معین رضیئی، روزنامهنگار: رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی سهشنبه این هفته در سفری ازقبل برنامهریزیشده به تهران سفر خواهد کرد. وی پیش از این نیز شهریورماه امسال برای نخستینبار پس از روی کارآمدن دولت رئیسی به تهران سفر کرد. گروسی در سفر نخست از میان مقامات ایرانی صرفا با محمد اسلامی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار داشت. در پایان این دیدار بود که دوطرف توافق کردند در آیندهای نزدیک با یکدیگر در تهران دیدار و گفتوگو داشته باشند. حالا بعد از گذشت دوماه از این توافق گروسی در آستانه آغاز مذاکرات هستهای وین بار دیگر به ایران سفر خواهد کرد و در این نوبت طبق برنامه علاوهبر محمد اسلامی با حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان نیز دیدار خواهد داشت. اهداف سفر دوم گروسی به تهران بیربط با فعالیتهای کنشگرانه و فعال ایران پس از اجرایی شدن قانون مجلس با عنوان قانون «راهبردی لغو تحریمها» که منجر به توقف انجام تعهدات برجامی ایران و لغو نظارتهای فراپادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی شده، نیست. این گزاره وقتی تکمیل میشود که مواضع اعتراضی گروسی و سایر مقامات کشورهای غربی علیه کاهش نظارتهای آژانس بر تاسیسات هستهای ایران بهویژه سایت تسای کرج را در چندماه اخیر کنار هم بگذاریم؛ مواضعی که باعث شده است نفس بیطرفی آژانس بهطور کامل زیر سوال برود و جایگاه این نهاد بینالمللی را تا حد یک ابزار سیاسی در دست آمریکا تقلیل دهد. به همین منظور در شماره امروز «فرهیختگان» قصد داریم با بررسی اظهارات و اقدامات گروسی علیه برنامه هستهای ایران به تحلیل ابعاد سفر پیشروی وی به ایران بپردازیم.
گروسی علیه ایران
بررسی اقدامات گروسی طی چندماه گذشته نشاندهنده این حقیقت است که مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بیش از آنکه بهدنبال حل مناقشه هستهای ایران از راه مسالمتآمیز خود باشد، همراستا با کشورهای غربی و آمریکا سعی بر سیاسی کردن پرونده هستهای ایران دارد تا از این طریق در آستانه شروع مذاکرات وین فشارهای بینالمللی بر کشورمان افزوده شود. در همین رابطه میتوان به اقدامات گروسی بعد از سفر اول خود به ایران در شهریور امسال استناد کرد. وی چندروز بعد از حضور در تهران و دیدار با اسلامی در گزارشی جانبدارانه اعلام کرد تصمیم ایران مبنیبر عدم اجازه دسترسی بازرسان آژانس به کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ تسای کرج برخلاف شرایط توافقشده بیانیه مشترک در تاریخ ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریور) است. ادعاهای گروسی در رابطه با لزوم دسترسی بازرسان آژانس به مجتمع هستهای تسای کرج بهلحاظ فنی و حقوقی نمیتواند درست باشد، زیرا در بیانیه مشترک رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و مدیرکل آژانس در ۱۲ سپتامبر امسال بر سر تعویض و نظارت کارتهای حافظه «تجهیزات تعریفشده» تاکید شده است، درحالیکه مجتمع تسای کرج بهدلیل آسیب دیدن از حمله خرابکارانه پهپادهای صهیونیستی هنوز تحت تحقیقات امنیتی و قضایی قرار دارد و تجهیزات مرتبط با این مجتمع مانند دوربینهای نظارتی ذیل «تجهیزات تعریفشده» بیانیه 12 سپتامبر قرار نمیگیرند. علاوهبر این گزارش جانبدارانه طی دوماه گذشته نیز گروسی بارها در مصاحبههای مطبوعاتی بر مواضع ضدایرانی خود پافشاری کرد. درمورد دیگر وی چندروز قبل و در آستانه سفر دوم خود به ایران نیز در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه مدعی شد آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ تماسی با دولت جدید ایران برای گفتوگو درباره برخی مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران