در ادامه نشست تخصصی دوشنبههای سوهانک، اردشیر زابلیزاده، نویسنده کتاب «جنگ روایتها» نیز با بیان اینکه ما درحالحاضر در جنگ روایتها هستیم، گفت: «در این جنگ روایتها طبیعی است که اهالیای که وارد بحث رسانه میشوند، هم باید تخصص داشته باشند و هم باید با مفاهیم جنگ روانی، انواع و اقسام شگردهای خبری، چهارچوببندیهای حاکم بر حوزه خبر و... آشنایی داشته باشند تا بتوانند در این جنگ تمامعیار رسانهای که در تمام دنیا شکل گرفته است، از ایده و سیاستهای کلان کشوری و از همه مهمتر در حوزه رسانه، اخلاق رسانهای را حفظ کنند و بهعنوان یک رسانه معتبر و مورد اعتماد مردم در جهان حضور پررنگی درمقابل رقبای خود داشته باشند.» وی در ادامه با اشاره به مقدمه آغازین خود پیش از پرداختن به بحث جنگ روایتها، بیان کرد: «پیش از تشکیل شبکههای 24ساعته خبری و تحولی که در عرصه خبر اتفاق افتاد، آنچه در متون علمی و دانشگاهی روایت شده، این است که در مقطعی شبکههای خبری و رسانههای تمامخبری در اختیار نداشتیم و شاید اولین شبکه 24ساعته خبری که از آن نام میبرند، شبکه CNN بود که در سال 1980 بهعنوان یک شبکه خبری راهاندازی شد و در حوزه ارائه خبر، تنظیم خبر و... دگرگونی اتفاق میافتد. پس از راهاندازی این شبکههای خبری و پس از آن کانالهای خبری بهصورت تمامخبری، ما شاهد یک رقابت سنگین هستیم و آنچیزی که بهعنوان سبک خبری ارائه میکردند، در حوزه سخت بود و مشخصات مربوط به خود را داشت که نشان میداد بخش خبری، بخش سختی است و این رقابت در حوزه شبکههای خبری با پخش اخبار از جنس سخت کمکم این پیام را به اهالی رسانه داد که آنها مخاطبانشان را با خستگی همراه میکنند و نیازمند یک تحول هستند؛ براساس این، سبکهایی هم که در آن زمان ارائه میشد، سنتی بود که ازجمله بخشهای مهم آن، سبک هرم وارونه بود و اخبار براساس آن ویژگیها و چهارچوبهایش ارائه میشد.»
به گفته نویسنده کتاب «جنگ روایتها»، ما یک روند و تحولی را شاهد هستیم که از شکلگیری شبکههای 24ساعته خبری و رقابتهای بین آنها اتفاق افتاد، و سبکهای سختی که درپیش گرفتند، اخباری که در چهارچوب اخبار سخت ارائه میکردند، موجب شد مخاطب احساس خستگی به این جریان پیدا کند و این خستگی از بازخوردهای مردم نسبت به جریانات این شبکههای خبری کاملا پیدا بود؛ درنتیجه بخشی از این رسانهها ازجمله CNN در برههای از زمان احساس کردند که درحال ریزش مخاطب هستند و به فکر افتادند که از حوزه سخت خبر به حوزه نرم خبر مهاجرت کنند که نرم خبر ویژگیهای مشخصی چون مبتنیبر احساس و شخصمحور و حادثهمحوری دارد. همچنین قابلیت این را دارد که در یک بستر داستانی متفاوت اخبار خود را ارائه کند.»
وی ادامه داد: «البته در این زمینه، جلوتر از CNN و در تاریخ تحولات ثبت شده است که شبکههایی چون فاکسنیوز در حوزه نرمخبر بهسرعت وارد گود شدند و نرمخبر را در دستورکار خود قرار دادند تا بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب کنند؛ این اقدام شبکه CNN را وادار کرد که بخش خبری خود را متحول کند و از رقبای خود عقب نیفتد و جریان نرمخبر را در دستورکار خود قرار بدهد. شبکههای خبری که سختخبر در دستورکارشان بود، مأموریت پیدا کردند که اخبار سخت خود را با درپیش گرفتن سبک خبری روایی به اخبار نرم تبدیل کنند.»
زابلیزاده در ادامه توضیح داد: «در رشته روزنامهنگاری سبکی به نام «روزنامهنگاری روایتی» داریم که این سبک خود را از سبک سنتی جدا میکند و هرم وارونه را تغییر میدهد و ویژگیهایی چون ارائه متفاوت و جذاب اخبار را در دستورکار خود دارد و امروز اکثر شبکههای خبری دنیا، اگر میخواهند خروجی بهتر، جذابتر و اثرگذارتر داشته باشند، نمیتوانند از این سبک استفاده نکنند. اساسا ساختار روزنامهنگاری روایتی یک نوع ساختاری است که درباره منابع مختلف پرسشگری انجام میدهد و این جریان میتواند با توجه به ظرفیتهای این نوع روزنامهنگاری به اهالی حوزه خبر کمک کند.»
نویسنده کتاب «جنگ روایتها» اشاره کرد: «حال میخواهم خاصتر صحبت کنم، طبیعی بود که وقتی این قضایا شکل میگیرد، میتوان در مقاطع مختلفی از آن نام برد؛ در سال 1990 کاری که CNN با جنگ خلیجفارس کرد، دقیقا تلاش کرد اخبارش را در چهارچوب حوزه روایتی منعکس کند. یا اتفاقی که در 11سپتامبر افتاد، اخبار آن، داستان داشت و آن داستان براساس روزنامهنگاری روایی صورت گرفته است. اما حال میخواهم درباره جغرافیای ایران صحبت کنم.»
زابلیزاده در ادامه افزود: «واقعیت این است که موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران و مواضع سیاسی و عقیدتی که کشور داشت، باعث شد در فضای بینالمللی و مواضع سیاسی و جهتگیری عقیدتی ما در تعارض با منافع کشورهای غربی باشد و براساس این، توجه کشورهای غربی ازجمله رسانههای هژمون غرب به موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران بیشتر شود.»
نویسنده کتاب «جنگ روایتها» تاکید کرد: «بهمرور با بهتر شدن وضعیت اقتصادی، کشورهایی که در مقابل هژمونی غرب قرار داشتند، دست به تغییر در حوزه زیرساختهای خود زدند و شبکههایی را مقابل شبکههای هژمونی غرب ایجاد کردند. بهعنوان مثال شبکه «الجزیره» و شبکه «پرستیوی» ازجمله این رسانهها هستند که این شبکهها با چهارچوب جدید در مقابل غرب قد علم کردند.»
وی عنوان کرد: «زمانی که به تاریخچه تحول در حوزه فناوریهای ارتباطات و به موازات آن تحولات و پیشرفتی که در حوزه خبر، خبررسانی و پردازش خبر صورت گرفته است، نگاه میکنیم، متوجه خواهیم شد که شاهد یک توسعه هستیم و این اتفاقات باعث شد دو رویکرد را پیشرو داشته باشیم که یک رویکرد حوزه عمومی جهانی و دیگری حوزه سلطه جهانی است که هر دو در پی شکلگیری شبکههای 24ساعته خبری و تحول در شیوه و ارائه اخبار به سبکهای جدید و استفاده از چهارچوببندیهای خبری و نظریههای جدید و بهدنبال تسهیلکردن فضای دوسویه خبری به وجود آمدهاند.»