تاریخ : Sat 30 Oct 2021 - 02:18
کد خبر : 62660
سرویس خبری : نقد روز

پروژه بازسازی تدریجی اعتماد عمومی

ناصر ایمانی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد

پروژه بازسازی تدریجی اعتماد عمومی

نفس حضور میدانی مسئولان بین مردم، چه در پمپ‌بنزین باشد چه در روستاها باشد، خیلی مبارک و میمون است و باید از این اقدامات تقدیر کرد. تردیدی در قابل تقدیر بودن آن نیست، ولی باید نتایج آن را هم درنظر گرفت. این اقدامات آثار مثبتی دارد که ازجمله آن، بازسازی تدریجی اعتماد عمومی است.

سیدشایان ابهری، روزنامه‌نگار: صبح جمعه، رئیس‌جمهور برای دومین‌بار به خوزستان سفر کرد. رئیسی در تاریخ 5 شهریور، یعنی کمتر از دو ماه قبل نیز در نخستین سفر استانی خود در قامت رئیس‌جمهور به این استان سفر کرده بود. این‌بار اما خوزستان، هم استاندار ویژه دارد و هم روزنه‌‌هایی از امید در دل مردم این منطقه باز شده است و دولت با وجود کار سختی که در حل چالش‌های متعدد این استان دارد، توانسته قصد خود برای بازسازی اعتماد عمومی را به‌خوبی به نمایش بگذارد؛ با هدف بررسی رویکرد دولت سیزدهم در این باره، گفت‌وگویی با ناصر ایمانی، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی داشته‌ایم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

امروز رئیسی بعد از گذشت حدود دوماه از نخستین سفر استانی‌اش در جایگاه ریاست‌جمهوری، برای دومین‌بار به استان خوزستان سفر کرد. این سفرها و برخی دیگر از اقدامات اینچنینی رئیس‌جمهور و مسئولان دولت سیزدهم با هدف بودن در میان مردم، چقدر می‌‌تواند در بازسازی اعتماد عمومی به نهاد دولت و احیای امید در میان اقشار جامعه موثر باشد؟

این موضوع چند وجه دارد. نفس حضور میدانی مسئولان بین مردم، چه در پمپ‌بنزین باشد چه در روستاها باشد، خیلی مبارک و میمون است و باید از این اقدامات تقدیر کرد. تردیدی در قابل تقدیر بودن آن نیست، ولی باید نتایج آن را هم درنظر گرفت. این اقدامات آثار مثبتی دارد که ازجمله آن، بازسازی تدریجی اعتماد عمومی است و همزمان می‌تواند یک‌سری آثار منفی نیز داشته باشد و آن هم اینکه اینها مداوم نباشد و مقطعی باشد و مردم احساس کنند به ریشه درد آنها توجه نمی‌شود. درحال‌حاضر به این خاطر که افکار عمومی به‌شدت آسیب دیده است، این امکان وجود دارد که برخی از این مدل حرکات نزد افکار عمومی قدری نمایشی جلوه کند، ولی این نباید برای مسئولان اهمیت داشته باشد، به این معنا که باید این رفتار را ادامه داد. منتها باید دقت کرد که این رفتار با توجه به هزینه‌ها و تبعاتش انجام شود. یکی از تبعاتش این است که توقعات مردم از مسئولان افزایش پیدا می‌کند که البته به‌جا و درست هم هست و باید پاسخ این توقعات را داد. آیا مسئولان می‌توانند پاسخ این توقعات را به‌طور کامل بدهند؟ به‌عنوان مثال وقتی مسئولان و بالاخص شخص رئیس‌جمهور به یک روستا تشریف می‌برند که البته خیلی باعث دلگرمی و نشاط مردم خواهد شد و در آن روستا وعده‌هایی به مردم داده می‌شود و آن وعده‌ها، ظرف مدت معقولی محقق نشود، این سفر اثر معکوس می‌گذارد و افکار عمومی را تحت تاثیرات منفی قرار می‌دهد.  بنابراین مسئولان خیلی باید به این دقت کنند که سفرهای استانی فقط دارای جنبه‌های مثبت نیست. درست است جنبه‌های مثبت زیادی دارد، ولی اینکه همین سفرها کفایت می‌کند و حضور میدانی بین مردم برای مثبت شدن نگاه آنان کافی خواهد بود، غلط است. مردم شاید اگر یکی دو حرکت از مسئولان ببینند خیلی اعتماد نکنند، ولی اگر مداوم باشد  و آثارش را هم مشاهده کنند اعتماد خواهند کرد. اگر آثارش را نبینند آن اقدام، نمایشی به‌نظر خواهد رسید. نکته دیگری هم که وجود دارد، درباره تعدد سفرهای استانی است. ممکن است این تعدد سفر در ابتدای کار دولت لازم باشد، اما واقعیت این است که مسئولان استانی باید به‌قدری اختیارات و امکانات داشته باشند که دیگر نیازی به حضور شخص رئیس‌جمهور برای حل مشکلات در آن منطقه نباشد. در ثانی، چنانچه تعداد این سفرها از حدی بگذرد دیگر به‌سمت عادی شدن پیش خواهد رفت. عادی‌سازی این سفرها نزد مردم نتیجه خوبی نخواهد داشت. از طرف دیگر، رئیس‌جمهور کشور مشغله‌های متعددی دارد. مشکلات کشور و پیگیری بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها و جلسات باید در تهران دنبال شود. این سفرها ممکن است مقداری به این موضوعات آسیب بزند که آسیب دیدن این موضوعات، آسیب دیدن کل ارکان کشور خواهد بود. بنابراین بر سر تعداد بالای سفرها هم باید تأمل بیشتری صورت گیرد.

