چندوقت پیش بود که ویدئویی از حسن عباسی، سخنران و تحلیلگر سیاسی منتشر شد که در آن، با انتقاد از برخی علوم و رشتههای دانشگاهی، حاشیههایی را ایجاد کرد. عباسی در آن ویدئو که از سخنرانی او در یک مسجد ضبط شده بود، گفت: «شهریاری در دانشگاه شهیدبهشتی، احمدیروشن در دانشگاه شریف را گذاشتند در لیست ترور و گفتند شما دارید دانشی تولید میکنید که غلبه ما آمریکاییها و... بر ملت مسلمان ایران را ضعیف میکند. به این میگویند علوم اقتدارآفرین که برای ملتش اقتدار میآفریند. اما دانشمندی که اقتدار برای ملتش نمیآفریند، علمش به درد عمهاش میخورد! لذا در این مملکت شما 80 هزار استاد دانشگاه میبینید. ما در 43 سال گذشته 6 برابر ظرفیت دانشگاههایمان را بیشتر کردیم. الان عدد دانشجوییمان در حد 3.5 میلیون دانشجو است. اما کف جامعه اثر علم این دانشگاهها و دانشجوها دیده نمیشود، چون علم آنها اقتدارآفرین نیست. الان بخش عمدهای از علمی که نفع نمیدهد در دانشگاههای ماست. اینهمه ما دانشکده اقتصاد داریم، ولی یک نظریه اقتصادی برای مشکل اقتصادی مملکت از آن بیرون نمیآید. اینهمه دانشگاه صنعتی داریم، ولی پراید را نتوانستیم تبدیل به bmw کنیم. بههرحال ما پایه این صنعت را داشتیم، پیکان را داشتیم، باید بعد 43 سال آن را تبدیل به بنز میکردیم، اما چرا نشده؟ درمقابل چرا چیزی که از ابتدا نداشتیم، در آن پیشرفت کردیم؟ ما موشک بالستیک نداشتیم، اما چرا الان امکان ارسال ماهواره به فضا داریم؟ چیزی را که از صفر شروع کردیم در آن موفقتر بودیم. به این علوم میگویند علوم اقتدارآفرین، علمی که به ملت نفع میدهد. ما قبل از انقلاب دانشکده داروسازی زیادی نداشتیم، بعد از انقلاب اینهمه دانشکده داروسازی زدیم. اینهمه دانشجوها میروند و داروسازی میخوانند، هفت سال درس میخوانند، آخر سر همه میروند داروخانه تاسیس میکنند! عه! داروخانهچی شدن هم دانشگاه نیاز دارد؟ بعد میگوییم چرا تحریمها را برنمیدارند تا دارو وارد شود. عزیزان من، در این 40 سال گذشته، اینهمه دانشجوی داروسازی به دانشگاه فرستادید، طرف باید از دانشگاه که خارج شد از هیچ دارو بسازد. اگر ساخته نشد، نباید بگویید چرا ساخته نشد، باید بروید در دانشکده داروسازی را گل بگیرید! اینها، اساتید و دانشجویان داروسازی باید پاسخگو باشند. در وزارت نیرو زحمت کشیده شده است که برق تولید شود و بهدست مردم برسد، آب بهدست مردم برسد، گاز بهدست مردم برسد، نانوایی نان پخته، پلیس امنیت ایجاد کرده، راننده تاکسی زحمت کشیده تا شما درس بخوانید و به دانشکده داروسازی بروید تا شما درس بخوانید و دارو و واکسن و هرچیزی که از اینها نیاز کشور هست را تولید کنید. ما اگر الان مشکل دارو داریم، مشکل تحریم نیست. اگر قرار باشد با برداشتن تحریم داروی خوب بیاوریم، ماشین خوب بیاوریم، اقتصاد خوب بیاوریم و... دانشکده الکترونیک، داروسازی و صنعت و اقتصاد را میخواهیم برای چه؟ بیکاریم؟ اینهمه جوانها را میفرستیم دانشگاه؟ خب بروند سر چهارراه، بنایی و مکانیکی کار کنند. نه اینکه 7 سال از بهترین سالهای عمرش در دانشکده داروسازی میگیرید برای چه؟ واقعا برای اینکه دارو در داروخانه بفروشیم حتما باید 7 سال داروسازی بخوانیم در دانشگاه؟ ما 40 سال بیتالمال را ریختیم در گلوی استادان دانشکده داروسازی، برای اینکه الان نیاز به واردات دارو نداشته باشیم و... .» سوای اصل صحبتها، استدلالها هم در سطح خودش جالبتوجه است. استدلالها و قیاسهایی که واقعا بیربط از هم هستند و همین مساله باعث بروز حواشی مختلف و متعددی طی چندروز اخیر شده است.
