تاریخ : Wed 27 Oct 2021 - 01:44
کد خبر : 62515
سرویس خبری : نقد روز

پلن B دولت آمریکا بی‌اعتبار شده است

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

پلن B دولت آمریکا بی‌اعتبار شده است

وارد شدن ایران در لفاظی‌های متقابل سودمند نیست، چون هیچ کمکی به شفاف شدن راهی که این کشورها و ما داریم، نمی‌کند. اگر ایران وارد این لفاظی‌ها شود، صرفا می‌تواند مصرف داخلی برای آمریکا داشته باشد یا مجادلات لفظی ایجاد کند.

ایران و غرب در آستانه آغاز مجدد مذاکرات هسته‌ای قرار دارند، آنطور که از اخبار و شواهد پیداست مذاکرات معاون وزیر خارجه ایران در بروکسل مقدمات مذاکرات وین است، آمریکایی‌ها اما سعی می‌کنند با فضاسازی موضع تهران در شروع مذاکرات را تضعیف کنند، اظهارات اخیر رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران دقیقا با این هدف منتشر شده و حالا در طراحی‌های خرابکارنه مثل اخلال در توزیع بنزین هم دست کارگردان پیداست. در گفت‌وگو با دیاکو حسینی، کارشناس مسائل بین‌الملل که در دولت روحانی همکار ظریف بود، آخرین تحولات را بررسی کردیم.

برای شروع می‌خواهم از شما درباره نسبت برخی اتفاقات مثل اخلال بنزینی در ایران و خرابکاری‌ها در برخی مراکز حساس با تلاش آمریکایی‌ها برای شروع مذاکرات درحالی که تهران با مشکلاتی روبه‌رو است، سوال کنم. بین این مسائل چه ارتباطی وجود دارد؟

من فکر می‌کنم این دولت آمریکا یعنی دولت بایدن به درستی به این جمع‌بندی و نتیجه رسیده است که فشارهای بی‌هدف به ایران، تهدید و ترور مقامات ایرانی نتیجه عکس دارد و این چهار سال دولت ترامپ به‌خوبی نشان‌دهنده این بود که این روش‌ها نه‌تنها باعث نمی‌شود که موضع ایران ملایم‌تر شود، بلکه اتفاقا باعث واکنش‌هایی می‌شود که راه دیپلماسی را بیشتر از قبل مسدود می‌کند. بنابراین من اطلاعاتی ندارم و صرفا می‌توانیم گمانه‌زنی کنیم؛ در این گمانه‌زنی‌ها من گمان نمی‌کنم که دولت بایدن به‌طور مستقیم خودش را درگیر چنین موضوعات و تهدیداتی کند. اما در این باره با اطمینان می‌توانیم صحبت کنیم که رژیم‌‌صهیونیستی هست که بیشترین منافع را در انجام این نوع خرابکاری‌ها دارد. هرچقدر که احتمال نشستن ایران و آمریکا دور یک میز و رسیدن به یک توافق بیشتر شود، به همان میزان هم هراس رژیم‌صهیونیستی از آینده بیشتر خواهد شد و به همان مقدار تلاش خواهد کرد تا به‌صورت‌های مختلف و با عملیات‌های خرابکارانه سوءتفاهم‌ها را تا جایی برساند که این مسیر دیپلماتیک را متوقف کند یا به آن آسیب بزند. امروز هم که از سرگیری گفت‌وگوها بین ایران و 1+4 و ایالات‌متحده به‌طور غیرمستقیم نزدیک است، به‌نظر می‌رسد که انگیزه‌های رژیم‌صهیونیستی برای خرابکاری بیشتر شده است. بنابراین من فکر می‌کنم اگر بخواهیم برای این اتفاقات اخیری که شما نام بردید، یک مقصر معرفی کنیم حتما رژیم‌صهیونیستی خواهد بود. و برای اینکه متوجه شویم آمریکا یا اروپا در این اقدامات دست داشته‌اند یا نداشته‌اند، باید به اطلاعات بیشتری دسترسی پیدا کنیم.

