تاریخ : Sat 27 Nov 2021 - 00:16
کد خبر : 64371
سرویس خبری : جهان شهر

گردش به شرق در جنوب خلیج‌فارس

خروج آمریکا از افغانستان و کاهش حضورش در منطقه، حاکمان کشورهای خلیج‌فارس را به‌سمت سیاست خارجی متعادل برده است

گردش به شرق در جنوب خلیج‌فارس

چین درحال بهبود همکاری امنیتی با کشورهای خاورمیانه برای حفاظت از منافع خارجی خود و برای اهداف ضدتروریسم، دزدی دریایی و آموزش است. چین در سال 2017 یک پایگاه لجستیکی در جیبوتی تأسیس کرد. همچنین در مأموریت‌های مبارزه با دزدان دریایی در اقیانوس هند شرکت می‌کند. نیروهای حافظ صلح را در چارچوب سازمان ملل می‌فرستد و هر ازگاهی درکنار نیروهای وابسته به برخی کشورهای عربی در آموزش‌های مشترک درمورد روش‌های مبارزه با تروریسم شرکت می‌کند.

مونا نعیمی، مترجم: از ابتدای سال‌جاری میلادی، چین پیشنهادها و ایده‌های جدیدی را درمورد مسائل جهان عرب مطرح کرده است. چین در ماه مارس سال‌جاری ابتکار عمل پنج‌ماده‌ای را برای دستیابی به امنیت و ثبات در خاورمیانه پیشنهاد کرد. در این ماه، پکن همچنین یک پیشنهاد چهارماده‌ای برای حل مساله سوریه و همچنین سه راهبرد برای اجرای «تقسیم دوکشور» در مساله فلسطین ارائه کرد. کارشناسان چینی و عرب بر این باورند که همه اینها نشان می‌دهد روابط چین و کشورهای عربی درحال توسعه به سطح بالاتر و جدیدی است.

طی دهه گذشته، واردات نفت چین از کشورهای عربی از حدود 0.8 میلیون بشکه در روز در سال 2003 با رشد تقریبا هفت‌برابری به نزدیک 5.1 میلیون بشکه رسیده است. این میزان حدود نیمی از کل واردات نفت چین در پایان سال2020 را نشان می‌دهد. پنج کشور عربی در میان 10کشور تامین‌کننده نفت چین (عربستان‌سعودی، عراق، عمان، امارات و کویت) قرار دارند. عربستان‌سعودی بزرگ‌ترین منبع واردات نفت چین است. این کشور به‌تنهایی 16.5 درصد از کل واردات نفت خام چین را در سال گذشته به خود اختصاص داده است. قطر نیز دومین تامین‌کننده گاز طبیعی مایع (LNG) به چین در سال 2020 بوده است. درمجموع، حجم تجارت درون‌منطقه‌ای بین چین و کشورهای عربی از حدود 25 میلیارد دلار در سال 2003 به حدود 240 میلیارد دلار در سال 2020 (تقریبا 10برابر) شده است.

گزارش‌ها حاکی‌از آن است که چین بین سال‌های 2016 تا 2020 بیش از 50 میلیارد دلار در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس سرمایه‌گذاری کرده که بیشتر آن بخشی از طرح «یک کمربند یک جاده» با هدف تقویت شبکه زیرساخت چینی است که آسیا را در آفریقا و اروپا به هم متصل می‌کند.

یکی از جذابیت‌های چین برای دنیا و کشورهای عربی به‌ویژه در حاشیه خلیج‌فارس، عملکرد شگفت‌انگیز و توسعه سریع اقتصادی چین آن‌هم در مدت کوتاه بوده است. تولید ناخالص داخلی چین از زمان باز شدن پکن به دنیای خارج در سال 1979، از 300 میلیارد دلار به حدود 15 تریلیون دلار (50 برابر رشد) رسیده است. آخرین داده‌های صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد چین تا پایان سال 2026 بیش از 9 تریلیون دلار به کل تولید خود اضافه خواهد کرد؛ درواقع بیش از مجموع تولید ناخالص فعلی اقتصاد ژاپن و آلمان .

