تاریخ : Mon 06 Dec 2021 - 02:00
کد خبر : 65131
سرویس خبری : نقد روز

آینده مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟

محمدعلی رحیمی‌نژاد:

آینده مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟

مهم‌ترین نتیجه ممکن از مذاکرات برای ایران بهبود وضعیت اقتصادی و فروش نفت حداکثری خواهد بود؛ در سوی مقابل پیشگیری از هسته‌ای شدن ایران و وادار کردن به همراهی با سیاست‌های منطقه‌‌ای برای آمریکا مهم‌ترین دستاورد تلقی می‌شود.

محمدعلی رحیمی‌نژاد، پژوهشگر روابط بین‌الملل: هدف آمریکا در تداوم مذاکرات، هدردادن وقت مقامات ایرانی و پیشگیری از بهبود وضعیت اقتصادی کشور جهت فروپاشی داخلی یا تسلیم تیم مذاکره‌کننده است. در سوی مقابل تلاش برای رفع تحریم‌ها و از بین بردن بهانه طرف‌های غربی برای ایجاد اجماع مهم‌ترین هدف ایران از تداوم مذاکرات است.

بیش از یک‌دهه از زمان جدی شدن مذاکرات میان ایران و آمریکا می‌گذرد و این مساله همچنان ادامه دارد. با به‌قدرت رسیدن دولت بایدن در آمریکا و رئیسی در ایران همچنان مذاکره و رسیدن به توافق به بحثی داغ در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی مبدل شده است. حال سوال این است که آینده مذاکرات چیست و به کجا ختم خواهد شد؟

برای پاسخ به سوالات فوق باید جایگاه ایران و آمریکا در نظام بین‌الملل، اهداف دو طرف و نتایج مذاکره برای دو طرف را درنظر گرفت.

  جایگاه ایران و آمریکا در نظام بین‌الملل

با درپیش گرفتن نگرش سیستمی  و نوواقع‌گرایی که جهان را به‌مثابه سیستم می‌نگرد، آمریکا در راس سیستم با بیشترین قدرت در عرصه بین‌الملل نسبت‌به سایر بازیگران است. ایران نیز با برخورداری از توان نظامی و حمایت مردمی طی 40 سال اخیر تبدیل به قدرت منطقه‌ای شده است. درواقع ایران قدرتی در یکی از مناطق جهان بوده و آمریکا قدرتی در عرصه بین‌الملل به‌شمار می‌رود. باوجود جایگاه پایین‌تر ایران نسبت‌به آمریکا در عرصه بین‌الملل اما نوع قدرت در عرصه بین‌الملل تغییر کرده و ایران کشوری دست‌وپا بسته به‌شمار نمی‌رود؛ قدرت امروز کشورها در سه لایه یعنی نظامی، اقتصادی و نامتقارن جریان دارد. باوجود برتری قابل‌توجه آمریکا در دو لایه اول اما در لایه سوم قدرت مانور بالای ایران در منطقه منجربه آمدن آمریکا پای میز مذاکره شده است. ازسویی، طرح قدرت هوشمند که علاوه‌بر ابزارهای سخت از اقناع نرم برخوردار است از دیگر دلایل مذاکره میان دو طرف است، بنابراین قدرت نامتقارن ایران در عرصه بین‌الملل و عدم تحقق اهداف آمریکا از تحریم‌های اقتصادی منجربه حضور دو طرف در مذاکره باوجود جایگاه متفاوت در نظام بین‌الملل شده است.

  اهداف دو طرف

تسلیم ایران دربرابر خواسته‌های منطقه‌ای و جهانی آمریکا مهم‌ترین هدف آمریکا در چند دهه اخیر بوده است. در سوی مقابل ساماندهی به وضعیت اقتصادی داخل و مراودات خارجی با سایر کشورها مهم‌ترین هدف ایران از مذاکرات است. علت نپرداختن به اهداف سایر بازیگران حاضر در مذاکرات مانند روسیه، فرانسه، آلمان، انگلیس و چین پیروی آنها از قدرت برتر یعنی آمریکا در این زمینه است. درواقع دعوای اصلی میان ایران و آمریکاست و سایر بازیگران حاضر صرفا حضور نمایشی و تلاش برای دستیابی به بخشی از منافع احتمالی آینده از دو طرف دارند.

به‌لحاظ منطق قدرت هر دوطرف یعنی ایران و آمریکا در رسیدن به اهداف خود ایده‌هایی دارند؛ آمریکا که خود را قدرتمندترین بازیگر نظام بین‌الملل می‌داند و ایران به‌عنوان کشوری مخالف با نظم موجود حق دستیابی به اهداف تعیین‌شده را پیش فرض می‌دانند، اما در مذاکرات «حق داشتن» لازم است و کافی نیست. اشتباه بسیاری از مذاکره‌کنندگان اتکا به محق بودن خود در دستیابی به اهداف است، حال آنکه قدرت تعیین‌کننده رسیدن دو طرف به اهداف است. درواقع در فرآیند مذاکرات کشورها قدرت بالقوه خود را درقبال معامله، خرید، فروش یا به مزایده می‌گذارند. به‌عبارت دیگر قدرت نظامی، انسجام داخلی، یکپارچگی در کسب اهداف توان همراه کردن سایر کشورها و ائتلاف‌سازی صرفا پشتوانه‌ای برای مذاکره‌کنندگان جهت انجام معامله بهتر با طرف مقابل است. در فرآیند مذاکره طرفین باید حق خود را بگیرند یا بخرند؛ اگر نمی‌توانند آن را بگیرند، باید آن را بخرند. در انتها اگر مجبور به خرید آن باشند، برای پرداخت آن، با دادن چیزی در ازای آن الزام دارند.

