زهرا رمضانی، روزنامهنگار: محمدحسین قائدشرف، دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت در لایو اینستاگرامی به مناسبت سالگرد تشکیل دفتر تحکیم وحدت با تاکید بر اینکه دهه 90 دهه احیا و نوسازی این دفتر است، گفت: «این احیا هم در دولت روحانی انجام شد که هیچ قرابتی با دفتر تحکیمیها نداشت؛ چراکه این دولت، دولت امنیتی و تکنوکرات بود و از طرف دیگر هیچ پایبندی خاصی به آرمانهای انقلاب اسلامی نداشت. حتی به مباحثی مانند آزادی و جامعه مدنی هم اعتقادی نداشت و تلاش میکرد تا از دانشگاهها سیاستزدایی شود. شاید بسیاری این انتظار را داشته باشند که احیا و رشد در محیطهایی رخ دهد که بیشترین همسویی را با هم داشته باشند، اما برای دفتر تحکیم وحدت وضعیت برعکس بود.» او گفت: «نیمه اول دهه 90 را دهه احیا میدانم؛ چراکه بسیاری از دفاتر دفتر تحکیم وحدت پیشتر در دانشگاهها دچار چالش شده بودند، در دولت احمدینژاد هم حمایت چندانی از مجموعههای دانشگاهی مانند دفتر تحکیم نشده بود. هرچند شاید بسیاری از جریانهای انقلابی در دوران دولت احمدینژاد دوباره جان گرفتند، اما حقیقت این است که به دلیل سابقه دفتر، چندان علاقهای در آن دولت برای احیای دفتر وجود نداشت. از این رو با شروع دولت روحانی، ضعفهای دفتر تحکیم وحدت و ضرباتی که پیشتر خورده بود، خود را بیشتر نشان داد.» دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت بیان داشت: «بسیاری از دفاتری که چندان انقلابی نبود و منش فکریشان به فضای اصلاحطلبی میخورد، در ابتدای دولت روحانی و در سال 92، شروع به پنجه نشان دادن به دفتر تحکیم کردند و حتی اعلام میکردند که باید دفتر به آنها تحویل داده شود. آن برهه سالهای سختی بود و تلاشهای زیادی برای حفظ دفتر تحکیم صورت گرفت. بخشی از تلاشها برای نجات دفاتری بود که ضعیف شده بودند و باید به آنها کمک میشد تا بتوانند عضوگیریهایشان را بهطور کامل انجام دهند.» قائدشرف اظهار داشت: «بخش دیگری از ماجرا که کار را در نیمه اول دهه 90 سخت میکرد، مربوط به مجموعه دفاتری میشد که به دولت وابستگی داشتند. جالب اینجاست دفاتری که ما را به وابستگی بودن متهم میکردند خودشان بیشترین وابستگی را دارند. سنگینترین تلاش در سال 92 و 93 رخ داد و اصلیترین ضربهای که میخواستند به دفتر بزنند هم مربوط به انتخابات سال 93 بود. بهطوریکه برخی از دفاتر شمال شرق جلسه انتخابات آن زمان که در دانشگاه امیرکبیر برگزار میشد، را ترک کردند و این کار هم با هماهنگی کامل با دولت وقت انجام گرفت تا پای وزارت علوم وقت را به انتخابات باز کنند.» او بیان داشت: «اما به دلیل بصیرت و استقامت بچههای آن دوران، تلاشهای آنها به شکست انجامید و دفتر به قوت خود باقی ماند. اما درنهایت شورای عمومی دفتر که باید محلی برای اشتراک فکرها و اجماعها باشد به یک زمین جنگ تبدیل شده بود. در یک سمت نیروهایی بودند که دلبسته به دولت روحانی بوده و تلاش میکردند تا دفتر تحکیم را وابسته به جریان اصلاحطلبی احیا کنند. در مقابل بچههای انقلابی بودند که به استقلال و انقلابی بودن دفتر تحکیم اعتقاد داشتند. البته این درگیریها در انتهای سال 93 به پایان رسید؛ با این حال آخرین تلاشها مربوط به دفتر تحکیم وحدت دانشگاه علامه طباطبایی بود.» دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت در توضیح بیشتر این مساله گفت: «دوستان این دانشگاه برای تخریب انتخابات دفتر تحکیم وحدت متوسل به دروغ شدند. آنها به هر ترفندی دست زدند تا از طرف دولت به دفتر تحکیم وحدت نفوذ کنند؛ جالب اینجاست که در آن برهه ما را به وابستگی متهم میکردند. البته وقتی دعوایی برای استقلال و عدم استقلال جریان دانشجویی رخ میدهد، همیشه جریانی که طرف مقابل را به وابسته بودن متهم میکنند، دقیقا همان گروه وابسته است. باید به این مساله اشاره کنم که در سال 94 احیای دفتر تحکیم وحدت شکل دیگری به خود گرفت، با این حال دیگر مزاحمتهای گروههای دانشجویی که خود را وابسته به اصلاحطلبی میدانستند را شاهد نبودیم.» قائدشرف با تاکید بر اینکه دفتر تحکیم وحدت دنبال تسویه یک نوع نگرش سیاسی در درون خودش نبود، گفت: «بلکه برعکس فضا در شورای عمومی آن کاملا باز بود، اما دو قید جدی وجود دارد. یک بحث تطابق افکار با شالوده انقلاب اسلامی بود؛ یعنی هر سلیقهای که این مهم را داشته باشد، میتوانست در فضای دفتر زیست کند. با این حال برخی هر چند اسم خردجمعی را برای افکار خود میگذاشتند و از حق رای حرف میزنند، اما خودشان به آن باور نداشتند و افراد با چنین تفکری به تدریج از دفتر تحکیم کنار رفتند.»