چند روز گذشته رابرت مالی مدعی شده بود که آمریکا و شرکایش در اروپا درحال آماده شدن برای زندگی بدون توافق هسته‌ای با ایران هستند. با توجه به اینکه باقری‌کنی هم برای مذاکرات به بروکسل رفته، به نظرتان این طرز صحبت مالی یک‌جور تهدید برای فشار آوردن به ایران جهت پذیرفتن همه شرایط طرف آمریکایی و غربی در مذاکرات نیست؟ و اینکه این نوع صحبت کردن را از چه موضعی می‌بینید؟

علی‌رغم دیدارهایی که بین طرف‌های اروپایی و انریکه مورا با آقای باقری صورت گرفته و صحبت‌ها و مواضعی که تا به امروز، از طرف وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران طرح شده است، طرف‌های غربی و آمریکا، احتمالا هنوز به این جمع‌بندی نرسیده‌اند که قرار است مذاکراتی شکل بگیرد و ایران در شروع دوباره این مذاکرات جدیت دارد. من فکر می‌کنم این نوع گفته‌هایی که از رابرت مالی می‌شنویم، از یک طرف به‌دنبال این است که در داخل آمریکا نشان دهد دولت بایدن در رابطه با ایران، صرفا احیای برجام به‌عنوان مسیر قطعی و تنها راه باقی‌مانده برای آمریکا را پیگیری نمی‌کند و اگر ایران مایل نباشد که در چنین مسیری قدم بردارد، آماده است که از راه‌های دیگر اقدام کند. از طرف دیگر فکر می‌کنم هدف از این صحبت‌ها اعمال فشار بر ایران است تا هر چه سریع‌تر مذاکرات را از سر بگیرد و این تصور را در ایران به‌وجود بیاورد که ایالات‌متحده و دولت بایدن، الزاما احیای برجام را تنها راه پیش روی دولت خود نمی‌دانند. درنهایت من فکر می‌کنم جدای از این لفاظی‌هایی که میان آمریکایی‌ها رد و بدل می‌شود، واقعیت این است که همه طرف‌های 1+5 و ایران، به‌رغم ایراداتی که در برجام وجود دارد، همچنان به مذاکره فکر می‌کنند و بدون احیای برجام، گام گذاشتن هر کدام از طرف‌ها در مسیر تحقق مطالبات‌شان بی‌نتیجه خواهد بود. ازجمله مذاکره‌کنندگان ایران که برای رفع کامل کلیه تحریم‌های وضع شده علیه کشورمان پا به این مسیر گذاشته‌اند که به‌نظر می‌رسد بدون احیای برجام، عملا امکان‌پذیر نیست و احیای برجام، برای رسیدن به آن اهداف ضروری است. بنابراین این لفاظی‌ها و این صحبت‌های آمریکایی‌ها، به معنای استراتژی عبور از برجام نیست و درنهایت فکر می‌کنم شاهد از سرگیری مذاکرات خواهیم بود و این، در آینده‌ای نزدیک با آغاز گفت‌وگوهای بروکسل که به‌زودی انجام خواهد شد، معلوم می‌شود دقیقا چه بازه زمانی‌ای را شامل می‌شود.

با توجه به اینکه در گفته‌هایتان نیز اشاره کردید، طرف‌های غربی، همواره اعمال فشار بیشتر به ایران را دنبال می‌کرده و می‌کنند. هم‌زمانی اظهارات رابرت مالی و سفر باقری‌کنی به بروکسل را یک جور تهدید یا موضع تهدیدآمیز آمریکا نسبت به ایران می‌دانید؟

آمریکا مسلما از اینکه ایران، پیش از آغاز گفت‌وگوهای برجامی، بروکسل را مقصد قرار داده و در آن توقف کرده و با طرف‌های اروپایی مستقلا گفت‌وگو کند، راضی نیست. آمریکایی‌ها به‌طور سنتی و در رابطه با این موضوع خاص که برجام است، خودشان را طرف حساب ایران می‌دانند، بنابراین از اینکه ایران با اروپا به‌طور مستقل و بدون حضور آمریکا وارد گفت‌وگو شود، رضایت ندارند. این نارضایتی را هم اعلام کرده‌اند. این گفت‌وگوها در آستانه آغاز مذاکرات برجامی مفید، ضروری و حتی طبیعی است، ولی ما باید این نکته را هم مورد توجه قرار دهیم که وقتی آمریکا حاضر نیست چنین اعتباری به اروپا بدهد تا بتواند با ایران درباره نحوه اجرای برجام وارد مذاکره شود، طبیعی است که طرف‌ اروپایی هم قادر نخواهد بود پیام‌های لازم را به آمریکا منتقل کند و نقش یک میانجی‌ مؤثر و بانفوذ را میان ایران و آمریکا ایفا کند. بنابراین من فکر می‌کنم این درسی است که باید از این اتفاقات درنظر داشته باشیم. نه فقط در رابطه با موضوع برجام، بلکه درباره سایر مواردی که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها بر سر آن با یکدیگر اختلافاتی در ماه‌های اخیر داشته‌اند. باید متوجه باشیم که مسیر احیای برجام درواقع از تعامل ولو غیرمستقیم ایران و آمریکا می‌گذرد و تمامی این مراحل باید مورد توافق طرفین باشد. ضمن اینکه من فکر می‌کنم گفت‌و‌گوهای بروکسل این خطر را به وجود می‌آورد و این ظرفیت را هم دارد که نگرانی‌هایی را در مسکو و پکن ایجاد کند. بنابراین تصور می‌شود که گفت‌وگوی‌های بروکسل، هماهنگ‌کننده برجام خواهد بود ولی درحقیقت، ما باید تلاش کنیم این گفت‌وگوها را در چارچوب همان 1+5 که تا به امروز در وین پیش رفته است، دنبال کنیم. اگر می‌خواهیم زودتر به نتیجه برسیم و از ابعاد جدید اختلافات با ایران، چه در اروپا چه در آمریکا، روسیه و چین جلوگیری کنیم، لازم است کار را به سرعت و در همان قالب ادامه دهیم.

