حسن وکیلزاده، پژوهشگر بینالملل هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع): بعد از گذشت 20سال، همچنان موضوع هستهای ایران یکی از موضوعات مورد مناقشه و بحثبرانگیز در عرصه بینالملل است و دولت سیزدهم چهارمین دولتی است که در این مسیر قدم برمیدارد. دو دهه مذاکره و گفتوگو و فراز و فرودهایی که با تغییر دولتها با رویکردهای سیاسی مختلف در پرونده هستهای اتفاق افتاده، همهوهمه تجربه خوبی را پیشروی دستگاه دیپلماسی سیزدهم قرار داده است.
امروز درحالی تیم مذاکرهکننده هستهای قدم در میدان دیپلماسی میگذارد که تقریبا میراثدار دولتهای گذشته و خصوصا دولت روحانی است و باید این مسیر بهظاهر بنبست را به هر نحوی که شده به سرمنزل مقصود برساند، چراکه هزینههای این مولود ناقصالخلقه یعنی برجام دیگر به سقف رسیده است و نتایج آن را باید در کف خیابان جستوجو کرد. اما آنچه بهوضوح روشن است، فارغ از مسائل و مداخلات بیرونی، شکافها، رویکردها و مسائل درونی نیز در نتیجه یا بینتیجه ماندن این پرونده بیتاثیر نبوده است. بنا نیست در این نوشتار به آسیبشناسی مذاکرات هستهای در ادوار گذشته بپردازیم یا اینکه اختلافات و رویکردهای جریانهای سیاسی را در حوزه منافع ملی پررنگ کنیم. آنچه مهم است اینکه از گذشته آموخته باشیم که «دیپلماسی در دیپلماسی» خلاصه نمیشود و عوامل متعددی درکنار هم میتواند منافع ملی یک کشور را با سلایق مختلف محقق کند؛ چه در دوران جلیلی باشیم و چه در دوران ظریف و... .
به همین منظور، در ادامه به چند اصل مهم در مذاکرات پیشرو میپردازیم که در «دیپلماسی رفع تحریم» حائز اهمیت است.
1. تیم مذاکرهکننده
• اصل تمرکز: این اصل میگوید بهدور از حاشیهسازیهای داخلی و خارجی روی هدف اصلی مذاکره یعنی رفع تحریمها تمرکز شود و تا جایی که ممکن است این هدف یعنی مذاکره نتیجهمحور برای رفع تحریمها برای افکارعمومی و طرفهای مقابل بازخوانی شود.
• اصل تمایز: تیم مذاکرهکننده جدید نیازمند تمایز جدی با تیم قبلی است و این تمایز در حوزه گفتمان و هدف باید بهطور جد پیگیری شود، چراکه طرفهای مقابل چیزی غیر از این را مطالبه کرده و میکنند و از همه مهمتر تغییر تصویر افکارعمومی داخل و خارج نسبت به این تمایز امری اجتنابناپذیر است.
• اصل هماهنگی: ایجاد دو نوع قاعده درطول مذاکرات جهت هماهنگی بیشتر ضروری است:
• قواعد اساسی که مربوط به چارچوبدهی به رفتار و مواضع مذاکرهکنندگان و کنشگران داخلی و خارجی است که در دوره دولت سیزدهم تا حدودی این هماهنگی در ارکان رسمی حاکمیتی وجود دارد اما نیازمند کنترل و مدیریت است.
• قواعد تحول که بهنوعی شرایط و راههای تحول در قواعد اساسی را نشان دهد بهگونهای که خود این قواعد موجبات ایجاد هزینه زمان و انرژی و اثرگذاری نهایی نشود.
2. نخبگان سیاسی-اجتماعی
• اصل وحدت: طبیعتا وحدت سیاسی در این اصل مدنظر نیست بلکه یک وحدت گفتمانی و ملی است که نخبگان سیاسی-اجتماعی باید در شکلدهی به این گفتمان تا حصول منافع ملی ایفای نقش کنند.
