تاریخ : Wed 01 Dec 2021 - 00:41
کد خبر : 64731
سرویس خبری : ایده حکمرانی

شبکه‌های اجتماعی و مساله هویت

بازنمایی کاربران رسانه‌های همگرا از خود در رسانه های نوین

شبکه‌های اجتماعی و مساله هویت

هویت‌یابی در دوران مدرن دستخوش تغییر شده است. در گذشته، هویت اجتماعی افراد در یک «مکان» ثابت و مشخص شکل می‌گرفت. «مکان» نقش کلیدی در خلق هویت اجتماعی افراد داشت؛ چراکه افراد در محیط‌های کوچک و بسته زندگی می‌کردند. افراد با دنیای خارج کمتر ارتباط داشتند و بخش عظیمی از هویت آنها را سنت‌های بومی-محلی شکل می‌داد.

محمدحسین لشگری، روزنامه‌نگار: افراد برای آشنایی بیشتر با یکدیگر به صفحات مجازی هم نگاهی می‌اندازند. تصاویری از افراد در مکان‌ها و زمان‌های مختلف که شاید اگر فضای مجازی نبود به راحتی آن تصاویر هم در دسترس نبود. برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی به برداشت‌‌های مخاطبان‌شان توجه دارند. کاربران در این‌ فضا تصویرسازی می‌کنند. درست است که آنها در فضای بیرون ذهن مخاطبان تصویر می‌سازند، اما این تصاویر بیرون از ذهن مخاطب، منجر به شناخت و درک مخاطب از کاربر منتشرکننده پیام می‌شود. امروزه رسانه‌های نوین جزء مهم‌ترین ابزار زندگی بشر در موضوعات مختلف و با کارکردهای مختلف هستند. این مساله به‌قدری گسترده است که بسیاری از مردم در شبکه‌های مجازی عضو هستند و زمان زیادی را در این رسانه‌های اندرکنشی می‌گذرانند. در جهانی زندگی می‌کنیم که از تصاویر اشباع شده، سیلی از تصاویر و اطلاعات از رسانه‌های مختلف آگاهی ما را شکل می‌دهند. کافی‌ است سری به گالری تلفن همراه خود بزنیم تا به این موضوع پی ببریم. بنابراین مهم است که رسانه‌ها به‌عنوان مهم‌ترین منبع اطلاعاتی مردم برای درک جهان اطرافشان چه تصویری را چگونه ارائه می‌دهند. بخشی از ارائه‌ تصاویر در رسانه‌های نوین توسط خود مردم انجام می‌شود. این ارائه‌ تصاویر صرفا بازنشر تولیدی تصاویر سازمان‌های دیگر نیست، بلکه می‌تواند توسط خود مردم انجام شود. درواقع طراحان حرفه‌ای با رسانه‌های اندرکنشی پلتفرم‌هایی می‌سازند تا مخاطبان را جلب کنند و سپس مخاطبان محتوای مورد نظر را در تعامل با دیگر کاربران خواهند ساخت. بخشی از این محتوا، تصاویری است که کاربران از خود در فضای مجازی منتشر می‌کنند. در گذشته مردم تصویر خود را یا در آب یا در آیینه می‌دیدند و هر تصویری که در آنها بود، با واقعیت تطابق داشت. ولی واقعیت در آینه‌های جادویی مثل صفحات نمایشگر موبایل، لپ‌تاپ و... چقدر با واقعیت بیرون از جهان مجازی منطبق است؟ اصلا آیا می‌شود واقعیت در شبکه‌های مجازی حضور داشته باشد؟

  ادبیات نظری

«عملکرد خالقان محتوای رسانه‌ها درخصوص «واقعیت» براساس نمایش بیرونی و حاصل فعل و انفعالاتی که درون مغز ارتباط‌گران به‌وقوع می‌پیوندد و بر اثر ارتباطات متقابل آنان به محتوای مشترکشان شکل می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد آنها را بتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف) غیرواقعی‌نمایی از واقعیت، ب) واقعی‌نمایی غیرواقعیت و ج) واقعی‌نمایی واقعیت. هر یک از این سه نوع می‌تواند محصولی خودانگیخته و کمتر عمدی یا کاملا مهندسی و عمدی باشد.» (محسنیان راد, 1399, ص. 619).

