نرگس چهرقانی- علی مزروعی، گروه سیاست: چهارشنبه شب هفته گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی در کلابهاوس بیان کرد که از وجود عبارت «تعلیق تحریمها» در متن برجام بیاطلاع بوده است. او در این گفتوگو ضمن اشاره به اینکه اشتباه کرده است، اظهار داشت: «سه یا چهار بار کلمه «تعلیق» در برجام وجود دارد ولی مذاکرهکننده ما که متن را تنظیم میکرد(در دور آخر گفتوگو با اروپاییها، چهار بار کلمه تعلیق را در متن پذیرفت) به من اطلاع نداده بود.» این درحالی است که ظریف پیش از این نیز در سال 94 در مجلس شورای اسلامی ادعا کرده بود در برجام کلمه «تعلیق» وجود ندارد. در همان سال تعدادی از نمایندگان مجلس با اعتراض بر ادعای ظریف اظهار کردند که او متن برجام را درست نخوانده است. بعد از گذشت ۶ سال از انعقاد برجام ظریف در گفتوگوی کلابهاوسی خود علت خبر نداشتن از کلمه «تعلیق» در این معاهده را نخواندن متن برجام نمیداند، بلکه معتقد است در لحظات آخر که یکی از ضمیمههای برجام داشت مذاکره میشد، نماینده اروپا گفته بود که ما تحریمهای ایران را لیفت و لغو میکنیم، اما تصمیمات اتحادیه اروپا که شامل چیزهای دیگری است را نمیتوانیم «لیفت» کنیم. لذا تا زمانی که کل تمام تحریمها مثل تحریم نظامی و... که براساس قطعنامه شورای امنیت وضع شده بودند برداشته نشود، تحریمها را نیز نمیتوان لغو کرد. ظریف در پایان این گفتوگوی کلابهاوسی همچنین اظهار کرد اگر از غربیها بپرسید که ظریف برجام را نخوانده، حتما میگویند که این دروغ است.
این سخنان ظریف که به عبارتی اعتراف او به برخی از اشتباهاتش است، بار اول نیست که بیان میشود. او پیشتر نیز اشتباهات و تناقضات بسیاری در کارنامه هشتساله خود ثبت کرده است که در این گزارش آنها را بررسی کردهایم.
مذاکره تحت تهدید
در دولت خاتمی زمانی که محمدجواد ظریف عضو تیم مذاکرهکننده هستهای به سرپرستی حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود، علىرغم مواضع صریح رهبری نظام مبنیبر نرفتن زیربار تهدید موافقتنامه دیگری در پاریس در تاریخ ٢٤ آبان ۱۳۸۳ میان تیم مذاکرهکننده ایرانی و غربیها امضا شد.
طبق توافقنامه پاریس، ایران نهفقط قطعهسازی و مونتاژ ماشینها، بلکه کلیه فعالیتهای مربوط به ساخت سوخت هستهای خود را به حالت تعلیق درآورد. در این موافقتنامه، طرف ایرانی پذیرفت که تعلیقها به مواردی همچون ساخت و واردات سانتریفیوژهای گازی و قطعات آنها، مونتاژ و نصب و آزمایش و اداره سانتریفیوژهای گازی و کار در مورد جداسازی پلوتونیوم گسترش داده شود.
در توافقنامه پاریس، بحث تعلیق حتی به فعالیتهای تحقیقاتی هم سرایت کرد و ایران بیش از گذشته در ازسرگیری فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود، تحت فشار قرار گرفت. منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران، در آذرماه ۹۲ در این مورد گفت: «در مذاکرات پاریس که فیلم آن از بیبیسی فارسی پخش شد، ظریف التماس میکرد که یکی دو سانتریفیوژ بچرخد. طرف مقابل در جواب ظریف اعلام داشت که شما حتی لیاقت داشتن چنین فناوری هستهای را هم ندارید و گفتند که شما باید کلاسهای فیزیک هستهای را نیز تعطیل کنید و دستور دادند کلیه دانشجویان ایرانی را در اروپا و آمریکا از کلاسهای فیزیک هستهای اخراج کنند.»
