سرمای صبح شانزدهم آذرماه امسال انگار بیشتر از روزهای قبل این پاییزِ نسبتا گرم بود. انگار میدانست قرار است صبح زود برویم جلوی اولین گیت ورودی نهاد ریاستجمهوری در میدان پاستور و منتظر ماشینی باشیم که قرار است به دنبالمان بیاید و ما را به دانشگاه صنعتیشریف ببرد. به مناسبت روز دانشجو این دانشگاه انتخاب رئیس دولت سیزدهم برای گرامیداشت روز دانشجو و پاسخگویی احتمالی به دانشجویان است. البته این اولین حضور سیدابراهیم رئیسی در دانشگاه هم است. انتظار طولانی و یکجا ایستادنم سرمای اول صبح را میفرستد به مغز استخوانم. حجم رفتوآمد کارمندان و دانشآموزان که بیشتر میشود، متوجه میشوم ساعت از هفت صبح هم گذشته و ما هنوز بهسمت مقصد که همان دانشگاه شریف است راه نیفتادهایم. به مردمی نگاه میکنم که میروند و میآیند و با خودم میگویم مساله هرکدام از اینها چیست و آیا دغدغههای آنان در نشست امروز و توسط دانشجویان مطرح میشود؟ چند دقیقه که میگذرد، یک پراید سفید بههمراه یک سرنشین آقا بهدنبال من و دو خبرنگار آقای دیگری که آنها هم منتظر بودند میآید. بالاخره سوار خودرو میشویم و بهسمت دانشگاه میرویم.
راستش را بخواهید تا امروز دانشگاه شریف را تنها در مواقعی که مسیرم بهسمت غرب و میدان آزادی میافتاد میدیدم و هیچوقت داخل آن نرفته بودم. تصور خاصی از آن نداشتم و حالا، هم میتوانستم این دانشگاه را از نزدیک ببینم و هم احتمالا آقای رئیسجمهور را.
وارد دانشگاه میشویم. فضای دانشگاه آب و جارو شده است و منتظرند. ما را بهسمت ساختمانی میبرند که به سایر همکاران رسانهای ملحق شویم. برای بازدید از نمایشگاه «دستاوردهای فناورانه ناحیه نوآوری شریف» که اولین برنامه رئیسی بعد از ورود به دانشگاه است، راهی میشویم. ساعت از هشت گذشته است و هنوز آقای رئیسجمهور نیامدهاند و ما قبل از ایشان از نمایشگاه دیدن میکنیم؛ نمایشگاهی که در آن برخی محصولات شرکتهای فناور برخاسته از دانشگاه نمایش داده میشود. داخل سالن درحال بازدید هستیم که همهمهای خبر از آمدن آقای رئیسجمهور میدهد. سیدابراهیم رئیسی با ورود به نمایشگاه اولین بخش از برنامههای خود را انجام داده است و بعد از آن هم به ساختمان دیگری برای نشست خصوصیتر با اساتید میرود. تذکر دائم آقایان به خبرنگاران این است که در راه نایستند و به گوشهای بروند، اما چطور یک خبرنگار میتواند از یک گوشه همهچیز را ببیند و خبر هم بزند. بههرحال این شرایط برای همه یکسان است و گویا نباید معترض شد. ما را از نمایشگاه به سالن اصلی که محل دیدار دانشجویان و رئیسی است میبرند و به این ترتیب ما از رئیسجمهور جدا میشویم. سالن دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتیشریف محل برگزاری نشست است. وارد سالن میشویم. گرم است، نمیدانم بهدلیل حضور دانشجویان است یا فضای سالن اینقدر گرم است. راهنماییام میکنند تا به ردیف سوم بروم، محل مناسبی است، هم نزدیک جایگاه است هم بین دانشجویان. تعداد پسرهای دانشجو از خانمها بیشتر است. از فرصتی که پیش آمده استفاده میکنم و به دانشجوی دختری که کنارم نشسته است، میگویم: «دانشجوی همینجایی؟» میگوید: «بله، ارشدم، دفاع کردم ولی هنوز کارام مونده.» ادامه میدهم: «شاغلی؟» میگوید: «نه، طرح دارم و روی آن کار میکنم.» صغریوکبرای لازم را چیدهام، میپرسم: «تصمیمت برای آینده چیه؟» میگوید: «دارم زبان میخونم که اپلای کنم.» برای دختر کناردستیاش دیگر صغریوکبری نمیچینم و مستقیم میروم سر اصل موضوع و او هم همین جواب را میدهد. رئیسجمهور وارد سالن میشود. دانشجویان در همان بدو ورود با شعار «جمهوریت، عدالت، راه نجات ملت» فضای نشست را گرم میکنند. ساعت تقریبا 10 و ربع را نشان میدهد که با پخش سرود ملی مراسم بهصورت رسمی آغاز میشود. همه ایستادهاند به احترام ایران. قرائت قرآن و خیرمقدم ریاست دانشگاه و اولین دانشجو از هشت دانشجویی که قرار است سوالات و دغدغههایشان را مطرح کنند پشت جایگاه میرود. یک زن و هفت مرد، دانشجویان نماینده تشکلهای دانشجویی هستند و برای طرح سوالاتشان انتخاب شدهاند. دانشجویان هر بخشی را که بیشتر دوست دارند کف میزنند و احسن میگویند. زینب شوندی، نماینده اتحادیه انجمن اسلامی به آبان 98 اشاره میکند و میگوید: «انجمنی که در سابقه تشکلاتی خود سابقه حمایت از مسببان آبان 98 را دارند، الان تنها حقشان سوگواری است؛ نه اعتراض.» و این باعث تشویق دانشجویان میشود و تقریبا هرجا که دانشجویان اعلام موضع صریحی میکردند یا به یک مورد و موضوع خاص اشاره میکردند، فضا تغییر میکرد. صحبتهای هشت دانشجو تمام میشود و نوبت به ابراهیم رئیسی میرسد. رئیسجمهور هنوز صحبت هایش را آغاز نکرده که خانم دانشجویی از بین جمعیت با صدایی که به رئیسی برسد، میگوید: «آقای رئیسی! چرا مسائل دختران دانشجو، مسائل زنان و از همه مهمتر مسائل نوجوان مطرح نشد و کسی به طرح مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد، نپرداخته؟» حرفهای خانم دانشجو تمام میشود و رئیسجمهور شروع به صحبت میکند. بیشتر حرفهایش را قبلا هم گفته، اما همان بخشهایی که به جراحی اقتصاد و اینکه او میگوید از آبرویش برای این امر مهم خرج میکند، تشویق دانشجویان را همراه خود میکند.
جلسه با چندبار کف زدن و شعارهای دانشجویی ادامه پیدا کرد و کمی از اذان ظهر گذشته بود که به پایان رسید.
از جلسه بیرون میآیم و همچنان در ذهنم این دغدغه وجود دارد که به چه میزان از سوالات مردم و دانشجویان پاسخ داده شد.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: