تاریخ : Sun 31 Oct 2021 - 04:30
کد خبر : 62738
سرویس خبری : نقد روز

راز راز سربه‌مهر

محسن متاجی:

راز راز سربه‌مهر

راز سربه‌مهر عنوان مجموعه کتاب‏هایی است که به روایت محمدجواد ظریف، علی‌اکبر صالحی، سیدعباس عراقچی و مجید تخت‌روانچی در توصیف تحولات پرونده هسته‌ای ایران منتشر شده است. این کتاب فعالیت شبکه رسانه‌ای منتقد برجام در داخل کشور را عقبه عملیات روانی خارجی که با کنشگری رسانه‌ای نظام سلطه ازجمله آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی و همچنین گروهک منحله منافقین همراه بوده توصیف می‌کند.

محسن متاجی، روزنامه‌نگار: راز سربه‌مهر عنوان مجموعه کتاب‏هایی است که به روایت محمدجواد ظریف، علی‌اکبر صالحی، سیدعباس عراقچی و مجید تخت‌روانچی در توصیف تحولات پرونده هسته‌ای ایران منتشر شده است. تجربه‌نگاری از حکمرانی و چگونگی تصمیم‌گیری در دوران مدیریت نسبت‌به موضوع محوله می‌تواند بر شناخت کارگزاران بعدی از اتفاقات و وقایع پیشین بیفزاید و به همان نسبت از طی مسیر اشتباه در آینده ممانعت به‌عمل آورد. لیکن این امر زمانی به‌نحو اتم موضوعیت خواهد داشت که نگارنده و راوی توصیفی منصفانه و نه جانبدارانه از وقایع ارائه دهند. مطالعه این کتاب، به دلایل متنی و فرامتنی مخاطب را به چنین جمع‌بندی نمی‌رساند و هوشیاری مضاعف مخاطب در تمایزبخشی میان القائات، حقایق، مقتضیات، برداشت و تحلیل‌های فردی و مواضع ملی را ضروری می‌سازد.

1 مطالعه نمونه‌های مشابه از کتاب‌های اینچنینی که معمولا ازسوی مقام‌های آمریکایی منتشر شده است نشان می‌دهد عبارات کتاب در جایی تقطیع شده و مخاطب به‌خوبی می‌فهمد که شخص حقیقی یا حقوقی ثالثی، آن را حذف کرده است. راوی هرچند در عباراتی متعدد، موضوع را به انتشار اسناد طبقه‌بندی‌شده وزارت امور خارجه یا گذر زمان منوط کرده یا به دلایل محرمانه از بیان برخی موارد صرف‌نظر می‌کند، لیکن مشاهده برخی عبارات که به‌نحوی مصالح امنیت ملی را مخدوش می‌سازد، ذهن مخاطب را به این جمع‌بندی می‌رساند که این کتاب آن‌گونه که بایسته بود، از فیلتر نهادهای ذی‌ربط درجهت اخذ مجوز انتشار عبور نکرده است.

2 مطالعه سطور این کتاب روایتی عادلانه و ذوابعاد از وقایع پرونده هسته‌ای از سال‌های گذشته تاکنون را به‌دست نمی‌دهد. راویان رویکرد خود در مدیریت پرونده را صحیح و رویکرد دیگر افراد حاضر در مذاکرات درطول تاریخ این پرونده را مملو از ناراستی، فهم ناصحیح، ساده‌انگاری و توهم‌گرایی توصیف می‌کند. این کتاب رویکرد دیگر افراد مسئول در پرونده هسته‌ای در دوران پیش از مسئولیت راویان را به‌نحوی روایت‌گری می‌کند که مخاطب چنین برداشت کند که تحولات پرونده هسته‌ای که تا پیش از دوران مسئولیت وی رخ داده و وی آن را به‌شدت تقبیح می‌کند نه حاصل تاملات فردی، بلکه منبعث از الگوی فکری حاکم بر ایشان می‌داند. بدین توضیح که راویان از دریچه تعارضات گفتمانی میان دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا در رابطه با نحوه تعامل با غرب و پیشبرد پرونده هسته‏ای به ارزیابی وقایع پرونده هسته‌ای ایران مبادرت ورزیده‌اند. ایشان از این نوع روایت در پی آنند که فضای عمل و اقدام برای هر رویکرد غیر از رویکرد خود را تنگ کرده و افراد مسئول بعد از خود را در دوگانه‌های مخرب محصور کنند.