این خیزش مداوم دیگر برای هیچ‌کس تعجب‌آور نیست. داستان پیشرفت چین تمام جهان را خیره کرده و منبع الهام بسیاری از کشورها و در عین‌حال منبع نگرانی سایر کشورها شده است. اما تا آنجا که به کشورهای عربی مربوط می‌شود، به‌طور فزاینده‌ای مشخص شده که تصمیم‌گیرندگان در اکثر پایتخت‌های عربی مدت‌هاست به این جمع‌بندی رسیده‌اند که «چین ممکن است در آینده به ابرقدرت شماره یک تبدیل شود. این امر باعث می‌شود روابط استراتژیک با این قدرت درحال رشد به موضوعی حیاتی و استراتژیک تبدیل شود.»

روابط کشورهای عربی و چین در چند دهه گذشته به‌طور پیوسته توسعه یافته است. چین اکنون به خریدار اصلی نفت عربی و شریک اصلی اقتصادی کشورهای عربی و بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در منطقه تبدیل شده است. با راه‌اندازی طرح کمربند و جاده در سال 2013 ازسوی پکن، چین مشارکت‌های استراتژیک جامعی را با عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و الجزایر توسعه داد.

چین توانسته است روابط خوب، هرچند سست را با همه طرف‌های درگیر در منطقه ازجمله عربستان‌سعودی، ایران، رژیم‌صهیونیستی و فلسطین حفظ کند. شاید قوی‌ترین شواهد نفوذ فزاینده چین این باشد که همه کشورهای عربی و ایران از سیاست چین درقبال هنگ‌کنگ، تبت و سین‌کیانگ حمایت می‌کنند و آنچه را که در آن مناطق اتفاق می‌افتد به‌عنوان یک موضوع داخلی تنها برای چین می‌دانند. با این‌حال، می‌توان ادعا کرد پروژه ابتکار یک کمربند و یک راه تغییرات قابل‌توجهی در سیاست خارجی چین درقبال خاورمیانه ایجاد کرده است؛ جایی‌که به‌احتمال زیاد نفوذ اقتصادی فزاینده چین باعث مشارکت گسترده‌تر این کشور در منطقه خواهد شد.

همچنین می‌توان گفت چین به‌جای تمرکز بر منطقه به‌طور کلی یا جمعی به‌دنبال تقویت روابط دوجانبه خود با طرف‌های اصلی در خاورمیانه و شمال آفریقا برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود است. در این زمینه، چین با الجزایر (2014)، مصر (2014)، عربستان‌سعودی (2016)، ایران (2016) و امارات (2018) «مشارکت استراتژیک جامع» برقرار کرده است.

عربستان‌سعودی بزرگ‌ترین صادرکننده نفت در جهان و اولین تامین‌کننده نفت چین است. علاوه‌بر اینکه بزرگ‌ترین اقتصاد منطقه و یکی از اعضای گروه بیست است. این علاوه‌بر موقعیت استراتژیک آن بین دریای سرخ و خلیج‌فارس است که آن را به کشوری مهم در طرح کمربند و جاده تبدیل کرده است.

امارات متحده عربی به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و نقش محوری خود در طرح کمربند و جاده، به دروازه‌ای برای شرکت‌های چینی به خاورمیانه، آفریقا و اروپا تبدیل شده است. درحال حاضر بیش از 6 هزار شرکت چینی در امارات درحال فعالیت هستند. درنتیجه، امارات متحده عربی به بزرگ‌ترین بازار صادراتی چین و دومین شریک تجاری بزرگ (پس از عربستان‌سعودی) در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است.

مصر ازلحاظ نظامی کشوری قدرتمند است و نفوذ سیاسی قابل‌توجهی به‌ویژه در آفریقا و منطقه مدیترانه شرقی دارد. همچنین ازنظر جمعیت، بزرگ‌ترین کشور عربی و بازار اقتصادی امیدوارکننده‌ای برای محصولات چینی است. علاوه‌بر آن، کنترل مصر بر کانال سوئز این کشور را در ابتکار کمربند و جاده عنصری مهم کرده است.