بدعتگذاری در ملاقات با مقامات آمریکایی
روزهای اول مهرماه ۹۲ که حسن روحانی به همراه ظریف به سازمان ملل رفته بود برخلاف سیاستهای رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران طی سه دهه گذشته و برخلاف تذکرات مکرر مقاممعظمرهبری که آنان را از هرگونه تماس و ملاقات با مقامات رسمی آمریکایی نهی کرده بودند، اقدام به انجام یک بدعت بیسابقه در سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی کردند. ماجرا از این قرار بود که روحانی هنگام بازگشت از نیویورک، در فرودگاه نیویورک با رئیسجمهور آمریکا تلفنی صحبت کرد و ظریف نیز یک جلسه خصوصی طولانیمدت با وزیر خارجه آمریکا در نیویورک برگزار کرده بود. این اقدامات که کاملا برخلاف مصالح و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بود باعث شد تا بلافاصله پس از بازگشت این هیات، مورد توبیخ و سرزنش مقاممعظمرهبری قرار بگیرند. ایشان طی سخنانی در ۱۳ مهر ۱۳۹۲ میفرمایند: «ما از تحرک دیپلماسی دولت ازجمله سفر نیویورک حمایت میکنیم... اما برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، بهجا نبود. چون ما دولت آمریکا را غیرقابل اعتماد، خود برتربین، غیرمنطقی و عهدشکن میدانیم.» این مسیر غلط که برخلاف راه و منش امام خمینی و مقاممعظمرهبری بود از جانب مقامات دولتی همچنان ادامه یافت. وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا و نماینده آمریکا در مذاکرات 1+5، در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا، مساله مهمی را فاش کرد. وی با اشاره به ارتباطات محرمانه و پشتپرده با مقامات دولت روحانی نوشت: «کاری که ما انجام دادیم، در وهله اول همانطور که همه شما میدانید، این بود که روابط با مقامات ایران را بهصورت سری و پشتپرده برقرار کردیم. این ارتباطات بهصورت پشتپرده و محرمانه و بهصورت دوجانبه برگزار شد و مقدمهای شد بر روابط گستردهتر در گفتوگوهای ایران و گروه 1+5، میخواهم بدانید که همه ما هر دو طرف با یکدیگر در ارتباط هستیم، از زمان توافق اولیه برای اجرای «اقدام مشترک» و از زمانی که وزرای امور خارجه ایران و ایالات متحده، محمدجواد ظریف و جان کری با یکدیگر ملاقات کردند و از زمانی که رئیسجمهور ایالات متحده با حسن روحانی رئیسجمهور ایران تلفنی گفتوگو کردند. ما بهصورت دوجانبه با یکدیگر در تماس هستیم و زمانی که نیاز داریم مشکلی را حل کنیم، با ایران از طریق ایمیل در ارتباط هستیم. زمان و رفتار ما با ایران بسیار متفاوت از گذشته است و میدانم که باید با چه کسی در ایران ارتباط بگیرم.»
پنهانکاری تیم مذاکرهکننده
پاییز ۹۲ پس از روی کار آمدن دولت روحانی مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۵+۱ در شهر ژنو آغاز شد. در این دور از گفتوگوها برای نخستین بار سرپرستی تیم مذاکرهکننده ایرانی از دبیر شورای عالی امنیت ملی به وزیر خارجه وقت و شخص محمدجواد ظریف محول شده بود. بنابر ادعاهای برخی از نمایندگان دوره نهم مجلس شورای اسلامی، گروه مذاکرهکننده ایرانی در ژنو، این مذاکرات را درنهایت پنهانکاری از مجلس به پیش میبرده است طوری که هرگاه نمایندگان مجلس یا برخی از مسئولان کشور از اعضای تیم مذاکرهکننده سوال میپرسیدند، چه مطالبی در گفتوگوهای ژنو مطرح شده است؟ پاسخ میشنیدند مطالب محرمانه است و ما نمیتوانیم به شما بگوییم! در همین راستا بازخوانی سخنان نبویان، نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی در جمع فعالان سیاسی مشهد در ۱۲ دی ۹۲ خالی از لطف نیست. وی در این جلسه اظهار داشت: «بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس از عراقچی در مورد توافقات با1+5 سوال کرد که عراقچی در پاسخ گفت محرمانه است! و نمایندهها نیز حق ندارند بدانند. این حرف نه یک بار و دو بار، بلکه چندین بار از زبان تیم مذاکرهکننده، در مجلس شنیده شد. حتی ظریف گفت اگر استیضاحم کنید هم چیزی نمیگویم.»
