تاریخ : Sun 26 Sep 2021 - 04:03
کد خبر : 60787
سرویس خبری : نقد روز

تلاش برای رفع تحریم نباید صرفا سیاسی و حقوقی باشد

سعید آجرلو در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»:

تلاش برای رفع تحریم نباید صرفا سیاسی و حقوقی باشد

استراتژی دولت در موضوع برجام، به‌صورت کلی در سطح اعلامی و در جایگاه بیان رسمی، نشان دادن نوعی عدم نیاز به برجام به نظر می‌رسد. به تعبیری می‌توان گفت استراتژی، عدم میل و علاقه نشان دادن بیش از حد به احیای برجام است. این استراتژی یا تاکتیک به معنای بی‌اهمیت بودن لغو تحریم‌ها برای ایران نیست، بلکه به معنای برداشت صحیح طرف‌های غربی به‌خصوص آمریکا از توان و نگاه واقعی ایران در موضوع هسته‌ای است.

به گزارش «فرهیختگان»: حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه کشورمان در جدیدترین اظهارنظر خود اشاره‌ای به رویکرد جدید دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران داشته و دراین‌باره گفته است: «ما اراده بازگشت به مذاکره را داریم، اما «مذاکره جدی» و «تامین‌کننده حقوق و منافع ملت ایران.» این سخنان وزیر امورخارجه، نشان‌دهنده تغییر نگاه و رویکرد ایران، در قبال مذاکره با طرف‌های برجام است. کارشناسان دراین‌باره معتقدند لازم است رویکرد تیم مذاکره‌کننده ایرانی در مذاکرات به‌طور کلی، از چارچوب «حقوقی و سیاسی»، به رویکرد «اقتصادی» تغییر مسیر دهد. دراین‌باره، گفت‌وگویی با سعید آجرلو، تحلیلگر مسائل سیاسی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

نظرتان درمورد صحبت‌های اخیر رئیسی و امیرعبداللهیان مبنی‌بر تعامل با آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل چیست؟

استراتژی دولت در موضوع برجام، به‌صورت کلی در سطح اعلامی و در جایگاه بیان رسمی، نشان دادن نوعی عدم نیاز به برجام به نظر می‌رسد. به تعبیری می‌توان گفت استراتژی، عدم میل و علاقه نشان دادن بیش از حد به احیای برجام است. این استراتژی یا تاکتیک به معنای بی‌اهمیت بودن لغو تحریم‌ها برای ایران نیست، بلکه به معنای برداشت صحیح طرف‌های غربی به‌خصوص آمریکا از توان و نگاه واقعی ایران در موضوع هسته‌ای است. در دوره پیش، فلسفه وجودی دولت، اساسا توافق هسته‌ای و مذاکرات با غرب بود و به واسطه این فلسفه وجودی، هویت سیاسی دولت هم به آن شکل بود و به همین دلیل شاهد بودیم که اقتصاد و معیشت مردم کاملا در اختیار حوزه سیاست خارجی و از تمام حوزه سیاست خارجی، متمرکز به خود برجام و توافق هسته‌ای بود. در دوره جدید، به این دلیل که اساسا محور شعارهای انتخاباتی رئیسی مساله برجام نبوده است و شعارها، اکثرا متکی به ظرفیت‌های داخلی و مدیریت داخلی مبارزه با فساد و عدالت‌خواهی بود. از همین رو نطق رئیسی و صحبت‌های امیرعبداللهیان، در ادامه همین تاکتیک یا حتی می‌شود گفت راهبرد است. قصد نهایی دستگاه سیاست خارجی دولت جدید این است که برجام در جای خود قرار گیرد و به عاملی برای گروکشی غرب و تنظیم مناسبات اقتصادی و معیشتی کشور تبدیل نشود.

باتوجه به اینکه امیرعبداللهیان، رئیسی را در مذاکرات عمل‌گرا نامید،. شما نمود عمل‌گرایی دولت سیزدهم در مذاکرات را در چه چیزی می‌دانید؟

عمل‌گرایی در مذاکرات هسته‌ای، درواقع همان نقطه‌ضعف مذاکرات دوره‌های قبل است. نوعی نگاه صرفا سیاسی و شاید حقوقی حاکم بر مساله برجام بوده است، درحالی‌که مساله برجام درواقع برای ما علاوه‌بر ابعاد سیاسی، ابعاد امنیتی و سایر ابعادی که دارد، بیش از هر چیز در جهت رفع تحریم‌ها صورت‌ گرفته است و برداشته شدن تحریم اصلی‌ترین هدف آن است. اساسا این سخن که مذاکره برای ما هدف نیست و وسیله رسیدن به رفع تحریم است، می‌تواند بخشی از محاسبات طرف‌های غربی و به‌خصوص دولت بایدن را تغییر دهد.

