تاریخ : Wed 08 Sep 2021 - 01:30
کد خبر : 59920
سرویس خبری : جامعه

نوجوان گدای دیده شدن نیست!

نوجوان گدای دیده شدن نیست!

نوجوان بودن به‌خودی‌خود مساله‌ای پیچیده است، نوجوانی در روزگار رسانه‌های جمعی و اجتماعی و عصر جهانی شدن، این وضعیت را پیچیده‌تر هم می‌کند. دسترسی نوجوانان امروزی به منابع بی‌نهایت محصولات رسانه‌ای قطعا کار را برای تولیدکننده و برنامه‌ساز سخت‌تر و پیچیده‌تر هم کرده ‌است.

ریحانه شفیق، پژوهشگر حوزه نوجوان: برای نوشتن نقد بر کلیپ دهه هشتادی‌های موسسه ماوا، خیلی فکر کردم، حرف‌هایم را بالا و پایین کردم، خیلی‌هایش را هم حذف کردم. می‌پرسید چرا؟ چون موضوع و محورهای اصلی کلیپ اصلا چیزهای ساده‌ای نبود! یک‌طرف آن مساله‌ نوجوانی، مظلومانه ایستاده و طرف دیگر آن هم حضرت سیدالشهدا، امام‌حسین(ع) است که فهم مرام و مسلکش جز با تفکر و اندیشیدن به دست نمی‌آید.

نوجوان بودن به‌خودی‌خود مساله‌ای پیچیده است، نوجوانی در روزگار رسانه‌های جمعی و اجتماعی و عصر جهانی شدن، این وضعیت را پیچیده‌تر هم می‌کند. دسترسی نوجوانان امروزی به منابع بی‌نهایت محصولات رسانه‌ای قطعا کار را برای تولیدکننده و برنامه‌ساز سخت‌تر و پیچیده‌تر هم کرده ‌است، زیرا برنامه‌ساز با مخاطبی روبه‌رو است که بیش از هر زمان دیگری سواد تصویری و نشانه‌شناختی دارد، تجربه‌ زیادی در مصرف محتواهای مختلف رسانه‌ای دارد و خلاصه اینکه در برابر این تجربه‌ غنی از محصولات رسانه‌ای، هر محتوایی به‌راحتی سلیقه‌ و نظرش را جلب نمی‌کند. در کنار این پیچیدگی در حوزه‌ تولید برای نوجوان، شرایط تولیدات رسانه‌ای مربوط به نوجوانان کشورمان را نیز درنظر بگیرید، همان‌طور که قبل‌تر گفته‌ایم نوجوان و مساله‌ نوجوانی امری است که معمولا در رسانه‌های کشورمان سکوت شامل حالش می‌شود! و یا در بهترین حالت به‌عنوان دنباله‌ دوران کودکی از آن یاد می‌شود. در چنین شرایطی کار برنامه‌ساز سخت‌تر خواهد شد؛ زیرا دسترسی به منابع مشابه یا نمونه ندارد، مجبور است با احتیاط بیشتر و با آزمون و خطا پیش برود یا اینکه مجبور است دست به دامن رسانه‌های خارجی شده و فرم‌ها، ژانرهای آنها را دست‌کاری و بومی‌سازی کرده و محصولی نسبتا آشنا با چشم نوجوان و البته ناسازوار با فرهنگ ایرانی اسلامی تولید کند. حالا با توجه به شرایطی که گفتم، با هم ببینیم که ویدئوی دهه‌هشتادی‌ها کجا ایستاده است! در ادامه در چند نکته مختصات جایگاه فرمی و محتوایی این محصول را در فضای رسانه‌ای و فکری کشورمان بیان می‌کنم.

می‌گویند امام‌حسین(ع) را محدود نکنید! امام‌حسین برای همه‌ آدم‌هاست! همه‌ تیپ‌های شخصیتی و سن‌ها! حرف‌های این‌چنینی که راه و رسم و مسلک امام‌حسین(ع) را صرفا به گروهی خاص متعلق نمی‌داند، غلط هم نیست؛ تولید محصول رسانه‌ای در این حوزه قطعا امری ضروری است؛ اما در این میان نکته‌ای هست که باید درنظر گرفته ‌شود؛ اولا اینکه در واقعه‌ کربلا بسیاری از مردم دل‌هایشان با امام‌حسین(ع) همراه بود اما ذهن‌شان از فکر خالی بود، قوه‌ تفکر است که با به‌کار افتادنش تصمیم‌ها و قدم‌های آدمی را بین مرزهای حق و باطل جابه‌‌جا می‌کند؛ نوجوانی نیز سنی است که فرد به‌تازگی توانایی اندیشیدن درباره‌ عقایدش را پیدا می‌کند و درباره‌ خودش، زندگی‌اش و راهی که در آن پا می‌گذارد، می‌اندیشد و تجربه می‌کند، دیگران را رصد می‌کند و برای خودش الگوهایی را درنظر می‌گیرد و سعی می‌کند مانند آنها زندگی کند؛ برای همین شرایط است که این سن حساسیت بالایی دارد.

