میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار: حدود سه سال پیش، اینکه سایتهای بارگذاریکننده فیلمهای خارجی در ایران، از مبدا پخش قطع شدند، موجی از اضطراب و خشم را بین کاربران ایرانی ایجاد کرد. کسی به روشنی و درستی این اقدام را گردن نمیگرفت اما انتقادها عموما متوجه دو پلتفرم فیلیمو و نماوا بود که توسط لابیهایی با مسئولان مربوطه، این اقدام را انجام داده بودند. واکنش صفحه فیلیکس در اینستاگرام به این قضیه که یکی از این پلتفرمها را نام برده بود و به دزدی از آثار خودش متهم کرده بود، همان روزها همهجا پیچید. بعدها ماجرای ریپورت کانالهای تلگرامی که فیلمهای سینمایی را بارگذاری میکردند، مطرح شد. این مورد را هم هیچکس گردن نمیگرفت اما سادگی بیشازحدی لازم بود تا ارتباط آن با پلتفرمهای فعال در ایران تشخیص داده نشود. حتی اگر این پلتفرمها کپیرایت آثار خارجی را خریده بودند، از میدان به در کردن رقبایی که نسخه زیرنویس آثار را منتشر میکردند، منطقی به نظر نمیرسید. بهعلاوه تمام آثاری که در این سایتها و کانالها پخش میشد، در این پلتفرمها ارائه نشده بود اما گویا آنها میدان بیرقیب را بیشتر میپسندیدند. این درحالی است که بهطور قطع مخاطبان کشورهای دیگر که مبدا این آثار هستند، قبل از مخاطبان ایرانی به کپیهای مجانی آنها دسترسی پیدا کردهاند و کمپانیهایی مثل نتفلیکس، دیزنی یا آمازون در رقابت با این کپیهای مجانی توانستند به حیات خودشان ادامه دهند.
در آبانماه سال 98 بود که رائد فریدزاده، معاون امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی گفت: «از آنجا که vodها روی بستر اینترنت پخش میشوند و مانند روشهای سنتی، پخش فیلمهای آنها فقط منحصر به داخل ایران نیست، برای شروع کار و ادامه فعالیت خود حتما باید قوانین کپیرایت را رعایت کنند. درواقع قاعده اول این بازی همین است و اگر vodهای ایرانی این قوانین را رعایت نمیکردند، ادامه فعالیت آنها تا همین لحظه نیز ممکن نبود.» این سخن فریدزاده البته محل مناقشات فراوانی است و نمیتوان به سادگی قبول کرد که پخش کپی غیرمجاز در بستر وب غیرممکن باشد. بهعنوان مثال همین سایتهای عرضه فیلم، تا قبل از اینکه توسط خود دولت ایران مسدود شوند، بدون هیچ مشکلی به کارشان ادامه میدادند. او درباره اینکه خریداری کپیرایت آثار چگونه انجام میشود هم گفت: «برخی شرکتهای اصلی و مادر به دلیل تحریمها به ایران حق پخش نمیفروشند اما اتفاقی که میافتد این است که حق فروش و رایت خاورمیانه یا کشورهای ایران و اطراف آن را به شرکتهایی واگذار کردهاند که مثلا در لبنان، امارات، مالزی و... قرار دارند. این شرکتها رایت منطقه را میخرند و به واسطه آنها، ایرانیها میتوانند رایت ایران را خریداری کنند.» به هرحال تا بهحال چیزی درباره مبلغی که پلتفرمهای ایرانی ادعا میکنند بابت کپیرایت آثار پرداختهاند، منتشر نشده اما در ادامه بررسی کردهایم که کف و سقف قیمت خرید حق پخش برای آثار مختلف در دنیا چقدر است و این واگذاریها با چه کیفیتی انجام میشوند. البته چنانکه مسلم به نظر میرسد، بسیاری از این آثار ممکن است در مقاطعی از زمان یا برخی نواحی جغرافیایی، به صورت مجانی عرضه شوند که این هم مورد بررسی قرار گرفته است و در مواردی دیگر با قیمتهای نجومی و سرسامآور مواجه هستیم.