ایران در روند مذاکرات جدا از رفع تحریم‌ها چه مطالبات اقتصادی‌ای باید داشته باشد؟

دولت بایدن با دولتی در ایران طرف نیست که فلسفه وجودی و اساسش بر توافق هسته‌ای باشد؛ بلکه به توافق هسته‌ای به‌عنوان بخشی از استراتژی مقابله با تحریم‌ها نگاه می‌کند که بخش دیگر آن، در خنثی کردن تحریم‌ها سهم دارد. چنانچه ما نتوانیم به این مهارت و تکنیک در خنثی کردن تحریم‌ها برسیم و نتوانیم این ذهنیت را در دیپلماسی و در مدیریت خودمان ایجاد کنیم که فرآیند لغو تحریم‌ها نیز از خنثی شدن تحریم‌ها می‌گذرد، به لغو تحریم‌ها نخواهیم رسید. درواقع لغو تحریم‌ها تا زمانی که کشور، به‌خصوص دولت، نگاه کاملا مکانیکی به مساله هسته‌ای و به مساله اقتصاد داشته باشد، نمی‌تواند مشکلات ما را حل کند و همین روال ادامه پیدا خواهد کرد. اساسا ذهنیت دولت پیشین یک ذهنیت برجام‌زده و سیاست خارجی‌زده بود و همین موجب شد که نتوانند بعد از خروج ترامپ از برجام، برنامه و تنظیمات‌شان را تغییر دهند.

با توجه به اینکه آمریکا به‌راحتی ساختار‌های قانونی مذاکرات را زیر پا گذاشت فکر نمی‌کنید ایران باید توافق را در چارچوب اقتصادی و در ازای کسب دستاورد‌های عینی جلو ببرد؟

این عمل‌گرایی به معنای این است که ما در ازای رفع تحریم واقعی و نه روی کاغذ و در ازای گرفتن ضمانت اجرایی به تعهدات خودمان عمل می‌کنیم. درواقع ما به تعهدی عمل نمی‌کنیم که موجب برداشته شدن و لغو تحریم‌ها نشود. تعهد ما زمانی معنا دارد که تحریم‌ از سوی طرف آمریکایی هم لغو شود. لغو تحریم‌ها تا الآن برای ما معنادار نبوده است. پیش از این اما، انجام تعهدات ایران برای طرف غربی، معنادار بوده و این بالاخره توازن را به‌هم می‌زند. از این جهت من فکر می‌کنم که عمل‌گرایی، می‌تواند یک نقطه مهم و کلیدی در مذاکرات احتمالی احیای برجام باشد. پس اصل اول این است که فلسفه وجودی ما برجام نیست و نباید حیات اقتصاد، به آن گره زده شود؛ اما در عین حال برای رفع تحریم‌ها در چارچوب استراتژی مقاومتی عمل خواهیم کرد و نکته دوم این است که رفع تحریم‌ها باید برای ما معنای اجرایی بدهد، نه معنای صرفا سیاسی یا حتی حقوقی. این باید خودش را در فروش نفت، آزاد شدن پول‌های بلوکه‌شده ایران و انتقال پول به ایران و فعالیت‌های عادی تجاری و اقتصادی و بانکی نشان دهد.

در اجلاس سازمان ملل بایدن گفت: «درحال کار با چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و آلمان است تا با ایران به شکل دیپلماتیک تعامل شود و بازگشت به برجام میسر شود.» نظرتان راجع‌به لفظ تعامل دیپلماتیک که بایدن به‌کار برد چیست؟ آیا آمریکا از خواسته‌هایش در مذاکرات هسته‌ای و انتفاعات منطقه‌ای عقب‌نشینی کرده است؟

رویکرد بایدن به مساله هسته‌ای نسبت به ترامپ یک رویکرد متفاوت است. رویکرد بایدن چندجانبه‌گراست؛ برعکس ترامپ که یکجانبه‌گرا بود و اروپا را در مسائل بین‌المللی بازی نمی‌داد. درواقع همین حرفی هم که از سوی آمریکا زده است نشان می‌دهد در مسائل بین‌المللی، به سایر اعضای شورای امنیت متکی است و می‌خواهد با آنها مشورت کند. به تعبیری می‌شود این‌گونه گفت که دموکرات‌ها نسبت به ظرفیت‌های محدود ایالات متحده آگاه هستند و سعی نمی‌کنند کاری بزرگ‌تر از توان‌شان انجام دهند.