مردم بعد از سفرهای استانی رئیسی به مناطق‌شان، باید در بازه میان‌مدت چه اقداماتی را شاهد باشند تا هم این بازدیدها اثرگذاری‌اش را حفظ کند و هم اعتماد عمومی ترمیم شود؟

همان‌طور که گفته شد، این اقدامات مفید است اما فایده‌اش در کوتاه‌مدت خواهد بود. در بلندمدت، آثار عینی این سفرها در نظر مردم تعیین‌کننده خواهد بود. اگر این سفرها به‌جای آنکه اعتماد عمومی را افزایش دهد، باعث افزایش سطح توقعات شود، دولت باید در ادامه روند آن تجدیدنظر کند؛ مگر اینکه دولت پیش‌بینی کند که می‌تواند آن توقعاتی که در این سفرها ایجاد خواهد شد را برآورده کند. اگر نتوانند برای رفع مشکلات مردم اقدامات عینی و عملی انجام دهند، این سفرها به ضدخودش تبدیل خواهد شد. رفتن به سفر استانی محاسنی دارد، اما همزمان با آن محاسن ممکن است باعث افزایش سطح توقعات هم شود.  وقتی رئیس‌جمهور کشور به منطقه دورافتاده‌ای می‌رود و به مردم آن منطقه وعده‌ای جهت برطرف کردن مشکلات‌شان می‌دهد، اگر نتواند آن وعده را در یک مدت معقول -که ممکن است به نسبت آن مشکل از یک ماه تا یک سال باشد- حل کند و مردم آثار عینی عمل به آن وعده را نبینند، قطعا اثر عکس خواهد داشت و مسئولان باید به این نکته توجه داشته باشند. افزایش اعتماد عمومی و از سوی دیگر افزایش سطح توقعات باید با یکدیگر بالانس شود.  تیم همراه رئیس‌جمهور یعنی تیمی که در سفرها و بازدیدها با ایشان هستند و این مسائل را رصد می‌کنند، باید به این نکات هم توجه داشته باشند. به این نکته که این سفرها خیلی مفید است و می‌تواند منجر به افزایش اعتماد عمومی شود و اعتماد عمومی را بازسازی کند، ولی همزمان به افزایش سطح توقعات هم دامن می‌زند و باید این مورد را کنترل کرد و سفرهای بعدی، با توجه به این نکات انجام شود.

به‌نظر شما میان سفر رئیس‌جمهور برای بار دوم به استان خوزستان و مطرح شدن برخی انتقادها نسبت به استاندار ویژه، ارتباطی وجود دارد؟

من چنین تصوری ندارم، اگر هم چنین موضوعی باشد، دولت رسیدگی می‌کند. طبق قاعده، وزارت کشور آن‌ مواردی که قابل تذکر باشد را به رئیس‌جمهور منتقل می‌کند تا اصلاح شود و اگر هم قابل اصلاح نبود، اقدام به تغییر استاندار می‌کنند. تغییر استاندار برای وزارت کشور کار چندان سختی نیست.  این مساله به‌طور مستقیم ارتباطی با شخص رئیس‌جمهور ندارد که بخواهد فقط برای این مساله به خوزستان سفر کند. استان خوزستان، مشکلات متعددی دارد. شاید بتوان گفت خوزستان، استانی است که در میان استان‌های کشور، بیشترین مشکلات را دارد؛ هم چالش‌هایی در زمینه مطالبات کارگری و تولیدی‌ها دارد، هم تقریبا اکثر کالاهای ورودی به کشور از این استان انجام می‌شود که همین، مشکلات استان را بیشتر می‌کند. خوزستان علاوه‌بر اینکه مرکز نفت و گاز کشور است، مشکلات زیست‌محیطی زیادی هم مردم ساکن در استان را تهدید می‌کند، درنتیجه استان پرچالشی است.  علاوه‌بر چالش‌های زیست‌محیطی، آسیب‌های ناشی از جنگ تحمیلی هم هنوز در آنجا دیده می‌شود و به‌نوعی بافت زندگی مردم را تغییر داده است. خوزستان به‌طور کلی، هم استان پرمشکل و پرچالشی است و هم، استان بسیار پراهمیتی است. بنابراین، مردم این استان نیازمند توجه خیلی ویژه مسئولان هستند. شاید یکی از دلایل انتقادهایی که نسبت به استاندار جدید مطرح می‌شود این است که متناسب با این حد از مشکلات و مسائلی که این استان دارد، نیست. شاید او استاندار شایسته‌ای باشد، ولی چالش‌های خوزستان متعدد است و این امکان وجود دارد که منتقدان باتوجه به میزان چالش‌ها و نسبتش با توانایی‌های وی نگران باشند. به‌هر‌حال فکر نمی‌کنم این سفر با مساله استاندار ارتباط داشته باشد، ولی مساله استاندار هم به‌جای خود مهم و قابل بررسی است.