3 بخش قابل‌توجهی از این کتاب، به اقدامات جریان موسوم به دلواپس و شبکه‌های رسانه‌ای وابسته به ایشان اشاره و این‌گونه القا می‌کند که عملیات رسانه‌ای علیه مذاکرات و مذاکره‌کنندگان نظام‌مند و به پشتوانه بخشی از حاکمیت صورت پذیرفته است. نکته مهم در این‌خصوص آنکه؛ راوی نتوانسته با عنایت به جایگاه مذاکره‌کننده ارشد ایران در مهم‌ترین پرونده این کشور در حوزه امنیت ملی روایت‌گری کند و همواره در روایات خود اسیر کلیشه‌های برساخته توسط برخی عناصر و جریان‌ها در حوزه سیاست داخلی است. وی روایات خود از پرونده هسته‌ای را به سطح اختلاف‌نظرها و عقده‌گشایی‌های سیاسی با جریان موسوم به دلواپسان تقلیل داده و مدام در بخش‌های متعدد این کتاب، آن را بازتولید می‌کند. به‌عنوان نمونه راوی ابراز می‌دارد: «در ایران جریان دلواپس‌گرا مذاکرات را سخت مورد هدف قرار داده و از هیچ طرح و ابهام و اتهامی دریغ نمی‌کرد... به این شائبه دامن زد که مذاکره‌کنندگان و نه مذاکرات موضوع قطعنامه 22 بهمن 1393 بوده است.» یا می‌گوید: «اخبار داخلی ایران اعضای 1+5 را به طمع انداخته بود که هیات مذاکره‌کننده تحت فشار انتظارات و اعتراضات دو جریان دلشیفتگان و دلواپسان آماده است هرچه سریع‌تر به نتیجه برسد.»

4 این کتاب فعالیت شبکه رسانه‌ای منتقد برجام در داخل کشور را عقبه عملیات روانی خارجی که با کنشگری رسانه‌ای نظام سلطه ازجمله آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی و همچنین گروهک منحله منافقین همراه بوده توصیف می‌کند. وی با درج عبارات موید این مفهوم در پی القای آن است که دشمنان و شبکه رسانه‌ای دلواپسان با یکدیگر همراه شده تا از موفقیت کشور در دستیابی به نتایج بهتر در مذاکرات هسته‌ای ممانعت به‌عمل آورند. راوی این هم‌راستایی را اتفاقی ندانسته و حاصل سرمایه‌گذاری یک اتاق فکر در داخل می‌داند که با تأنی لیکن مصمم برنامه‌های خود را به‌پیش می‌برد. راوی اظهار می‌دارد: «یکی از این سرمایه‌گذاری‌ها، ساخت شبکه‌ای در داخل کشور بوده که در اشکال و ابعاد مختلف کاملا ناخواسته و چه‌بسا هدایت‌شده به تولید و ترویج برخی جزئیات کاملا غیرمرتبط پرداخته بود، به‌طوری‌که وقتی ابعاد پرونده‌ها و پرسش‌ها آشکار شد، مشخص شد چگونه برخی ناآگاهانه در مسیر خواست و طراحی این اتاق فکر مورد سوءاستفاده واقع شده بودند.» در همین خصوص باید خاطرنشان ساخت که به‌طور کلی نمی‌توان از احتمال نفوذ در بخشی از شبکه رسانه‌ای در داخل به‌زعم کتاب دلواپسان یا دلشیفتگان چشم‌پوشی کرد، همان‌گونه که نمی‌توان از احتمال نفوذ در اتاق فکر هسته‌ای دولت یازدهم و دوازدهم و ایضای هیات مذاکره‌کننده و مشاوران وابسته چشم‌پوشی کرد، اما آنچه این کتاب باید آن را درقبال انتقادات شبکه رسانه‌ای داخلی نسبت‌به برجام و سیاست مذاکراتی حاکم مدنظر قرار می‌داد آن بود که اولا اهداف دشمنان و شبکه رسانه‌ای منتقد برجام در داخل که کتاب از آن به دلواپسان یاد می‌کند با یکدیگر بسیار متفاوت بوده، اینکه هدف دشمنان در اعمال فشار بیشتر بر ایران با هدف شبکه رسانه‌ای منتقد برجام در داخل مبنی‌بر تمهید شرایطی درجهت امتیازگیری بیشتر از غرب را یکسان بدانیم، قطعا نوعی بی‌انصافی است. ثانیا مشابهت‌های لفظی احتمالی میان فعالیت‌های رسانه‌ای این دو و حتی از حیث مفاهیم مستنبطه از آن، قطعا نشان‌دهنده اشتراکات معرفتی نیست. به‌علاوه راوی باید بداند که در تمامی کشورها، پرونده‌های مهم موضوع مباحث عدیده‌ای در فضای سیاست داخلی میان احزاب و رسانه‌ها قرار می‌گیرد. بخش عمده‌ای از موافقت‌ها و مخالفت‌ها به اختلاف نظرهای سیاسی در چگونگی و کیفیت تمشیت امور جامعه برمی‌گردد.

