
کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار: سری دوم مجموعه مستند «قصه رسیدن» که فصل اول آن در سال1397 پخش شده بود، در 13 قسمت تولید و پخش میشود. دو قسمت از این مجموعه، ساعت 19:30 پنجشنبهها از شبکه مستند پخش شده است. در این مجموعه که توسط امیرحسین خلیلزاده تهیه شده، به کارآفرینانی پرداخته شده که با دست خالی، یک محصول را به کمک خانواده و امکاناتی که اطرافشان بوده تولید کرده و کار خود را توسعه دادهاند. فصل اول این مستند مربوط به کارخانههایی است که با 50 میلیون تومان نقدینگی اولیه استارت خوردند، اما در فصل دوم صرفا به سرمایه اولیه توجهی نشده و هدف اصلی نمایش تلاش آدمهایی است که با دست خالی دست به تولید میزنند و موفق هم میشوند. در«قصه رسیدن2» به موضوعات واقعی اشاره شده که امکان جلوی دوربین آمدن را دارد و به افرادی اشاره دارد که با امکانات مختلف مادی و غیرمادی و خلاقیتشان توانستند کار تولیدی و کسب درآمد تولیدی داشته باشند نه بازار سیاه و زدوبندهای بازاری. برای معرفی این مستند با خلیلزاده، تهیهکننده آن صحبت کردیم.
جامعه درگیر بحران اقتصادی است
خلیلزاده در توضیحات اولیه خود درمورد انگیزه ساخت این مستند گفت: «جامعه ما درگیر بحرانهای اقتصادی شدیدی است. تحقیقات نشان میدهد خیلی کم بهدنبال جریانسازی در فضای کار هستیم، یعنی برای روبهرو شدن با بحرانهای اقتصادی نسخههای شوآفی و نسخههای انگیزشی بازاری وجود دارد، اما آن نکتهای که درواقع به من امید داد تا سراغ این مجموعه مستند برویم این بود که افرادی را در جامعه میدیدم که براساس تفکر خودشان کار را تولید میکردند. یعنی فارغ از اینکه بدانند شرایط بیرونی اقتصادی چگونه است و باتوجه به شرایطی که خودشان ایجاد کرده بودند، دست به تولید زدند. من دیدم اگر نمونههای مستندی که وجود دارد، واقعی است، دروغ نیست، تبلیغات الکی نیست، میتوان به آنها پرداخت و قصه آن را ساخت. مخاطب هم متوجه میشود که میتوان در شرایط سخت هم دست به کارهای مهمی زد. ما منکر شرایط سخت پیشروی تولیدکنندگان نیستیم و قطعا موانعی سرراه وجود دارد، اما کافی است آدمها باور داشته باشند و بخواهند کاری انجام دهند. در این صورت از همه این مسائل عبور میکنند.»
بهجای نسخه دادن، از کارآفرینان حمایت کنیم
وی در رابطه با علت ساخت فصل دوم این مستند گفت: «ببینید، دو وجه خیلی مهم وجود دارد؛ من نه بهعنوان تهیهکننده و کارگردان این فیلم بلکه بهعنوان یک فرد عادی در این جامعه گفتوگو میکنم. ما بهعنوان اهل رسانه در خدمت مردم هستیم و باید بهجای نسخه دادن آنها را حمایت کنیم تا بتوانند از شرایط سخت معیشتی عبور کنند. مخاطب وقتی نسخههای واقعی از موفقیت کارآفرینان را ببیند، خودش هم بهدنبال یک سازندگی میرود. قصد ما از ساخت این فصل «قصه رسیدن» ایجاد یک جریان فرهنگی بود که اگر این مداومت را بهصورت جدی در تولید این مستندات داشته باشیم، اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد. اگر ناراحتیم از اینکه محتوای فضای مجازی و تلویزیونمان گاهی به درد مردم نمیخورد، بهخاطر این است که سراغ نمونههای واقعی در جامعه نرفتیم.»
خلیلزاده درمورد اهمیت روایت دقیق نمونههای واقعی داستانش گفت: «دیدن آدمهایی که کار موفقی یا رشد چشمگیری داشتند برای مخاطب جذاب است، اما قرار نیست فقط آن موفقیت را ببینند؛ اینکه آن آدم درطول مسیر چه کشیده تا به آنجا رسیده را هم باید برای آنها حکایت کرد. وقتی اینگونه نمونههایتان را روایت تصویری میکنید، مستند دیگر تاریخ مصرف ندارد و تداوم آن باعث میشود موضوع و مخاطب از افرادی که شبیه خودش بوده، بهره ببرد. پس اگر من بهعنوان سازنده متعهد باشم که هم سوژه درست انتخاب کنم و هم ساختاری بهروز برای فرم آن داشته باشم که جذاب باشد و هم در تنوع سوژهها مداومت داشته باشم، باعث میشود بعد از دوسال ادامه پیدا کردن داستان یک فرهنگسازی شود. این تعهد با ادامه مسیر اتفاق میافتد؛ با ادامه ساختن تصویر روایی از آدمهایی که مشابه خود ما در جامعه زندگی میکنند و چالشهای آنها مثل ما است.»