بازنمایی به دومین دسته یعنی واقعی‌نمایی غیرواقعیت مربوط می‌شود. پست‌مدرنیست‌ها معتقدند که رسانه‌ها باعث شده‌اند جای واقعیت و غیرواقعیت جابه‌جا شود. تصاویر ساختگی و غیرواقعی جای واقعیت را بگیرند. این مساله به‌ویژه در اندیشه‌های ژان بودریار و در نظریه بازنمایی یا به تعبیری عام‌تر شبیه‌سازی مورد توجه قرار گرفته و با طرح مفهومی به‌نام ابرواقعیت تلاش کرده تا چگونگی بازنمایی را توضیح دهد. (جاودانی مقدم, 1391).

یکی از پدیده‌هایی که پست‌مدرنیست‌ها نقد می‌کنند، حضور یا حاضر بودن و در عوض تاکید بر وانمایی و صنع واقعیت است. در این دیدگاه آنها معتقدند که هیچ واقعیتی نیست که مستقل از زبان و نشانه‌ها باشد. بلکه تنها گفت‌وگوی ممکن درباره‌ وانمایی اشیا و نه ذات آنها است. به عبارتی هیچ واقعیتی نیست که خارج از متن وجود داشته باشد. (صالحی امیری, 1396). «بازنمایی به‌مثابه نماینده بودن چیزی به‌جای دیگر است و می‌تواند در کلام و نوشتار به همان شیوه تصاویر متحرک اتفاق بیفتد. این اصطلاح به همان اندازه که به فرآیندهای بازنمایی اشاره می‌کند، به محصولات آن نیز اشاره دارد و معطوف به ساخت‌یابی وجوه واقعیت در یک رسانه است که از موارد ملموسی چون مردم، اماکن، حوادث و.. تا هویت‌های فرهنگی و طبقه و قوم، و سایر مفاهیم انتزاعی را دربرمی‌گیرد. بازنمایی نه‌تنها به چگونگی بازنمایش هویت‌ها و ساخت‌یابی آنها در درون یک زمینه اجتماعی مشخص مربوط می‌شود، بلکه به فرآیند جذب این محصولات به‌وسیله مخاطبان با هویت‌های متفاوت نیز علاقه‌مند است.» (ربیعی & احمدزاده نامور, 1387, ص. 44). «بازنمایی این سوال را مطرح می‌کند که رسانه‌ها تا چه اندازه واقعیت اجتماعی را بازنمایی می‌کنند. در پاسخ به این سوال نظریه‌پردازان کلاسیک بازنمایی، مسائل مختلفی را مطرح کرده‌اند. برخی از بر این باورند که رسانه‌ها بازتاب‌دهنده هنجارها و ارزش‌های حاکم بر جامعه هستند.» ( بیچرانلو & ترابی اقدم, 1397, ص. 55).  «استوارت هال، تأثیرگذارترین صاحب‌نظر در مطالعات بازنمایی، معتقد است که بازنمایی استفاده از زبان برای تولید و نمایش نکته‌ای معنادار درباره جهان به مردم است.» ( ترابی اقدم & فهیمی فر, 1399, ص. 93). پیتر دالگران در کتاب تلویزیون و گستره عمومی واژه بازنمایی را تشریح کرده و می‌گوید: «بعد بازنمایی ما را به تولیدات رسانه‌ای جلب می‌کند. این بعد شامل زمینه‌های ذیل می‌شود. مطالبی که رسانه‌ها عرضه می‌کنند، نحوه انعکاس موضوعات انواع گفتمان‌های مطرح و ماهیت مباحث و مناظرات ارائه شده، بازنمایی به ابعاد اطلاعاتی تولیدات رسانه‌ای، از جمله ابعاد نمادین و بدی آن آثار اشاره دارد.» (نقل شده در (بشیر & کرم‌فر, 1393, ص. 107)). «این رویکردها (رابطه میان واقعیت و بازنمایی) نشان می‌دهد که اشکال مختلف رسانه‌ها، مسؤلیت دارند که واقع‌گرا باشند یا تولیدکننده تصاویر مثبت از گروه‌های محروم باشند. اما متون رسانه‌ای به اشکال و ژانرهایی تعلق دارند که رابطه مستقیمی با مابقی جهان واقعی ندارند. در جهان رسانه‌ای ما با «هست‌ها» سروکار نداریم. بنابراین تمام محتواهای رسانه‌ای نوعی بازنمایی از یک سری «بودهای» واقعی هستند. واقعیت‌های بیرونی، چیزهایی هستند که بدون تجلیات قابل دیدن نیست و رسانه‌های جمعی این تجلیات را نشان می‌دهند. به عبارت دیگر نمودها را بازنمود می‌کنند (بودن یک مفهوم درونی است و ما «هستی» چیزی را نمی‌‌بینیم، بلکه تجلیات یک چیز را می‌بینیم، ما همیشه بازتاب‌ها و انعکاس‌ها را می‌بینیم).» ( استفورد, 1389).