اولین واکنش به سخنان حسن عباسی
بعد از انتشار این سخنان، واکنشهایی هم ازسوی دانشجویان و هم برخی اساتید و مسئولان صورت گرفت. یکی از جدیترین این واکنشها را موید علویان، رئیس سازمان نظام پزشکی تهران داشت و طی یادداشتی خطاب به حسن عباسی نوشت: «1. درحال حاضر قریب به ۱۶۰ شرکت داروسازی و ۷۰ شرکت تولیدکننده مواد اولیه دارویی، با درنظر گرفتن فشار تحریمهای ظالمانه دشمنان ملت ایران حدود ۹۸ درصد نیاز دارویی داخل را تمام و کمال و مطابق با بهروزترین استانداردهای بینالمللی و صرفنظر از وضعیت سیاسی کشور در تعاملات تجاری بینالمللی تامین میکنند. بنابراین بهرغم تحریمهای بینالمللی امروز ایران نهتنها در تامین عمده مایحتاج دارویی خود به یک کشور مستقل و قدرتمند تبدیل شده، بلکه هماکنون بسیاری از داروهای تولیدشده در کشورمان مرهم دردمندان در نقاط مختلف دنیا میباشد. ۲. عدم دستیابی به تعداد اندکی از دستاوردهای جهانی در حوزه دارویی نهتنها تحت تاثیر ضعف علمی داروسازان نبوده، بلکه گاهی تصمیمات نابخردانه داخلی در حوزه تامین ارز، بیمه، بسته بودن فهرست دارویی، محدودیتهای ارزی یا تحریمهای ظالمانه بینالمللی موجبات عدم تامین اندک اقلام باقیمانده موردنیاز بیماران خاص را فراهم میکنند. فلذا مرتبط دانستن ایندست از کمبودها به کمکاری یا کمتوجهی داروسازان و فعالان حوزه داروسازی کشورمان ظلمی بزرگ در حق این قشر خدوم میباشد. ۳. بالغبر ۸۰ درصد فارغالتحصیلان رشته داروسازی در ایران و بالغبر ۶۰ درصد فارغالتحصیلان این حرفه در دنیا در داروخانهها که آخرین و یکی از مهمترین حلقههای ارتباطی کادر درمان با بیماران است، فعالیت میکنند. مسئول فنی داروخانه که مطابق قانون الزاما فارغالتحصیل رشته داروسازی است، وظایف بسیار کلیدی در داروخانه برعهده دارد. چک کردن محل نگهداری صحیح داروها در داروخانه، بررسی تداخلات ماژور دارویی، ارائه توصیههای لازم جهت توجه بیمار به مصرف یا عدم مصرف همزمان داروهای تجویزشده با ترکیبات غذایی، نوشیدنی یا سایر داروها، بررسی شرایط خاص بیمار مانند بارداری، حساسیتهای مختلف و... و تطبیق آن با داروهای تجویزشده ازسوی پزشک، برقراری ارتباط موثر با پزشکان جهت پیشگیری از تداخلات و جایگزین بهترین انتخاب ممکن برای بیماران و نهایتا ارائه اطلاعات و خدمات دارویی به مراجعان آزاد و نیز ارجاعات دقیق به پزشکان جهت بررسی و معاینات بیشتر تنها بخش اندکی از خدمات داروسازان در داروخانههای سراسر کشور است که در