تاریخ : Mon 08 Nov 2021 - 03:04
کد خبر : 63238
سرویس خبری : اندیشه

تلفیق امور سیاسی و شناختی قابل دفاع نیست

بررسی مدعای مخالفان بحث قدسیت نظام

تلفیق امور سیاسی و شناختی قابل دفاع نیست

از تلفیق امور سیاسی با شناختی چیزی درنمی‌آید و قابل دفاع نیست. شما نمی‌توانید به‌خاطر گرایش سیاسی خاصی حمله کنید و بخواهید بنیان‌های یک نظریه شناختی را بزنید. این نظریه شناختی از این جهت قابل نقد است که چرا قدسی نیستی؟

سیاوش نادری، رئیس انجمن‌علمی بین‌المللی گفتمان‌اسلامی سوئد: بحث آقای نصیری را پیگیری می‌کنیم، ایشان نقدشان را با تعریف واژه مقدس شروع می‌کند. من در بخش‌های قبلی صحبت از یک حرکت کردم. آقای رئیسی سخن از حرکت به سمت قدسی شدن می‌کنند، نمی‌گویند الان هر آنچه هست قدسی است. ایشان خود را پیشگام بحث مبارزه با فساد در همین سیستم می‌داند. مگر می‌شود کسی پیشگام مبارزه با فساد در سیستمی باشد، بگوید همه‌چیز قدسی است! دانسته و یا ندانسته با این تفسیر و تاویلی که آقای نصیری دارد، ایشان بحث حرکت را ندیده است. آقای نصیری پیش‌فرض اشتباهی دارد، یعنی پیش‌فرض او این است که آقای رئیسی همه‌چیز را الان مقدس می‌داند و همه‌چیز قدسی شده است ولی این بسیار متفاوت از این سخن آقای رئیسی است که منظورشان حرکت به سمت قدسی شدن است. حالا بحث پویایی و دینامیک هم این بحث را جور دیگری تفسیر می‌کند. لذا من فکر می‌کنم الان اشکال مفهومی است و ما این اشکال مفهومی را به‌طور جدی و فراوان داریم. لزوم بازخوانی مفاهیم علوم انسانی فقط شامل مفاهیمی نیست که ما از غرب وارد کرده‌ایم، مفاهیمی که خودمان ساخته و پرداخته‌ایم هم باید متناسب با پرسش‌هایی که مطرح می‌شود، بازخوانی شود. لذا بحث قدسی بودن باید با دینامیک و حرکت مطرح شود. اگر با آن نسبت تعریف شود حرفی که آقای نصیری مطرح کرده و اشکالی که وارد می‌کند یا شبهه‌ای که دارد، اصلا وارد نیست چون بحث آنچه ایشان می‌گوید، نیست. این فقط نشان از یک برداشت اشتباه مفهومی دارد.

نکته دیگر این است که می‌گویند «این هم گفته می‌شود که چون ولی‌فقیه نایب امام زمان است پس او و نظام تحت ولایت‌اش مقدس است، این نیز استدلالی نادرست است چه آنکه هیچ‌یک از صفات قدسی امام زمان مانند عصمت و علم لدنی به فقها در عصر غیبت سرایت نمی‌کند.» این هم باز اشکال مفهومی است. الان بحث این نیست که افرادی که بر مسند هستند به این دلیل که علم لدنی دارند و... ، مقدس‌اند بلکه بحث این است که مسیری را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب ترسیم می‌کنند. در آنجا هیچ ایدئولوژی و هیچ بن‌بستی وجود ندارد و شما می‌توانید دائما به شکل پویا بحث کنید. بحث این است که حرکت، حرکتی قدسی است. شما زمانی حرکت قدسی دارید و زمانی می‌گویید من همین الان که هستم، قدسی هستم. اینها دو بحث است.

از تلفیق امور سیاسی با شناختی چیزی درنمی‌آید و قابل دفاع نیست. شما نمی‌توانید به‌خاطر گرایش سیاسی خاصی حمله کنید و بخواهید بنیان‌های یک نظریه شناختی را بزنید. این نظریه شناختی از این جهت قابل نقد است که چرا قدسی نیستی؟ یعنی مثلا می‌توان مطالباتی از حاکمیت داشت و گفت در این مسیری که حرکت می‌کنید باید پویایی و دیالکتیک و سنتز باشد و دائما باید نیاز‌های روز را رصد کنید و به آنها پاسخ بدهید و گام‌به‌گام جلو بروید و در هر مسیری که هستید با افقی که پیش‌روی خود گذاشته‌اید در هیچ وضعیتی راضی نباشید. همیشه باید منتقد وضع موجود باشید و همیشه دشمن را ببینید. ولی اینها در بحث حضرت‌عالی نیست.