 اینکه توجه مداحان و برنامه‌سازان به این سن جلب شده، ابدا چیز بدی نیست اما اینکه ورود به تولید محتوا برای این سن بدون شناخت کامل و جامع حساسیت‌های نوجوانان باشد و به زور مداحی‌های استودیویی، بازنمایی‌های کاریکاتوری و تک‌بعدی از مقوله‌ نوجوانی و استفاده از الفاظ سخیف و از آن بدتر، نامیدن چنین مجموعه‌‌ ناسازواری به اسم «ادبیات نوجوان»، در کنار خطری که سلیقه‌ مصرف محصولات دینی رسانه‌ای نوجوان را تهدید می‌کند، خطری بزرگ برای هویت دینی نوجوان پرسشگر امروز به ارمغان خواهد آورد.

نکته‌ دیگر اینکه به نظر می‌رسد رسانه‌های جمعی و اجتماعی خصوصا در این دوران، ابزارهای مهمی برای انتقال مسائل هویت‌ساز نسل نوجوان امروز باشند. مساله‌ای که وجود دارد، وصله‌پینه کردن بی‌سلیقه‌ شخصیت امام‌حسین(ع) به فضای-بسیار دور از ذهن بازسازی‌شده‌- نوجوانی است؛ تا آنجا که هدف بچه‌ها در این نماهنگ دیده‌شدن و شنیده‌شدن موزیک‌شان توسط بزرگ‌ترها و شاخ‌ها و فوتبالیست‌ها و لایک و تایید‌گرفتن از آنها و درنهایت قدرت‌نمایی و شهرت است و گویی حادثه‌ کربلا یا اصلا مرام و مسلک امام‌حسین(ع) در این بین ابزاری در خدمت دیده‌شدن و فالوور گرفتن خود بچه‌ها قرار گرفته است و علنا اهمیتش را به لحاظ ساخت هویت دینی و تشخیص حق از باطل از دست ‌می‌دهد. مصداق این حرف را نیز در خود کلیپ می‌توانید در قسمتی ببینید که علیرام نورایی وارد می‌شود و پسرک درحالی‌که یا حسین می‌گوید از ورود نورایی به صحنه متعجب شده است! و صوت نام امام‌حسین عملا به وسیله‌ای برای ابراز تعجب پسرک به ورود سلبریتی قدرتمند با فالوور زیاد تبدیل می‌شود و همین تکه از کلیپ می‌تواند علت بیشتر نقدهایی که به لحاظ محتوایی بر آن وارد است به‌خوبی نمایش دهد، یعنی محتوای این کلیپ برعکس ادعایش بر فهم ادبیات نوجوانی و فهم نزدیک‌تر به واقعیت آنها، دقیقا همان فرهنگ سلبریتی‌زده‌ای را نمایش می‌دهد‌ که برای گدایی توجه هرکاری می‌کند. فقط تفاوت این است که این‌بار سازنده، برای گرفتن توجه و قدرت، به نام ورود به ادبیات رازآلود نوجوان برای چرخاندن توجه‌ها به‌سمت خودش، دست‌به‌گریبان نام امام‌حسین(ع) شده است.

گذشته از تمامی نقدهایی که بر این نماهنگ وارد است، ساخت برنامه و محتوای رسانه‌ای برای نوجوان سخت‌پسند امروزی امری بسیار ارزشمند است.

 بدیهی است که ساخت این نماهنگ و دیگر محتواهای رسانه‌ای در حوزه نوجوان نمایانگر آغاز مسیری سخت و طولانی برای تولید محتوایی مناسب، سالم، با مخاطب‌شناسی دقیق‌تر و همگام‌تر با فلسفه‌ آموزه‌های دینی و اسلامی است و راه زیادی درپیش دارد و این راه طولانی هرگز ارزش آغاز آن را زیر سوال نمی‌برد و البته که تولید چنین محتوایی در فضای تولیدات رسانه‌ای دینی کشور، محصول صرف تفکر یکی دو برنامه‌ساز و فیلم‌بردار و سلبریتی نیست، بلکه محصول عدم شناخت و نادیده گرفته شدن مخاطب نوجوان در سال‌های اخیر و همچنین ساختار فکری‌‌ای است که در چند سال اخیر، مداح را عنصر اصلی مجالس امام‌حسین(ع) می‌داند. اصلاح این طرز نگاه و ساخت نماهنگ‌هایی با محتوا و ادبیات مناسب‌تر به دست نمی‌آید، مگر با زداییدن فرهنگ سلبریتیزه‌شده و مداح‌پرست در هیأت‌های مذهبی و همچنین ارائه‌ الگوهایی که به لحاظ فلسفی و شناختی برای مخاطب، خصوصا نوجوان در این دوره‌ حساس علاوه‌بر توکل و توسل به ائمه‌ اطهار، شیوه‌ تفکر آنها را نیز آموزش دهد.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

یدو، روایت حاضران غایب! / نگاهی به فیلم «یدو» (لینک)
 
گفت‌وگویی کوتاه با چند نوجوان درباره تولیدات رسانه‌ای ویژه نوجوانان/نوجوانی سن ابتذال نیست! (لینک)
 
قصه‌ سرکشی‌ها، تجربه‌ استقلال و جسارت/نگاهی به فیلم «درساژ» (لینک)