5 این کتاب در عبارات متعدد به نقش روسیه و چین در تحولات پرونده هسته‌ای اشاره می‌کند. این اشارات در بسیاری موارد با انتقادات صریح و برخی کنایات همراه بوده است. راوی آن‌گونه که بازیگری روسیه و چین در پرونده هسته‌ای را بعضا مخرب توصیف کرده و ونزوئلا و عراق را به‌عنوان کشورهای غیراعتماد معرفی می‌کند، کشورهای اروپایی و آمریکا را از گزند عبارات نیش‌دار خود مصون داشته ‏است. میزان و تعداد روایت‌های به‌عمل‌آمده از نقش روسیه و چین که به‌طور واضحی با میزان و کیفیت روایت‌های انتقادی از آمریکا و اروپا متفاوت است، این نکته را به ذهن متبادر می‌سازد که راوی از اتخاذ این الگو درپی دستیابی به اهداف مشخصی است. این امر با مروری مجدد بر اظهارات محمدجواد ظریف در فایل صوتی منتشرشده، لایه‌های دقیق‌تری را برای مخاطب مکشوف می‌سازد. او با این الگو از عبارت‌پردازی نه درپی بسط واقع‌گرایی در سیاست خارجی ایران، بلکه در پی حساسیت‌زدایی از رابطه با غرب و تقلیل تعارض گفتمانی با غرب به تعارض منافع است. علاوه‌بر این، نباید از هدف قرارداده شدن سیاست نگاه به شرق نیز چشم‌پوشی کرد.

6 راوی به‌نحوی از میزان اختیارات خود در روند مذاکرات سخن می‌گوید گویا هیچ اختیاری نداشته و به‌طور متعدد ابراز می‌دارد که فلان رویکرد یا سیاست در روند مذاکرات هسته‌ای، ابلاغ مقامات مافوق بوده است. یا مکرر اظهار داشته محدودیت صرف مذاکره در رابطه با پرونده هسته‏ای، هیات مذاکره‌کننده را از مذاکره با غرب در دیگر حوزه‌ها و متعاقب آن رفع همه تحریم‌ها برحذر داشته و آن را مایه شرمساری و خجلت خود دربرابر ملت توصیف می‌کند. اما راوی به این نکته اشاره نمی‌کند که بعدها گزاره تقریبا هیچ منافع ایران از رفع تحریم‌ها، خروج یکجانبه آمریکا از برجام و ناکارآمدی کامل کانال اینستکس اروپا در تامین منافع حداقلی اقتصادی ایران نشان داد که سیاست صرف مذاکره در موضوع هسته‌ای، به‌درستی اتخاذ شده بود و اگر این اجازه داده می‌شد که در حوزه‌های دیگر نیز با غرب مذاکره شود، دقیقا مصداق ساده‌انگاری و توهم‌گرایی بود. حال کدام سیاست مایه خجلت و شرمساری است؟ چه بسیار حدیث معصوم علیه‌السلام مایه عبرت است برای ما؛ من جرب المجرب حلت به الندامه.

7 راوی در این کتاب به موضوع مقصرسازی اشاره می‌کند و در عبارت‌های متعدد اظهار می‌دارد اگر مذاکرات شکست می‌خورد، قرار بود ایران بازی مقصرسازی غرب را به‌پیش ‌برد. به‌نظر می‌رسد راوی خود نیز در کلیشه‏ها و انگاره‌های غربی گرفتار مانده و در نهان فکری خود، رفتار و کردار ایران را به‌عنوان بخشی از مشکل به‌شمار می‌آورده و با ارائه پیشنهاد بازی مقصرسازی درپی کمرنگ کردن آن است. این نهان فکر روای، خود را در جلد پنجم به‌خوبی نشان داد. وی در بخشی از این جلد با طرح مطالبی از تاریخ تحولات فیمابین ایران و غرب، چنین القا می‌کند که ایران نیز مسئول بغرنج شدن و خصمانه‌تر شدن روابط با آمریکا بوده است. راوی این اتفاق را ناشی‌از پدیده‌ای دانسته که آن را پیش‌بینی خودکامبخش توصیف می‌کند.