نداشته و این مساله را «حیرتانگیز» توصیف کرد! رفتارهای سیاسی گروسی در مدتزمان مسئولیتش در هماهنگی کامل با سیاستهای آمریکا و کشورهای غربی علیه برنامه هستهای ایران است؛ رفتارهایی جانبدارانه که بهطور کامل برخلاف اساسنامه و فلسفه وجودی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز هست. برای اثبات این گزاره باید به مقایسه رفتار گروسی دربرابر حملات خرابکارانه به سایتهای هستهای ایران پرداخت. گروسی طی چندماه گذشته بارها از رویکرد منطقی ایران پیرامون عدم دسترسی بازرسان آژانس به سایت تسای کرج انتقاد کرده، اما وی حتی یکبار هم حملات خرابکارانه در سایتهای هستهای ایران ازجمله سایت تسای کرج را محکوم نکرده است، این سکوت مطلق وی درحالی صورت میگیرد که مطابق اسناد بالادستی و بینالمللی هدف اصلی تشکیل سازمانی بهنام آژانس بینالمللی انرژی اتمی موضوع عدم اشاعه سلاح هستهای، نظارت بر فعالیتهای هستهای، حمایت از همکاریهای صلحآمیز هستهای و صیانت و پشتیبانی از اعضا در این زمینه است. بر این مبنا آژانس تعهدات متقابلی را براساس معاهدات امضاشده نسبتبه اعضا در این خصوص دارد، اما باوجود این تعهدات هیچ نشانه مثبتی ازسوی آژانس درقبال ایران بهویژه در دوره مسئولیت گروسی مشاهده نشده است.
گزارش منفی پادمانی گروسی علیه ایران
علاوهبر مواردی که ذکر کردیم، رویکردهای سیاسی گروسی در گزارش پادمانی اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیرامون فعالیت هستهای ایران نیز که بهزودی بهطور رسمی و عمومی منشتر خواهد شد هویدا است. بزرگنمایی مشکلات، منفینگاری و ورود بیش از اندازه و غیرحرفهای به جزئیات فعالیت هستهای ایران از مهمترین اشکالات این گزارش است، بهعنوان مثال آژانس در بخشی از این گزارش ایران را متهم به عدم همکاری در زمینه دراختیار قراردادن اطلاعات لازم برای نظارت کافی بر دو مکان هستهای تورقوزآباد و ورامین کرده است. در این گزارش آژانس همچنین ادعای جدیدی مبنیبر انجام فعالیتهای هستهای توسط ایران در آباده مطرح کرده است. این ادعا درحالی صورت میگیرد که ایران سالهاست هیچگونه فعالیت هستهای در این منطقه نداشته است و سابقا نیز ذیل مذاکرات برجامی پرونده این موضوع بهطور کامل بسته شده بود، اما پس از خروج آمریکا از برجام سال 98 برای نخستینبار بنیامین نتانیاهو در ادعایی مضحک مدعی شد تصویرهای ماهوارهای نشان میدهد حکومت ایران یک مرکز ساخت بمب اتم در نزدیکی آباده در جنوب اصفهان داشت، اما زمانی که فهمید رژیمصهیونیستی متوجه مرکز آباده شده است آن را تخریب کرد. بعد از گذشت دوسال از این ادعای مضحک آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر در گزارش اخیر پادمانی خود همراستا با سیاستهای رژیمصهیونیستی علیه ایران مدعی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی در آباده و پنهانکاری ایران درمورد این فعالیت شده است؛ ادعایی که ایران نیز با ارائه مستندات و اطلاعات کامل پیش از این بدان پاسخ داده بود، اما آژانس این اطلاعات را کافی ندانسته و تحتتاثیر رژیمصهیونیستی و بهوسیله گزارش کذب نهادهای امنیتی این رژیم جعلی بار دیگر به طرح مساله فعالیت هستهای ایران در آباده پرداخته است. جز اینکه ادعای گروسی در گزارش پادمانی کاملا کذب است، ذکر این نکته هم ضروری است که برخلاف رویه مرسوم فضای بینالملل، آژانس با استناد بر اطلاعات دستگاههای امنیتی رژیمصهیونیستی، ایران را در این زمینه محکوم کرده است، درحالیکه باید مطابق قواعد حقوق بینالملل آژانس در گزارش پادمانی استناد به مشاهدات و اطلاعات کسبشده توسط ناظران رسمی خودش داشته باشد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین در گزارش اخیر خود زیادهخواهانه از ایران