حق پخش آثار ویدئویی در دنیا چگونه است؟
پاسخ به این پرسش که میزان حق پخش تلویزیونی برای فیلمها و سریالها در اقصینقاط دنیا چقدر است، پیچیدگیهای خاصی دارد که آن را از سرراستی در میآورد. در موارد عمومی و غیردولتی، فیلمها و سریالها پس از ۷۰ سال از ذیل قانون کپیرایت خارج میشوند و پخش آنها برای تمام کانالها مجانی است. بهطور دقیق میتوان گفت وقتی ۷۰ سال از اولینباری که یک فیلم یا سریال منتشر شد گذشته باشد، آن فیلم یا سریال از محافظت قانون کپیرایت خارج میشوند. از سال ۲۰۱۹ اعلام شد مدت حق چاپ برای آثار منتشر شده یا نشده یکسان خواهد بود اما طبیعی است فیلمهای منتشرنشده چندانی از سال ۱۹۵۱ یا قبل از آن وجود ندارند. حق چاپ و پخش فیلمهایی که برای یک دولت ساخته شدهاند یا برای اولینبار توسط یک دولت منتشر شدهاند، مقداری کمتر از ۵۰ سال طول میکشد. البته حق انتشار ملحقات فیلم یا سریال یا نمایش تلویزیونی، بهطور جداگانه بررسی میشود و مثلا موسیقی، صداها، فیلمنامه مکتوب، عکس و سایر ملحقات اثر، حتی در کارهای غیردولتی که کپیرایتشان ۷۰ ساله است، نهایتا ۵۰ سال طول میکشد. با این حساب فیلمی را میتوان تصور کرد که در سال ۱۹۷۱ منتشر شده و هنوز تحت حفاظت قانون کپیرایت است، اما موسیقی آن میتواند بهطور مجانی در دسترس عموم قرار بگیرد. تا اینجای کار همهچیز به فیلمها و احیانا سریالهای کلاسیک مربوط میشد اما بحث درباره قیمت و کیفیت خرید پخش آثاری که زیر ۵۷ سال سن دارند، کمی پیچیدهتر است. اول باید توجه داشت که کمپانیها و استودیوها معمولا یک فیلم یا سریال را بهتنهایی به کانالهای تلویزیونی نمیفروشند، آنها بستهای از آثارشان را که شامل فیلم و مجموعههای خوب و بد است، یکجا به شبکههای پابلیک یا کابلی تلویزیون میفروشند. از آنجا که تلویزیونهای پابلیک و مجانی هم قبل از شروع هر سال مالی تا حدود ۸۰ درصد از قراردادهای تبلیغاتیشان را بستهاند، با توجه به نوع تبلیغاتی که متعهد به پخش آنها هستند، بین بستههای گوناگون محصولات، آنهایی را که لازم دارند خریداری میکنند. البته خرید تکی هم تا حدودی در این بازار رواج دارد. در این نوع خریدها، بهطور عمده آثاری که بالای هفتسال از عمرشان گذشته باشد، از کف قیمت بازار برخوردار هستند و بهعلاوه، برخلاف آنچه ممکن است به نظر برسد، فیلمهای بهشدت پرفروش هم تا مدتی پس از اکرانشان قیمت بالایی ندارند. این به ذائقه مخاطبان برمیگردد که هنوز تب اکران برایشان تهنشین نشده و حتی اگر میخواهند فیلم را در خانه ببینند، به تمرکز بیشتری از پخش تلویزیونی نیازمند هستند. سریالهایی که پخش جهانی میشوند، در مدتی که انتشار اولیه آنها صورت میگیرد، گرانتر از هر زمان دیگری هستند. این مساله اساسا تا به حال درمورد سینما مطرح نبود چون امکان نداشت که فیلمی همزمان در سینما اکران و در تلویزیونها پخش شود؛ اما پس از گسترش اکران دیجیتال و به میدان آمدن سیستم VOD، حالا قاعده آن درمورد سینما هم کاربرد دارد. نکته دیگر درمورد قیمت حق پخش فیلمها و سریالها، گستره مخاطبانی است که به یک شبکه تلویزیونی دسترسی دارند. طبیعتا هرچه جمعیت مخاطبانی که به این شبکه دسترسی دارند بیشتر باشد، قیمت حق پخش بالا میرود؛ اما تلویزیونهای محلی میتوانند بهای کمتری بپردازند. حق پخش تلویزیونی عموما مدتدار و محدود است و یک بازه زمانی بین یک تا ۲ سال را شامل میشود. این البته بیشتر شامل تلویزیونهای پابلیک و مجانی میشود و سیستمهای VOD مایلند حق پخش دائمی آثار را خریداری کنند.
انواع معاملهها
ارزانترین جایی که میتوان حق پخش یک فیلم را خرید، سیستمهای OVP یا همان پلتفرمهای آنلاین اشتراک ویدئو است که یوتیوب معروفترینشان بهحساب میآید. یوتیوب بخشی از سایت خود را به نمایش قانونی فیلمهای کامل اختصاص داده است؛ اما تماشای یک فیلم کامل در یوتیوب تنها درصورتی مجاز است که شخص بارگذاریکننده آن، دارای مجوز از صاحب حق چاپ باشد.
