سجاد نوروزی، مدیر سینما آزادی معتقد است فارغ از اینکه چه فردی برای جایگاه ریاست سازمان سینمایی انتخاب شده و چه فردی کنار رفته است، باید به شکل کلانتری به اوضاع سینما نگاه کرد. او با اشاره به اینکه سینمای کشور با چند امالمسائل مواجه است، ادامه داد: «این امالمسائل ماهیت خود را با فرد یا یک جریان خاص عوض نمیکنند. ماهیت این مسائل همواره بوده و خواهد ماند. نوع مواجهه با این قضایا متفاوت است، نکته بنیادی این است که در شرایط فعلی که در مهر ۱۴۰۰ در مورد سینمای ایران صحبت میکنیم، چند مساله مهم وجود دارد.» این فعال فرهنگی درباره اولین مساله سینمای ایران اینطور میگوید: «نظام پوسیده، سنتی و تاریخ گذشته اکران اولین مساله است، نظامی که برای دوره نگاتیو است، برای دوره دیجیتال نیست. هم از لحاظ فنی و هم از دید تغییر ماهیتی که اصولا نظام عرضه و نظام سینما طی این 10 سال اخیر به خود دیده، هنوز آن سیستم سنتی که برای چهل سال پیش است به اکران و نمایش فیلمها فکر میکند. فارغ از اینکه کرونا وجود داشته باشد یا نداشته باشد به ذات خود این امر مساله است. تا چه زمانی باید ماهیت سنتی، غیرعلمی و قدیمی در حوزه اکران ادامه پیدا کند؟» وی ادامه داد: «مورد بعدی را میتوان تضعیف زیرساختهای فنی سینمای ایران دانست که بخش عمدهای مربوط به سالنهای سینما است که بهواسطه کرونا اتفاق افتاد. بهروز شدن، اصلاح مکرر و نظام نگهداری سینماها طی یکسالونیم اخیر دچار اختلالات جدی شده است که این ضربه مهلکی بود که به سینمای کشور از لحاظ فنی و زیرساخت فنی وارد شد، بنابراین یک فکر عاجلی برای آن باید بشود. مورد بعدی کمبود سالن سینما در کشور است. در مقایسه با ترکیه و کشورهای همجوار به راحتی به این نقص و اشکال عمده برمیخوریم. این هم بهنظر من اگر قرار باشد یک موجودیت مستقل و کلانی برای سینما قاِئل شویم فکری باید به حال آن شود.» نوروزی مساله بعدی را در حوزه تولید سینما میداند و میگوید: «سینمای ارگانی و سینمایی که نهادها از آن حمایت مالی میکنند که از جمله این نهادها خود ارشاد است، خروجی مشخصی داشته است، اینکه کامیابیهای مختصری داشته و ناکامیهای خیلی گستردهای دارد، چه سیاستهایی که در دهه شصت شاهد آن بودیم که از آن محسن مخملباف بیرون آمد و چه نگاههای خاص دیگری که در فارابی در هر دورهای وجود داشته است. نهایتا چیزی به عیار و غنای این سینما از حیث سینمای دولتی اضافه نشده است. آیا قرار است همین سیاستهای شکست خورده چهل سال اخیر در سوبسید دادن و پول ساخت یکسری از فیلمهای بیمخاطب را دادن ادامه پیدا کند؟ آیا قرار است به مخاطب در سینمای ایران احترام گذاشته نشود؟ این سوالات مهمی است. ما وقتی میخواهیم از یک دوران جدید صحبت کنیم از تغییر ریل و تغییر ماهیت عمده باید در سینمای کشور صحبت کنیم. مساله فاجعهبار دیگری که باید درمورد آن صحبت کنیم «سود در تولید» است. سازمان سینمایی در دوره جدید چگونه میتواند با این واقعیت روبهرو شود؟ تهیهکنندگانی که پول را از دولت و نهادهای ارزشی و یا از یکسری از افراد بخت برگشته در بخش خصوصی میگیرند و با یک هزینه نازلی فیلمی را تولید میکنند، از کنار پول کلانی که از دولت یا بخش خصوصی گرفتند متنعم میشوند و برای آنها اکران دیگر مهم نیست، برای این موضوع باید چه فکری کرد؟ سینمایی که خرج آن را مخاطب ندهد و هزینه آن را مخاطب ندهد، اساسا میتوان به رستگاری آن امید داشت؟ سینمایی که با مخاطب هیچگونه ارتباطی ندارد. اینها پرسشهای جدی است. فراتر از سیاستهای جزئی روزانه باید مورد بررسی قرار گیرد. اینکه ممیزی چگونه میشود و چگونه انجام میگیرد فعلا مساله عاجل ما نیست. ما با یکسری از مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم که ذات سینما را نشانه گرفته است. اگر قرار باشد تغییر ریل و تحولی انجام گیرد باید در پاسخهایی به این پرسشهای مطرح شده جستوجو کرد که چگونه میخواهد رخ دهد. اینها امالمسائل سینمای ایران است. بهطور مشخص ارشاد متکفل این امور است.»
وی در انتها تاکید کرد: «الان اتفاقی رخ میدهد که میخواهند صرفا مساله ممیزی را برجسته کنند. ممیزی فعلی قطعا دچار مشکلات جدی است که باید حل شود و مساله ممیزی باید یکبار در این مملکت حل شود، ولی قبل از ممیزی واقعا این مسائل بنیادین که عرض کردم مهم است.»