اظهارات جنابعالی تماما زیر سوال رفت. ۴. سهم قابلتوجهی از تعداد دانشمندان نخبه بینالمللی کشور همواره متوجه رشته داروسازی بوده و هست. این آمار به هیچ عنوان داخلی نبوده و با یک جستوجوی ساده در منابع معتبر بینالمللی قادر خواهید بود تا اسامی نخبگان داروسازی کشور را در بین یک یا دو درصد دانشمندان برتر دنیا مشاهده کنید. ۵. نقش صنعت داروسازی در تامین فرآوردههای دارویی و درمانی موردنیاز مردم عزیزمان آنچنان پررنگ و وزین است که فقط درصورت عدم حضور یکی از این صنایع در سال گذشته دولت مجبور به پرداخت بیش از 1.7 میلیارد دلار جهت تامین داروهای موردنیاز بیماران خاص بود. لازم بهذکر است، مجموع ارز درنظر گرفتهشده جهت تخصیص به صنایع دارویی کشور حدود ۲ الی 2.5 میلیارد دلار در سال گذشته بوده که از این میزان هم مبلغ قابلتوجهی بهدلیل تحریمهای بینالمللی و کاهش منابع ارزی تخصیص نیافته است. در این شرایط باید پرسید درصورت انفعال صنایع دارویی و داروسازان کشور با چه بحرانهای ملی و امنیتی مواجه خواهیم بود. درنهایت لازم به ذکر است صنف داروسازی و جامعه داروسازان در تمام طول مدت فعالیت خویش از طلایهداران ارزشآفرینی برای ایران عزیز اسلامیمان بوده و هستند. دفاع از ایشان مانند دفاع از همه دانشمندان فعال در صنایع دفاعی و هستهای و... واجب و الزامآور است؛ چراکه هردوی ایشان برای سرزمینمان آرامش و برای مردم امنیت و رفاه به ارمغان میآورند و مقایسه دستاوردهای ایشان مطابق هیچ مرجع علمی امکانپذیر نیست؛ چراکه بررسی هرکدام از آنها نیاز به تخصص و فنون مرتبط با آنان خواهد داشت که منطقا در کلام شما این قیاس نهتنها به نفع کشور نیست، بلکه منجربه اختلافپراکنی، افزایش ناامیدی و رخوت در فعالان اصناف و علیالخصوص نخبگان و جوانان انقلابی، افزایش مهاجرت نخبگان که مطابق سخنان رهبرمان خیانتی آشکار به آرمانهای انقلاب است و نهایتا افت جایگاه علمی ایران خواهد شد. باشد که همواره محفلهای علمی را جهت مباحثات و مناظرات پیرامون انتقادات و نظرات، جهت همافزایی و اتحاد هرچه بیشتر برای برونرفت کشورمان از بحرانهای حاضر و پیشرو برگزینیم. و در خاتمه؛ پیشنهاد میشود حضرتعالی و عزیزان فعال در حوزه علوم انسانی نیز نتایج کارها و فعالیتهای خود را به جامعه گزارش دهید و تمام تلاش خود را بر پیشرفت عملی در این حوزه متمرکز کنید. امید است آداب حکمرانی خوب که مهمترین آن پاسخگویی به ولینعمتان یعنی مردم عزیز است نیز مورد ترویج قرار گیرد.»