حق غنیسازی اورانیوم
پس از انعقاد توافق موقت ژنو روی برنامه هستهای ایران همان ساعت اول توافق ژنو حسن روحانی و محمدجواد ظریف اعلام کردند در این توافقنامه حق غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شده است، برخلاف این اظهارات مقامات ایرانی جان کری وزیر خارجه آمریکا نیز، در سوم آذر ۹۲ یعنی همان روز اول امضای توافقنامه ژنو اظهار داشت: «در توافق گام اول، به هیچ عنوان نیامده که ایران حق غنیسازی دارد. ما این گام را در جهت توافق جامعتر برداشتیم تا جلوی پیشرفت هستهای، غنیسازی و توسعه ایران را از هماکنون به بعد بگیریم تا درنهایت ثابت شود که دیگر برنامه هستهای ایران، منطقه و کشورهای دیگر را تهدید نمیکند. توافق حاصل شده، یک گام اول است که برنامه هستهای ایران را به عقب میبرد. بدون تصمیم طرف ایرانی نمیتوانستیم به این توافق برسیم. از ظریف به خاطر این تلاش تشکر میکنیم این توافق، مهمترین بخش برنامه هستهای ایران را قفل میکند و جلوی پیشرفت آن را میگیرد.»
کری روز بعد از توافق نیز در گفتوگو با ایبیسی نیوز اظهار میدارد: «این توافق، مقدمهای برای برچیدن زیرساخت غنیسازی ایران است.»
با وجود سخنان صریح کری درمورد حق غنیسازی ایران سه هفته پس از توافق ژنو ظریف آذر ۹۲ در دانشگاه تهران بار دیگر ادعاهای پیشین خود را تکرار کرد و اظهار داشت: «در برنامه اقدام مشترک در دو جا گفته شده که برنامه هستهای ایران شامل غنیسازی ادامه پیدا میکند و در کنارش تحریمها برداشته میشود، و این یعنی احترام به اجرای حق ما.» سخنان ظریف در رابطه با پذیرفته شدن حق غنیسازی ایران در توافق موقت ژنو حتی در تناقض با ادعاهای عباس عراقچی، معاون سیاسی وقت وزارت خارجه بود. عراقچی در این رابطه مدعی شده بود در مذاکرات، غربیها به طرف ایرانی گفتهاند ایران حتی به اندازه یک گرم هم نیاز به غنیسازی ندارد. عراقچی همچنین جای دیگری در رابطه با حق غنیسازی ایران گفته بود: «آمریکاییها از اول هم حق غنیسازی را برای ایران نشناختهاند، چون آنها حق غنیسازی را برای دوستان خود هم نپذیرفتهاند، بلکه تنها پذیرفتهاند که ایران غنیسازی کند.»
آمریکاهراسی
سال 92 زمانی که مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5 در آغاز راه خود بود، ظریف در جلسهای دانشجویی پیرامون توان نظامی ایران در برابر آمریکا اظهار داشت: «غربیها از چهار تانک و موشک ما نمیترسند، از مردم ایران میترسند. آیا فکر کردید آمریکا که میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟ آیا واقعا بهخاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمیآید؟ براساس کدام سند فکر میکنید آمریکا میتواند به اطلاعات نظامی ما دست پیدا کند؟»
این اظهارات ازسوی سرپرست وقت تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی علاوهبر اینکه موضع ایران را در گفتوگوهای هستهای تضعیف میکرد باعث گستاخی طرفهای غربی نیز شد، بهنحوی که پس از این اظهارات ظریف چاک هاگل، وزیر دفاع آمریکا در دوران ریاستجمهوری اوباما با ادبیاتی تهدیدآمیز پیرامون توافق هستهای ژنو اظهار داشت: «صرفنظر از توافق 6ماهه ژنو بهمنظور فریز کردن برنامه هستهای ایران، تهدید نیروی نظامی آمریکا نیز همچنان برای جمهوری اسلامی وجود خواهد داشت.»
