تاریخ : Sun 07 Nov 2021 - 00:20
کد خبر : 63160
سرویس خبری : نقد روز

تراژدی قتل عام هفت هزار نخل

کم آبی بهانه است، سود هنگفت نشانه است

تراژدی قتل عام هفت هزار نخل

صادرات نخل معمولا به‌صورت خاص و محدود همچنین با ارقام خاص وجود دارد، البته صادرات ذخایر استراتژیک ژنتیکی کشور ممنوع است. کندن و جابه‌جایی نخل برای افراد دیگر یا فضای سبز هم در کشور اتفاق می‌افتد.

نیکان راست‌قلم، روزنامه‌نگار: همه‌چیز از ویدئوی 47 ثانیه‌ای چند روز پیش شروع شد. درست در 9 آبان 1400 یک بیل مکانیکی داشت نخل کهنی را از دل خاک بیرون می‌آورد و مردی با لهجه‌ گرم جنوبی‌اش از فاز چهارم صادر کردن نخل‌های روستای رودفاریاب در استان بوشهر به کشورهای عربی می‌گفت. او علت را کم‌آبی و در برخی نقاط بی‌آبی اعلام کرد و پیش‌بینی کرده بود با بی‌آبی پیش‌رو تا سال آینده، کل اهالی روستا مجبور می‌شوند نخل‌های خود را بفروشند. نخل‌هایی که معیشت روستاییان را تامین می‌کنند. بارها ویدئو را دیدم و با خودم فکر کردم کسی که همه‌ زار و زندگی‌اش نخل‌هایش است و روزی‌اش در باروری آنهاست، وقتی هر روز صبح جلوی چشم‌هایش ببیند که این نخل‌ها دارند از تشنگی توی برق آفتاب می‌سوزند یا شوری آب، تشنه‌ترشان می‌کند و یا یک روز صبح بیدار شود و ببیند با بیل مکانیکی افتاده‌اند به جان نخل‌هایش و دارند آنها را از جا درمی‌آورند، چه حالی می‌شود؟ آیا بر سر زار و زندگی‌اش معامله‌ پرسودی کرده است؟ آیا مجبور شده نخل‌هایش را مفت و بی‌مقدار برای معامله‌گران حراج کند و یا مثل من مبهوت چنین صادرات‌های پر از سوال و شک و شبهه می‌شود؟

شروع ماجرا؛ نخل ایرانی زینت‌بخش خانه‌های شیوخ عرب

مدت‌هاست که اخبار این جنس صادرات از گوشه و کنار به گوش می‌رسد. به‌طور مثال خردادماه امسال خبر صادرات یک هزار تن اصله نخل از گناوه به کویت اعلام شد. این محموله اصله نخل که طبیعی بود و عمده‌ آنها حالت تزئینی داشتند، به‌وسیله‌ یک فروند دوبه و توسط بخش خصوصی از اسکله این بندر بارگیری و به مقصد کشور کویت ارسال شد.

این ویدئو را در ذهنم گذاشتم کنار اظهارات مقداد تکلوزاده، دبیر انجمن ملی خرمای ایران که روند صعودی ریشه کن کردن نخل‌ها و خروج آنها از کشور را مصیبت می‌خواند‌. او گفته بود: «سال‌هاست که درختان نخل کشور برای زینت شهرها و خانه‌های شیخ‌نشینان کشورهای منطقه ریشه کن و خارج می‌شوند. حدود ۱۰ تا ۱۲ سال است که شاهد فروش نخل‌های کشور به ثروتمندان و شهرداران کشورهای شمالی مانند آذربایجان و ارمنستان و با حجم بیشتر به کشورهای عرب مناطق جنوبی هستیم.»

اما از حدود ۲ سال پیش، فروش نخل‌ها شتاب گرفته و شکل آن تغییر کرده است، قبلا نخلستان‌داران نخل‌های کم‌ثمر و ضعیف را ریشه‌کن کرده و می‌فروختند، اما اکنون نخل‌های پرثمر و جوان نیز قربانی می‌شوند. در مناطقی که آب شور شده، نخل‌داران یا باید بنشینند و شاهد مرگ درختان نخل خود باشند یا تصمیم به ریشه‌کن کردن و فروش آنها به ثروتمندان و شهرداران کشورهای منطقه بگیرند. ادامه‌ این روند به‌زودی جایگاه کشور را به‌عنوان دومین تولیدکننده‌ خرمای جهان در خطر می‌اندازد.