««رسانه‌های جدید»، مجموعه متمایزی از فناوری‌های ارتباطات و دارای ویژگی‌های مشترک «دیجیتالی بودن» و دسترسی گسترده شهروندان به آن برای «استفاده شخصی» است.» (مهدی زاده, 1400, ص. 319). ‌ «اصطلاح «رسانه‌های نوین» به‌وجود آمده تا چیزی را توصیف کند که از انتهای دهه 1980 تاکنون باعث شده است جهان رسانه‌ها و ارتباطات ظاهر کاملا متفاوتی پیدا کنند و این تفاوت محدود به هیچ‌کدام از بخش‌ها یا عناصر آن جهان نیست، اگرچه زمان‌بندی واقعی تغییر ممکن است از یک رسانه به رسانه‌ دیگر متفاوت باشد.» (لستر, دووی, گیدینگز, گرنت, & کلی, 1398, ص. 33 و 34).  رالف‌ای. هنسون معتقد است که پنج دلیل باعث شده است که رسانه‌هایی مثل توئیتر، فیس‌بوک، اینستاگرام و... به‌عنوان رسانه‌های اجتماعی باشند: ۱)ایجاد محتوا به دست کاربران‌شان 2) امکان اظهارنظر ارتباط‌گیران ۳) امکان برچسب‌گذاری ۴) امکان شبکه‌سازی و ۵) امکان شخصی‌سازی (محسنیان راد, 1399).

بازنمایی کاربران از خود در شبکه‌های اجتماعی

«یکی از قابلیت‌های بدیهی اما مهم شبکه‌های اجتماعی، تبدیل هر امری به «نمایشی شدن» آن است؛ به نحوی که همه چیز در این بستر با نمایشی بودن و دیده شدن گره خورده است.» (مومنی, 1400, ص. 190). امروزه در فضای مجازی راحت‌تر می‌توانیم عیوب و ضعف‌های خود را پنهان کنیم. بخشی از ضعف‌های ما و مواردی که مایل به پنهان کردن‌شان هستیم، مربوط به بدن ماست. با پیشرفت تکنولوژی و به‌‌وجود آمدن نرم‌افزارهایی مثل فوتوشاپ و برنامه‌های ویرایش عکس در تلفن همراه، اکثر مردم می‌توانند که خود را بهتر از آنچه هستند نشان دهند. همچنین افرادی هستند که با داشتن ماسک‌های پزشکی و پارچه‌ای از خود یک سلفی پرتره می‌گیرند و برداشت مخاطبان‌شان را مدیریت می‌کنند؛ چراکه برای مثال این افراد صورت خود را زیبا نمی‌دانند و درعوض چشمان یا ابروان زیبایی دارند و می‌خواهند زیبایی‌شان یا بخشی که گمان می‌کنند چنین است به نمایش گذاشته شود. انتشار عکس افراد از خود نوعی بازنمایی دیداری است. بازنمایی‌های کاربران در فضای مجازی به شیوه‌ ارجاع‌‌گری است. در شیوه ارجاع‌گری بازنمایی‌ها به چیزهایی در جهان واقعی اشاره می‌کنند؛ به عبارت دیگر یعنی‌ اشاره به چگونه ترسیم شدن یک بازنمایی از یک ابژه یا رویداد موجود در جهان فیزیکی. این بازنمایی کاربران عمدتا به زندگی روزمره مربوط می‌شود. «مفهوم مدیریت برداشت عبارت است از تلاش افراد برای متقاعد کردن سایرین که آنها را به همان صورتی ببینند که می‌خواهند دیده شوند.» (آرونسون, ویلسون, آکرت, & سامرز, 1399, ص. 301). «ترکل در کتاب «زندگی بر روی صفحه نمایش»، در پی پاسخگویی به این سوال اساسی است که چگونه رایانه‌ها با تغییر ندادن شرایط زندگی ما، خودهای ما را تغییر می‌دهند؟ وی معتقد است که فضای مجازی درحال سوق دادن ما به فرهنگی پست‌مدرن بر مبنای تمایز و پراکندگی است؛ چراکه حضور در فضای مجازی به‌علت ویژگی خاص آن از جمله امکان گمنامی و حذف نشانه‌های فیزیکی به خود کاربر اجازه می‌دهد که به‌آسانی نقش‌های متعدد و متفاوتی را در زمان‌های مختلف و با تنظیمات مختلف مورد دلخواه و پسند خود، بازی کند. به‌علاوه، فضای مجازی از نظر وی تا حدودی فضایی رهایی‌بخش است؛ چراکه به خود کاربر اجازه می‌دهد درآن واحد خالق، بازیگر، کارگردان، تهیه‌کننده و درمجموع همه‌کاره نمایش مطلوب خود باشد. ترکل و استون اظهار می‌دارند که صفحه نمایش رایانه درحقیقت موقعیتی جدید برای تحقق خیال‌ها و تمایلات عقلانی، دخیل کردن فرآیندهای تفسیر، تخیل و آرزوهای طرفین تعامل در گفت‌وگو، فراهم می‌آورد.» (پرهیز & ذوالفقاری, 1397, ص. 29).        

ایده‌ای به نام گسترش امر مجازی (به‌عنوان هویت، رسانه و واقعیت) وجود دارد که بیان می‌کند تجربه‌های هویتی در فضای مجازی نوعی عقب‌نشینی از واقعیت، جایگزینی یا بازنمایی آن است. همچنین رسانه‌های نوین تغییراتی اساسی را در رابطه با هویت و ذهنیت انسان به وجود آورده‌اند.

 سوزانا استرن، پژوهشی درباره زیبایی‌شناسی نمایش عمومی جوانان و خودابرازی از راه تولید صفحه شخصی در فضای وب انجام داده است. او خودهایی که دختران نوجوان از خود منتشر می‌کنند را خودهایی آرمانی و خودهایی که دوست دارند بشوند گزارش می‌کند. (لستر, دووی, گیدینگز, گرنت, & کلی, 1398).

