فاطمه افشاریان، شاعر: از فاطمه افشاریان، شاعر وقتی درباره اربعین امسال میپرسم میگوید اگر چند روز پیش اینها را از من پرسیده بودی پر از حسرت بودم، اما احتمالا سفرم جور میشود و برخلاف سال گذشته مسافر کربلا هستم و میگوید: «سخت است نداشتن پیادهروی اربعین که برایمان همیشه پر از خاطره دوستداشتنی است. از مسیر پیادهروی و عراقیهایی که میزبانی را با همه مشکلاتشان انجام میدهند و با هر چیزی که از دستشان برآید و در خانههایشان داشته باشند، به استقبالمان میآیند و همه اینها ما را در راهی میبرد که مسیر سختی است اما دوستش داریم. سال گذشته شعری را سرودم به بهانه محروم شدن از این فیض عظیم که بسیار دوستش دارم و حال و روزمان را نشان میداد.
پس از یک سال در فکر و خیال اربعین بودن
چو مرغی در قفس مانده چگونه بیش از این بودن؟
برای من که عمری را دچار این حرم بودم
چه حسی بهتر از حس کنار زائرین بودن
من عادت کرده بودم که در آغوش حرم باشم
مبادا اربعین ما را غم خانهنشین بودن...
ببین دلشورههایم را، پرام از حس جاماندن
صبوری تا کجا؟ تا کی در اندوهی چنین بودن؟
مُحرَم بین هیاتها تمام خواهشم این بود:
میان موج مشایه به وقت اربعین بودن...
اما امسال حتما نایب زیاره همه دوستانم خواهم بود که حسرت دوباره این سفر را امسال هم دارند.»