آقای نصیری بحثی می‌کند که در نتیجه‌گیری خلاف مقدمه بحث‌اش و اصل موضوع‌اش بوده است. دوم اینکه بحثی را مطرح می‌کند که تقریبا در همان راستایی است که من مطرح کرده‌ام. ایشان راه افراط و تفریط می‌رود. ایشان در نتیجه‌گیری می‌فرمایند بر همین قیاس می‌توان نظامی را که براساس علم و خرد جمعی و آزادی و مردم‌سالاری اداره می‌شود، مقدس دانست. برادر عزیز شما اول کار که شروع کردید، با واژه مقدس بودن نظام مخالف بودید. لذا باید واژه مقدس را تعریف کنید. آنجا گفتید نمی‌شود و اینجا چند مفهوم آورده‌اید و مفهوم مقدس را عملیاتی دانسته‌اید. شاید این مقدس که در ابتدا و در نتیجه آورده‌اید، متفاوت باشد ولی اصل مشکل همین است، یعنی شما همان‌طور که الان مفهوم مقدس را بیان می‌کنید ممکن است کسی بیاید و شما را نقد کند و بگوید این چیزهایی که می‌گویید باز هم مقدس نمی‌شود. در همان مقدمه‌ای که نقد کرده‌اید همین اشکال وجود دارد و شاید کسی بیاید و بگوید که به همین دلایلی که خود شما اینجا آورده‌اید یک نظامی می‌تواند مقدس هم باشد و نمی‌توانید بگویید که چطور بحث ماورایی و قدسی بودن را می‌خواهید وارد کنید، چطور می‌توانید عرش را به فرش بیاورید. اینجا سه چهار شاخص داده‌اید و می‌گویید اگر این‌طور باشد پس نظام مقدس است. اینها افراط و تفریط است. نصیری ادامه می‌دهد که همه و جناب رئیسی به‌خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی فاصله‌ای بس عظیم و اسفناک با چنین وضعیتی دارد و هرگونه تلاش تبلیغاتی و القای مقدس دانستن آن مورد انکار و بلکه استهزای افکار عمومی قرار خواهد گرفت. در اینجا هم ایشان چیزی را فرض قرار داده است. یعنی در جایی قدسی بودن را نقد کرد و در ادامه آن را تایید کرد و خود برای آن شاخص گذاشت یعنی برای چیزی که نقد می‌کرد، شاخص گذاشت و در ادامه براساس شاخص‌هایی که گذاشته است می‌گوید وضعیت موجود مورد استهزای دیگران قرار می‌گیرد. ایشان توجه ندارد که حالا که چنین حرف‌هایی زده‌اید یک نظام مطلوبی بگویید که با همین چند بحث که از خردجمعی و مردم‌سالاری مطرح می‌شود، مقدس بشود. آیا آمریکا مقدس است، آیا انگلیس مقدس است، آیا کشور‌های اسکاندیناوی مقدس هستند؟ اگر آقای نصیری بخواهد جواب بدهد، می‌گوید فلان فرد که در همان کشور زندگی می‌کند اگر بی‌خانمان بشود، مثل ایران و افغانستان نیست. اولا در این کشور‌ها این‌طور نیست. در همین آمریکا بروید و بی‌خانمان‌ها را ببینید. ولی فرض قرار بدهید که اصلا همین‌طور است و اینها بی‌خانمان نمی‌شوند! ولی شما می‌خواهید وضع مقدس بودن را با این وضعیت تعریف کنید، می‌دانید آمریکایی که فرض قرار می‌دهیم بی‌خانمان ندارد -که دارد- همین آمریکا این پول‌ها را از کجا آورده است؟ امکانات را از کجا آورده است؟ فرانسه هم همین‌طور است. ثروت این کشور‌ها از غارت دارایی دیگر کشور‌ها بوده است. امروز نظام سلطه به شیوه‌های دیگری این غارت را ادامه می‌دهد.

وقتی نتیجه‌گیری می‌کنید چیزی می‌گویید که واقعیت خارجی ندارد. یعنی برای همین بحث‌ها هیچ نمونه واقعی وجود ندارد. از همه مهم‌تر باید تاریخ فکر را درنظر بگیرید. انقلاب اسلامی طلیعه‌ای بود در جهان گرفتار ظلمت. جنبشی در مقابل نظام سلطه با این همه پیچیدگی‌هایش بود و معرف آرمان‌های جهانشمول. بحث‌هایی در سطح نظر مطرح می‌شود که باید در عمل پیگیری شود و اگر در عمل پیگیری شود فقط بحث جامعه ما نیست و مشکل بشریت است. باید کلیت را دید و آنجا که بارقه‌ای از امید و طلیعه‌ای وجود دارد باید آن را تقویت و به آن کمک کرد و سعی کرد تا جلو برود.