واکنشها به نادیدهانگاری توان دفاعی ایران توسط ظریف و رویکرد منفعلانه وی در مواجهه با ادبیات تهدیدآمیز کشورهای غربی به اینجا ختم نشد. چندیبعد نیز در رمضان سال93 رهبر انقلاب با اشاره غیرمستقیم به ظریف ضمن انتقاد از اظهارات نسنجیده وی اظهار داشتند: «یک وقتى یکى از مسئولان کشور درباره مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولان کشور قرار بدهید؛ بیایند یکخرده در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودى نظامى کشور بالا برود.»
استعفای اینستاگرامی کارخرابکن!
اسفند97 ایران میزبان یک میهمان ویژه بود؛ میهمانی که در سکوت کامل خبری و با تشریفات خاص امنیتی وارد تهران شد. میهمانی که حتی تیم تشریفات ریاستجمهوری هم از حضور او اطلاعی نداشتند و در نتیجه این عدم اطلاع، در دیدار وی با رئیسجمهور وقت جمهوری اسلامی، فقط پرچم ایران در سالن دیده میشد؛ اتفاقی که در دیدار چندی قبل او با رئیسجمهور روسیه در مسکو هم تکرار شده بود. این میهمان ویژه، بشار اسد رئیسجمهور سوریه بود. رئیسجمهور کشوری که بعد از حدود هشتسال مقاومت دربرابر میلیونها دلار هزینه آمریکاییها، موفق شده بود پروژه تجزیه سوریه را به کلی با شکست مواجه کند. سوریه در این جنگ داخلی که نقطهنقطه سوریه و امنیت مردم این کشور را هدف قرار داده بود تنها یکی، دو کشور را درکنار خود دید. جدیترین حامی سوریه در این جنگ تمامعیار جمهوری اسلامی ایران و شخص رهبر انقلاب بود. در روزهایی که تقریبا تمام کشورهای اسلامی و رسانههای وابسته به حکومت این کشورها، بهصورت شبانهروزی بر آتش درگیریهای داخلی سوریه میدمیدند، این ایران بود که به درخواست دولت سوریه، با کمکهای مستشاری گسترده خود از آوارگی و آسیب بیش از پیش مردم سوریه درمقابل حملات تکفیریهای مورد حمایت آمریکا و رژیمصهیونیستی و تجزیه این کشور جلوگیری کرد. بشار اسد هم در دیدار با حسن روحانی رئیسجمهور ایران، هدفش از این سفر غیرمنتظره و از پیش اعلامنشده را «ابراز قدردانی از ملت، دولت و رهبری ایران» اعلام کرده بود. رأیالیوم همان روزها از استحکام «ائتلاف راهبردی بین دمشق و تهران» نوشت که در نتیجه جنگ داخلی سوریه حاصل شد و در پی آن، از «به وجود آمدن خوانش عمیق و مشترکی از اتفاقات سوریه درطول هشتسال گذشته در روابط میان دو کشور» گفت. درنتیجه، ارتباط بین ایران و سوریه را «بسیار عمیقتر از دوستی یا رابطه دو همسایه نزدیک» عنوان کرد. همه اینها، درکنار شکستهای مداوم تکفیریها در جایجای سوریه و موفقیتهای نیروهای سوری در بازپسگیری مناطق تحت اشغال تروریستها، نشاندهنده «یک پیروزی تمامعیار برای محور مقاومت» بود. استقبال گرم رهبر انقلاب از بشار اسد در این سفر تاریخی هم قابی بود که به شکل گسترده در رسانههای ایرانی و خارجی در سراسر دنیا دستبهدست شد. در همان ساعات دستبهدست شدن تصاویر و اخبار حضور تاریخی بشار اسد در تهران بود که خبر مهم اما عجیبی به تیتر رسانههای کشور تبدیل شد؛ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران استعفا داد! دقیقا در شب همان روزی که رسانههای داخلی و خارجی پرشماری در بهت حضور ناگهانی بشار اسد در ایران بودند و آن را شکست نقشه آمریکاییها در منطقه عنوان میکردند، خبر استعفای ظریف فرصت خوبی بود تا جای متن و حاشیه این سفر تاریخی به کلی تغییر کند.
برخی نزدیکان وزیر امور خارجه مستعفی و سیاسیون اصلاحطلب در همان روزها دلیل استعفای ظریف را وجود برخی اختلافات با روحانی عنوان کردند و برخی دیگر، ارتباط استعفای او با سفر بشار اسد را به کلی رد کردند.
