کیانا تصدیقمقدم: زمان تولید مستند «ثبت با سند برابر نیست» برمیگردد به سال ۱۳۹۷ و ساختش تا سال ۱۳۹۹ هم ادامه داشته است. اولین زمان پخش مستند اسفند سال گذشته مصادف با صدمین سالگرد کودتای رضاخان پهلوی بود. این مستند در هشتقسمت ۵۰ دقیقهای و با محتوای پیوسته ساخته شده است. موضوع مستند از یک نقطهای شروع و در پایان، هر قسمت به قسمت قبلی مرتبط است اما هرکدام موضوعاتی مستقل با محتوایی جدید دارند. پخش این برنامه از شبکه مستند بود و این مستند به تهیهکنندگی وحید کاظمی و کارگردانی مهدی شامحمدی تولید شده و در آن از اسناد منتشرنشدهای را که مربوط به املاک رضاشاه پهلوی است، رونمایی و تاریخ حکومت پهلوی، مربوط به رضاشاه را بررسی میکنند. نکته مهم بررسیشده در املاک ثبتشده به نام رضاشاه و اثرگذاری آن در اتفاقات مهم آن زمان مثل املاک رضاشاه، خط راهآهن، جادهها و... این است که املاکها عمدتا در قالب روستاها، قریه است و بالغبر 44 هزار سند ثبتی در دفتری به نام املاک اختصاصی به نام رضاخان ثبتشده است که این اسناد هم اکنون در سازمانهای مربوطه نگهداری می شود. بخش زیادی از این مستند تصاویر آرشیوی، مصاحبه با پژوهشگران تاریخی و گفتوگو باکسانی که توانستهاند املاک خود را پس بگیرند، شامل شده است. بهمنظور معرفی مستند «ثبت با سند برابر نیست» با تهیهکننده آن وحید کاظمی همصحبت شدیم.
کاظمی در پاسخ به «فرهیختگان» در رابطه با هدف ساخت این مستند اینگونه گفت: «حدود پنجسال پیش ساخت مستندهای تاریخی را شروع و چند پروژه هم در این مسیر تولید کردیم. دغدغه من از ورود به این موضوع این بود که تصور میکردم جامعه بهسمت دور شدن از دموکراسی و استقبال از استبداد و دیکتاتوری پیش میرود، این برداشت سیاسی شخصی من است، برای مثال در اینستاگرام درباره افرادی که تاریخچه استبدادشان روشن است پستهایی منتشر میشود و بعضی مردم در کامنتها آنها را ستایش میکنند حتی با وجود آگاهی که در رابطه با جنایات هیتلر وجود دارد در برخی پستها فضای مجازی که در مورد او منتشر میشود، کامنتهایی نظیر روحش شاد و از این قبیل مشاهده میشود. این موضوع خیلی دردناک است و برای من دغدغه ایجاد کرده است و تصمیم گرفتم تا جایی که میتوانم و فرصت هست درباره افراد مستبد فیلم بسازم و پردهای دیگر از اثرات استبداد آنها را بر جامعه نمایان کنم. در این حین برای تولید مستندی با محتوای املاک رضاخان پهلوی به ما پیشنهادی شد. با توجه به پژوهشهای قبلی که انجام داده بودیم تصمیم به ساخت این مستند گرفتیم و همراه مهدی شامحمدی کار ساخت مستند را شروع کردیم.»