فضای مجازی به دیده شدن مستندمان کمک کرد
این تهیهکننده در پاسخ به این سوال که فصل اول مستند مخاطب بیشتری داشت یا فصل دوم، گفت: «به دو علت فصل دوم؛ اولین علت اینکه الان رویکرد تلویزیون بازتر شده و همکاری بین پیجها و فضای مجازی با تلویزیون بیشتر انجام میشود. یعنی اینکه ما بهعنوان تهیهکنندهای که فیلمش درحال پخش است از فضای مجازی هم کمک میگیریم. رسانههای خبری بیشتر دردسترس مردم هستند. درواقع خبرگزاریها هم در فضای مجازی هستند و همین موضوع به اطلاعرسانی بهتر کمک کرده است. موضوع بعدی که فکر میکنم باعث شده فصل دوم برنامه، مخاطب بیشتری داشته باشد، انتخاب سوژهها است. در سری جدید ما از سوژههای بهروزتر و جوانتری استفاده کردیم. یعنی مشکلاتی مثل کرونا، گران شدن دلار و... درواقع شرایط برای زمان دوری نیست، برای همین نزدیکیهاست. موضوعی که باعث میشود این مجموعه مخاطب بیشتری داشته باشد این است که ما بهشدت فرم قصهگو و سرحالی برای آن انتخاب کردیم، درنتیجه انتخاب سوژه و قصهگویی در این فیلم به جذب مخاطب کمک میکند.»
قصههای پرکشش مخاطب را جذب میکند
خلیلزاده در رابطه با اینکه چگونه یک مستند میتواند منشا اثر در فضای اجتماعی باشد، گفت: «چه دلمان بخواهد و چه خوشمان نیاید، مخاطبان مستند با دنیایی از رسانه در فضای مجازی زندگی میکنند و معمولا هم وقتشان را برای زیادهگویی یا گفتوگوی کشدار نمیگذارند، تنها چیزی که میتواند آنها را جذب کند، قصههای پرکشش است. قصههای این مجموعه مستند با هم متفاوتند، اما سعی کردیم چه در انتخاب سوژه، چه در انتخاب گویش و چه در کارگردانی یک پرداخت پرکشش داشته باشیم و به نقطهعطفهای واقعی سوژه کاملا وفادار بودیم. برایمان مهم بود که واقعیت در فیلم باشد و این باعث میشود مخاطب از این بابت تا آخر همراه مجموعه باشد. ما حتی تیزرهایی از فیلم در فضای مجازی منتشر کردیم و تکههایی از آن را نشان دادیم که کنجکاویبرانگیز بود.»
اگر به من باشد فصل سوم هم میسازم
تهیهکننده مستند «قصه رسیدن» در پاسخ به این سوال که آیا این مستند فصل سومی خواهد داشت یا خیر، گفت: «به چند چیز بستگی دارد؛ یکی تعهدی که سازمان، شبکه و مدیریت آن به برنامهاش داشته باشد که من فکر میکنم این تعهد وجود دارد. بهعنوان یک فیلمساز وظیفهام بود اینکار را هرچقدر هم که سخت باشد، ادامه بدهم. امیدوارم و خودم هم تعهدش را دارم و علاقهمندم مجموعههای بعدی این مستند بهروزتر و جذابتر ساخته شود.»
خلیلزاده همچنین در رابطه با سختی کار مستندسازی اجتماعی گفت: «ذاتا فرهنگ ما ایرانیها خیلی پیچیده و حساس است؛ یک جاهایی یک چیزهایی از خودمان را حتی در فضای مجازی بهراحتی بیان میکنیم، آنوقت مسائلی که ارزشمند است را با رودربایستی میگوییم و اصلا نمیخواهیم بگوییم. من بهعنوان یک فیلمساز میگویم مستند هرچقدر بخواهد قویتر، واقعیتر و قابلقبولتر باشد، باید به سوژههای واقعی اتکا کند. یکی از چالشها این است که در موضوعات کارآفرینی گاهی افراد موضوعات را بهجای تبیینی و ترویجی، تبلیغاتی میبینند. ساختن چنین فیلمی بهمراتب از فیلم داستانی سختتر است. این را من نمیگویم دوستانی که فیلم داستانی میسازند میگویند. این سختی بد نیست خیلی هم خوب است، اما سختی تولید که پشت فیلم است دیده نمیشود. قرار هم نیست دیده شود. ما قرار نیست شوآف کنیم که چقدر زحمت کشیدیم. اگر قصه خوب روایت شود، خستگی ما هم درمیرود.»
