پیرامون تاثیرات منطقهای و بینالمللی شهادت سردار قاسم سلیمانی با حسین رویوران، کارشناس منطقه به گفتوگو پرداختیم.
بعد از ترور حاجقاسم سلیمانی همه چیز در منطقه خلاف آن چیزی که پمپئو و ترامپ میگفتند شد. بهعبارتی مشخصا آنها پیامدهای شهادت حاجقاسم در عرصه بینالمللی را حساب نکرده بودند، چون فکر میکردند محور مقاومت با شهادت حاجقاسم متزلزل میشود. در این رابطه بهنظر شما ترور سردار قاسم سلیمانی چقدر باعث تضعیف آمریکا در منطقه و چه میزان باعث تقویت جبهه مقاومت شد؟
اول این را بدانیم که آمریکا از هر وسیلهای برای از بین بردن مشهورترین چهرههای محور مقاومت استفاده میکند. بهعبارتی اقدام آمریکا در ترور حاجقاسم سلیمانی یک نوع مبارزهطلبی از طرف آمریکا بود. این مبارزهطلبی از لحاظ روانی و سیاسی عملا بهنوعی تحریک کردن طرف مقابل است. بحث دوم اینکه اساسا برای حضور همه نیروها در جبهه امکان شهادت یا مرگ مطرح است. اما اینکه این شهادت بهصورت ناجوانمردانه اتفاق میافتد، بهنظرم نکته خیلی مهمی است که ترور حاجقاسم ناجوانمردانه بود و همین اثر بیشتری روی محور مقاومت گذاشت؛ و اینکه باید انتقام ترور حاجقاسم گرفته شود. این تاثیر روانی بر جبهه مقاومت اینگونه بود که باعث شد هدفگذاری کنند و مصمم باشند تا انتقام بگیرند. درعینحال تاثیرش بر دشمن را هم دیدیم که آمریکا علیرغم همه تهدیدهایی که کرده، تا حدی عقبنشینی داشته است. لذا ترور حاجقاسم نمیتواند یک تسویهحساب معمولی باشد. اینکه مقاممعظمرهبری گفتند انتقام حاجقاسم خروج آمریکا از منطقه است، بهنظرم مبالغهای در این صحبت نمیشود. آمریکا باید منتظر باشد که انتقام گرفته شود و از منطقه اخراج شود. این مساله بهنظرم اهمیت بسیار زیادی داشته و تاثیرگذاریهای سیاسی و روانی و همچنین نظامی هم دارد. الان عقبنشینی آمریکا از افغانستان و تصمیم آمریکا در عقبنشینی از عراق را میبینیم. شاخص انتقام این بود که دشمن دارد حضور خودش را در منطقه کم میکند.
اشاره کردید که خروج آمریکا از منطقه هنوز بهطور کامل محقق نشده است و حضور آمریکا در سوریه و... را میبینیم. در آینده برای وضعیت و تحولات حضور آمریکا در منطقه چه پیشبینیای دارید؟ بهنظرتان چقدر زمان میبرد تا آمریکا بهطور کامل منطقه را ترک کند؟
آمریکا این ترور را با این تصور انجام داد که اگر فرماندهای مانند حاجقاسم سلیمانی حذف فیزیکی شود، راحتتر میتواند در منطقه باشد، اما برعکس آن اتفاق افتاد. با ترور حاجقاسم سلیمانی نهتنها فشار بر آمریکا کم نشد، بلکه بیشتر هم شد. تصور اینکه محور مقاومت قائم به شخص است، تصور غلطی است. بله، حاجقاسم اهمیت بسیار زیادی داشته و دارد، اما معنیاش این نیست که محور مقاومت به شخص قائم است. درنهایت آنچه تا الان اتفاق افتاده، نشاندهنده این است که مقاومت سازمان دارد و افراد جایگزین میشوند و آمریکا بهدلیل تصورات اشتباه باید هزینههای سنگینی بپردازد. در عراق، سوریه، لبنان و... آمریکا همه محور مقاومت را بهصورت حداکثری تحت فشار قرار داده، اما در همه حوزهها به نتیجه نرسیده است و این نشاندهنده این واقعیت است که محور مقاومت توان ایستادگی و مقاومت دارد و درنهایت میتواند دشمن را از منطقه اخراج کند.
ترور حاجقاسم شروعی برای تغییر و تحولاتی گسترده در منطقه بود. این تغییر و تحولات تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ صرفا به منطقه محدود میشود یا سطح جهانی را هم دربرمیگیرد؟
یکی از طرفها، آمریکاست که در منطقه دارای نفوذ است و هرگونه تغییر در سطح منطقهای برای آمریکا، تغییر در سطح بینالمللی را بهدنبال دارد. لذا نمیتوان تحت هیچ شرایطی تصور کرد آنچه اتفاق افتاده، در یک منطقه محدود تاثیرگذار بوده است. بنابراین تاثیرات منطقهای اثرگذار است و تاثیرات منطقهای، تاثیرات بینالمللی را هم بهدنبال دارد، بهدلیل اینکه یکی از مهمترین طرفهای مقابل آمریکاست. آمریکا تصورش در عراق این بود که حاجقاسم را ترور میکند، یک تعدادی افراد را در عراق جذب میکند و تظاهراتی راه میاندازد و درنهایت شرایط مقاومت در عراق را تضعیف میکند. اما انتخاباتی که اخیرا در عراق برگزار شد بهرغم تمام حواشیای که در آن بود، نشان داد نیروهایی که طرفدار مقاومت بودند علیرغم اتفاقهای زیادی که افتاده اما همچنان در عراق دارای پایگاه اجتماعی گستردهتری هستند. همین مساله درباره پایگاههای اجتماعی مقاومت در بقیه کشورهای منطقه هم قابل تعمیم است.