تاریخ : Thu 09 Dec 2021 - 01:03
کد خبر : 65405
سرویس خبری : فرهنگ و هنر

دهه نود، دوران حمله به جلال و دکتر شریعتی بود

جواد میری، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس در دومین نشست فصلی انجمن ادبی جوزا:

دهه نود، دوران حمله به جلال و دکتر شریعتی بود

در دهه نود، از سمت سازمان‌های دولتی و رسانه‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای، توهین‌های زیادی به دو نفر می‌شد؛ یک نفر جلال آل‌احمد و یک نفر دکتر شریعتی. صبح تا شب کار این رسانه‌ها شده بود تخریب جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی و سخنگوی این جریان نیز سیدجواد طباطبایی بود و او می‌گفت که جلال و شریعتی اساس و بنیان وحدت ملی را نشانه رفته بودند.

حمیدرضا ندیری: 53 سال پس از روزی که جلال آل‌احمد کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» را منتشر کرد، هنوز هم مباحث طرح‌شده در آن کتاب مبتلابه جامعه ایران هستند و درباره نظریات جلال آل‌احمد در این کتاب بحث و تبادل‌نظر صورت می‌گیرد. یکی از آخرین نمونه‌ها درخصوص مباحثی که راجع‌به کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» مطرح شده است، نشست فصلی انجمن ادبی جوزا است که به نقد و بررسی این کتاب اختصاص پیدا کرد. روز سه‌شنبه نهم آذر 1400 در دومین نشست فصلی انجمن ادبی جوزا، با حضور تنی چند از کارشناسان علوم اجتماعی و فلسفه، در سالن اجتماعات فرهنگسرای رازی، به نقد و بررسی کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران اثر جلال آل‌احمد پرداخته شد. طی یک دهه گذشته بارها به این کتاب در نشست‌های گوناگون و نشریات مختلف پرداخته شده است اما در این نشست، غیر از خود جلال آل‌احمد، به همان نشست‌های قبلی و مقالاتی که عموما علیه جلال و دکتر شریعتی نوشته شده بودند هم اشاره شد.

در ادامه به بازتاب بخشی از صحبت‌های سیدجواد میری در رابطه با این کتاب پرداخته شده است. سیدجواد میری‌، متولد ۱۳۵۰، جامعه‌شناس ایرانی-سوئدی و دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. آثار او عمدتا در حوزه نظریه اجتماعی و متفکران اسلامی است.

جواد میری در دومین نشست فصلی انجمن ادبی جوزا در سالن اجتماعات فرهنگسرای رازی که به نقد و بررسی کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران اختصاص داشت، گفت: «این کتاب، نگاه جلال آل‌احمد به جریان روشنفکری است که شاید حرف‌های زیادی در رابطه با آن زده شده باشد، اما روی آن کم کار شده است. در دهه نود، از سمت سازمان‌های دولتی و رسانه‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای، توهین‌های زیادی به دو نفر می‌شد؛ یک نفر جلال آل‌احمد و یک نفر دکتر شریعتی. صبح تا شب کار این رسانه‌ها شده بود تخریب جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی و سخنگوی این جریان نیز سیدجواد طباطبایی بود و او می‌گفت که جلال و شریعتی اساس و بنیان وحدت ملی را نشانه رفته بودند.» سیدجواد میری در ادامه با اشاره به این موضوع که فارغ از ادیب و نویسنده بودن جلال آل‌احمد، به مطالعه این شخصیت، با محوریت این پرسش پرداخته که آیا اصلا جلال آل‌احمد نگاهی به مسائل کلان مملکت داشته یا خیر، افزود: «باید بپرسیم آیا جلال آل‌احمد یا شریعتی دیدگاهی ضدوحدت ملی داشته‌اند یا فهم آنها در این مسائل متفاوت بوده است؟ جلال نه‌تنها یک خودانتقادی نسبت به خودش داشت، بلکه نسبت به آن صورت‌بندی‌هایی که در جامعه راجع‌به مسائل کلان حوزه فکر و اندیشه وجود داشت و حتی باورهای متقن در باب مسائل تاریخی نیز ایراد وارد می‌‌کرد. یک نمونه به‌عنوان مثال (که اگر در دهه نود این حرف‌ها زده می‌شد، هزاران انگ بر آدم می‌زدند) ظهور صفویه و نگاه صفویه به عثمانی است که اگر نگاه درست‌تری می‌بود، شاید استعمار به معنای امروزی آن به این‌گونه در جهان پدید نمی‌آمد. امروز نگاه به تاریخ گذشته ایران، یک‌سری قالب‌هایی پیدا کرده که اگر ما از آن قالب‌ها بگذریم، در نظر برخی انگار که وحی منزل را زیرپا گذاشته‌ایم. اما جلال این‌گونه نگاهی نداشت. در یکی از بخش‌های کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران، یک عنوانی وجود دارد به نام «روشنفکر ایرانی کجاست؟» در این صدساله، در این جریان روشنفکری شاید کسی نبوده که این‌گونه به وضوح درباره مساله ایران و ایرانیت و تکثری که در ایران وجود دارد و تاثیرش بر مفهوم روشنفکری صحبت کرده باشد، بدون اینکه پنهان‌کاری داشته باشد.»

وی در ادامه افزود: «سنت روشنفکری در ایران با مساله زبان ترکی و مساله آذربایجان به‌گونه‌ای درحال مناقشه و منازعه و نزاع درونی است. از اواخر دوران قاجار تا سال انقلاب (1357) برخی روشنفکران به‌شدت در تلاش بودند تا با این تکثر و تنوعی که در جامعه ایران وجود دارد و با اسلامی که بین این تکثر، وحدتی به وجود آورده است، مبارزه کنند.»

میری ادامه داد: «بعد از مرگ یکی از سران این جریان روشنفکری، آنها از مقابله مستقیم با اسلام و روحانیت خودداری و سعی کردند ملایم‌تر به مبارزه بپردازند. اما این بار، ایرانیت را در مقابله با زبان عربی تعریف می‌کردند. از سوی دیگر به‌شدت به زبان ترکی حمله می‌کردند. جلال که در اواخر دهه 30، راجع‌به این مسائل صحبت می‌کند، نوع نگاهش به مساله روشنفکری و مساله زبان، قابل‌توجه است. حتی امروزه که در قرن بیست‌ویکم هستیم، هیچ‌کدام از روشنفکران حوزه عمومی یا کسانی که به‌نوعی در حوزه عمومی در حال نویسندگی یا در حال یک گفتاری هستند، توجه کافی نداشتند. جلال آل‌احمد اما در این بین، یک انسان تقریبا وحید و یگانه‌ای است که به این مسائل اینچنین توجهی دارد. چرا این توجه را داشت؟ به این دلیل که به دنبال این بوده که چگونه می‌شود یک وحدت ملی درست کرد که این وحدت ملی، بتواند جامعه ایران را از اختلافات بنیادی که دچارش شده برهاند؟»

گفتنی است در ادامه این بحث به رابطه بین روشنفکری و ترجمه در ایران و کیفیت آن نیز پرداخته شد.