مرگ 7 هزار نخل فقط در یک سال

می‌دانستم مرداد همین امسال بود که گفته شد به‌دنبال خشکسالی و تنش‌های آبی شدید چند سال گذشته در خوزستان، هزاران نخل خرما از بین رفته‌اند و تنش آبی امسال هم عامل تشدید این وضعیت شده است. نخل‌هایی که امسال از چرخه‌ تولید در شادگان حذف شده‌اند حدود 7 هزارنفر می‌شوند که بخش اعظم این نخل‌ها قدیمی و فرسوده بوده‌اند و فاقد تولید اقتصادی، به همین دلیل نخلداران نیز تمایلی به حفظ آن نداشته‌اند. همچنین 12 هزار هکتار از نخیلات آبادان و ۱۴ هزار هکتار از نخیلات شادگان که در پایین‌دست رودخانه‌های کارون و مارون‌ هستند با کمبود آب مواجهند و اگر روند کنونی ادامه یابد نخیلات در معرض نابودی کامل قرار می‌گیرند. علاوه‌بر خشکسالی و کم‌آبی مساله‌ شور شدن آب بالادست در حوضه‌ کارون و گتوند هم هست که منجر می‌شود تا آب با ای‌سی بالاتری برای آبیاری نخیلات به شادگان برسد و این باعث تشنه‌تر شدن و خشکی نخل‌ها می‌شود.

صادرات نخل داریم، اما فقط بعضی نخل‌ها

قبل‌تر‌ها در خبرها خوانده بودم که یک نخلدار شادگانی گفته بود منطقه‌ شادگان پایین‌دست حوضه‌ آب‌رسانی مارون قرار گرفته و در چند مقطع زمانی، شوری رودخانه کارون از طریق چند نهر به شادگان و نخیلاتش رسیده است و از تمام مسئولان حوزه مدیریت منابع آب درخواست داشت که بیش از این مرگ نخیلات را به نخلداران تحمیل نکنند. نماینده مردم شادگان هم این اواخر در مجلس شورای اسلامی یادآور شده بود که: «نخیلات شادگان در زمینه آبیاری شدیدا مشکل دارند و در آبیاری آنها و یا حتی در آب‌رسانی شرب هیچ کار و اتفاق جدیدی صورت نگرفته و روند سابق در این زمینه برقرار است و یک‌سری اقدامات به شکل سابق خیلی کُند، دیر و با مشکل انجام می‌شود.»

ماجرا را پیگیر شدم و به اظهارات خسرو عمرانی، معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی استان بوشهر در گفت‌وگو با فارس رسیدم. او گفته بود: «صادرات نخل معمولا به‌صورت خاص و محدود همچنین با ارقام خاص وجود دارد، البته صادرات ذخایر استراتژیک ژنتیکی کشور ممنوع است. کندن و جابه‌جایی نخل برای افراد دیگر یا فضای سبز هم در کشور اتفاق می‌افتد.» وی درخصوص نحوه صادرات نخل توضیح داده بود: «متقاضی، درخواست صادرات نخل را می‌دهد، باغ‌هایی خاص و ارقامی مشخص انتخاب می‌شوند، همچنین باید نوع نخل‌های صادراتی از جنس ممنوعه نباشد. تاکنون مجوز ۶۰۰ نخل در باغ‌های دالکی برای صادرات به کشور قطر صادر شده و اطلاعی از نخل‌های رودفاریاب نداریم. شاید این افراد درحال جابه‌جایی نخل‌ها در سطح کشور هستند، اما فقط مجوز برای باغ نخل در دالکی دشتستان گرفته شده است و این موضوع مورد پیگرد این سازمان قرار خواهد گرفت.»

ایشان با بیان اینکه قطع درختان نخل در فاریاب دشتستان با هماهنگی جهاد کشاورزی نبوده، اظهار داشت: «اینکه گفته می‌شود مجوز قطع درختان به جهت بی‌آبی نخل‌ها صادر می‌شود، صحیح نیست و صادرات هر نوع نخلی قانونی نبوده و فقط برخی از نخل‌ها قابل صادرات هستند. کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی بوشهر هم از این نخلستان در رودفاریاب بازدید کردند و باغدار این نخلستان ۱۸ نفر نخل را به علت کم‌آبی به فضای سبز داده است. برای مقابله با بحران بی‌آبی، طرح تحول نخلستان درحال اجراست که در این طرح به‌جای آبیاری غرقابی یا سنتی از سامانه نوین آبیاری یا آبیاری تحت فشار استفاده می‌شود.»

