تاریخ : Wed 10 Nov 2021 - 00:58
کد خبر : 63402
سرویس خبری : نقد روز

رازهای یک سقوط

کتاب تازه انتشاریافته «روشن‌بینی امام خمینی» پاسخی نظام‌یافته به کتاب خاطرات مرحوم منتظری است

رازهای یک سقوط

بررسی اتفاقات تاریخی که منجر به انتخاب آیت‌الله منتظری به‌عنوان قائم‌مقام رهبری شد و درنهایت حوادث سال‌ها بعد از آنکه منجر به عزل ایشان از این مقام گشت از عبرت‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی است، در تبیین این واقعه اخیرا کتاب «روشن‌بینی امام‌خمینی در نامه ۱۳۶۸/۱/۶»، به قلم آیت‌الله محمد ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات در دهه 60 و به همت موسسه چاپ و نشر عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره) انتشاریافته.

معین رضیئی، روزنامه‌نگار: 19 آبان 36 سال قبل نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با توجه به شرایط حساس کشور و نگرانی از سلامتی امام‌خمینی(ره) آیت‌الله حسینعلی منتظری را به‌عنوان قائم‌مقام‌ رهبری انتخاب کردند؛ انتخابی که بنابر اسناد و خاطرات شفاهی برجای‌مانده از همان ابتدا مورد مخالفت امام(ره) بود. اتفاقات سال‌های بعد مانند نفوذ جریان انحرافی مهدی هاشمی در بیت آیت‌الله منتظری و حمایت‌های وی از منافقین درنهایت باعث شد امام‌خمینی(ره) ششم فروردین‌ سال 68 با نگارش نامه‌ای خطاب به آیت‌الله منتظری صلاحیت او را برای امر رهبری رد ‌کند؛ نامه پردردی که این‌گونه آغاز می‌شود: «با دلی پرخون و قلبی شکسته چندکلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به‌دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست‌ داده‌اید.»

بررسی اتفاقات تاریخی که منجر به انتخاب آیت‌الله منتظری به‌عنوان قائم‌مقام رهبری شد و درنهایت حوادث سال‌ها بعد از آنکه منجر به عزل ایشان از این مقام گشت از عبرت‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی است، در تبیین این واقعه اخیرا کتاب «روشن‌بینی امام‌خمینی در نامه ۱۳۶۸/۱/۶»، به قلم آیت‌الله محمد ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات در دهه 60 و به همت موسسه چاپ و نشر عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(ره) انتشاریافته، در شماره‌ امروز «فرهیختگان» به مناسبت سالگرد انتخاب منتظری به‌عنوان قائم‌مقام رهبری بخش‌هایی از این کتاب را که در تحلیل شخصیت وی و در پاسخ به ادعاهایش در کتاب «انتقاد از خود» است، مرور می‌کنیم.