مخاطبان و سلایق متفاوت
تهیهکننده این مستند در رابطه با مخاطبان برنامه افزود: «وظیفه من ساخت مستند بود اما اینکه چقدر مخاطب داشته است، تاثیری در وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی از نگاه ما نخواهد داشت، نه اینکه مخاطب بیاهمیت و بیارزش باشد. منظورم این است که هر انسانی با دیدن فیلم یا مستندی بهاندازه ظرفیت ذهنی خودش از آن برداشت میکند. مخاطبان که رضاخان را قهرمان میپندارند در مواجهه با مستند ما بهتر متوجه میشوند که بخش قابلتوجهی از اقدامات رضاخان یا همان خدمات او عمدتا منافع فردی و شخصی خودش را تامین میکرد، مثلا در بخشی از خدمات مطروحه، اقدامات انجامشده برای مصادره زمین از مالکان واقعی آن بوده و تاریخ به حرصوطمع رضاشاه برای تصاحب، تصرف و زمیناندوزی اشارات فراوانی کرده است. اساسا به نظر من آنچه رضاشاه با مردم و جامعه ایران کرد از تاثیر تفکر وی در زندگی عامه جامعه بسیار بیشتر از ساخت دانشگاه و راه آهن است، یکی از نمونههای آن نظام آموزشی است که ایرادهای متعددی دارد و این از رضاشاه به ارث مانده یا خدمت اجباری سربازی که محصول آن دوران است.» وی در رابطه با ضرورت ساخت اینچنین مستندهایی گفت: «آنچه به من انگیزه داد و دلیلی برای ساخت این مستند بود، این است که هر آنچه زندگی همه ایرانیان را تحتتاثیر قرار داده محصول تفکر استبدادی مطلق رضاشاهی و نظامی رضاشاه است. او تمام تلاشش این بود که نظام سیاسی، فرهنگی و اداری کشور را بهسمتی هدایت کند که کاملا در انحصار یک فرد باشد و از بین بردن قدرت استانی و تجمیع قدرت در پایتخت بود. موضوعی که فکر میکنم مردم باید از آن آگاه شوند و تلاشمان را کردیم و امیدواریم به این مهم دست پیدا کرده باشیم. ما بدون دلیل هیچچیز را نفی نکردهایم. محصول آن تفکری که رضاشاه خلق کرد منجر به فروپاشی یک جامعه شد و محصولش این است که امروز در بخشها و حوزههای مختلف شاهد آن هستیم.»
کدام تاریخ را باید باور کرد؟
کاظمی در رابطه با ساخت مستندهای تاریخی گفت: «مستندسازی کلا کار سختی است اما مستند تاریخی بسیار دشوارتر است، به این دلیل که دسترسی به آن آدمها وجود ندارد و بهخاطر اینکه باید از تاریخ استنباط کرد و هیچ سند تاریخی وجود ندارد که بتوان گفت دقیقا همین بوده و بدون در نظر گرفتن سخنان طرف مقابل، یعنی کسانی که در آن تاریخ حاضر و ناظر بودند. بههرحال مهمترین سختی کار این است که باید بهدنبال این باشیم که چه چیزی و با چه عنوانی را به تصویر میکشیم. اصلیترین مساله در این مستندها تصویرسازی است. نکته مهمتر اینکه باید تلاش کنیم تا ببینیم حرف چه کسی را میتوانیم باور کنیم، چون افرادی هستند که حقوقدانند و میگویند رضاشاه آدم دیکتاتوری بود اما دیکتاتوریاش مثبت بود و باعث رشد و پیشرفت کشور شد. مستند تاریخی سختیهایی از این بابت دارد که از لحاظ محتوایی امکان تشخیص صحت حرف اشخاص و افراد بسیار کار سختی است و اینکه پژوهش آن بسیار طاقتفرسا است، چون منابع گستردهای در اختیار ما قرار میگیرد که نمیدانیم کدام را باور کنیم. مساله جدیتر اینکه شما هر حرفی بزنید دیگران میتوانند بهواسطه مکتوبات تاریخی دیگر آن را نفی کنند.»
مستند، مهمترین شبکه تلویزیون ایران
وی افزود: «بهنظر من شبکه مستند درحالحاضر در میان شبکههای سیما، تنها شبکهای است که مخاطب خاص دارد و مخاطبان آن میدانند بهدنبال چه هستند. خلأ این شبکه در فضای فرهنگی ما احساس میشد و نیاز ما به آن کاملا مشهود است. شبکه مستند مهمترین شبکه تلویزیون ایران است.»
نشان دادن تاریخ، از لنز دوربین بیگانگان
کاظمی در ضرورت ساخت چنین برنامههایی گفت: «مواجهه مردم با موضوعاتی که اکنون درحال رخ دادن است در جامعه فرهنگی ما مبنای آگاهی از گذشته است. برداشتهای سیاسی و فرهنگی آنها از وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده است، باعث میشود در مورد آینده چه تصمیمی بگیرند. به نظر من تا جایی که ممکن باشد باید تلاش کرد مردم را با آن چیزی که از تاریخ میدانند تنها نگذاشت و نگاهها و تفکرات متفاوت درباره آن را از لحاظ محتوایی برای مردم تهیه کرد و اجازه نداد جامعه صرفا از لنز دوربین بیبیسی و منوتو یا دیگر شبکهها -که منافع آنها مشخص است- هدایت شوند و آنها تاریخ را برای مخاطبان ما بسازند، بنابراین ضروری است برای دستیابی به این امر مهم تلاش مضاعف شود.»