در حوزه دارو قطعا جایگاه بالایی نداریم ولی سخنان عباسی از سر بیاطلاعی و بیانصافی بود
بعد از این با موید علویان گفتوگویی انجام دادیم و او هم در ارتباط با این سخنان عباسی و هم مسائل روز نظام پزشکی کشور به «فرهیختگان» گفت: «عباسی خواست بحث دارویی را در ایران باز کند. اما استدلالی که داشت در ارتباط با صنعت دفاعی قابل دفاع است یعنی کسی در آن مورد نمیتواند بگوید قابل دفاع نیست. آن صددرصد قابل دفاع است اما در نظام پزشکی و صنف داروساز که عضو ما هستند، بررسی کردیم و دیدیم دیدگاه او نسبت به دارو و داروسازی ناشی از عدم اطلاع است. اطلاع ندارد که وضعیت داروسازی کشور به چه شکل است. وقتی مطلع نیست موضع میگیرد و فکر میکند صرفا این موضوع رشته دانشگاهی شده و در همان سطح مانده است. درحالیکه صنعت داروسازی پیشرفت کرده و زحمات زیادی کشیده شده است، در عین حال که در صنعت دفاعی کشور هم همینطور بوده است. ما طرفدار علم نافع هستیم، ولی علم نافع در بحثهای موشکی و هستهای و... با بحث داروسازی متفاوت است. در آن صنایع هم کسانی موفق شدند که علاوهبر اراده قوی با دانشگاهها هماهنگ شدند. خیلی از اساتید دانشگاههای ما به دلیل همکاری با صنعت نظامی کشور مورد تحریم قرار گرفتند. این هیاتعلمی معمولی کشور است و اگر او را بالا بیاوریم و بر سر بخشهای علمی دیگر بزنیم روش کاملا بیانصافانه است. برخی از دستاوردهای موردنظر ما در همان نامهای که نوشتم وجود دارد در حدی که نسبت به مقوله دارو اطلاع دارم، بیان کردم. من در نظام پزشکی تهران هستم، داروسازان هم عضوی از نظام پزشکی هستند. براساس اطلاعی که دارم صنعت داروسازی در 40 سال اخیر پیشرفتهایی داشته که اگر این پیشرفتها اتفاق نمیافتاد ما قطعا توان تامین دارو برای مردم را نداشتیم. شما برای اینکه بدانید یک مورد اتفاق میافتد و یک دارو دچار کمبود میشود، چه ارزی را دولت مجبور است تزریق کند تا دارو را برای مردم تامین کند. بارها چنین اتفاقاتی افتاده و دولت به دلیل نابسامانی در عرصه تولید و هماهنگ کردن یک دارو دچار کمبود شده است. اینکه دولت دارو وارد کند 10 برابر هزینهای است که برای تولید دارو مصرف میکنیم. پس صنعت دارویی کشور توانسته کارآمد باشد و پیشرفت کند. این نکته مهمی است اما اینکه ما الان در کجای صنعت دارویی در دنیا هستیم؟ قطعا جایگاه بالایی نداریم که آن هم به دلیل تحریمهاست، به دلیل اینکه هنوز در مراحل بحث دارویی بحث قیمتگذاری دارو و... عواملی است که بر کیفیت و کمیت داروها تاثیر میگذارد. باید این را بدانیم اما اینکه کسی این مطلب را اینگونه بیان کند به نظرم اشتباه است. راهحل این است که او مطالب را تصحیح کند و بگوید قصد جسارت نداشته است. باید تعامل دوستانهای بین همه بخشهای علمی و فرهنگی کشور ایجاد کنیم. اگر فردی که پیشینه کار اجتماعی و فرهنگی دارد و در علوم انسانی کار میکند اینطور برخورد کند عالمان رشتههای پزشکی و... نسبت به این مساله موضع میگیرند و این خیلی بد است که خود عالمان داروساز و پزشکان را در مقابل نظام و مباحث علوم انسانی قرار میدهیم. این خطر بزرگی است.»