ازسوی دیگر، تعداد کشورهای عربی که (تا ژانویه 2021) با امضای یادداشت تفاهم با چین به طرح کمربند و جاده پیوستند، به 18 کشور رسیده است.

  چرا به‌سمت چین می‌روند؟

ابتکارهای بسیاری ازسوی برخی کشورهای عربی برای چارچوب همکاری خود با طرح کمربند و جاده ارائه شده است، مانند پروژه توسعه پنج جزیره در کویت، شهر صنعتی جیزان عربستان، منطقه ویژه اقتصادی دقم در عمان، منطقه اقتصادی در مصر و منطقه صنعتی خلیفه در ابوظبی .

علاوه‌بر این، ریاض در تلاش برای افزایش و تعمیق روابط با چین برای تنوع بخشیدن به پایگاه اقتصادی خود و کسب جایگاه مهم سیاسی چین در تحولات منطقه‌ای است. به گفته کارشناسان و تحلیلگران، این نزدیکی در سفر ملک‌سلمان، پادشاه عربستان‌سعودی به چین در سال 2017 و انعقاد قراردادی به ارزش 65 میلیارد دلار بین دو کشور بوده است.

قطر همچنین از یک رابطه استراتژیک و مشارکت با چین برخوردار است و گزارش شده که نسبت مبادلات تجاری بین دو کشور پیشرفت قابل‌توجهی داشته است. چین تبدیل به بزرگ‌ترین شریک تجاری کشور قطر شده و در عین حال روابط خود را با بقیه پایتخت‌های خلیج‌فارس توسعه داده است.

بر اساس آنچه که لی مینگانگ، سفیر چین در کویت در 21 مارس 2021 به خبرگزاری رسمی چین (شین‌هوا) با اشاره به تقویت همکاری‌های بین دو کشور گفت، چین درحال آماده شدن برای تعمیق اعتماد متقابل استراتژیک با کویت است.

همچنین تحولی در روابط سلطان‌نشین عمان و چین مشاهده می‌شود. «بدر بن‌حمد البوسعیدی» وزیر امور خارجه عمان در 29 مارس 2021 با «وانگ یی» همتای چینی خود دیدار کرده است و آنها بر تقویت همکاری‌های دوجانبه بین دو کشور تاکید کرده‌اند.

  موازنه با گردش به شرق

چین درحال بهبود همکاری امنیتی با کشورهای خاورمیانه برای حفاظت از منافع خارجی خود و برای اهداف ضدتروریسم، دزدی دریایی و آموزش است. چین در سال 2017 یک پایگاه لجستیکی در جیبوتی تأسیس کرد. همچنین در مأموریت‌های مبارزه با دزدان دریایی در اقیانوس هند شرکت می‌کند. نیروهای حافظ صلح را در چارچوب سازمان ملل می‌فرستد و هر ازگاهی درکنار نیروهای وابسته به برخی کشورهای عربی در آموزش‌های مشترک درمورد روش‌های مبارزه با تروریسم شرکت می‌کند. اگرچه چین هژمونی امنیتی آمریکا در منطقه را به رسمیت می‌شناسد، اما هنوز قصد به‌چالش کشیدن آن را ندارد. با این‌حال، درنتیجه افزایش اتکا به انرژی، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بزرگ، تجارت و اتصال و همچنین علاقه به سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی حیاتی و استقرار تعداد زیادی از شهروندان چینی همراه با فعالیت‌ها، بعد امنیتی ممکن است اجتناب‌ناپذیر شود.