خواسته است تا همکاریهای پادمانیاش با این نهاد بینالمللی را افزایش دهد و کد اصلاحی 3.1 را اجرایی کند. کد اصلاحی 3.1 یک بند اضافهشده به توافق پادمان (مصوب سال 1975 میلادی) است. کشورهایی که توافق پادمان را پذیرفتهاند، باید مطابق بندی از آن، هرگونه فعالیت هستهای خود را 6 ماه قبل از تزریق مواد به دستگاههای سانتریفیوژ به اطلاع آژانس برسانند، اما براساس کد اصلاحی 3.1 هر کشور از زمانی که تصمیم به ساخت یک برنامه هستهای میگیرد، موظف میشود آژانس را از پروژه خود مطلع کند، بهعنوان مثال زمانی که یک کشور عضو پادمان تصمیم میگیرد یک پروژه هستهای را به مرحله اجرا بگذارد، احتمال دارد ساخت این پروژه چندین سال بهطول انجامد، با اینحال براساس توافق پادمان این کشور موظف است 180 روز قبل از آغاز فرآیند غنیسازی اورانیوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در جریان قرار دهد، ولی درصورت پذیرش کد اصلاحی 3.1 از بدو طرحریزی برنامه هستهای باید آژانس و به تبع آن سایر کشورها مطلع شوند. درواقع کد اصلاحی 3.1 ابزاری دراختیار کشورهای دارای فناوری هستهای است که بتوانند با آگاهی از ابعاد برنامه هستهای دیگر کشورها و در شرایطی که هنوز فرآیند ساخت یک برنامه هستهای جدید در کشورهای عضو انپیتی آغاز نشده، با استفاده از ظرفیتهای نظارتی آژانس در ایجاد این برنامه هستهای مانعتراشی کنند. ایران در دولت روحانی پذیرفت کد اصلاحی 3.1 را اجرایی کند، اما بعد از بدعهدی طرفهای غربی در انجام تعهداتشان، با مصوبه مجلس اجرایی شدن کد اصلاحی 3.1 در ایران متوقف شد.
معمای تسای کرج
در چندماه اخیر بازدید از سایت تسای کرج نقطه مشترک درخواست گروسی و سایر سران کشورهای غربی از ایران بوده است، بر همین مبنا این سوال مطرح میشود که چرا بازدید از سایت تسا تا این اندازه برای آژانس و کشورهای غربی مهم است؟ در پاسخ به این سوال باید حوادث چندماه اخیر را بازخوانی کرد. سایت تسا تیرماه امسال مورد حمله خرابکارانه پهپادی رژیمصهیونیستی قرار گرفت که درجریان آن چهار دوربین نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی آسیب جدی دیدند. بعد از این واقعه جمهوری اسلامی دسترسی بازرسان آژانس به سایت تسای کرج را تا زمان مشخص شدن ابعاد کامل امنیتی و قضایی حمله پهپادی صورتگرفته محدود کرد. اتخاذ چنین رویکردی ازسوی مقامات ایرانی کاملا منطقی و در راستای حفظ منافع ملی است، زیرا از سناریوهای جدی پیرامون این خرابکاری دستکاری دوربینها، تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم بازرسان آژانس در درز اطلاعات هستهای ایران به بیرون است. این مساله وقتی حساس میشود که بدانیم طی حضورهای اخیر بازرسان آژانس در محل سایتهای هستهای ایران نیروهای حفاظتی از برخی بازرسان تجهیزات غیرمرتبط با کارشان مانند فلش (یو اسبی مموری) ضبط کردهاند. ازطرفی سایت تسای کرج بعد از اجرایی شدن «قانون راهبردی لغو تحریمها» و سرعت گرفتن پیشرفت هستهای ایران نیز از اهمیت بیشتری نسبتبه قبل برخوردار شده است، زیرا در این مجتمع قطعات سانتریفیوژهای نسل جدید ایران تولید میشود؛ سانتریفیوژهایی که تولید و نصبشان حتی پس از این حملات پهپادی نیز متوقف نشد تا نمادی از توانمندی داخلی ایران و ناکارآمدی تهدیدهای سیاسی امنیتی غربیها علیه برنامه هستهای کشورمان باشد. بهخاطر ارزشمندی سایت تسا و استراتژیک بودن آن در مذاکرات هستهای پیشرو است که دبیرکل آژانس بههمراه سران کشورهای غربی طی چندماه گذشته پیوسته با ایجاد فشار بر ایران درخواست بازدید از این سایت را داشتهاند تا در خلال این بازرسیها ضمن اطلاع از میزان موفقیتآمیز بودن حمله پهپادی اخیر، به اطلاعات محرمانه فعالیتهای هستهای اخیر ایران نیز دست پیدا کنند.