در سلامت نیازمند یک طرح تحول به نفع نیازمندان و محرومان هستیم
علویان در ادامه سراغ ماجرای کمبود پزشک، مهاجرت پزشکان و داروسازان و... رفت که این روزها حسابی حاشیهساز شده است و گفت: «اگر در صحبتهای ایشان حرف درستی بخواهیم پیدا کنیم داستان علم نافع است. این حرف درستی است یعنی این بحث که میگوید باید علمی داشته باشیم که نافع باشد درست است. این موضوع چالشبرانگیز کشورهای مختلف دنیاست که دنبال مقاله نوشتن میروند. باید علم نافع باشد اما اتفاقی که در دوران کرونا رخ داد این همه فداکاری و جانفشانیهای کادر درمان قابل انکار نیست اما به دلیل شرایط خاصی که در کشور اتفاق میافتد مهاجرتها زیاد میشود. حاکمان نباید بگویند مهاجرت شود و من بیشتر تربیت میکنم. تربیت بیشتر هزینه سرمایه کشور است. برای تربیت یک پزشک عمومی 3 و نیم میلیارد تومان باید هزینه کنید. برای تربیت یک داروساز حدود 3 میلیارد باید هزینه شود. واقعا باید این میزان هزینه کنیم و بعد اینها مهاجرت کنند؟ باید شرایط را درست کنیم. مناطق محروم ما پزشک ندارند، راهحل چیست؟ مگر در تهران پزشک کم داریم؟ در شهرهای بزرگ پزشک کم نداریم. پزشکانی داریم که دنبال حرفههای دیگری رفتهاند. باید شرایط کارکرد پزشک را در مناطق محروم درست کنیم. این اشتباه است، اینکه فکر میکنیم با افزایش ظرفیتها مشکل کشور حل نمیشود، همین است. راهکار ساده است. راهکار اول پذیرش بومی است یعنی باید اجازه دهیم سیستانوبلوچستان، کرمان و... برای خود پزشک تربیت کند. از استان خود نیرو برای تربیت بگیرد. یعنی اگر کسی سیستانی به دانشگاه سیستان برود 50 درصد ماندگاری دارد، یک تهرانی به سیستانوبلوچستان برود و تحصیل کند صددرصد احتمال ماندگاری ندارد. بیایید به جای زور کاری کنید که افراد در شهر خود تربیت شوند و در شهر خود خدمت کنند. شورای عالی انقلاب فرهنگی اگر این را نتواند بفهمد چه کسی باید در کشور این مساله را بفهمد؟ شیوه گزینش دانشجو در کنکور سراسری باید تغییر کند. دانشجویی بتواند در سیستانوبلوچستان تحصیل کند که اهل آنجا باشد. سیستانوبلوچستان برای تامین نیاز خود دانشگاه دارد. چرا باید دانشجوی تهرانی در سیستانوبلوچستان تحصیل کند؟ میگویند اگر این کار را کنید سطح دانشگاه پایین میآید. من میگویم سطح دانشگاه پایین بیاید بهتر است که اصلا نداشته باشیم. باید شیوه گزینش دانشجو را تغییر دهیم و بومیها را اولویت دهیم. دوم اینکه شرایط را بهتر کنیم. وقتی پرداخت کمی دارید پزشکان ماندگاری ندارند. در مناطق محروم وظیفه دولت است که حمایت و پرداخت کند. در منطقه محروم که صاحب انقلاب هستند، باید دولت پول بیشتری پرداخت کند که پزشکان به مناطق محروم بروند. این خیلی ساده است. حمایت دولت از حرفههای پزشکی در مناطق محروم باید چند برابر شود. این باعث میشود به سمت مناطق محروم سوق پیدا کنند. اگر این دو مورد اتفاق بیفتد مشکلات حل میشود. در طرح تحول همهچیز برعکس شد. در مناطق بزرگ مثل تهران پرداخت پزشکان چند برابر شد یعنی پزشکی که در تهران بود چند برابر دریافت میکرد و حاضر نبود به شهرستان برود. در شهرستان هم به تبع آن تغییراتی شد ولی این اختلاف بود و بعد این مساله جمع شد. اگر بخواهیم طرح تحول اتفاق بیفتد باید با هدف حمایت از مناطق محروم باشد. این اهمیت زیادی دارد.»
