و عزیزان در مجلس بهخصوص کمیسیون ورزش این قضیه را میتوان مقداری سریعتر حل کرد که این کار نیاز به مذاکره بین طرفین دارد. قبلا هم گفته بودم یکی از نقشهای مدیر، نقش اطلاعرسانی داخلی و خارجی در یک سازمان محسوب شده و نقش دیگر وی نقش رایزنی به شمار میرود که یک مدیر باید مذاکرهکننده خوبی باشد که من فکر نمیکنم این قضیه لاینحل باشد. میتوان این موضوع را با کمک وزیر ورزش حل کرد و امیدوارم عزیزان در فدراسیون فوتبال از پس این آزمون بربیایند.
گفته میشود اگر فدراسیون تعلیق شود، تیم ملی هم تعلیق میشود هرچند اطلاعات ما چیز دیگری است.
من فکر نمیکنم به صورت کلی تعلیقی در کار باشد چون آقایان در فدراسیون بهقدری باهوش هستند که بتوانند یک تعامل جدید را با مجلس انجام بدهند و مجلسیها نیز به عنوان نماینده مردم و بهخصوص آنهایی که روی این قضیه حساس هستند، میدانند فوتبال حساسیت خاص خودش را دارد و بهخصوص امسال حضور تیم ملی در جامجهانی میتواند از لحاظ گسترش شادی در جامعه کرونازده امروز که با سختیهای متفاوت اقتصادی مردم مواجه هستند، موثر بوده و تنها دلخوشی محسوب شود. نمایندههای مردم هم طوری گام بر نمیدارند که به ضرر فوتبال کشور باشد، بنابراین فکر نمیکنم تعلیقی در کار باشد نه برای تیم ملی و نه برای فدراسیون اما اگر رودرروی هم قرار بگیریم و بخواهیم از اساسنامه استفاده ابزاری کنیم، در این زمان اگر مصلحتاندیشی نشود و راهحل علمی برای آن پیدا نشود امکان دارد یکسری عواقب داشته باشد.
به حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا برسیم، هرچند در گزارشی نوشتیم چون کمیته بدوی سپاهان و فولاد را تایید کرد، دیگر کار به استیناف و حساسیت کنفدراسیون فوتبال آسیا به این تیمها نکشید.
اگر فولاد را تایید میکنند این باشگاه تنها باشگاه ایرانی است که با مدیریت من و همکاری همکارانم بزرگترین رای تاریخ فوتبالی ایران که خیلی هم ساده از آن گذشتند، درباره پرونده محمد بلبلی را بردیم تا جاییکه معتقدم این امر میتواند یک نقطهعطف در فوتبال ما باشد که متاسفانه کسی به آن نپرداخت، چون همزمان شد با اینکه خودم از صحنه فوتبال دور شدم. رایی که برای محمد بلبلی با همکاری تیم حقوقی داخلی و خارجیمان صادر شد، یک رای بود شبیه رایی که به قانون بوسمن در فوتبال دنیا شبیه است اما یکسری موارد باعث شد تا به این قضیه پرداخته نشود اما فولاد که یک ساختار خوب مدیریتی دارد و چنین رای مهمی را برده و امکانات دارد و بدهی ندارد چرا باید مجوز حرفهای نگیرد اما باشگاههایی که به زمین و زمان بدهکار هستند، مجوز بگیرند؟ این زنگ خطر را سه سال پیش به صدا درآوردم و یک روز که درباره این دو باشگاه حرف میزدم به کمیته اخلاق دعوت شدم و گفتند شما مدیرعامل ذوبآهن هستی چرا درباره استقلال و پرسپولیس صحبت میکنی، ولی این روزها را میدیدیم چون هم اطلاعاتم بیشتر بود و هم با یکسری از مسئولان ایافسی در ارتباط بودم و بحث مجوز حرفهای را دنبال میکردم و میدانستم یک جایی کار گیر میکند و بالاخره روزی میرسد که به این دو باشگاه مجوز حرفهای نمیدهند. دو باشگاهی که میتوانیم آنها را بزرگترین باشگاههای ایران نام بگذاریم اما متاسفانه این دو باشگاه بزرگ با این همه طرفدار برخی مواقع معطل یک زمین تمرین هستند. یک روز کاندیدای مدیریت یکی از این دو باشگاه بودم اما از وزارتخانه گفتند مدیری که باشگاهش 100هوادار ندارد برای خودش نوشابه باز میکند اما الان چه کسی دارد برای خودش نوشابه باز میکند؟ نوشابه را شما برای خودتان باز کردید که با گذاشتن آدمهای غیرتخصصی در این دو باشگاه این وضعیت را رقم زدید. شرایطی که الان در این دو باشگاه وجود دارد حاصل کجاندیشی و عدمانتخاب اعضای هیاتمدیره مجزا و مدیرانی است که تخصصشان سازمانهای ورزشی است و حاصل رفیقبازی در این باشگاههای بزرگ بوده است. این چیزی نیست که امروز اتفاق افتاده باشد یا کمیته حرفهایسازی بخواهد روی آن سرپوش بگذارد. شش، هفت سال است که این بحث وجود دارد و ایافسی در هشدارهای قبلی خود یادآور شده بود که این اتفاق میافتد و این باشگاهها باید مجوزهای حرفهای خود را بگیرند. سال 89 را به یاد میآورم که سوزوکی از کمیته حرفهایسازی ایافسی به اصفهان آمد تا ایرادهای میزبانی سپاهان طی یک کار غیرممکن به نظر آقای ساکت حل و فصل شود اما در 60 روز همه استانداردها را در فولادشهر اعمال کردم. بنابراین این زنگ خطر نه امروز و دیروز بلکه از سال 89 به صدا درآمده منتها ما عادت داریم توپ را در داخل زمین حریفان بیندازیم که امروز فلانی نخواست استقلال به آسیا برود و فردا یکیدیگر نخواست پرسپولیس به آسیا برود. همه مشکلات این دو باشگاه به نحوه اداره آنها برمیگردد. اینکه چه کسانی در این باشگاهها مدیر میشوند، مدنظر من نیست اما اینکه آقایانی که برای این دو ساختار انتخاب میکنند با قوانین حرفهای فوتبال آشنا نیستند، چطور میشود مجمع دو باشگاه یا تصمیمگیرندگان یکی باشد یا بودجه آنها از یکجا تامین شود؟ اینها محل ابهام هستند و با ساختار روح حرفهای متفاوت است. من چون مرتب در این سالها درخصوص این دو باشگاه صحبت کردم و بهموقع هشدارهای لازم را دادم و گوش شنوایی هم وجود نداشت دیگر دوست ندارم درباره استقلال و پرسپولیس صحبت کنم. من این هشدارها را قبلا دادم و سوابق و آرشیو مصاحبههای قبلیام مشخص است و میتوانید به آنها رجوع کنید. کسی که از جای دیگری بهعنوان هیاتمدیره انتخاب میشود، مولفههای همانجا را بلد است و ممکن است آنجا آدم موفقی باشد اما در فوتبال و ساختار حرفهای مدیران باشگاههای ما ازجمله خود من هنوز بلد نیستند چهار کلمه انگلیسی حرف بزنند پس چطور میخواهند قوانین روز را مطالعه کنند. وقتی یک بخشنامه به زبان انگلیسی میآید آن را به دارالترجمه میفرستیم و تا متن آماده برمیگردد دو هفته طول میکشد و ددلاین را از دست میدهیم؛ این دیگر اسمش مدیریت ساختار و سازمان ورزشی نیست. بنابراین ما چوب عدمانتخاب آدمهای درست در شرایط درست را میخوریم.
فکر میکنید درنهایت این کار چه سرنوشتی خواهد داشت؟
به نظر من AFC روی مواضع خود محکم میایستد تا یکبار برای همیشه این مشکل را حل کنیم. در هر صورت از سال 89 تا حالا یعنی حدود 11 یا 12 سال است که به ما هشدار میدهند اما گوش شنوایی در فوتبال نداشتیم. یعنی سه دولت آمده و رفته است اما انتخابهایی که برای باشگاهها شده یا میشود را ببینید به چه صورتی هستند. وقتی 12سال گوش شنوا نباشد و ایافسی مرتب به شما اخطار و هشدار بدهد بالاخره یک جایی محکم میایستد و میگوید این حرفهای شما مصرف داخلی دارد و سازمانهای بینالمللی دیگر حرف شما را گوش نمیدهند و به نظر من مقداری کار سخت شده است.
درخصوص جاروجنجال رسانهای با هوشنگ نصیرزاده صحبت ناگفتهای باقی مانده است؟
یک روز با این آقا درباره اساسنامه فدراسیون و تغییراتش صحبت کردم و عصبانی شد و اساسنامه را پاره کرد. ایشان آدم مطلع و آگاهی است و فکر نمیکردم درباره یک کامنت من تا این اندازه ناراحت شود. سوابق همه ما مشخص است و شأن من هم نیست با او این در زمینه صحبت کنم. اجازه بدهید روال مثل گذشته باشد. من در این فوتبال هر صحبتی کردم اتفاق افتاد چون اطلاعاتم از این آقایان بیشتر بود و هیچوقت شو اجرا نکرده و با کلمات بازی نکردم و سعی کردم اگر حرفی میزنم مستدل و مستند باشد. در پرونده اساسنامه همه صحبتهایی که کردم، درست بود یا پرونده محرومیت ایران از میزبانی هم در سطح باشگاهی و هم ملی همه طبق مستندات بود و اتفاق افتاد. یا در جریمه 120هزار دلاری فدراسیون همین آقایان میگفتند آذری بهدنبال موجسواری است که بنده بارها پاسخ دادم و نیاز به پاسخ مجدد هم ندارد. سوابق همه ما در فوتبال این مملکت مشخص است. اینکه یک نفر وزنهبردار است و یک نفر فوتبالیست؛ اینها ملاک نیست، من در وزنهبرداری در سطح خودم قهرمان آسیا شدم و تحصیلکرده این رشته هستم و دکتری مدیریت سازمانهای ورزشی را دارم، ضمن اینکه 18 سال هم مدیر باشگاه بودم و قوانین را از خیلی از آقایان بهتر میدانم. کدام مدیر در بحث اساسنامه توانست 30 ایراد به آن بگیرد که حدود 70 درصد ایراداتی که گرفتم، همانهایی بود که فیفا ایراد گرفت. همین بند یک که امروز موردایراد فدراسیون است را مدتها قبل گوشزد کرده بودم. چرا سعی میکنیم همیشه کدهای غلط به مردم بدهیم. شرایط و پرونده همه ما مشخص است و نیاز به پاسخگویی من نیست و اجازه بدهید گذشت زمان اثبات کند که حق با چه کسی است.
صحبت پایانی؟
ای کاش ایافسی یک مهلت دوباره میداد. بالاخره این دو باشگاه در فوتبال ما تاثیرگذار هستند و حیف است این همه هوادار ناامید شوند. داریوش مصطفوی و سایر همکارانش همه تلاش خود را برای این قضیه کردند. از آقای سجادی انتظار میرود یکبار برای همیشه مشکلات این دو باشگاه را حل کند تا شاهد این باشیم که این دو باشگاه مسائل حرفهای را پشتسر بگذارند.