دلیل کنارهگیری ناگهانی ظریف از وزارت امور خارجه هرچه بود، نتوانست از دستبهدست شدن خبر استعفا در سطح گسترده جلوگیری کند و تقریبا میتوان گفت تبدیل به خبر اصلی آن روزهای رسانههای داخلی و تعدادی از رسانههای خارجی شد. خبری که بهخودیخود، دستاوردهای رسانهای حضور بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در ایران را تحتتاثیر جدی قرار داد. البته دوری ظریف از مسئولیت زیاد طولانی نشد ولی اثر رسانهای وسیع و اجتنابناپذیری داشت و شاید بتوان گفت اصلیترین دلیل آن اثرگذاری رسانهای گسترده، مقطعی بود که محمدجواد ظریف برای استعفای اینستاگرامی ناگهانیاش انتخاب کرده بود.
استفاده حزبی و سیاسی از مذاکرات هستهای
سال 99 بود که محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه دولت روحانی اعلام کرد نه خودش و نه وزارت خارجه در انتخابات ریاستجمهوری دخالتی نخواهند داشت. ظریف علت دخالت نکردن خود در انتخابات را «فراجناحی بودن دستگاه وزارت خارجه» عنوان کرد. همچنین او معتقد بود طبق مقررات و اساسنامه، بههیچوجه در مسائل داخلی دخالت نکرده و مجاز به همراهی یا مخالفت با افراد و احزاب و گروههای سیاسی در انتخابات نیست. این درحالی است که عملکرد ظریف با گفتههایش تناسبی ندارد. او پیشتر در سال 93 مدعی شده بود وزارت خارجه در رای مردم در انتخابات ریاستجمهوری موثر است. با اینحال او در سال 99 حرف خود را تغییر میدهد و از ضرورت پرهیز از نگاه جناحی به سیاست خارجه میگوید. در همین راستا برای اثبات این عدم تناسب میان گفتهها و عملکرد ظریف میتوان به سخنرانی او در جمع اعضای شورای روابط خارجی آمریکا در مهرماه 93 اشاره کرد. در این نشست هنگامی که هاله اسفندیاری، مدیر بخش مطالعات خاورمیانه اندیشکده وودرو ویلسون از ظریف درباره تأثیر مذاکرات بر مسائل سیاسی داخلی ایران پرسید، ظریف در پاسخ به اسفندیاری بیان کرد اگر این تلاشهای ما برای تعامل بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی(انتخابات ریاستجمهوری 1396) در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. ظریف همچنین در ادامه پاسخ خود به اسفندیاری تاکید کرد وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف ازجانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! همچنین از دیگر تناقضات عمل و صحبت ظریف نیز میتوان به دیدار سعدآباد او با محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال 83 اشاره کرد، بهطوریکه در این دیدار ظریف از تاثیرات جریانی و حزبی مذاکرات هستهای در انتخابات ایران میگوید. او به البرادعی درباره تبعات شکست مذاکرات گفت «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری(انتخابات ریاستجمهوری ۸۴) از شکست مذاکرات ما سود میبرند.» همچنین در ادامه ظریف با اشاره به جناح مقابل خود در انتخابات ایران تاکید میکند که آنها (جناح مقابل) موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند و اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هردو در ایران از دست رفته است. در ادامه این دیدار نیز محمدجواد ظریف با جناحی دیدن مسائل وزارت خارجه مدعی میشود که این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به «جبهه ما» هم بود.
امضای کری تضمین نیست!