با ظهور چین و کاهش توان نظامی و اقتصادی ایالات‌متحده، گمانه‌زنی‌ها ‌در سال‌های اخیر افزایش یافته است که آیا پکن به‌دنبال جایگزینی واشنگتن به‌عنوان ضامن اصلی امنیت برخی از کشورهای خاورمیانه است؟ البته وقوع این وضعیت تاحدی بستگی به این دارد که ایالات‌متحده تا چه‌حد از تعهد خود در منطقه صرف‌نظر می‌کند و اینکه آیا کشورهای خاورمیانه به‌دنبال ضامن جایگزین خواهند بود یا خیر؟ اما این موضوع به‌شدت به این نیز بستگی دارد که آیا چین علاقه‌ای به ایفای این نقش و توانایی بازی دارد؟

کشورهای عربی به‌ویژه در خلیج‌فارس متوجه هستند که رشد اقتصادی چین درنهایت می‌تواند این کشور را به یک قدرت نظامی روبه‌رشد در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل کند. این به آن اجازه می‌دهد تا سیاست‌های قاطعانه‌تری را در منطقه جهت دستیابی به اهداف استراتژیک خود اتخاذ کند. اما درمقابل، کشورهای خلیج فارس می‌دانند باید این را با روابط نزدیک نظامی و امنیتی خود با ایالات‌متحده متعادل کنند.

با این‌حال، تصمیم‌گیرندگان شورای همکاری خلیج‌فارس انتظار ندارند چین از توانایی‌های نظامی و لجستیکی (و حتی اراده سیاسی) جهت ارائه یک جایگزین قابل‌اعتماد برای چتر امنیتی ایالات‌متحده در خلیج‌فارس، حداقل در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، برخوردار باشد.

کشورهای عربی چین را به‌عنوان یک ابرقدرت درحال شکل‌گیری می‌بینند و انتظار دارند این کشور در دو دهه آینده مقصد اصلی صادرات انرژی آنها باقی بماند. از این‌رو، منطقی است که اعراب روابط خود را با این قدرت روبه‌رشد تقویت کنند. ازسوی دیگر، منافع، حضور و نفوذ چین در خاورمیانه احتمالا در دودهه آینده افزایش خواهد یافت.

با این‌حال، حفظ روابط خوب با ایالات‌متحده همچنان یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی اکثر کشورهای منطقه است. اما کشورهای عربی خلیج فارس نیز نفعی در اجتناب از وابستگی بیش از حد به ایالات‌متحده دارند. از این‌رو، کشورهایی مانند عربستان‌سعودی، امارات و مصر در مسیرهای موازی کار می‌کنند: «تقویت قابلیت‌های نظامی خود و تنوع بخشیدن به روابط اقتصادی و نظامی خود با بازیگران اصلی خارجی، به‌ویژه چین.»

بر این اساس، در درازمدت این احتمال وجود دارد که کشورهای عربی، به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به‌طور جدی به ترتیبات امنیتی چندگانه سیاسی نگاه کنند.

در افکار عمومی منطقه نیز براساس آخرین نظرسنجی‌ها، جایگاه آمریکا تضعیف شده است. نظرسنجی‌ها ‌ثابت می‌کند که مردم محلی، ایالات‌متحده را حداقل با چین به‌عنوان دو کشور خارجی که «روابط خوب با آنها مهم است» در موقعیتی برابر قرار می‌دهند. با این‌حال آنها از بسیاری از سیاست‌های ایالات‌متحده ناراضی هستند و شواهد دیگر این دیدگاه را تأیید می‌کند.

چندی‌پیش فایننشال تایمز در مقاله‌ای نوشت درخواست ایالات‌متحده از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای دوری از چین مورد استقبال قرار نخواهد گرفت و بر این اساس واشنگتن محدودیت‌هایی را برای حاکمان کشورهای حاشیه خلیج‌فارس اعمال خواهد کرد.

امارات متحده عربی و سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس از زمانی که چین شروع به گسترش حضور اقتصادی و سیاسی خود در سراسر خاورمیانه کرد، در تلاش برای ایجاد تعادل بین شرق و غرب بوده‌اند. این احساس همزمان با خروج آمریکا از افغانستان و منطقه تشدید شده است. در همین راستا عبدالخالق عبدالله، سیاستمدار اماراتی گفته که «اعتماد به آمریکا کاهش یافته است و این کاهش روزبه‌روز بیشتر می‌شود. روند کنونی به‌سمت چین، درحالی‌که از آمریکا دور می‌شود، نه‌تنها اقتصادی، بلکه سیاسی، نظامی خواهد بود.»