به گفته CNET، اگر آن شخص این کار را نکرده باشد، تمام بینندگان محتوای غیرقانونی میتوانند تحتپیگرد قانونی قرار بگیرند که این اتفاق در عمل چندان امکانپذیر نیست. غیر از یوتیوب، سیستمهای OVP دیگری هم در جهان مثل AcFun و IQiyi و بیلیبیلی در چین، روتوب (RUTUBE) در روسیه، نیکونیکو در ژاپن و آپارات در ایران، فعال هستند. در یوتیوب که مشهورترین سیستم OVP جهان است، بسته به استودیو، عنوان و تاریخ ساخته شدن یک فیلم، هزینه انتشار آن میتواند بین 250 تا 600 دلار متغیر باشد. هزینههای صدور مجوز میتواند به صورت هفتگی در نوسان باشد و این موارد در تماس بین متقاضی و استودیوی مالک اثر مشخص میشود. اما درمورد حق پخش تلویزیونی فیلمها و سریالها، همهچیز بستگی به نوع و بازه زمانی نمایش و منطقهای دارد که قرار است اثر در آن توزیع شود. برای نمایش یک اثر، سن آن و محبوبیت آن دو عامل اصلی هستند. عامل قلمرو براساس پتانسیل درآمد بازار هم مهم است.
برای استودیوهای تلویزیونی مهم، حداقل پولی که جهت اخذ مجوزها باید صرف شود، بین 25 تا 50 هزار دلار است. مثلا یک سریال تلویزیونی برای پخش هر قسمت، حداقل 25 هزار دلار فروخته میشود. همچنین ممکن است یک فیلم نیاز به پرداخت هزینه دوبله داشته باشد. پنج سال پیش در اروپا که مقصد بسیاری از محصولات سینمایی آمریکاست، هزینه دوبله برای هر قسمت 250 پوند (هر پوند ۱٫۳۶ دلار آمریکا و حدود 37هزار تومان) بود، بنابراین هنگام بودجهبندی برای خرید آثار، این موارد هم در نظر گرفته میشود. فیلمهایی که با میانگین مرور متوسط توسط مخاطبان ارزیابی شوند، بعد از 10 سال ممکن است با قیمت دوهزار پوند یا سههزار دلار آمریکا هم معامله شوند.
بدیهی است برخی برنامهها بسیار بیشتر از سایر برنامهها هزینه دارند اما برخی برنامههای کمتر شناخته شده و بسیار کمهزینه، به دلیل اینکه در بسته حقوق پخش با سایر برنامههای محبوبتر گنجانده شدهاند و اصطلاحا درکنار برنامههای محبوب، یکجا فروش رفتهاند، توانستهاند فروخته شوند. بهطور کلی آنچه پخشکنندهها میپردازند، فقط برای محبوبترین برنامههای شناخته شده است. سال ۲۰۱۳ اعلام شد شبکه انگلیسی اسکای، 250.000 پوند برای حقوق انحصاری قسمتهای جدید مردان دیوانه پرداخت. (احتمالا فصلهای قبلی را در این معامله لحاظ کردهاند.)
10 سال پیش از آن و در 2003 میلادی، وقتی اسکای حق پخش سریال «24» را از چنگ بیبیسی درآورد، نرخ استاندارد واردات 60 دقیقه درام ایالاتمتحده 100 هزار تا 300 هزار پوند در هر قسمت بود، اما طبق گزارشها شبکه اسکای ۱۰ میلیون پوند به صورت یکجا برای این معامله پرداخته بود که هزینه همه قسمتها را در نظر میگرفت؛ بیش از 400هزار پوند برای هر قسمت. نوع دیگری از معامله وجود دارد که Sky با HBO انجام داده است که در آن یک پیشپرداخت بزرگ به آنها حق همه محتواهای جدید را بدون هیچ هزینه اضافی یا کمتر میدهد.