کمک منتظری به مهدی هاشمی برای خرید سلاح

یکی از بخش‌های مهم نامه‌ ششم فروردین امام‌خمینی(ره) به منتظری مربوط می‌شود به قضایای مهدی هاشمی و نفوذ وی در بیت منتظری. امام در این نامه خطاب به منتظری می‌گوید «در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید.» اعتماد بیش از حد منتظری به مهدی هاشمی و لجاجت بیش از حدی وی دربرابر حق و محاکمه هاشمی یکی از مهم‌ترین عوامل سقوط منتظری است. لجاجتی که درنهایت باعث شد منافقین و لیبرال‌ها با استفاده از ساده‌لوحی منتظری، سخنان خود را از زبان وی بزنند. در رابطه با حمایت و اعتماد منتظری به مهدی هاشمی در کتاب «روشن‌بینی امام خمینی» ری‌شهری خاطره‌ای نقل می‌کند که نشان‌دهنده‌ خوی لجوجانه وی دربرابر توصیه‌های دلسوزانه امام(ره) است. متن این خاطره به شرح زیر است:  «نخستین‌بار که موضوع مهدی هاشمی را با آقای منتظری مطـرح کـردم روزهای پایانی سال ۱۳۶۴ش بود. در آن زمان مسئولیت وزارت اطلاعات را داشتم. در ملاقاتی که در اتاق مطالعه ایشان برگزار شد، تلاش کردم ماجرای سیدمهدی هاشمی را به میان کشیده و با ایشان در این باره گفت‌وگو کنم. خلاصه کلام این بود؛ ارتباط مهدی هاشمی و همکاران او با بیت شما، در وضعیتی که همه مسئولان و دوستان و خطوط سیاسی وفادار به انقلاب، با آنان مخالفت می‌کنند، ممکن است چندان به مصلحت شما نباشد. جناح‌های سیاسی موجود، دفتر تبلیغات، جامعه مدرسین و... حتی آقای هاشمی‌رفسنجانی نیز به این رابطه خوش‌بین نیستند... ایشان پرسید: «آقای هاشمی هم؟» پاسخ دادم: «آری». ایشان بسیار محکم گفت: «همه آنها بیخود می‌گویند، من به او اطمینان دارم. من او را از کوچکی می‌شناسم. با ما هم‌پیاله بود و با محمد ما بود و از شما چه پنهان که من، به اینها کمک می‌کنم تا سلاح بخرند»... ادامه بحث را به مصلحت ندانستم. حتی در موقع خداحافظی گفتند: «شما هم شک نکن و به او اعتماد داشته باش!» واقعا عجیب بود. امام خمینی، هیچ‌کس را به‌طور مطلق، تایید نمی‌کند؛ چگونه آقای منتظری، چنین بی‌حد و مرز و به نحو مطلق، سیدمهدی هاشمی را تایید می‌کند؟! آن هم در مقابل مخالفت تقریبا همه یاران اصیل انقلاب؟! امام خمینی، از سپاه می‌خواهد که مهدی هاشمی را به‌عنوان مظنون، تحت نظر قرار دهند و آقای منتظری از من می‌خواهند که به او اعتماد کنم!»

امام(ره): آقای طاهری! دریابید آقای منتظری را

مواجهه‌ امام با منتظری در قضایای مهدی هاشمی و ایستادگی‌های وی دربرابر حق همواره اصلاح‌گرایانه بوده است، امام با وجود اینکه از ابتدا با قائم‌مقامی منتظری مخالف بودند، اما سعی داشتند وی را به‌عنوان یکی از ظرفیت‌های نظام در جبهه انقلاب حفظ  کرده و از سقوط وی جلوگیری کنند. در این رابطه ری‌شهری برای نخستین خاطره‌ از آیت‌الله طاهری در کتاب «روشن‌بینی‌امام خمینی» نقل می‌کند که نشان‌دهنده‌ رویکرد اصلاح‌گرایانه حضرت امام(ره) و افق دید ایشان است. در این خاطره از زبان آیت‌الله طاهری، امام‌جمعه اصفهان آمده است:  «حدود چهارماه قبل از دستگیری مهدی هاشمی، به خدمت حضرت امام رسیدم و با تاکید ایشان، روی نیمکتی که خودشان می‌نشستند، در کنار ایشان نشستم و مطالب خود را گفتم. خواستم دست ایشان را ببوسم و خداحافظی کنم که ایشان بدون مقدمه فرمودند:  «آقای طاهری! دریابید آقای منتظری را؛ این وظیفه شماست. احساس سنگینی از شنیدن کلمه «وظیفه» مرا به نشستن واداشت. »

عرض کردم: «وظیفه ما چیست؟»

امام فرمودند:  «بروید و با ایشان صحبت کنید و بگویید من روی شما، سرمایه‌گذاری کرده‌ام. اگر می‌بینید که روحانیون درمقابل شما نمی‌ایستند، به این دلیل است که من هستم و اگر روزی من نباشم، آنها در مقابل شما خواهند ایستاد. لذا شما نباید ضعفی داشته باشید و این مهدی هاشمی، بهانه‌ای است دست آنها. اینکه شما بگویید من چهارماه است او را ندیده‌ام و با فرستاده‌ام از قول من دعوایش کرده‌اند، کفایت نمی‌کند. شما باید اعلامیه بدهید که مهدی هاشمی با من هیچ ارتباطی ندارد و کارهایش مورد تایید من نیست و رفت و آمد او را به بیت خودتان ممنوع کنید.»
به ملاقات آقای منتظری رفتم، هادی هاشمی هم حضور داشت. قدری صحبت کردیم تا او برود. او کماکان نشسته بود.