• اصل هدایت: از وظایف مهم و اصلی نخبگان جامعه، راهبری و هدایت افکارعمومی در راستای راهبرد کلان ملی در مساله هستهای، که همان رفع تحریمها است. این اصل مهم در دوره قبل جزء اصولی بوده است که با سیاستهای کلان حاکمیتی در مساله هستهای همخوانی نداشت و هزینههای زیادی را به نظام و مردم تحمیل کرد.
• اصل حمایت: حمایت راهبردی از تیمهای مذاکرهکننده، اصلی است که رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) در تمامی ادوار بهعنوان یک مشی و سیره سیاسی دنبال کردند که باید نخبگان سیاسی-اجتماعی ما نیز در حوزه منافع ملی، از حمایتهای سیاسی کوتاهمدت به حمایتهای راهبردی بلندمدت تغییر موضع دهند.
3. رسانه ملی
• اصل آگاهیبخشی: در دوره تحولی رسانه ملی بهخوبی شاهد ثمرات این اصل در رویدادهای مختلف، از ماجرای بنزین گرفته تا اعتراضات مردم اصفهان بودهایم و بحث مذاکرات هستهای نیز بدون آگاهی و پشتوانه مردمی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. از این حیث نقش رسانه ملی در شکلدهی به گفتمان رفع تحریم در ارتباط مستمر با مردم و مسئولان و تیم مذاکرهکننده تعیینکننده است.
• اصل انسجام ملی: یکی از کارویژههای مهم رسانه ملی در تمامی دوران، حفظ عنصر مسلط در جامعه یعنی انسجام ملی است. این عنصر تا حدی مهم است که چهبسا بدون آن نتوان هیچ امری از حکومت را در جامعه نهادینه کرد. از این حیث نباید موضوع مذاکرات، محل مناقشه و تفرقه بین نخبگان و جامعه شود و زمینه اختلافافکنی برای رسانههای معاند ایجاد کند. هوشمندی رسانه ملی در ایجاد وحدت و خنثیسازی حربههای رسانهای مقابل چه در داخل و چه در خارج از لوازم تحقق منافع ملی است.
• اصل ظلمستیزی: با توجه به شروع مذاکرات هستهای و داغشدن مباحث آن در فضای داخلی کشور، مراقبت رسانه ملی از ضریب دادن به گفتارها و رفتارها و حفظ عدالت رسانهای و همچنین در فضای خارجی نیز انعکاس اثرات تحریمهای ظالمانه در زندگی مردم و بدعهدیهای صورتگرفته توسط آمریکا و اروپا ازجمله مواردی است که رسانه ملی میتواند در شکلدهی به سرمایه اجتماعی گفتمان «مذاکره برای رفع تحریم» موثر باشد.
جمعبندی
امروزه دیپلماسی در دیپلماسی خلاصه نمیشود و تجربه به ما آموخته است که ما علاوهبر اشراف بر عناصر متنی نیازمند عناصر و یک نقشه فرامتنی در حوزه منافع ملی هستیم. اصول 9گانه ذکرشده تنها درصورتی نقشهراه خواهد بود که متولیان امر، مساله هستهای و تحریم را صرفا سیاسی نبینند و نگاه راهبردی به منافع ملی داشته باشند و در یک رابطه همافزا و هماهنگ تا تحقق دیپلماسی قوی برای رفع تحریمها، نقش خود را بهخوبی ایفا کنند. حال که دور جدید مذاکرات آغاز شده است امید داریم که دستگاه دیپلماسی سیزدهم با کولهباری از تجربه و با همراهی سایر قوا و نخبگان بتواند از حق ملت مقتدر و مظلوم ایران پاسداری کند و با حفظ عزت و کرامت ایرانی تا رفع همه تحریمهای ظالمانه، از پا ننشیند.