هویت‌یابی در دوران مدرن دستخوش تغییر شده است. در گذشته، هویت اجتماعی افراد در یک «مکان» ثابت و مشخص شکل می‌گرفت. «مکان» نقش کلیدی در خلق هویت اجتماعی افراد داشت؛ چراکه افراد در محیط‌های کوچک و بسته زندگی می‌کردند. افراد با دنیای خارج کمتر ارتباط داشتند و بخش عظیمی از هویت آنها را سنت‌های بومی-محلی شکل می‌داد. مدرنیته و خصوصا ظهور تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، موجب بسیار کمرنگ شدن نقش مکان در شکل‌دهی به هویت شدند؛ چراکه تکنولوژی‌های ارتباطی قادرند فرد را از مکان خودش جدا کنند و به جهان پیوند بزنند، درنتیجه افراد با منابع هویت‌یابی متکثری روبه‌رو هستند و هویت‌یابی شکلی غیرمحلی و جهانی پیدا کرده است. (بوستانی, شماره28).

فضای مجازی، تفاوت‌های زیادی با فضای واقعی دارد. در پرتو این تفاوت‌ها مفهوم هویت تغییر کرده و از این مسیر فرا روی طراحان و کاربران محیط‌های آنلاین، چالش‌های جدیدی قرار گرفته است. هرگونه تبادل و تعامل در فضای واقعی همراه خود اطلاعات ثانویه جداناشدنی را دارد که بیانگر هویت مبادله‌کنندگان است. اما در دنیای مجازی یک و صفر به‌طور ذاتی دربردارنده‌ هیچ‌گونه اطلاعات جداگانه‌ای با خود نیستند. (صباغیان , 1397). «الگوهای رفتاری روزمره کاربران در شبکه‌های اجتماعی به‌تدریج هنجارهای منحصربه‌فردی را به‌وجود آورده است که پذیرفتن و یا تخطی از آن تاثیر مستقیمی بر چگونه بازنما شدن یک کاربر در شبکه و روابط اجتماعی او با دیگران دارد. به‌عنوان مثال نتایج پژوهش مک لوگین و ویتاک (2012) نشان می‌دهد که مراتبی از واکنش به محتوای نابهنجار منفی در فیس‌بوک وجود دارد که وابسته به نوع محتوا و میزان آشنایی و رابطه یک کاربر با فرد خطاکار دارد. بر اساس این پژوهش، محتوای نابهنجار آشنایان تنها نادیده گرفته می‌شود و یا پنهان می‌شود. درحالی که تخلف بزرگ‌تر به حذف محتوای نابهنجار و در موارد جدی‌تر به پایان رابطه دوستانه ختم می‌شود. در مقابل، اگر محتوای نابهنجار از سوی دوستان نزدیک تولید شده باشد و درجهت هدفی مشترک نباشد، معمولا به مقابله به مثل و برخورد متقابل مواجه می‌شود. یکی دیگر از نتایج جالب این پژوهش آن است که محتوای نابهنجاری که جنبه مثبت دارد، بیشتر از سوی آشنایان تولید می‌شود تا دوستان نزدیک.» (بیچرانلو, طالبیان, & زندوکیلی, 1394, ص. 5). کاربران درشبکه‌های اجتماعی به تاثیر از جو و فضای حاکم، محتوایی که از خود منتشر می‌کنند عموما بر اصل یک گام پس از واقعیت منطبق است. اصل یک گام پس از واقعیت مبتنی‌بر واقعیت است، اما تعهدی در آن وجود ندارد که محتوا عین واقعیت باشد، بلکه می‌گوید پیام‌های رسانه‌ای برای توجه و جلب مخاطب باید از واقعیت فراتر باشند. بدین ترتیب بدیهی است بسیاری از کاربران فضای مجازی خودبرساخته‌شان را به نمایش بگذارند تا بین خودهای آرمانی‌ای که افراد به نمایش می‌گذارند عقب نیفتند. نمونه‌ای از فرسته‌هایی که زمانی در رسانه‌های همگرا مثل اینستاگرام مد بود (البته هنوز هم هست منتها کمتر شده است)، فیلترهای تصویر حیوانات بود که افراد را شبیه به حیوانی می‌کرد. برای مثال چشم‌ها و گوش‌ها و زبان ما را شبیه سگ می‌کرد و افراد عکسی از خود با این فیلتر در صفحه شخصی با دیگر کاربران به اشتراک می‌‌گذاشتند. هنوز پلتفرم‌هایی همچون اینستاگرام و اسنپ‌چت از فیلترهای چهره استفاده می‌کنند که بر همین اصل یک گام پس از واقعیت منطبق است. «سازوکارهای رسانه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای تدارک دیده شده است که بازنمایی هویت ویژه هر کاربر به مجموعه انتخاب‌ها و مشارکت کاربرانی بستگی دارد که در شبکه اجتماعی فرد حضور دارند و بنابراین، کنترل آن به‌طور کامل و مطلق در اختیار کاربر قرار ندارد. هرچند کاربران در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی تلاش می‌کنند تا بازنمایی خود را به‌طور کامل در اختیار بگیرند و کنترل کنند، اما ابزارهای فناورانه شبکه‌های اجتماعی این توان را به هریک از کاربران عضو در یک شبکه می‌دهند که بر چگونه بازنماشدن یک کاربر دیگر ایفای نقش کنند.» (بیچرانلو, طالبیان, & زندوکیلی, 1394, ص. 10و11). فلذا گاهی هم می‌شود انسان در فضای مجازی فرسته‌ای از خود منتشر می‌کند با این نیت که موجب بالارفتن جایگاه او در نزد مخاطبانش شود. در حوزه نظریات رسانه، اصلی به‌نام «هیچ‌کس نمی‌داند» وجود دارد. این اصل به ما می‌گوید که درست است راهکارهایی برای تاثیر پیام رسانه‌ای وجود دارد، اما هیچ‌کس تعهدی به لزوم تاثیر آن نداده است.