به آقای منتظری گفتم: «پیغامی برای شما دارم»

گفت: «بگو»

گفتم: «محرمانه است.»

هادی هاشمی خارج شد و من مطلب را مطرح کردم.

آقای منتظری گفت: «خب، حالا تا ببینم.»

گفتم: «آقا این امر ولی‌فقیه است. مگر شما خودتان ولایت فقیه را قبول ندارید و مگر آن را تدریس نکرده‌اید؟! و... .»

آنچه در این پیغام، قابل تامل است و اهمیت آن را مضاعف می‌کند، آن است که این سخنان امام خمینی، قبل از کشف خانه تیمی متعلق به سیدمهدی هاشمی و پیش از مشخص شدن قطعی نقش وی در قتل مرحوم آیت‌الله شمس‌آبادی و دیگران است. بعدها نیز با کشف مقادیر زیادی سلاح غیرقانونی در منزل مهدی هاشمی و دستگیری وی، منتظری در واکنش به این دستگیری ملاقات‌های خود را قطع کرد و دست به اعتصاب خانگی زد. اعتصاب و دلخوری‌ای که در آن شرایط حساس کشور مبدل به یکی از بحران‌ها برای نظام شد، به همین خاطر بسیاری از دلسوزان انقلاب، از این اقدام منتظری رنجیدند و هرکس تا جایی که امکان داشت برای پایان گرفتن این اعتصاب تلاش کرد. درمورد این اعتصاب نیز خاطره دیگری از آیت‌الله طاهری در کتاب «روشن‌بینی امام‌خمینی» از سفرش به قم و دیدار با منتظری برای شکستن اعتصاب و مواجهه او در این جلسه آمده است: «از اصفهان به قم رفتم. دوساعت به غروب مانده بود که با ایشان ملاقات کردم. آنقدر حرف زدم که آقای منتظری گفت: «وقت نماز گذشت.» گفتم: «باشد، می‌روم؛ ولی فردا پیش‌ازظهر می‌آیم.» گفت: «بس است دیگر. حرف‌هایمان را زدیم.» گفتم: «من هنوز حرف دارم.» در این ملاقات بود که آقای منتظری گفت: «امام، کار بی‌ربطی کرده و من، مهدی هاشمی را می‌شناسم و او را تایید می‌کنم.» وقتی بیرون آمدم، اطرافیان دور مرا گرفتند و گفتند: «ما هم حرف داریم.» ... به خدمت آقای مشکینی رفتم و اصرار کردم که «آقا! بروید با ایشان صحبت کنید.» آقای مشکینی گفت: «فایده ندارد.» گفتم: «حداقل برای اینکه حجت را تمام کنید.» ایشان پذیرفتند و رفتند و ... .»

