فائزه فداکار، معلم و دارنده مدال نقره المپیاد کشوری: اینجانب بهعنوان نماینده جمع عظیمی از معلمان و دانشجومعلمان ایران عزیز اینجا هستم تا ضمن ابلاغ سلام گرم ایشان به مراد و محبوبشان، تحلیلی از وضعیت وزارت آموزشوپرورش و گزارشی پیشنهادی به عرضتان برسانم.
محور اول: وضعیتشناسی حکمرانی آموزشوپرورش:
الف) وضعیت داخلی:
آنچه در وضعیت موجود نظام آموزشوپرورش قابلمشاهده است، فرآیندی است که در آن متغیرهای شکلدهنده نظام اداره در آموزشوپرورش به وضعیت بحرانی رسیده است:
الف-۱: سرمایه اجتماعی: بهدلیل عدم صداقت در رفتارها و نیز ناباوری نسبت به توان عمومی معلمان در جریان اداره کشور، متاسفانه وضعیت اعتماد عمومی جامعه معلمی که کنشگران اصلی نظام تعلیم و تربیت بهشمار میروند، بهشدت کاهش یافته است تا آنجا که دستگاه آموزشوپرورش که پس از انقلاب مهمترین منبع تامین نیروی انسانی مورد وثوق جمهوری اسلامی بوده است؛ امروز به منتقد و معترض وضع موجود تبدیل شدهاند.
الف-۲: نیروی انسانی: درحالحاضر کمبود 200 هزار نیروی معلم از یکسو و بازنشستگی حدود 300هزار نفر از معلمان تا پایان چهارسال آینده، وضعیت اسفناکی را برای شروع سال تحصیلی امسال در اکثر مناطق آموزشی ایجاد کرده است. تا آنجا که در بسیاری از مناطق شهری کشور، تراکم کلاسی مدارس از 40 نفر عبور کرده است و در بسیاری از مناطق روستایی، مدارس ششپایه با یک معلم اداره میشود.
الف -۳: مخاطب (دانشآموز): به گزارش وزیر سابق آموزشوپرورش، بیش از سه میلیون نفر از دانشآموزان کشور، در برنامه شاد حضور ندارند و براساس گزارش وزارت ارتباطات، حدود 3 میلیون از دانشآموزان دیگر هم، علیرغم حضور در شادِ ناشاد، در عمل، حضور و بروزی ندارند و این به این معناست که بیش از 40 درصد از دانشآموزان آیندهساز ما، بیش از یک سال و نیم است که از فرآیند قابلقبول تربیت رسمی و عمومی محروم گشتهاند.
الف – ۴: سرمایه مدیریتی: میتوان گفت بحران مدیریتی و کمبود نیروی انسانیِ باکفایت جهت اداره این دستگاه به چند دلیل ایجاد شده است:
الف–4–1: تعطیل نمودن و آسیب رساندن به فرآیند تربیت نیروی انسانی (تربیتمعلم) از نیمه دوم دهه 70
الف-4-2: با فرض مطلوبِ در نظر گرفتن سابقه کاری 20 سال به بالا، برای حضور در لایه ستاد وزارتخانه و همچنین مدیریت کل آموزشوپرورش، متاسفانه آخرین فرصت حضور جریان انقلابی به حدود 12 سال پیش (آغاز دولت دهم) برمیگردد که طبیعتا همه آنها بازنشسته شدهاند و در ۸ سال گذشته نیز اجازهای برای حضور نسل بعدی انقلابی داده نشده است.
الف-4-3: مهاجرت طیف وسیعی از جریان نخبگانی نیروی انسانی آموزشوپرورش به خارج از آن در دهه 80، بهدلیل ضعف و یا عدم امکان ساختاری وزارت آموزشوپرورش برای اقناع و ارضای توانمندیهای ایشان.
الف-4-4: عدم اعتماد به جامعه معلمی بهعنوان کنشگران اصلی نظام تربیت رسمی کشور، جهت ورود به عرصه طراحی، سیاستگذاری، اجرا و مدیریت.