حال باتوجه به اهداف غیرهمسو میان دو طرف رسیدن به فصل مشترک دشوارتر از قبل به‌نظر می‌رسد. در ادامه این سوال مطرح است که باوجود موضوعاتی مانند حمایت ایران از محور مقاومت و حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی، ادامه مذاکرات چه می‌شود؟ جهت پی بردن به پاسخ این سوال باید به نتایج مذاکره برای دو طرف پی برد که در ادامه بدان پرداخته شده است.

  نتایج مذاکره برای ایران و آمریکا

مهم‌ترین نتیجه ممکن از مذاکرات برای ایران بهبود وضعیت اقتصادی و فروش نفت حداکثری خواهد بود؛ در سوی مقابل پیشگیری از هسته‌ای شدن ایران و وادار کردن به همراهی با سیاست‌های منطقه‌‌ای برای آمریکا مهم‌ترین دستاورد تلقی می‌شود. پرواضح است که باتوجه به تقابل ایدئولوژیک دوطرف رسیدن به این نتایج به‌سادگی میسر نخواهد شد. به تعبیری دیگر تقابل طرفین از جنس منافعی قابل چانه‌زنی نیست؛ از همین‌رو رسیدن به توافق راهبردی که طرفین خود را ملزم به آن دانسته و بسترساز همکاری‌های آتی باشد، تا حد زیادی غیرممکن است. حال وقت آن است که از اهداف دوطرف در مذاکرات رونمایی شود. پس از آن لازم است به متغیرهای سرعت‌دهنده و کندکننده در تحقق اهداف دوطرف اشاره شود.

هدف آمریکا از تداوم مذاکرات: هدف آمریکا در تداوم مذاکرات، هدردادن وقت مقامات ایرانی و پیشگیری از بهبود وضعیت اقتصادی کشور جهت فروپاشی داخلی یا تسلیم تیم مذاکره‌کننده است. درواقع راهبرد آمریکا «مذاکره برای مذاکره» و نه حل مشکلات بنیادین طرف بوده که در این‌میان اهدافی مانند اجماع‌سازی علیه جمهوری‌اسلامی و مقبولیت داخلی خود را نیز دنبال می‌کند. در این میان دادن برخی امتیازات جزئی مانند آزاد کردن دارایی‌ها یا برداشتن مقطعی تحریم‌ها برای بهره‌برداری رسانه‌‌ای و اقناع سایر قدرت‌ها جهت تقابل‌های آینده نیز امکان‌پذیر خواهد بود.

هدف ایران از تداوم مذاکرات: تلاش برای رفع تحریم‌ها و از بین بردن بهانه طرف‌های غربی برای ایجاد اجماع مهم‌ترین هدف ایران از تداوم مذاکرات است. درواقع راهبرد ایران تکیه بر پیشرفت درون‌زا و نگاه ابزاری به مذاکره با آمریکا است؛ در این میان خوشبینی و بسنده کردن به امتیازات کوچک مانع از پیشرفت بهتر و استفاده از اختلافات میان قدرت‌های بزرگ خواهد بود.  بنابراین می‌توان سه سناریو برای آینده مذاکرات ایران و آمریکا ترسیم کرد.

سناریوی ایده‌آل: رفع تمامی تحریم‌های آمریکا در خارج و تداوم پیشرفت درونزا با از بین بردن مشکلات داخلی جهت استفاده از ظرفیت‌های بالقوه.

سناریوی محتمل: ارائه امتیازات مقطعی به ایران در ازای عدم پیشبرد اهداف هسته‌‌ای و منطقه‌‌ای از طرف غرب و عدم شکوفایی ظرفیت‌های بالقوه.

سناریوی بدبینانه: عدم رفع شدن تحریم‌های آمریکا و عدم شکوفایی ظرفیت‌های داخلی.

باتوجه به شرایط موجود می‌توان چنین نتیجه گرفت که مذاکرات صرفا کارکردی جز سرگرم کردن افکار عمومی دو کشور و تداوم مبارزه فرسایشی میان دوطرف نخواهد داشت. چنانچه ذکر شد، قدرت ابزار بالقوه کشورها در تبدیل آن به معامله و توافق است؛ از همین‌رو تعیین‌کننده نتیجه مذاکرات اضمحلال افکار عمومی یکی از دو طرف خواهد بود. در این میان توجه به متغیرهای تعیین‌کننده در نتیجه مذاکرات ازجمله رقابت اقتصادی چین و آمریکا، رقابت سیاسی روسیه و آمریکا، پیشبرد غنی‌سازی و قدرت موشکی، توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه، تقویت جبهه مقاومت و فشار بر رژیم صهیونیستی بسیار ضروری است.