  نتیجه‌گیری

بازنمایی کاربران در رسانه‌های اندرکنشی متفاوت از بازنمایی در رسانه‌های میراث‌دار است. در رسانه‌های میراث‌دار گروهی تصویر ارائه می‌کردند و گروهی هم آن‌ را صرفا می‌دیدند و عموم نمی‌توانستند مثل آن را تولید کنند (مانند فیلمسازی). درحال حاضر شبکه‌های اجتماعی تولیدکنندگان زیادی از عموم مردم را دارا است. در رسانه‌های میراث‌دار معمولا این شکوه از رسانه‌ها می‌شد که آنها تصویر درستی از جامعه‌، افراد یا گروه‌ها ارائه نمی‌کنند. آنها به کلیشه‌سازی می‌پردازند و تعصب رسانه‌ای دارند. اما در رسانه‌های جدید ارائه‌ کننده ارائه شده یک فرد می‌تواند باشد. در صفحات شخصی افراد خود را به هر شکل و شمایلی که بخواهند عرضه می‌کنند. اما این خود ساخته شده در فضای مجازی همیشه هم خود آرمانی نیست، بلکه گاهی اصلا ربطی به خود آرمانی ندارد و تنها تفننی برای بیشتر دیده شدن است. فاصله زیاد بین خود حقیقی و خود آرمانی موجب نگرانی و آشفتگی می‌شود؛ یکی از راه‌های کم کردن فاصله میان خود آرمانی و خود حقیقی باشد، تبدیل شدن انسان به آن خود آرمانی خویش است و فضای مجازی این امکان را به فرد می‌دهد که به خود آرمانی‌اش از طریق نمایش دادن تصویر آن برسد. مواجهه ما با یکدیگر در فضای مجازی و به‌واسطه فیلترهای چهره و امکانات شبکه‌های اجتماعی متفاوت از مواجهه در فضای حقیقی است.

تصاویری که در محیط‌های همگرای فضای مجازی ساخته می‌شود برگرفته از واقعیت است، اما تمام آن نیست. درست مانند یک اقتباس فیلمی از یک داستان است. تصاویر ما در فضای مجازی هم درواقع اقتباسی از خود حقیقی‌مان است.