برای چندین دهه، کشورهای عربی خلیج فارس به آمریکا به‌عنوان ضامن امنیت و آمریکا به آنها به‌عنوان تامین‌کنندگان قابل‌اعتماد انرژی نگاه می‌کردند. با این حال، با کشف نفت شیل، واردات نفت آمریکا از منطقه کاهش یافت. درمقابل، تقاضای آسیایی برای نفت افزایش یافت و روابط اقتصادی بین چین و خلیج‌فارس عمیق‌تر شد و بسیار فراتر از نفت خام شد. حضور نسل جوانی از حاکمان خلیج‌فارس که به‌دنبال مدرنیزه کردن کشورهای خود هستند، تمایل آنها را برای بهره‌مندی از فناوری و هوش مصنوعی چینی در ساخت شهرهای هوشمند مانند شهر نئوم عربستان، علاوه‌بر پهپادهای مسلح، مراقبت‌های بهداشتی و انرژی‌های تجدیدپذیر افزایش داده است. آمریکا در تلاش است تا امارات بین آمریکا و چین یکی را انتخاب کند، اما پاسخ امارات در این زمینه قاطعانه است که «ما را مجبور به انتخاب نکنید.»

مقامات خلیج‌فارس با استناد به روابط امنیتی تاریخی و سرمایه‌گذاری‌های عظیم در ایالات‌متحده، تاکید می‌کنند واشنگتن متحد شماره‌یک آنها است و اینکه هیچ احتمالی وجود ندارد که چین به‌عنوان قدرت نظامی مسلط منطقه یا یک تامین‌کننده عمده تسلیحات جایگزین ایالات‌متحده شود. حاکمان قاطع‌تر(عربستان‌سعودی و امارات) که دو اقتصاد بزرگ در خاورمیانه و شرکای سنتی ایالات‌متحده هستند، به‌دنبال تنوع بخشیدن به روابط خود و نمایش قدرت خود ازطریق اتحادهای گسترده‌تر هستند و بر همین اساس بیشتر به شرق نگاه می‌کنند. این یک گزینه مناسب است، زیرا چین فناوری ارزان‌تر و دردسترس‌تری را درمقایسه با فناوری غربی ارائه می‌کند و پکن مایل است تجهیزات را بدون محدودیت‌های سیاسی به کشورهای خلیج‌فارس بفروشد. همچنین ازنظر نظامی، زمانی که واشنگتن از ارائه تسلیحات و موشک به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس خودداری کرد، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به‌سمت خرید تسلیحات و موشک از چین رفتند، همان‌طور که در سال2017 این اتفاق افتاد. در آن سال عربستان‌سعودی پس از اینکه واشنگتن از فروش هواپیماهای بدون سرنشین مسلح خودداری کرد، با چین برای تأسیس کارخانه تولید هواپیماهای بدون سرنشین به توافق رسید.

عربستان‌سعودی و امارات گام‌هایی رسمی برای تعمیق روابط خود با چین در سال‌های اخیر برداشته‌اند. سال گذشته در گزارش پنتاگون درمورد توان نظامی چین، امارات‌متحده عربی جزء کشورهایی ذکر شد که معتقد بودند پکن آن را به‌عنوان مکانی برای تاسیسات لجستیکی نظامی خود انتخاب خواهد کرد. ازمنظر کشورهای خلیج‌فارس، چین الگوی سیاسی‌ای ارائه می‌دهد که ایالات‌متحده و دیگر قدرت‌های غربی نمی‌توانند ارائه کنند. الگوی چین مطابق با خواست حاکمان کشورهای خلیج‌فارس به‌ویژه در رابطه با تعهدات مبنی‌بر عدم مداخله در امور داخلی است.