از رقمهای میلیون دلاری تا قراردادهای مجانی
یکی از گرانترین مشتریان حق پخش تلویزیونی در دنیا که عمدتا بهعنوان خریداری کلان و دستبهجیب از آن مثال آورده میشود، کمپانی آمازون است. نرخ پرداختهای کامل قیمت در آمازون تا سال ۲۰۲۰ نشان میدهد این کانال VOD، 10 هزار دلار برای هر فیلم به استارز Starz (سالانه ۲۵ میلیون دلار برای ۲۵۰۰ پخش فیلم)، ۲۰هزار دلار برای هر فیلم به Lionsgate/MGM/Paramount (سالانه ۲۰۰ میلیون دلار برای دوهزار فیلم پخش شده) و ۷۰ تا ۱۰۰هزار دلار در هر قسمت برای سریالهای تلویزیونی جاری در دیزنی پرداخت کرده است. اما همهجا قیمتها اینقدر بالا نیست. حق پخش تلویزیونی برای فیلمها و سریالها در واقع اغلب اوقات در کشورهای دیگر، ارزانتر از کشور مبداست. وقتی یک سریال یا فیلم تولید میشود، تولیدکنندگان آن عموما سعی میکنند پول خود را به صورت محلی و توسط همزبانهایشان به دست بیاورند و هر درآمدی که بتوانند از فروش بینالمللی به دست آورند، مانند یک پاداش کوچک خوب است. در داخل کشور، هر تولیدکننده محتوایی ممکن است درحال تلاش برای شروع یک جنگ مناقصهای بین چند شبکه مختلف باشد تا اولین نمایش داغ و جدید فیلم یا سریال خود را در بهترین تلویزیون انجام دهد و سعی کند بیشترین پول ممکن را برای آن به دست بیاورد؛ اما هنگامی که صحبت از فروش بینالمللی به میان میآید، اگر شخصی با پیشنهاد معقول به آن افراد مراجعه کرد، هر مبلغ پیشنهادی را ممکن است به راحتی قبول کنند.
یک نکته مهم این است که بهخصوص پس از پیشرفت تکنولوژیها که یک آفت آن کپیهای سریع از فیلمها و سریالها و انتشار برقآسای آن در فضای مجازی بود، تمرکز بخش اعظم فروش فیلمها و سریالها در افتتاحیه جدیتر شد. بهعبارتی بلافاصله پس از اولین نمایشهای یک فیلم یا سریال، باید بخش اعظمی از درآمد فروش مستقیم آن به دست صاحبان اثر برسد و پس از آن، اگر باقی مخاطبان هم فیلم را به صورت کپیهای غیرمجاز تماشا کنند، ضرری به سازندگان کار نمیزند. یک برآورد فنی درباره این مساله عنوان میکرد تنها ۲۵درصد کسانی که یک فیلم را تماشا کردهاند، بابت تماشای آن در سالن سینما، تلویزیونهای کابلی، VOD و سایر مدیومها پولی پرداختهاند و تمام سود حاصل از تولید یک فیلم، توسط همان مخاطبان ۲۵ درصدی حاصل میشود. از آنجا به بعد فیلمها و سریالها ممکن است بسیار ارزانتر شوند؛ خصوصا به خاطر اینکه کپی آنها بهصورت مجانی در فضای وب موجود است. این آثار را فقط به یک طریق میتوان با قیمتی بالا به مردم یک محدوده جغرافیایی فروخت؛ اینکه تمام مجاری ورود فیلمها و سریالها به آن منطقه بسته شوند و یک یا چند کمپانی، اینها را بهطور انحصاری توزیع کنند. این کمپانیها میتوانند آثار را حتی بعد از نمایش اولیهشان و وقتی که خیلی ارزانتر شده بودند، بخرند اما تماشای آنها را به مردمی که از دسترسی به نسخههای مجانی آنها محروم شدهاند، با قیمتی بسیار بالا بفروشند.
نکته قابل ذکر دیگر در این بخش این است که عرضه مجانی محصولات سینمایی و تلویزیونی در پلتفرمها و شبکههای پولی مختلف یک امر تقریبا رایج است. اکثر پلتفرمها بخشی را در منوی خود طراحی کردهاند که به نمایش فیلمها و سریالهای مجانی اختصاص دارد. بهعلاوه، تهیهکنندگان و سرمایهگذاران هنگام تولید آثارشان ممکن است بندی را امضا کنند که مطابق آن نمایش مجانی فیلم در حالاتی بهخصوص، مثلا پخش در دانشگاهها یا نمایش آنلاین برای دانشجویان مجانی باشد. تبادلات فرهنگی بین کشورها هم باعث میشود آنها بسیاری از اوقات فیلمها و سریالهایشان را بدون دریافت پول در اختیار هم بگذارند؛ خصوصا وقتی که آن آثار قبلا فروش خودشان را کرده باشند.