  منابع

استفورد, گ. (1389, تیر 2). بازنمایی رسانه‌ای. بازیابی از مرکز آموزش و پژوهش‌ همشهری: https: //hamshahritraining. ir/3217
بیچرانلو, ع. , & ترابی اقدم, م. (1397). بازنمایی سیاه‌پوستان در سینمای آمریکا. فصلنامه‌ مطالعات فرهنگ-ارتباطات, 52-75.
ترابی اقدم, م. , & فهیمی فر, ع. (1399). تحول برتری طلبی در بازنمایی روابط «سیاه» و «سفید» در هالیوود. فصلنامه‌ علمی رسانه‌های دیداری و شنیداری, 89-114.
جاودانی مقدم, م. (1391, اردیبهشت 2). از واقعیت تا ابـرواقعیت: نقش رسانه‌های غربی در بازنمایی بیداری اسلامی در خاور میانه.
احمدرش, ر. , میری, ا. , استوار, ف. , جراحی, ش. , & مبارکی, ر. (بدون تاریخ). نقش رسانه‌ها در برساخت تصویر نوجوانان از بدن. مورد مطالعه: دانش‌آموزان ناحیه دو تهران, ص. 8.
آرونسون, ا. , ویلسون, ت. , آکرت, ر. , & سامرز, س. (1399). روانشناسی اجتماعی. (م. صفاری نیا, & پ. حسن‌زاده, مترجم) تهران: ارسباران.
بشیر, ح. , & کرم‌فر, ع. (1393). بازنمایی رسانه‌ای بحران سوریه در وب‌سایت‌های بی.‌بی.‌سی عربی، العربیه و العالم. فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی, 105-122.
بوستانی, ه. (شماره28). جوانان و هویت مجازی: مروری بر اثرات چت و پیام کوتاه. حوراء.
بیچرانلو, ع. , طالبیان, ح. , & زندوکیلی, س. (1394, تیر 3). بازنمایی حریم خصوصی در رسانه‌های اجتماعی: مردم‌نگاری کاربران ایرانی فیس‌بوک. ص. 13.
پاتر, د. (1399). سواد رسانه‌ای. (ا. شاه قاسمی, مترجم) تهران: جهاد دانشگاهی.
پرهیز, س. , & ذوالفقاری, ا. (1397). بررسی مقایسه‌ای هویت واقعی و مجازی افراد (مورد مطالعه: جوانان شهر یاسوج). مدیریت اطلاعات, 22-44.
ربیعی, ع. , & احمدزاده نامور, ف. (1387). نظریه بازنمایی رسانه‌ای و تحلیل افکار عمومی متقابل آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها. دانش سیاسی, 37-62.
صالحی امیری, س. (1396). مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی. تهران: ققنوس.
صباغیان , ع. (1397, فروردین 17). هویت در فضای مجازی. بازیابی از همشهری آنلاین: hamshahrionline. ir/x4PhD
قبادی, ع. , مرجائی, س. , & سدیدپور, س. (1400). پدیدارشناسی فاصله بین خود واقعی و خود ایده‌آل با تاکید بر تجربه زیسته جوانان از تحصیلات تکمیلی. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران, 689-715.
لستر, م. , دووی, ج. , گیدینگز, س. , گرنت, ل. , & کلی, ک. (1398). درآمدی انتقادی بر رسانه‌های نوین. (ا. شاه قاسمی, مترجم) تهران: پژوهشگاه هنر و ارتباطات.
محسنیان راد, م. (1399). رسانه‌شناسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).
مومنی, ع. (1400). زنان نمایشی: دغدغه‌ای برای بازنمایی در عالم مجاز. عصر اندیشه, 190-191.
مهدی زاده, س. (1400). نظریه‌های رسانه: اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی. تهران: همشهری.
ویلیامز, ک. (1397). درک تئوری رسانه. (ر. قاسمیان, مترجم) تهران: ساقی.