ب) وضعیت خارجی:
آنچه در تحلیلهای موجود درباره تحولات حکمرانی و شواهد ملموس در ارتباط با تغییرات قابلدرک است، عزم جدی نظام سلطه، برای وارد کردن بشریت به دوره جدیدی از استعمار موسوم به «عصر مجازی» است که آن را از تغییر فرآیندهای تربیتی – هویتی به نفع نظام سرمایهداری آغاز نموده است. سال 1398 چندین کمپانی غولپیکر مانند گوگل، مایکروسافت، هوآوی و... برای شکلگیری دنیای تربیتی – هویتی آینده ذیل اراده یونسکو، رسما وارد ائتلافی تحتعنوان «ائتلاف جهانی برای آموزش» شدهاند که در آن اعلام شده است، امروز بهترین فرصت برای پیادهسازی اهداف سند توسعه پایدار 2030 است. در جمعبندی باید گفت آموزشوپرورش در یک موقعیت بحرانی قرار گرفته است. از خارج از مرزها، نظام سلطه به دنبال طراحی نوعی جدید از حکمرانی در دنیاست که شروع آن را در تغییر حکمرانی تربیتی میداند و در داخل، بهدلیل تضعیف و به مرز بحران رسیدن عناصر نگهدارنده و اصلی آموزشوپرورش، خصوصاً در دولت گذشته (که به نظر میرسد پدیده نفوذ در گلوگاههای آموزشوپرورش وجود داشته است)، آموزشوپرورش در موقعیت بحرانی قرار گرفته و تحلیل روند نشان میدهد که اگر وزیر دولت رئیسی درک و فهمی از این اتفاقات نداشته باشد، در چندسال آینده متغیرهای نگهدارنده نظام تربیت رسمی کشور که خاکریز رسمی هویتساز جمهوری اسلامی است، به مرز فروپاشی میرسد و در این صورت تنها نسخه موجود اداره، مدلهای تجویزی پروژه جهانیسازی مانند خرید خدمات آموزشی است. به فرموده رهبری حکیم انقلاب اسلامی در سال 1397: «در عرصه تعلیم و تربیت یک جنگ وجود دارد. این جنگ را باید جدی گرفت.»
محور دوم: گزارش پیشنهادی:
۱. شکلگیری شبکه معلمان انقلابی، تحولخواه و تحول فهم: حدود چهارسالی است که این مسیر در فضای نسل نومعلم در دانشگاه فرهنگیان شکل گرفته که توانسته است با ورود به موضوع و انتظار انقلاب اسلامی در باب تحول بنیادین در نظام آموزشوپرورش، شبکهای کنشگر و مساله فهم در نوع خود به وجود بیاورد که گزارش آنوقت مجزایی را میطلبد.
۲. تحول جدی در سازوکار تربیتمعلم متناسب با ایده کارآمد انقلاب اسلامی: از آنجا که هر ایده تحولی، نظریه پایهای میطلبد؛ در این باب، باید در ابتدا از معلم نظریه پایه، شکل بگیرد. نظریه گرانسنگ «معلمی شغل انبیاست» در کلام امام خمینی (ره) نظریه گرانسنگی است که الزام است سطح نقشآفرینی معلم متناسب با این نظریه تعریف شود و برای این امر، فرآیند شکلگیری و توسعه هویت معلمی مشخص گردد. به نظر میرسد تا کیفیت حضور و نقشآفرینی معلمی معین نباشد، نمیتوانیم شأن معلمی را بهکفایت ارتقا دهیم.
3. بازسازی سازوکارها و طراحیها بر محور عدالت اجتماعی: به نظر میرسد برای شروع تحول جدی در نظام آموزشوپرورش، یکی از نقاط مهم و راهبردی، شروع بازنگری و سپس باهمنگری در روندها و ساختارها و نظامات سیاستگذاری، تصمیمگیری و اجرا، متناسب با شاخصههای عدالت اجتماعی است.
۴. شکلگیری اتاق عملیات نظام تربیتی: با عنایت به طراحی نظام سلطه برای هضم و هدم جریان مقاومت، الزام است اتاق عملیاتی برای اصلاح و بازنویسی سند تحول بنیادین متناسب با طراحی شکل گرفته ایجاد گردد بهگونهای که نهتنها طراحیهای صورت پذیرفته را به شکست برساند، بلکه با شکلگیری الگوی مقاومت تربیتی، جبهه مقاومت تربیتی مستضعفین علیه نظام سرمایهداری تحقق یابد. رهبری عزیز، آنچه در این روزها، فارغ از هیاهوهای سیاسی در حال شکلگیری است، رویش نسل جوانی است که به شکرانه حمایت بیدریغ شما از دانشگاه فرهنگیان، بهعنوان سازه فعلی تربیتمعلم، درحال تبدیل شدن به جبههای فراگیر از سربازان شما هستند که تمنای دیدار و ارائه گزارش مستقیم و دریافت رهنمون دارند. در پایان لازم است از توجه رهبری فرزانه به ما معلمان و دانشجومعلمان تشکر نمایم و از جانب خواهران و برادران خود در این عرصه بر ماندن در میدان جهاد تربیتی، چنانکه مرد میدان، سردار دلها در عرصه جهاد با دشمن عمل کرد، تاکید نمایم. انشاءالله با عنایت حضرت ولیعصر و دعای شما، در راه تربیت سربازهای ایران اسلامی، با قلب و قلم خود عاشقانههایی مجاهدانه و خالصانه خواهیم سرود. چنانکه در این ایام نمونههای فراوانی را به تاریخ نشان دادیم.