تاریخ : Sun 19 Sep 2021 - 03:28
کد خبر : 60417
سرویس خبری : سیاست

افکار عمومی در انتظار بهانه‌ای برای امیدواری

میثم مهدیار، پژوهشگر اجتماعی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کرد

افکار عمومی در انتظار بهانه‌ای برای امیدواری

تغییر شرایط و میزان امیدواری به هم وابسته‌اند. به‌طوری که تغییر شرایطی که موجب ناراحتی و نارضایتی شده می‌تواند میزان امید را کم یا زیاد کند. منتها الان این‌گونه نیست که احساس ناامیدی مطلقی وجود داشته باشد و حتی این‌گونه هم نیست که احساس امیدواری مطلقی وجود داشته باشد.

نرگس چهرقانی، روزنامه‌نگار: مهم‌ترین حلقه مفقوده مردم در هشت سال گذشته امید بوده است. عملکرد مسئولان یکی از موثرترین عوامل این ناامیدی است. اما مردم به دنبال این حلقه مفقوده در همبستگی‌های اجتماعی هستند. نمونه بارز این همبستگی را می‌توان در المپیک و پارالمپیک امسال مشاهده کرد که موجب امیدآفرینی بین مردم شد. در همین راستا با میثم مهدیار، پژوهشگر اجتماعی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

وضعیت امید را در جامعه‌مان چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما جامعه ایرانی تا چه میزان نسبت به تغییر شرایط امیدوار است؟

در ابتدا باید بین ناامیدی و ناراحتی تفاوت قائل شد. یک ناراحتی و نارضایتی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که شکی در آن نیست. منتها اینکه می‌توانیم این نارضایتی را به‌مثابه ناامیدی درنظر بگیریم یا خیر، قابل تامل است. به نظرم تغییر شرایط و میزان امیدواری به هم وابسته‌اند. به‌طوری که تغییر شرایطی که موجب ناراحتی و نارضایتی شده می‌تواند میزان امید را کم یا زیاد کند. منتها الان این‌گونه نیست که احساس ناامیدی مطلقی وجود داشته باشد و حتی این‌گونه هم نیست که احساس امیدواری مطلقی وجود داشته باشد. بلکه آن ادراکی که من از عرصه افکار عمومی دارم این است که افکار عمومی منتظر تغییر شرایطند و در حالت انتظار به سر می‌برند و منتظرند ببینند این شرایط چه تغییری می‌کند تا تصمیم نهایی‌شان را بگیرند که از تغییر شرایط ناامید شوند یا خیر.

گفتید مردم در شرایط انتظار برای تغییر شرایط به سر می‌برند، با این حال چیزی که به نظر می‌رسد این است که در فضای سیاسی امیدواری مردم نسبت به آینده لطمه خورده است. برای تایید این گزاره می‌توان مشارکت مردم در انتخابات‌های اخیر را مثال زد. نظر شما در این رابطه چیست؟ این ناامیدی مقطعی و گذراست یا اینکه فکر می‌کنید این ناامیدی مردم دائمی است؟

نمی‌شود پیش‌بینی کرد، باید ببینیم شرایط کلان جامعه چه تغییری می‌کند. به هر حال ما در شرایط تحریم بودیم، تحریم یک‌سری فشارهای اقتصادی را ایجاد کرده است. همچنین در کنار تحریم یک‌سری ناکارآمدی‌‌ و کژکارکردی‌ در سیستم بروکراسی و اقتصادیمان داشتیم و در همین راستا اخبار فساد و اختلاس از لحاظ روانی این شرایط را تشدید کرده است.

رهبر انقلاب در دیدار دیروز بر مساله امیدواری تاکید کردند. فکر می‌کنید دولت و مجلس چه اقدامات سلبی و ایجابی باید برای امیدآفرینی انجام دهند؟

قاعدتا اگر مردم بوی تغییر را استشمام کنند، امیدوار می‌شوند. به‌هر‌حال تجربیاتی که ما در دوره هشت‌ساله ریاست‌جمهوری روحانی داشتیم یک فضای یاس و ناامیدی ایجاد کرده بود. این درحالی است که اکنون مجلس یازدهم و دولت سیزدهم با شعار و ایده‌ تغییر و تحول و اصلاحات روی کار آمده‌اند. بستگی دارد شتاب این تغییر و تحولات برای مردم ملموس باشد یا خیر. از طرفی دیگر کانون‌های فشار روانی و تبلیغاتی نیز وجود دارند که تلاش می‌کنند تا فضای ناامیدی را بین مردم گسترش دهند. در همین جریان بین تغییر واقعی شرایط ساختاری و کانون‌های پروپاگاندا رقابت وجود دارد، به‌طوری‌که اگر تغییر شرایط قدرت و شتابش بیشتر از آن کانون‌ها باشد، قاعدتا مردم امیدوارتر خواهند بود ولی اگر اصلاحاتی صورت بگیرد و این اصلاحات سرعت و شتاب‌شان آنقدر نباشد که درمقابل آن پروپاگاندا بتواند مقاومت کند، شکست می‌خورد. به عبارت ساده‌تر صرفا عمل و تغییرات عینی ساختاری نیست که در این حوزه تعیین‌کننده است بلکه رقبایی وجود دارند که آن رقبا هم پول خرج کرده و با قدرت حرکت می‌کنند. درواقع تعادل یا رقابت بین این کانون‌های مختلف است که می‌تواند وزن یأس و ناامیدی مردم را کم یا زیاد کند.

در صحبت‌هایتان به بحث شتاب تغییرات اشاره کردید. رویکرد اخیر رئیسی و مجلس یازدهم با حضور میدانی به نظرتان شتاب لازم را دارد؟ همچنین به نظرتان این حضور میدانی امیدآفرین است؟ برای مثال حضور رئیس‌جمهور یا نمایندگان مجلس در خوزستان.

حضور میدانی لازم است ولی کافی نیست. به‌طوری‌که اگر این حضور میدانی به تغییر جدی منجر شود، خوب است چون به‌هر‌حال در دولت روحانی بین مردم و دولت فاصله افتاده بود. دولت رئیسی دارد تلاش می‌کند این فاصله را کم کند. در سال گذشته نیز همان اوایل شکل‌گیری مجلس، نمایندگان مجلس به خوزستان رفتند. نمایندگان سعی کردند از نزدیک با مشکلات و مسائل آنجا آشنا شوند، منتها به عملیات جدی و عمومی منجر نشد. بعد دیدید که در شرایط خشکسالی مردم اعتراض کردند. درواقع می‌خواهم بگویم بعضی وقت‌ها این حضور میدانی ممکن است به نتایج ملموس منجر نشود و تبعات عکس داشته باشد. بنابراین با حضور میدانی برای مردم از لحاظ روانی امیدواری ایجاد می‌شود و در همین راستا باید در عرصه میدانی هم آن تغییر جدی و عینی را احساس کنند. درواقع تغییر عینی و امیدواری روانی باید همزمان رخ بدهد.

بخشی از مردم نسبت به دستگاه‌های اجرایی بی‌اعتماد هستند. علت این بی‌اعتمادی را چه چیزی می‌دانید؟ و اینکه بعضی مواقع دستگاه‌های اجرایی نظری دارند اما مردم به خاطر این بی‌اعتمادی خلاف آن عمل می‌کنند. علت این اتفاق چیست؟

بی‌اعتمادی ناامیدی ایجاد می‌کند. درواقع ناامیدی و بی‌اعتمادی ریشه‌های مختلفی دارد. یک‌سری ریشه روانی و یک‌سری ریشه عینی و انضمامی دارد که اینها باهم در رقابتند. منتها اتفاقی که باید بیفتد تا از این شرایط عبور کنیم این است که دولت تلاش می‌کند تا از لحاظ روانی برای مردم اعتماد ایجاد کند و به مردم نزدیک شود و همزمان مردم هم باید به صورت عینی تغییرات را لمس کنند، به‌طوری‌که ترکیب این دو باعث می‌شود تا اعتماد و در راستای آن امید و نشاط به جامعه بازگردد.

در شرایط فعلی جامعه ما کدام ریشه برای بی‌اعتمادی را موثرتر و پررنگ‌تر می‌دانید؟

نمی‌شود تعیین کرد که تاثیر کدام بیشتر است. ترکیب اینها با هم در شرایط خاص ممکن است نتایج متفاوتی داشته باشد. به عبارتی این دو عامل مهم هستند منتها ترکیب این عوامل باهم در یک ظرف زمانی و مکانی آن معدل اعتماد و امید عمومی را ایجاد می‌کند. یک زمانی آن فشار روانی بالاتر است و ممکن است از لحاظ عینی دستاوردهای خوبی داشته باشد ولی چون از لحاظ روانی آن حس امید و اعتماد ایجاد نشده است، شاید تاثیر نداشته باشد. ممکن است عکسش هم رخ دهد. مثلا الان دولت رئیسی سر کار آمده است. دولت او تا بخواهد سیاستگذاری کند، تصمیم بگیرد، تصمیمات را اجرایی کند و مردم به‌صورت ملموس آن را حس کنند ممکن است طول بکشد. در این مدت می‌شود حداقل در حوزه رسانه‌ای و افکار عمومی یک الزاماتی را رقم زد. البته افکار عمومی را نمی‌شود چهار سال معطل نگه داشت. تا یک حدی می‌شود مردم را امیدوار کرد و این با رفتارهای غیرعینی و انضمامی همراه باشند. درنهایت مردم باید آن را به‌صورت ملموس هم حس کنند. بنابراین ترکیب این دو در یک مدت زمان معقول تاثیر‌گذار است.