صادرات نخل، شاید بعید و شاید قریب

برایم روشن بود که اظهارات عمرانی، خوشبینانه و امیدوارانه است و نشان از قانونی بودن ذات چنین صادرات‌هایی داشت، اما این میزان خوشبینی با همه‌ حس و حال آن ویدئو مغایرت داشت. دست‌کم یک چیز را محرز می‌کرد آن هم اینکه مجوزی برای صادرات نخل‌های روستای رودفاریاب داده نشده است و این نشان از غیرقانونی بودن این اقدام داشت. در همین راستا با مهدی قمشی، عضو هیات‌علمی دانشکده‌ مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز تماس گرفتم. مهلتی خواست تا کم و کیف ماجرا را از مردم بومی شادگان جویا شود، بعد از ربع ساعتی دوباره تماس گرفتم و او در جملات کوتاهی درباره این ماجرا به «فرهیختگان» گفت: «این اتفاق در استان بوشهر افتاده است و بعید هم می‌دانم بحرانی در زمینه کم‌آبی علت این اتفاق بوده باشد. از افراد محلی در شادگان هم کسی با اتفاق مشابهی برخورد نکرده است و مورد نگران‌کننده‌ای که به‌دلیل خشکسالی با فروش نخل‌های منطقه به کشورهای عربی بخواهد تجارتی صورت بگیرد و معیشت مردم را به خطر بیندازد، نبوده است. البته بارها اتفاق افتاده است که برای طراحی فضای سبز در اهواز نخل‌های زیادی را در بوشهر با ریشه در آورده‌اند و با مکانیسمی به اهواز ارسال کرده‌اند و در بلوارهای شهر به‌صورت بزرگ‌شده کاشته‌اند. اما صادر کردن نخل از استان خوزستان به کشورهای عربی بعید است اتفاق افتاده باشد.»

درصورت وجود کم‌آبی و احتمال از بین رفتن نخل، صادرات آن توجیه دارد

بعد از قمشی در ارتباط با کلیپ منتشرشده در فضای مجازی و همچنین احتمال و امکان صادرات نخل به شهرهای داخلی و حتی کشورهای همسایه با محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیط‌زیست تماس گرفتم تا نظرش را درباره‌ صادرات نخل و چرایی و آسیب‌های زیست‌محیطی آن جویا شوم. اطلاعات ایشان هم از ماجرا در حد همان ویدئوی کوتاه در شبکه‌های اجتماعی بود و از ریز جزئیات آن باخبر نبود، اما معتقد بود ارزش درخت نخلی که 20 سال قدمت دارد و آن را از خاک بیرون می‌آورند و می‌فروشند خیلی‌خیلی بیشتر از صادرات مثلا هندوانه و یونجه‌ای است که ما به آن انتقاد داریم و معتقدیم این قبیل صادرات به‌نوعی صادرات آب مجازی است و کشور ما که با بحران کم‌آبی مواجه است، نباید درگیر چنین صادراتی بشود و نباید فکر کنیم با این کار پول تولید کرده‌ایم. مساله این است که این درخت در این آب و خاک رشد کرده و مواد غذایی مصرف کرده است حالا که به مرحله‌ تاب‌آوری و باروری رسیده و محصول می‌دهد، دارد از این سرزمین جدا می‌شود و به سرزمین دیگری می‌رود. حالا اگر واقعا ارزش واقعی این درخت محاسبه و اطلاع داده شود تا ببینیم می‌تواند این خسارت را جبران کند، می‌تواند قابل دفاع و معنی‌دار باشد. یعنی با توجه به این چشم‌انداز که کمبود آب وجود دارد و ممکن است این درخت در این سرزمین خشک شود همان‌طور که ما تا همین امروز هم چیزی حدود یک میلیون نفر نخل را در خوزستان و در شادگان و در منطقه‌ میناب از دست داده‌ایم و اگر قرار است این نخل‌ها هم به چنین سرنوشتی دچار شوند، اگر بشود در همین مرحله این نخل‌ها را انتقال داد و از این طریق درآمدی کسب کرد اتفاقا طرح بدی نیست و منطقی است، اما اگر ماجرا این باشد که ما در این سرزمین درختکاری کنیم و بعد در سرزمین دیگر آنها را بفروشیم این همان صادرات آب کشور است و توجیه‌پذیر نیست.»