خلیلزاده در بخش پایانی صحبتهایش و در اهمیت ساخت مستند اجتماعی گفت: «تیتر حرفهای من چه در این فیلم چه در هر فیلم دیگری که میسازم این است که مسئول شرایط بحرانی خود من هستم و من اگر بخواهم مسئولش را فرد دیگری بدانم، درست نیست. من این موضوع را با سوژههای واقعی در مستند میگویم. سوژههای ما وقتی توانستند رشد کنند که موفق شدند بقیه را همراه خودشان کنند. یک جمله وجود دارد که میگویند خواستن توانستن است. «قصه رسیدن2» میخواهد بگوید هرچقدر هم درگیر موضوعات حاشیهای باشید و منتظر بمانید تا دیگران برایتان کاری انجام دهند نمیشود، خواستن توانستن است و هر ناممکنی را ممکن میسازد.»
وی در پایان حرفهایش گفت: «در تولید مستندات اجتماعی دروغ نگوییم و با توهمات و قضاوتهای شخصی خود فیلم اجتماعی نسازیم. آن چیزی که میخواهیم را ننویسیم. متاسفانه برخی از مستندسازان با کمترین سطح تفکر، صداقت و با برداشتی کاملا شخصی و سلیقهای از وقایع سراغ موضوعات اجتماعی میروند، درحالیکه یک مستند اجتماعی نباید ذهنی باشد.»
ما فعالان رسانه دربرابر مردم مسئول هستیم
محمدرضا محب آلعبا،تدوینگر «قصه رسیدن2» درباره چگونگی انتخاب سوژههای مجموعه گفت: «سوژههای ما معمولا آدمهای معمولی بودند که واقعا با دست خالی شروع کردند و سرمایه آنچنانی نداشتند و ارثی هم به آنها نرسیده بود. ما سعی کردیم هم با خود سوژه هم با خانوادههای آنها همراه شویم. بهنظرم با مخاطب خیلی ارتباط برقرار میکند. واقعی بودن آدمهایی که ما با آنها کار کردیم باعث جذابیت بیشتر داستان میشود و بهقول معروف چیزی که از دل برآید، بر دل نشیند.»
اکثریت روی موضوعات منفی کار میکنند
آلعبا هدف خود از ساخت این مستند را اینطور توضیح میدهد: «تعهد من این بود در فضایی که پر از «نمیشود» و «نمیتوانم» است و اکثریت روی موضوعات منفی و وضعیت فعلی جامعه کار میکنند و ناتوانی انسانها را نشان میدهند، من خواستم دست روی بُعد توانمندی آدمها بگذارم؛ آدمهایی که خواستند کاری انجام دهند و موفق هم شدند را نشان دهم. هدف این بود آدمها ببینند اگر چیزی را بخواهند میتوانند به آن برسند و ما در این مجموعه خلق امکان را خواستیم به نمایش بگذاریم. دقیقا آدمهایی بودند که به موانع مختلف برخوردند، ولی یکراهی پیدا کردند و یک خلق امکانی اتفاق افتاده که جلو رفتند و پشت موانع نماندند. زیباترین چیزی که در این مجموعه برای من وجود داشت این بود که آدمهایی را میدیدیم که با دست خالی شروع کردند و با خلاقیت در رویارویی با موانع یک راهی پیدا کردند و توانستند به آن چیزی که میخواستند برسند.» گفتنی است، عوامل تولید این مجموعه عبارتند از: ایدهپرداز: امیرحسین خلیلزاده، مدیر برنامهریزی و هماهنگی: المیرا امینی، مدیر هنری: بهار سیری، تحقیق و پژوهش: نازنینزهرا آقامحمدی، تصویربرداران: عباس عسگری، ابوالفضل علایی، مهدی کریمی، صدابرداران: امید اسلامی، داود قلیپور، تدوینگران: محسن کسایی، محمدرضا محب آلعبا، مدیر تولید: سیدحسین حسینیعلایی، مدیر مالی: صادق حسینیعلایی، ساخت تیزر: آبان منتظری، طراح گرافیک: یاسر عزآباد.
