تاریخ : Thu 09 Dec 2021 - 01:33
کد خبر : 65394
سرویس خبری : نقد روز

حرف‌های مگو را بگو!

حرف‌های مگو را بگو!

مساله عشق‌های غیرمنطقی دوران نوجوانی بر کسی پوشیده نیست، مطابق همان مقاله، باید گفت نوجوانان همزمان با رشد جسمانی، به دلیل عدم‌رشد کافی در بخش‌هایی از مغز، ریسک‌پذیرتر هستند و تصمیمات ناقص‌تر و کارکرد‌های ضعیف‌تری دارند، بنابراین ممکن است بسیار راحت و گاهی به‌صورت تکانشی درگیر عشق شوند.

مهدیه نامداری، پژوهشگر حوزه نوجوان: چند روز پیش در اینستاگرام از آدم‌ها پرسیدم: «کراش نوجوانی‌تان چه‌ کسی بوده است؟» پاسخ‌ها عجیب و قابل‌توجه بود. از میان شرکت‌کنندگان، چند نفری معنای کراش را پرسیده بودند. چرا؟ چون ادبیات نوجوانی و جوانی مختص خود نوجوانان و جوانان است و اگر کسی با آن آشنا نباشد، از گفت‌وگوها و بحث‌هایشان چیز دقیقی دریافت نخواهد کرد. گفتم: «کراش» را در فارسی، «نهان‌شیدا» ترجمه کرده‌اند؛ یعنی داشتن علاقه یک‌طرفه به کسی درحالی که او از این علاقه بی‌خبر است. در میان افرادی که به‌عنوان کراش نوجوانی معرفی می‌شدند، خیلی از اشخاص تکراری بودند اما خیلی‌ از کراش‌ها هم منحصربه‌فرد بودند و حتی از نظر بقیه فلانی اصلا آدم قابل‌ملاحظه‌ای هم نبود، چه برسد به اینکه بخواهد کراش کسی باشد، آن هم در نوجوانی.

واقعیت این است که به‌خاطر تکثر آرا نمی‌شد یک یا چند شاخصه معرفی کرد و به این نتیجه رسید که آدم‌ها در نوجوانی به سبب داشتن این ویژگی‌ها، به‌اصطلاح روی کسی کراش می‌زنند. واقعا کراش‌ها متنوع‌تر از این حرف‌ها بودند. اما یک نکته بسیار عجیب و قابل‌تامل در برخی ریپلای‌ها دیده می‌شد، آدم‌ها با لحنی عصبانی و شاکی می‌پرسیدند: هدف‌تان از طرح این بحث چیست؟ قرار است آخرش به چه نتیجه‌ای برسید؟ این بحث‌ها به جز قبح‌زدایی از ماجرای عشق‌های غیرعقلانی دوره نوجوانی، چه فایده دیگری دارند؟ آن لحظه فقط آنها را به آرامش و پیگیری بحث دعوت کردم، چون قرار بود واقعا به یک نتیجه‌گیری برسم و به آنها مقاله و پادکست معرفی کنم تا مواجهه منطقی‌تری با این بحث داشته باشند اما لحظه‌ای بعد فکری عمیقا ذهن من را به خود مشغول کرد که تا این لحظه هنوز جوابی متقن برایش پیدا نکرده‌ام.

مساله عشق‌های غیرمنطقی دوران نوجوانی بر کسی پوشیده نیست، مطابق همان مقاله، باید گفت نوجوانان همزمان با رشد جسمانی، به دلیل عدم‌رشد کافی در بخش‌هایی از مغز، ریسک‌پذیرتر هستند و تصمیمات ناقص‌تر و کارکرد‌های ضعیف‌تری دارند، بنابراین ممکن است بسیار راحت و گاهی به‌صورت تکانشی درگیر عشق شوند. اما چرا باید حرف‌زدن درباره آن، مساوی منطقی شمردن آن باشد؟ چرا باید یک مساله را ولو اگر مطابق تعریف بعضی اشخاص، معضل اجتماعی باشد، دور از وصف و تعریف نگه داریم؟ واقعیت این است که کراش داشتن یا تجربه رابطه عاشقانه در سنین نوجوانی که نوسانات خلقی و هورمونی افراد به‌شدت زیاد است، ارزش محسوب نمی‌شود اما برای بسیاری از نوجوانان اتفاق می‌افتد، اگر دلایل وقوع آن و نحوه مواجهه درست با نوجوانی که درحال این تجربه است، به افراد آموزش داده نشود، نه‌تنها این مساله کنترل نخواهد شد، بلکه می‌تواند موجب بروز آسیب‌های جدی عاطفی و روانی در نوجوانان شود. به‌علاوه، نوجوانان نیاز دارند درباره تجارب خود احساس ازخودبیگانگی و جذب شدن به جنس مخالف با کسی صحبت کنند، اگر به آنها اجازه بروز داده نشود، این گفت‌وگو را با هم‌سن‌وسالان خود انجام خواهند داد و چه‌بسا راهکارهای غیرمنطقی دریافت خواهند کرد.

واقعیت این است که پذیرابودن والدین باعث اطمینان نوجوان و بیان احساساتش با پدر و مادر و آگاهانه طی‌کردن این مسیر می‌شود، البته این مساله و همراهی نوجوان فقط مختص والدین نیست بلکه بخش بزرگی از این مسئولیت بر دوش معلمان و افراد جامعه است، هرگونه رفتار تهاجمی با نوجوان درباره این امر او را به لجبازی یا نهان‌کردن رابطه عاطفی وا می‌دارد.

نکته اینجاست که مقصود من از صحبت درباره کراش نوجوانی، شکل‌گیری یک گپ‌وگفت جذاب نبود. من می‌خواستم آد‌م‌ها یک‌بار با این مساله که برای تجربه عشق در نوجوانی گناهکار نیستند، مواجه شوند. چه بسیار بودند ریپلای‌هایی که نوشته بودند: «واقعا؟ من فکر می‌کردم فقط خودم این‌طوری بودم.»

نه! همه ما نوجوانی را تجربه کرده‌ایم، به شیوه منحصربه‌فرد خودمان اما گاهی به اشتراک‌گذاری این تجربیات و بحث تخصصی و علمی درباره آنها، همچنین ارائه یک تصویر واقعی و درست از آنها، به کیفیت بخشیدن به زندگی دیگران، کمک شایانی خواهد کرد.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

زندگی در میانه توفان/ مروری بر کتاب وسط ناکجاآباد (لینک)

عصر پس از عاشقانه‌های رمانتیک (لینک)

سکوت بیمناک/ مروری بر فیلم ۱۳ (لینک)