مخالفت امام‌خمینی با انتخاب آیت‌الله منتظری

در صفحه‌های 85 تا 88 کتاب تازه منتشرشده ری‌شهری به ماجراهای مخالفت امام با قائم‌مقامی منتظری پرداخته شده است، آن‌گونه که در این صفحات آمده: «سال64 آقای محمدی‌گیلانی، از اعضای خبرگان به‌جد مخالف انتخاب آیت‌الله منتظری به رهبری بود و تصمیم گرفت پیش از برگزاری اجلاسیه فوق‌العاده برای این انتخاب، موضوع را با امام در میان بگذارد. ایشان با دفتـر امـام‌خمینی تماس گرفته و درخواست ملاقات کرد. آن ایام دفتر امام اعـلام کرده بود که ایشان تا 15روز ملاقات ندارند؛ با وجود این، آقای محمدی‌گیلانی اصرار کرد که مطلبی واجب و ضروری دارد و اجازه ملاقات یافت. در این دیدار، ایشان خدمت امام اطلاع داد که قرار است موضوع آیت‌الله منتظری در خبرگان مطرح شود و درخواست کردند این اتفاق نیفتد. آقای محمدی‌گیلانی به امام عرض کرد که به آیت‌الله منتظری ارادت دارد. نزد ایشان درس خوانده است، ایشان را عابد و زاهد می‌داند، اما این خصوصیات برای رهبری کافی نیست. در پاسخ به سخنان آقای محمدی‌گیلانی، امام نیز با گلایه نکاتی را مطرح می‌کنند ازجمله اینکه بررسی دست‌نوشته‌های کشف‌شده از مهدی هاشمی نشان می‌دهد نامه‌های شکوه‌آمیز آیت‌الله منتظری به امام درباره دستگاه‌ها و مسئولان کشور، ملهم از نوشته‌های سیدمهدی است و امام این مساله را طی نامه‌ای برای آیت‌الله منتظری نوشته است، آقای محمدی‌گیلانی به امام عرض کردند در جریان این نامه ایشان هستند و در جلسه‌ای آیت‌الله منتظری نامه را برای همه خوانده و گفته است امام خیال کرده آنچه من برایش می‌نویسم از سیدمهدی الهام می‌گیرم. امام از آقای گیلانی سوال کرد: «نامه را آورد در جلسه خواند؟» و ایشان پاسخ داد: «بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.» امام فرمودند: «او این‌طور است.» سپس آقای گیلانی از امام خواست آیت‌الله منتظری در جلسه خبرگان به‌عنوان رهبر آینده مطرح نشود. امام قدری فکر کرده و فرمودند: «احمد نیست، می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعدازظهر من ایشان را ببینم؟»

عصر آن روز، آقای هاشمی خدمت امام رفت و درباره این مساله با ایشان مذاکره کرد. آقای هاشمی روز 14خرداد ۱۳۶۸ در جلسه مجلس خبرگان درباره این ملاقات گفت: «وقتی که ایشان آقای محمدی‌گیلانی به من فرمودند که حضرت امام تو را خواسته‌اند، احضار کرده‌اند، من تلفن کردم به آنجا، گفتم وقتی تعیین کردند. رفتم خدمت‌شان، دیگر نزدیک شده بودیم یا مواجه شده بودیم با آن نامه‌ای که آقای منتظری نوشته بودند به مجلس، بعد ایشان فرمودند که من دیگر کاری ندارم به موضوع... با توجه به نامه‌ای که ایشان نوشتند، هرچه در مجلس رسیدید، ایشان به این نتیجه رسیده بودند که با این نامه، خبرگان اقدامی نخواهند کرد.»

در نتیجه ملاقات آقای هاشمی با امام، بعد از نماز مغرب و عشا، همسر مرحوم حاج‌سید احمدآقا خمینی با آقای گیلانی تماس گرفته و به ایشان گفتند: امام فرمودند آنچه امروز ما صحبت کردیم مبادا از شما تجاوز کند.»

شرط «مرجعیت بالقوه» برای انتخاب رهبر ملاک است

منتظری در کتاب انتقاد از خود معتقد است مصوبه خبرگان در اجلاسیه 14/3/۱۳۶۸ درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، با قانون اساسی قبل از بازنگری مغایرت دارد؛ از این رو، فاقد ارزش قانونی است از نظر وی در تاریخ مذکور هنگامی که مجلس خبرگان آیت‌الله خامنه‌ای را به‌عنوان رهبر منصوب کرد، هنوز قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸ رسمیت داشته است و در آن قانون نیز یکی از شرایط رهبری، مرجعیت بود، بنابراین انتخاب ایشان به‌عنوان رهبر فاقد وجاهت‌های قانونی لازم است.