صادرات نخل نباید به یک بیزینس اقتصادی تبدیل شود

برایش توضیح دادم که به‌نظرم پیوند این مساله با موضوع کم‌آبی پیوندی جدی است. با توجه به اینکه عده‌ زیادی نخلدار هستند که از طریق همین نخل‌ها امرارمعاش می‌کنند و حالا با توجه به صادرات این نخل‌ها و مساله‌ دلال‌بازی و سوداگری بعید است که نخلداران سود خاصی از این صادرات عایدشان شود. این موضوع چگونه قابل مدیریت است؟ درویش در پاسخ به این سوال گفت: «این ماجرا نظر وزارت جهاد کشاورزی و نظارت کارشناس رسمی دادگستری را می‌خواهد که معلوم شود آیا کشاورز یا نخل‌کار یا باغدار بعد از صادرات نخل‌ها دوباره می‌خواهد نخل بکارد و بارور کند یا به‌طور کلی می‌خواهد معیشتش را تغییر دهد. اگر او می‌خواهد دوباره به جایش نخل بکارد پس این ادعا که این نخل‌ها از شدت کم‌آبی داشتند خشک می‌شدند و ما مجبور شدیم آنها را صادر کنیم، ادعای قابل قبولی نیست. در این صورت باید دستگاه‌های نظارتی وارد عمل شوند، رسیدگی کنند و جلوی این موضوع را بگیرند، اما اگر آن خطه‌ مدنظر واقعا دیگر توان پرورش نخل‌ها را ندارد و آنها هم قصدشان یک بیزنس آسیب‌زا نیست، اقدام قابل توجیه و قابل قبولی است. این موارد را باید از نماینده وزارت جهاد کشاورزی در استان بوشهر پرسید و دید آیا این صادرات روند و ترتیب قانونی خودش را طی کرده است یا خیر.»

احتمال صادرات نخل به‌دلیل کم‌آبی ضعیف است، اصل مساله همان سود هنگفت است

در ادامه نگرانی خودم را از بابت اینکه این موضوع هم به تلخی و تاسف‌انگیزی ماجرای صادرات خاک است، ابراز کردم و درویش در جوابم گفت: «من هم بعید می‌دانم که این موضوع صرفا به‌دلیل کم‌آبی اتفاق افتاده باشد. چون ما به وفور این اتفاق را شاهد بوده‌ایم که شیخ‌نشینان ثروتمند در کشورهای عربی در ازای دریافت این نخل‌ها پول خوبی می‌دهند. یا در گذشته تعدادی از این نخل‌ها به هتل داریوش کیش انتقال داده و در آنجا کاشته شد. حتی تعدادی از این نخل‌ها را به اتوبان تهران-کاشان بردند و درحال حاضر در آن منطقه جایی درست کرده‌اند که پر از نخل است. متاسفانه معمولا این اتفاق می‌افتد و بابت صادرات این نخل‌ها پول خوبی به جیب زده می‌شود و بعد هم دوباره به جایشان نخل کاشته می‌شود. حالا باز این اتفاق اگر در داخل کشور بیفتد توجیه‌پذیر است، اما صادرات آن به خارج از کشور دقیقا مثل صادرات آب یا خاک قابل جبران نیست. چنین تصمیماتی آن هم برای کشوری که با کمبود آب روبه‌رو است، دردناک است و قابل توجیه نیست.» صحبتم را با درویش تمام می‌کنم و به اتفاقات مشابه فکر می‌کنم. به اینکه هر کدام از این نخل‌های بالابلند درست مثل دانشجوی نخبه‌ای می‌ماند که سال‌ها روی او سرمایه‌گذاری می‌شود و وقت باروری که می‌رسد به‌جای آنکه علمش را به کشورهای دیگر بفروشیم و به نفع خودمان او را ارتقا دهیم، خودش را دودستی تقدیم می‌کنیم. معمولا دلیلش هم این است که یا ما شرایط ایده‌آل نگهداری از او را نداریم و یا او دیگر اینجا جایی برای رشد و بالندگی ندارد. جایی در میان اظهارات عمرانی و حرف‌های درویش مانده‌ام. اما چیزی که برایم به‌وضوح روشن است این است که دانشجو یا نخل یا آب یا خاک فرقی نمی‌کند، هرکدامش سرمایه‌ این سرزمین است که نباید با هیچ بهایی از دست برود. بلکه باید در هر تکه‌ این خاک تکثیر شود و ریشه کند و بماند.