در مساله دارو، مشکل داریم، زیاد هم داریم
با این اوصاف، برای اینکه نه جانب داروسازان و پزشکان بهطور کامل و قطعی گرفته شود و نه اینکه یکطرفه به نقد حسن عباسی پرداخته باشیم، بد نیست توضیحاتی ارائه و اطلاعاتی را که قبلا در ارتباط با داروسازی گفته بودیم، مرور کنیم. هیچکس در اصل دغدغه حسن عباسی شک نمیکند. اینکه علم باید نافع باشد و وقتی سیستم برای یک دانشجو هزینه میکند تا به تخصص برسد، باید بتواند به مردم و خود سیستم نفع برساند. منتها این هدف درست، با استدلالها و مقایسههای نادرست، در حرفهای عباسی گم شد. درمقابل توضیحاتی هم که در پاسخ به عباسی داده شد، صرفا نیمه پر لیوان بود و مثلا در همین فقره داروسازی میتوان به برخی چالشها و مشکلات موجود اشاره کرد؛ چالشهایی که پیشتر هم به آن گریزی زده بودیم و مهمترین آن مساله ارز ترجیحی یا همان ارز 4200 تومانی است. بههرحال یکی از اصلیترین چالشهای صنعت داروسازی و واردات دارو به کشور، این ارز و انتفاعی است که سودجویان این حوزه از کنار آن میبرند. تخصیص ارز 4200 تومانی برای واردات دارو و مواد اولیه دارویی آسیبهای متعددی بهدنبال داشته است که به اختصار به شرح زیر است:
1- ایجاد و گسترش پدیده قاچاق معکوس: تخصیص ارز 4200 تومانی به دارو و مواد اولیه باعث شده قیمت دارو در کشور، بسیار ارزانتر از کشورهای دیگر، خصوصا کشورهای همسایه شود. بهعبارت دیگر قیمت دارو در کشورهای همسایه چندبرابر قیمت همان دارو در کشور است. این موضوع درنهایت منجر به قاچاق دارو به خارج از کشور شده است.
2- کندی و محدودیتهای تخصیص ارز: به دلیل محدود بودن منابع ارز ترجیحی، تامین و تخصیص این ارز با تاخیر بسیاری همراه است. این مساله علاوهبر ایجاد اختلال در تامین داروهای وارداتی، مشکلات زیادی نیز برای تولیدکنندگان داخلی به وجود آورده است؛ چراکه این شرکتها، بخش قابلتوجهی از مواد اولیه دارویی موردنیاز خود را از طریق واردات تامین میکنند. نکته دیگر این است که از زمان تخصیص ارز 4200 تومانی، مدت رسوب مواد اولیه و داروهای وارداتی در گمرک افزایش داشته که اختلال یادشده را تشدید کرده است.
3- کاهش توان رقابتی صنایع داخل با داروی وارداتی: تخصیص ارز 4200 تومانی باعث شده داروی خارجی با قیمتی بسیار پایینتر در کشور عرضه شود. از طرف دیگر تنها بخش محدودی از داروی تولید داخل با ارز ترجیحی تولید میشود و بیشتر تولید با نرخ آزاد انجام میشود، درحالیکه تمامی هزینههای تولید داروی وارداتی ازقبیل هزینه نیروی انسانی و حملونقل با ارز ترجیحی محاسبه میشود. این موضوع باعث کاهش توان رقابتی شرکتهای تولیدکننده داخلی در رقابت با کالای وارداتی شده است.