سال 94 با افراد فرصتطلب سیاسی روبهرو شدیم
او اظهار داشت: «در سال 94 با فضای دیگری روبهرو شدیم و آن هم فضای افرادی بود که به دنبال فرصتطلبی سیاسی بودند. این فرصتطلبی هم شکلهای مخلتفی داشت. برخی به اهداف شخصی افراد مربوط میشد. یعنی برخی را داشتیم که خاطرههایی را از دفتر تحکیم شنیده بودند و تصور میکردند اگر بتوانند وارد دفتر شوند به برخی ردههای سیاسی دست پیدا میکنند. برخی دیگر هم افرادی بودند که فکر میکردند میتوانند دفتر را پایگاهی برای جریان جوان و دانشجویی احمدینژاد کنند. این هم چالش دیگری برای ما در راستای احیای دفتر تحکیم وحدت بود، خوشبختانه تمام این چالشها در سال 95 تقریبا به پایان رسید.» دبیر اسبق دفتر تحکیم وحدت تصریح کرد: «در خردادماه 95، مقالهای در یکی از رسانهها با عنوان «عبور از تحکیم» منتشر شد؛ آن مقاله نشان میدهد که فاز اول احیای تحکیم وحدت در دهه 90 کلید خورد و بعد از آن وارد فضای نوسازی دفتر شدیم. این نوسازی هم کار سختی بود؛ چراکه ما یک نبرد طولانی را شروع کردیم که تنها مختص دهه 90 بود، بلکه در تمام ادوار شاهد آن بودیم که یک به یک ادوار برای انقلابی ماندن دفتر جنگیده بودند. اولین نقطه ما برای بازسازی بحث تشکیلات بود که نوک قله آن هم باید مساله تعداد دفاتر بدانیم. امروز دیگر کسی این شبهه را وارد نمیکرد که دفتر از لحاظ تعداد دفاتر دچار مشکل است. نکته دیگر نیز احیای آییننامههای داخلی دفتر بود که باز قله آن را باید آییننامه حق رای دانست. این آییننامه با همه مشکلاتش در شورای عمومی تصویب شد و به دفتر تحکیم وحدت برای ساماندهی خود نظم جدیدی داد.» او خاطرنشان کرد: «این آییننامه برخی تهدیدها را هم از دفتر دور کرد، تهدیدهایی که در 3 دهه قبل منجر به انشقاق و جدا شدن برخی دفاتر از دفتر شده بود. البته انجام این کار بسیار سخت بود و حتی بنده چندان موافق به انجام آن نبودم اما خوشبختانه مجبور به انجام آن شدیم. لایه بعد نوسازی را باید به کنشگری سیاسی دانست که اتفاقات خوبی هم در این زمینه صورت گرفت که ازجمله آن میتوان به نامه دفتر درباره مرحوم هاشمیرفسنجانی اشاره کرد. همچنین برپایی غرفه 22 بهمن و 13 آبان هم از دیگر اتفاقات خوب در راستای نوسازی است؛ چراکه دفتر تحکیمیها دوباره در جریاناتی مانند 13 آبان و 22 بهمن حضور جدی داشتند.»