ری‌شهری در پاسخ به این ادعاهای منتظری در کتاب معتقد است مغایرت انتخاب موقت آیت‌الله خامنه‌ای با قانون اساسی پیش از بازنگری، در صورتی پذیرفته است که مقصود از شرط «مرجعیت»، «مرجعیت بالفعل» باشد اما اگر مقصود از آن «مرجعیت بالقوه» یا «مرجعیت شأنی» باشد، این انتخاب مغایرتی با قانون اساسی ندارد، کمااینکه تردید درباره اینکه مقصود از «مرجعیت» فعلی است یا شأنی، در جلسات مربوط به انتخاب منتظری یعنی اجلاسیه سوم و چهارم در سال 64 نیز مطرح بوده است؛ زیرا خود منتظری نیز هنگامی که به‌عنوان رهبری آینده در خبرگان مطرح شد، مرجعیت فعلی نداشت اما نمایندگان خبرگان معتقدند بودند اگر فردی به‌صورت بالقوه توانایی مرجعیت داشته باشد، از سوی خبرگان می‌تواند به‌عنوان رهبر انتخاب شود و براساس همین استدلال هم سال 64 مرحوم منتظری به‌عنوان قائم‌مقام رهبری برگزیده شدند، به‌جز این استدلال تناقض رفتاری منتظری نیز موردنقد ری‌شهری در کتاب واقع ‌شده است. وی در این رابطه می‌گوید: «در رابطه با رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در خرداد سال ۱۳۶۸، آن است که فرض می‌کنیم این مصوبه، ارزش قانونی نداشت، ولی همین مجلس، چهارسال پیش از آن، در آبان سال ۱۳۶۴، مصوبه دیگری درباره رهبری آینده آقای منتظری داشت که بدون هیچ‌محذوری، فردی را که مرجعیت فعلی نداشت، به‌عنوان رهبر آینده انتخاب کرده بود، برای همگان روشن بود که تا زمانی که امام‌خمینی(ره) زنده باشد، کسی از دوستداران ایشان به تقلید از آقای منتظری روی نمی‌آورد و مرجعیت بالفعـل ایشـان قـبـل از رهبری فرضی هیچ‌گاه محقق نمی‌شد ولی این مصوبه نه در زمان تصویب و نه پس از آن، هیچ‌گاه با مخالفت آقای منتظری روبه‌رو نشد که چرا فردی را که مرجعیت فعلی ندارد به‌عنوان رهبر آینده انتخاب کرده‌اید؟»

یک اسلام‌شناس هم می‌تواند ولی‌فقیه باشد

یکی از اشکالات منتظری به مساله‌ انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جامعه اسلامی مربوط می‌شود به مساله‌ اعلمیت فقهی و مرجعیت رهبری، منتظری در کتاب انتقاد از خود معتقد است، از سال‌ها قبل از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر، وی در درس‌های خارج خود یکی از شرایط والی برای ولایت در نظام اسلامی را اجتهاد مطلق، بلکه اعلمیت فقهی در مسائل مربوط به حاکمیت اسلامی می‌دانسته است و از نظر او اعلمیت فقهی را برای رهبری در فرض تمرکـز قـوای حاکمیت دینی در او و برای متصدی حوزه افتاء در فرض تفکیک قواء لازم و برای مشروعیت دینی ولایت او ضروری است.

ری‌شهری در پاسخ به این بخش از سخنان منتظری به یک تناقض گفتاری و رفتاری از وی در نظریه‌پردازی فقهی اشاره می‌کند، از نظر ری‌شهری منتظری درحالی شرط اعلمیت فقهی را برای رهبری لازم می‌داند که خود او در صفحه 24 کتاب انتقاد از خود گفته است: «ولی‌فقیه لزومی ندارد حتما آخوند باشد و یک غیر معمم اسلام‌شناس هم می‌تواند ولی‌فقیه شود»، زیرا هدف اصلی از ولایت‌فقیه در جامعه‌ای که مردم آن، به پیاده کردن احکام اسلامی رضایت داده‌اند، همان اسلامی بودن قوانین کشور و روند کلی آن است که این هدف با هر شکلی و مدلی از حکومت که تامین شود، کفایت می‌کند.

ری‌شهری همچنین معتقد است حتی اگر شاهد تناقضات گفتاری آیت‌الله منتظری درمورد شرایط ولی‌فقیه نبودیم، باز هم تشخیص وی برای اعضای خبرگان حجت نیست؛ «زیرا اولا بسیاری از اعضای خبرگان، خود فقیه و مجتهد بودند، ثانیا آنها مقلد آقای منتظری نبودند تا تشخیص وی برای آنها معتبر باشد.»