4- محدودیت صادرات رسمی: تخصیص ارز ترجیحی نوعی پرداخت یارانه پنهان است. درواقع با پرداخت ارز ترجیحی تمامی داروها بهصورت یارانهای و با قیمت پایین تولید میشوند، بنابراین مجوز صادرات به این محصولات داده نمیشود و عملا فرصت ارزآوری برای کشور از دست میرود.
5- ایجاد زمینه فساد و رانت گسترده: اختلاف بیش از 500درصدی میان ارز دولتی و ارز آزاد زمینه رانت و فساد بزرگی را به وجود آورده است. ازجمله اقدامات برخی شرکتها در این راستا میتوان به ارائه فاکتورهای صوری و بیشاظهاری در سندهای مالی اشاره کرد. میزان سودآوری در این فساد به قدری بالا بوده که شرکتهای تولیدکننده عملا انگیزه خود را برای ارتقا و توسعه از دست دادهاند؛ چراکه تنها 20 درصد بیشاظهاری، سودی 100درصدی برای شرکتها دارد.
6- ایجاد کمبود دارویی: تمامی آسیبهای یادشده درمجموع منجر به ایجاد کمبود دارویی و کاهش دسترسی مردم به دارو میشود؛ موضوعی که در ماههای گذشته جدیتر شده است. مساله کمبود دارویی صرفا درمورد داروهای وارداتی خلاصه نمیشود و بسیاری از داروهای تولید داخل حتی داروهای با فناوری تولید پایین نیز با کمبود مواجه هستند که نشاندهنده ابعاد گسترده این مشکل است. از طرف دیگر با توجه به محدودیتهای منابع ارز دولتی، سازمان غذا و دارو، منابع ارزی را با اولویت رفع کمبودهای دارویی و واردات فوریتی تخصیص میدهد که این موضوع نیز منجر به آسیب به تولید داخل و ایجاد کمبودهای بعدی خواهد شد.
بنابراین ضروری است سیاست تخصیص ارز ترجیحی متوقف و واردات دارو و مواد اولیه دارویی با ارز نیمایی و بهصورت تکنرخی انجام شود. همچنین اختلاف میان ارز نیمایی و ارز دولتی به بیمهها منتقل شده تا بیمهها با افزایش پوشش بیمهای از ایجاد فشار اقتصادی بر مردم جلوگیری کنند.
مساله حذف ارز ترجیحی از واردات دارو و مواد اولیه با توجه به آسیبهای فراوان آن از سال گذشته همواره مورد بحث بوده است. اصلیترین مخالف حذف ارز ترجیحی از واردات دارو و مواد اولیه، برخی تولیدکنندگان مواد اولیه دارویی بودهاند. براساس پژوهش صورتگرفته در سازمان غذا و دارو، عملکرد برخی تولیدکنندگان مواد اولیه دارویی همراه با تولیدنمایی، فساد و سوءاستفاده از ارز ترجیحی است. مطالعه صورتگرفته نشان میدهد بیش از 90 درصد مواد اولیه تولید داخل تنها یک یا دو مرحله از فرآیند تولید را در داخل از کشور طی میکنند و مابقی مراحل که شامل مراحل اصلی و با سطح تکنولوژی بالا هستند در حدواسط وارداتی انجام شده است.
همچنین براساس این پژوهش، مواد اولیه تولید داخل با وجود اینکه با مواد حدواسط وارد شده با ارز ترجیحی تولید میشوند، قیمتگذاری نمیشوند. این موضوع باعث افزایش قیمت مواد اولیه داخلی شده است تا جایی که قیمت مواد اولیه تولید داخل بهطور متوسط بیش از دوبرابر قیمت مواد اولیه وارداتی است. از آنجایی که مواد اولیه دارای تولیدکننده داخلی با محدودیتهای وارداتی مواجه هستند، تولیدکنندگان دارو مجبور به خرید مواد اولیه داخلی هستند که درنهایت منجر به افزایش قیمت دارو برای مصرفکننده میشود.