هفته‌های گذشته مقامات آمریکایی مدعی شدند که پلن بی داریم ولی نمی‌خواهیم به پلن بی فکر کنیم. بعد الان مالی می‌گوید که ما به‌دنبال گسترش روابط دیپلماتیک با ایران هستیم، به‌نظرتان بین صحبت‌هایشان تناقض وجود ندارد، با توجه به اینکه آن زمان می‌گفتند پلن بی وجود دارد و نمی‌خواهیم به آن فکر کنیم و الان می‌بینم هیچ پلن بی‌ای در کار نیست؟

زمانی که دولت‌های آمریکا از پلن بی حرف می‌زدند، مقصودشان اعمال فشارهای حداکثری تحریم‌ها بر ایران بود یا آغاز جنگ. امروز هر دوی این ابزارها اعتبارشان را از دست داده‌اند. جنگ عملا برای آمریکایی که به زحمت توانست نیروهای خودش را از افغانستان بیرون بکشد و قبل از آن از عراق خودش را خلاص کند، طبیعتا گزینه معتبری محسوب نمی‌شود. به‌خصوص اینکه دولت‌های آمریکا از زمان ترامپ و همین امروز دولت بایدن، توجه‌شان به سمت چین است و این واقعیت را تشخیص دادند که منافع حیاتی‌ای در منطقه خلیج‌فارس و موسوم به خاورمیانه ندارد. گزینه‌ تحریم‌های حداکثری هم در دوران ترامپ آزمایش شد و به گفته خود مقامات فعلی دولت آمریکا شکست خورد. بنابراین هیچ پلن بی جز دیپلماسی و ادامه مسیر احیای برجام وجود ندارد و اینها بلوف‌هایی است که صرفا به‌واسطه عادت و تکرار آن را دوباره بر زبان می‌آورند. بنابراین من فکر می‌کنم مقامات آمریکایی در تلاش برای احیای برجام هستند و در زبان هم همیشه گفته‌اند که آماده انجام این کار هستند. البته درمورد احیای برجام طبیعی است که ایران انتظاراتی دارد که به‌واسطه بدعهدی آمریکا ایجاد شده است. به‌طوری‌که اگر آمریکا واقعا اراده دارد که به برجام برگردد باید این انتظارات و اطمینان‌های از دست رفته ایران را تامین کند و به ایران بازگرداند. از این طریق، توافقی را که تنها راه دیپلماتیک موثر برای همه طرف‌هاست را پیگیری کند.

ایران درمقابل این تهدیدات و فشارهای طرف غربی و آمریکایی که به گفته خودتان بیشتر لفاظی هستند تا عملی، چه اقداماتی می‌تواند انجام دهد؟

وارد شدن ایران در لفاظی‌های متقابل سودمند نیست، چون هیچ کمکی به شفاف شدن راهی که این کشورها و ما داریم، نمی‌کند. اگر ایران وارد این لفاظی‌ها شود، صرفا می‌تواند مصرف داخلی برای آمریکا داشته باشد یا مجادلات لفظی ایجاد کند. بنابراین بهتر است به‌جای افتادن در دام لفاظی‌های متقابل، متوجه و متمرکز اصل موضوع یعنی نحوه‌ از سرگیری گفت‌وگوها و به نتیجه رساندن آن به نحوی که منافع مردم ایران را تامین کند، باشیم. این امکان‌پذیر نخواهد بود مگر آنکه در میز مذاکره معلوم شود که به چه شکلی می‌شود این کار را انجام داد و اساسا احیای برجام انجام‌شدنی است یا خیر.