مساله هسته‌ای هم مساله‌ای است که حل کردن آن پیچیدگی‌ها و فرازونشیب زیادی دارد و نزدیک به دو دهه در جریان بوده است. به همین دلیل من فکر می‌کنم که بایدن به دنبال همراه کردن اروپایی‌ها و بعد از آن چین و روسیه است. در این بین، نوع مواجهه چین و روسیه با ما محافظه‌کارانه است. یعنی نمی‌خواهند عامل چانه‌زنی ایران با آمریکا باشند و سعی می‌کنند فاصله خود را با ایران حفظ کنند. گرچه در موضوع واکسن به ایران کمک کردند، اما در حوزه‌های دیگر مقداری با طمانینه بیشتری حرکت می‌کنند. ما باید از تفاوت رویکرد امیرعبداللهیان و ظریف استفاده کنیم. ظریف اساسا بین‌الملل‌گرا بود. روحانی هم همین‌طور. رویکرد امیرعبداللهیان، منطقه‌گراست. سابقه او هم فعالیت به‌عنوان سفیر در منطقه و معاون امور منطقه بوده است، درحالی‌که ظریف در نیویورک مستقر و بیشتر روی سازمان‌های بین‌المللی و مسائل بین‌المللی با محوریت آمریکا متمرکز بود. ما در برجام این را آزمودیم که برخی کشورهای منطقه، به‌خصوص دولت سعودی موانع زیادی برای مذاکرات ایجاد کردند و در دولت ترامپ هم او این مانع‌تراشی را ادامه داد.

باید به این مساله از این دید نگاه کرد که تقویت روابط ما با همسایگان، چه‌بسا موجب می‌شود ما دست برتر را در مواجهه با غرب، به‌خصوص آمریکا داشته باشیم. همزمان، موجب می‌شود که مذاکرات ما با طرف‌های دیگر در موضوع هسته‌ای، با سنگ‌اندازی کشورهای منطقه مواجه نشود.

اگر موفق شویم، ذیل منطقه‌گرایی یک امنیت به‌هم پیوسته و دسته‌جمعی را ایجاد کنیم و بین دولت ایران و سعودی، رفع کدورت کنیم، حتما می‌توانیم به دستاوردهای بزرگ‌تری برای چانه‌زنی و رفع تحریم‌ها برسیم.

منظور از بررسی سوابق مذاکرات که امیر عبداللهیان در ملاقات به آن اشاره کرد و گفت بعد از مطالعه آن توسط دولت رئیسی مذاکرات از سر گرفته خواهد شد، چیست؟

بحثی که درمورد سوابق مذاکرات بود بحث مهمی است؛ چراکه بخش مهمی از آن برمی‌گردد به عدم انجام تعهدات از طرف آمریکا و این خیلی مهم است که ما باید در مذاکرات احتمالی جدید روی این موضوع حتما تمرکز کنیم.

ما به دنبال یک متن، ژست و توافق سیاسی صرف نیستیم بلکه هدف اصلی ما بی‌اثر کردن تحریم‌هاست.

با توجه به اینکه آمریکا از برجام خارج شد و اروپایی‌ها هم به تعهدات‌شان عمل نکردند. نظرتان در مورد ادامه مذاکرات در قالب برجام چیست؟

مساله بعدی مساله خروج ترامپ از توافق است که بالاخره اینجا نقش اروپایی‌ها هم مهم می‌شود؛ چراکه اروپایی‌ها نه در موضوع اس‌پی‌وی و نه در موضوع اینستکس هیچ واکنشی نشان ندادند و کاملا منفعلانه و غیرمسئولانه عمل کردند. هیچ کمکی به ایران نکردند و هیچ باری از تحریم‌های ترامپ برنداشتند.

اساسا اگر ما بخواهیم تاریخ را ملاحظه کنیم چه در بیانیه سعدآباد که تروئیکای اروپایی تحت‌تاثیر بوش پسر قرار گرفتند و چه در برجام که تحت‌تاثیر ترامپ قرار گرفتند نشان می‌دهد که اروپا از قدرت لازم و کافی برای مواجهه با آمریکا برخوردار نیست و این ما را به این نتیجه می‌رساند که با اروپایی‌ها به اندازه وزن خودشان برخورد کرده و درواقع از آن تجربیات در مذاکرات احتمالی استفاده کنیم. درست است که نمی‌شود گفت اروپا مساوی با آمریکاست، اما از آن طرف هم نمی‌شود گفت که اروپا بدون اراده آمریکا توان کار کردن با ایران را دارد.