این قصهها میرسند
المیرا امینی، منتقد مجموعه مستند «قصه رسیدن 2» پنجشنبهها ساعت 19:30 از شبکه مستند درحال پخش است. سری نخست این مجموعه، به تهیهکنندگی و کارگردانی امیرحسین خلیلزاده، با محوریت کارآفرینی و اشتغال در سال ۱۳۹۷، درقالب ۲۶ قسمت تولید و پخش شد. در ساخت سری دوم این مجموعه، محمدرضا آلعبا؛ کارگردان جوان و خلاق که بهتازگی مستندسازی تلویزیونی را آغاز کرده، در ساخت چند قسمت از مجموعه در مقام کارگردان حضور داشته است. سری جدید این اثر با رویکردی متفاوت از نسخه پیشین، چه بهلحاظ ساختار محتوایی و چه فرمی، توجه مخاطب را فراتر از مضامین اشتغال و کارآفرینی، به خلاقیت و ایدههای نو در انتخاب نوع و شیوه تولید جلب کرده است.
درحقیقت سری دوم گامی فراتر برداشته و به کارآفرینان جوانی پرداخته است که در شرایط نامناسب اقتصادی، براساس ایده اولیه خود، با کمترین امکانات مالی، لجستیک یا نیرویانسانی، امکانهایی را خلق و از موانع عبور کردهاند. این مجموعه از دومنظر قابلبررسی است: شق اول، اهمیت و تأثیر تولید و پخش ایندست مستندها برای طیف گسترده مخاطبان قاب تلویزیون و دوم تکنیک و شیوه روایی ساخت این اثر است. در باب اهمیت تولید این قبیل مستندهای تلویزیونی، همین بس که چنین مجموعههایی نمونههایی عینی از افرادی واقعی را بهتصویر میکشند که در شرایط اقتصادی کنونی و تصور عمومی بر عدم امکان عبور از موانع محیطی، رویکردی متفاوت را دنبال میکنند. چنین نمونههایی فراتر از شعارها و عبارات انتزاعی و مفاهیم انگیزشی، الگویی نزدیک، ملموس و قابلتعمیم را پیشروی مخاطب بهنمایش میگذارند؛ مخاطبی از طیفهای متنوع سنی، اجتماعی و فرهنگی که هر روز را با تصور جبر شرایط پیرامون سپری میکند. حال آنکه ممکن است خود ذهنی آکنده از امکان و خلاقیت داشته باشد.
چنین مخاطبی در مواجهه با نمونههایی که بهلحاظ زیستی بسیار مشابه و نزدیک به او هستند شاهد است که ورای باورهای فردی او، هستند کسانی که با خواستن، میتوانند و از موانع عبور میکنند. علیرغم مضمون یکسان کل این مجموعه، چنانچه اغراق و دستکاری در بازنمایی سوژه اتفاق نیفتد، تنوع پرترهها و شخصیتهای جذاب عینی و قصه موانع و راهکارهای منحصربهفرد هریک از سوژهها موجب میشود مخاطب دلزده نشود و احساس تکرار مضمون نداشته باشد. هریک از قصهها میتوانند همذاتپنداری را در طیف کثیری از مخاطبان برانگیزانند و سوژههایی با دغدغههای بهروزتر نوید اقبال گروه گستردهتری از افراد جامعه را نسبتبه این دست آثار میدهند. در رابطه با فرم ساخت و نحوه روایت مجموعه، همانند سری پیشین، توجه ایدهپرداز و کارگردان اثر به همراهی خانوادهها با سوژه متمرکز بوده و فارغ از وجه شغلی، تلاش شده است تا ابعاد متنوعتر و گستردهتری از زندگی وی بهتصویر کشیده شود. بهطور ویژه در قسمتهایی از مجموعه که حاصل کار کارگردان جوان آن است، شاهد قاببندیهایی متنوعتر هستیم. همچنین گاه میبینیم که تصویر با سوژه همراه شده و همین امر ریتم تندتری را به اثر بخشیده است.
هرچند نمیتوان انکار کرد که این مجموعه نیز همانند هر اثر دیگری بهلحاظ شیوه ساخت یا انتخاب سوژه کاستیهایی دارد، اما بهوضوح میتوان شاهد بود که اشتیاق تیم تولید و شیوه ساخت هر قسمت با جذابیت قصه و کاراکتر سوژه ارتباطی معنادار و مستقیم داشته است. درمجموع میتوان امیدوار بود تولید چنین مستندهایی در شرایط زیستی و اجتماعی حال حاضر ایران، علاوهبر ارتقای اعتمادبهنفس در مخاطب، تمایل وی نسبتبه سازندگی در حیطه فعالیت شغلی خود و اتکای او به تفکر و ایدههای خلاقانه و همت شخصی را افزایش دهد.