امضای کری تضمین نیست؛ جملهای که چهارسال طول کشید تا از زبان وزیر امور خارجه دولت روحانی، محمدجواد ظریف شنیده شود. در دیماه 94 بود که بهدنبال اعتراض ظریف [به قانون محدودیت ویزای ایرانیان برای ورود به آمریکا که نقض برجام ازسوی آمریکا بود] جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در نامهای خطاب به ظریف نوشت این قانون بههیچوجه مانع آمریکا در اجرای تعهدات خود در برجام نمیشود. در همین جریان سیدعباس عراقچی که آن زمان رئیس ستاد پیگیری برجام بود، در آذر همان سال(94) نامه کری را «دارای تعهد حقوقی و سیاسی» دانست، بهطوریکه مدعی شد این نامه، امضای وزیر خارجه آمریکا را دارد و اجرای موفق برجام را تضمین کرده است. عراقچی در آن مقطع درحالی بر تضمین امضای کری تاکید میکرد که روند نقض برجام و زیرپا گذاشتن آن از دولت اوباما شروع شده بود و دولت او به دفعات برجام را بهصورت آشکارا نقض کرده بود. همچنین پس از خروج آمریکا از برجام ثابت شد مسئولان در وزارت خارجه دولت روحانی طوری خوشخیالانه و سادهانگارانه به این توافق دل بسته بودند که طرف مقابل نیز از این عدم دقت نظر مسئولان ایرانی استفاده کرده و هرگونه بدعهدی را مرتکب شد. اما چهارسال بعد یعنی در مهر 98 ظریف و دستگاه وزارت خارجه به حرف منتقدان خود رسیدند، بهطوریکه وزیر امور خارجه ایران، محمدجواد ظریف در همایش بینالمللی یکجانبهگرایی و حقوق بینالملل، صراحتا اعلام کرد «امضای مقامات آمریکایی(کری) تضمین نیست!» همچنین ظریف در ادامه سخنان خود تاکید کرد آمریکا به هیچیک از قوانین بینالمللی توجه نمیکند و سیاست یکجانبهگرایی را درپیش گرفته است.
سادهانگاری در دیپلماسی و میدان
شاید بشود گفت امسال یکی از سالهایی بود که فایلهای صوتی عجیبی از محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی منتشر شد؛ از صوت سهروز پیش او در کلابهاوس گرفته تا افشای صوت مصاحبه او با سعید لیلاز. اما در این بین عجیبترین اظهارات مربوط صوت مصاحبه او با سعید لیلاز است. این صوت نشان داد که در شخصیت ظاهری ظریف و عملکردش در کسب دستاورد برای ایران تضادی جدی وجود دارد، بهطوریکه او با تواناییهای بالای خود برخلاف برداشتها، بزرگترین شکست را در دیپلماسی ایران بهبار آورد و برخلاف پیشبینیها برای خارج کردن ایران از انزوا، ایران را در یکی از پیچیدهترین مخمصههای تاریخ وجودش گرفتار ساخت. در همین جریان مثلا ظریف مدعی شد روسها پس از برجام، سردار سلیمانی را به مسکو پذیرفتند تا توافق هستهای را به شکست بکشانند. درواقع ظریف معتقد است همکاری نظامی ایران و روسیه در سوریه باعث تحریک غرب شد و همین بدگمانی غرب باعث شد آنها نسبتبه عادی کردن روابطشان با تهران دلسرد شوند. این حرف بهظاهر میتواند جذاب بهنظر برسد، اما اگر بهسوی دیگر این حرف نگاه کنیم، باید بگوییم پس ایران نباید در سوریه دست به همکاری نظامی میزد تا داعش و دیگر تروریستها را سرکوب کند! و خود درکنار دیگر گروههای مقاومت بهتنهایی چنین کاری را به انجام میرساند؛ درحالیکه حضور روسیه تاثیری شگرف بر وضعیت میدانی سوریه داشت و بدون حضور نیروی هوایی این کشور پیشرویهای نظامی با تلفاتی گسترده و طی زمانی طولانی انجام میشد. همچنین ظریف مدعی است نیازی به چنین اقدامی نبوده، زیرا معاون وزیر خارجه سوریه در سال 1394 به او گفته که اوضاع آرام است. این ادعا باوجود جریان آزاد اطلاعات و دسترسی به اینترنت بهراحتی قابل ردکردن است، اما نکته آنجاست که چه چیزی ظریف را به چنین ادعای غیرقابل قبولی کشانده است؛ آیا او باوجود قرار داشتن درجریان بسیاری از امور از واقعیتها خبر نداشته؟! همه این ظرفیتها وجود داشته، اما آنچه ظریف را به گفتن این اظهارات کشانده، تلقی بیش از اندازه مثبت از اقدامات خود است، بهطوریکه او نتوانست شکست ایدهها و تفکراتش در حوزه سیاست خارجی و بهویژه سادهانگاریاش درخصوص برجام را قبول کند و به همین علت او در این صوت دلایل شکست ایدههایش را با داستانسازیهای تخیلی توضیح داد.