فیلمهای ایرانی را چند میخرند؟
عباس رافعی، تهیهکننده سینما و پخشکننده بینالمللی فیلم، درخصوص نرخ فروش فیلمهای ایرانی به کانالهای خارجی به «فرهیختگان» میگوید: «من به دبی برای صاحب شبکههای NBC در یک زمان ۴۰ فیلم فروختم. آنها با این ۴۰ فیلم که رایت آن دو ساله بود، شبکهای به نام NBC فارسی را درست کردند. فیلمهای رخشان بنیاعتماد، مجید مجیدی، حتی فیلمهای دهنمکی و تعدادی از کارگردانان اول را فروختم. در انتخاب فیلمها، آنها هم خودشان لیست داشتند و هم من لیست پیشنهاد میدادم. در آن زمان فیلمهایی که به آنها فیلم سینمایی بدنه میگفتیم را برای خرید قبول نمیکردند. این شبکه در جهان پخش میشود و به زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی است؛ یعنی برای مخاطب جهانی است. همین امروز هم من در کانالهای غیرایرانی ماهواره سرچ میکنم و میبینم یک کانال رومانیایی مجارستان، فلان فیلم ایرانی را پخش میکند. مشخص است که آن فیلم را خریدهاند و پخش میکنند. خود من درخواستی داشتم از تلویزیون لهستان که دو فیلم من را خریداری و پخش کرد. فیلمهایی که اصلا فکر نمیکردم به درد کشور لهستان بخورد. فیلم «آزادراه» یکی از فیلمها بود که درباره طلبهای جوان است. آنها این فیلم را دنبال کردند و به من ایمیل زدند و از من خریدند.»
رافعی سپس با اشاره به اینکه حتی اگر یک فیلم سینمایی به چند شبکه تلویزیونی فروخته شود، نیاز نیست در ایران اکران شود، مبلغی که برای خرید حقپخش هر فیلم ایرانی توسط تلویزیونهای خارجی پرداخت میشود را چنین عنوان میکند: «حداقل مبلغی که برای یک فیلم سینمایی میپردازند 10هزار یورو است و سقف آن میتواند تا ۳۰ هزار یورو باشد که هر فیلم با مبلغ 10 هزار یورو بیشتر از دومیلیارد و 800 میلیون تومان میشود. فکر کنید این فیلم خالص بیشتر از دومیلیارد و 800 میلیون تومان به شما میدهد؛ حال آنکه در سینما باید ۹ میلیارد بفروشد که چنین مبلغی به دست تهیهکننده برسد. بهعلاوه وقتی یک فیلم با نگاه به مخاطبان خارجی ساخته میشود، نیازی به بازیگران گرانقیمت ندارد. برای آنها گلزار و هومن سیدی با علیرضا ثانیفر فرقی ندارد. پس فیلمی که میسازیم لازم نیست چند میلیارد هزینه بازیگرانش بشود و با بودجهای اندک ساخته شود. من در این مورد فقط فروش تلویزیونی را حساب میکنم نه VOD و اکران خارجی را که بهخصوص در منطقه خودمان آنها هم ظرفیتهای خوبی برای سوددهی تجاری هستند و اتفاقا فیلمهای مبتذل را نمیخرند.»
کامبوزیا پرتوی، کارگردان فقید سینمای ایران که در ابتدای آذرماه سال 1399 درگذشت هم در اردیبهشت همان سال به «فرهیختگان» گفته بود: «چند روز پیش، یکی از دوستانم از آلمان تماس گرفت و درباره حق امتیاز پخش اولین فیلم من؛ «ماهی (محصول ۱۳۶۶)» که برنده فیلم کودک سال 1990 یا 1991 برلین بود، صحبت کرد. آنها میخواستند حق امتیاز پخش را بگیرند تا در VOD نمایش دهند. البته نهفقط فیلم من، بلکه میخواستند فیلمهای موفق دهه 80 میلادی (تقریبا دهه 60 شمسی) سینمای ایران را نمایش بدهند.» چنانکه پیداست، پخش فیلمهای ایرانی در پلتفرمها و شبکههای تلویزیونی خارج از کشور، راه مناسبی برای کسب درآمد، آن هم حتی برای فیلمهایی است که از معیارهای جدیتر سینما پیروی میکنند و هزینههایی که مربوط به چهرههای مشهور میشود را نمیپردازند. به نظر میرسد صنعت فیلمسازی و سریالسازی ایران نهتنها در واردات محصولات خارجی دچار اختلالهایی در مدیریت و برنامهریزی است، بلکه برای عرضه محصولات به خارج از کشور هم برنامهای دقیق و مدون در نظر گرفته نشده است. شاید از آنجا که نمیتوان پخش تلویزیونی آثار ایرانی در خارج از کشور را با دستکاری آمار، بیشتر از چیزی که هست نمایاند یا با حاشیهسازیهای عجیب و نمایشهای مظلومانه توقیفشدگی یا سانسور، در کانون توجهات قرار داد، بدنه فعلی فعال در سینما چندان علاقهای به این کار ندارند.