چرا ایران میزبان گروسی شده است؟
بعد از اظهارات سیاسی گروسی درمورد ایران و همچنین گزارشهای منفی آژانس علیه فعالیتهای هستهای کشورمان عدهای از کنشگران سیاسی معتقد بودند جمهوری اسلامی نیز در اقدامی تقابلی نباید اجازه سفر مجدد مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران را بدهد، اما برخلاف این گزاره با اعلام رسمی خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه، گروسی سهشنبه این هفته به تهران سفر خواهد کرد. در چرایی موافقت با سفر گروسی به تهران باید وضعیت کنونی ایران در فضای بینالملل را درنظر گرفت. سفر گروسی به تهران بهلحاظ زمانی نزدیک است با دو رویداد مهم بینالمللی برای ایران، که این دو رویداد عبارتند از: نشست شورای حکام و آغاز مذاکرات هستهای در وین. در نزدیکی این رویدادها طبیعی است که رویکرد دولت رئیسی کاهش سطح تنشهای بینالمللی و تلاش برای اثبات حسننیت ایران در مذاکرات هستهای پیشرو برای جهانیان باشد، بر همین مبنا شرط لازم برای رسیدن به این اهداف مسدود کردن تمامی راههای سوءاستفاده سیاسی غربیها و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. عدم پذیرش گروسی در تهران بعد از توافق موقتی که میان وی و اسلامی در تاریخ 12 سپتامبر صورت گرفت، میتوانست بهانهای باشد در دست آژانس و کشورهای غربی تا در نشست آتی شورای حکام با استفاده از آن علیه ایران فشار سیاسی ایجاد کرده و جمهوری اسلامی را با ابزار حقوق بینالملل به عقبنشینی از مواضع برحق خود وادار کند، اما حضور گروسی در ایران و گفتوگوی وی با مقامات ایرانی تا حد زیادی بهانه را از دست آژانس میگیرد. البته باید وزن گروسی را هم درنظر گرفت و متناسب با رفتار و جایگاه وی در ایران با او برخورد کرد و برنامه دیدار وی با مقامات ایرانی را تنظیم کرد. گروسی پیش از این بارها ابراز تمایل به دیدار با سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان کرده بود. این دیدار در سفر سهشنبه نیز انجام نخواهد شد، اما اگر در گزارشهای دورهای آژانس تغییر مثبتی به نفع ایران ایجاد شد، میتوانیم به دیدار رئیسی با گروسی در آینده نزدیک فکر کنیم.
جمعبندی
رویکردهای سیاسیکارانه آژانس علیه فعالیتهای هستهای ایران در آینده نیز ادامه خواهد داشت؛ رویکردهایی که تبدیل به یک روند ثابت شده است. دولت رئیسی در مواجهه با این شرایط تا حد امکان باید تلاش کند تا بهانه بهدست آژانس ندهد و ازطرفی هم دربرابر زیادهخواهیهای فراپادمانی این نهاد نباید عقبنشینی کند. همچنین باتوجه به شرایط بینالملل در آستانه آغاز مذاکرات هستهای وین و ضعیف بودن استدلالات گروسی علیه ایران در گزارش پادمانی اخیر آژانس، بهنظر میرسد احتمال صدور قطعنامه شورای حکام علیه فعالیت هستهای ایران در نشست پیشروی این شورا بسیار پایین باشد.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: