تاریخ : Wed 08 Sep 2021 - 01:37
کد خبر : 59917
سرویس خبری : جامعه

نوجوانی سن ابتذال نیست!

گفت‌وگویی کوتاه با چند نوجوان درباره تولیدات رسانه‌ای ویژه نوجوانان

نوجوانی سن ابتذال نیست!

به نظر می‌رسد رسانه‌ها و تولیدکنندگان رسمی درتلاشند که مخاطبی را جذب تولیدات خود کنند که از اساس مخاطب آنها به‌حساب نمی‌آید، آنها را نمی‌بیند، نمی‌شنود، نمی‌خواند. تولیدکنندگان در ماراتن شنیده شدن مدام مبتذل‌تر می‌شوند و دراین‌بین مخاطبان واقعی خود را هم از دست می‌دهند. ‌

هدی محمدی، پژوهشگر اجتماعی: «نوجوان‌پسند است»، «به درد نوجوان می‌خورد»، «نوجوان با این ارتباط می‌گیرد»، «برای مخاطب نوجوان تولید کردیم» این جمله‌ها را زیاد می‌شنویم. گاه زمانی که محتوایی زرد و مبتذل تولید شده، گاه زمانی که تولیدکنندگان دست به‌کار شده‌اند؛ کتابی نوشته‌اند، یا فیلمی ساخته‌اند، ویدئوکلیپی تولید کرده‌اند و موزیکی را منتشر کرده‌اند که سراسر ابتذال است! این ابتذال امروز دامن مناسک و مداحی را هم گرفته.

از تولیدکنندگان زیرزمینی حرف نمی‌زنم، از بی‌مجوزها و آن‌ور آبی‌ها سخن نمی‌گویم، دارم از همین‌جا داخل کشور و نهادها و رسانه‌های رسمی حرف می‌زنم.

نمی‌دانم دقیقا از کی، اما به نظر می‌رسد یک قانون نانوشته وجود دارد که هر محتوای زرد و مبتذلی برای نوجوان جذاب است! با همین قانون نانوشته و استدلال دست‌وپاشکسته تولیدکنندگان نتیجه می‌گیرند اگر می‌خواهند برای نوجوان تولید محتوا کنند باید به حد کفایت «مبتذل» باشد! خروجی این قانون و استدلال نوجوانی را برابر با سن ابتذال قرار داده اما واقعیت چیز دیگری است.

نوجوانی سن ابتذال نیست! نوجوانی سن «خلق ذائقه» یا به‌عبارت دقیق‌تر «ذائقه‌سازی» است. وقتی ما همه تولیدات سخیف را به نوجوان نسبت می‌دهیم، وقتی برای مخاطب نوجوان محتوای مبتذل می‌سازیم تا برایش جذاب باشیم، خواسته یا ناخواسته یک مفهوم را در ذهن نوجوانان بازتولید می‌کنیم: «تو مبتذلی، مبتذل می‌پسندی و باید به‌دنبال چیزهای مبتذل بروی!» در این چرخه نوجوان حتی اگر صرف تجربه، حتی اگر از روی کنجکاوی به‌دنبال مصرف رسانه‌ای سخیف باشد، چرخه‌ای را تولید می‌کنیم که تا همیشه در آن مصرف محتوای مبتذل بماند، به‌این‌ترتیب با تولید محتوای مبتذل، برای یک نسل ذائقه‌ای مبتذل خلق می‌کنیم.

اما آیا به‌راستی نوجوانی سن ابتذال است؟

همه می‌دانیم ابتذال سن و سال ندارد! بزرگسالان زیادی هستند که در ذائقه رسانه‌ای‌شان همان محتوایی محبوب و جذاب است که آن را «نوجوان‌پسند» می‌نامیم؛ اما مواجهه با این‌دست تولیدات برای نوجوان خطرناک است، چرا؟ بخش قابل‌توجهی از دلیل را پیش‌تر بیان کردیم. ذائقه‌ مصرف فرهنگی_رسانه‌ای در نوجوانی شبیه خمیری است که هنوز خشک نشده، عده‌ای در مقام سیاستگذار و تولیدکننده تلاش می‌کنند محتوایی ویژه نوجوان تولید کنند. محتوایی که در عمل چیزی به‌جز ابتذال و دست‌کم گرفتن نوجوان نیست. نتیجه این تولیدات چیزی جز بدسلیقه کردن نوجوان و خشک شدن خمیر ذائقه‌اش با درون‌مایه ابتذال نیست. این یک اشتباه استراتژیک است که با تولید محتوای مبتذل و جا زدن آن به نام «تولید محتوای ویژه نوجوان» ابتذال را در مصرف رسانه‌ای این گروه سنی که حساسیت بسیار بالایی دارد، بازتولید کنیم.

شاید با من مخالف باشید، شاید بگویید اینکه نوجوانی سن ابتذال نیست و نوجوان مبتذل‌پسند نیست وهم من است، شاید گمان کنید که از نوجوانی خودم و نوجوانان امروز فاصله گرفته و دارم از دور نسخه می‌پیچم. برای اثبات ادعایم سراغ چند نوجوان رفتم و از آنها پرسیدم؛ به‌عنوان نوجوان زمانی که محتواهایی که به لحاظ کیفی فاخر به‌حساب نمی‌آیند به نوجوانی نسبت داده می‌شود چه احساسی پیدا می‌کنید؟

حنانه 18‌ساله گفت: «اولین حسی که به من دست می‌دهد این است که من به‌عنوان یک انسانی که قدرت تعقل و تفکر دارد در جامعه پذیرفته نشده‌ام و بقیه درباره من این‌طور فکر می‌کنند من کسی هستم که مدام به‌دنبال ابتذال هستم، دنبال موسیقی نامعقول هستم و دنبال رمان‌های مفتضح! بعد از این حس ناامیدی و تأسف سراغم می‌آید. ناامید می‌شوم، با خودم می‌گویم واقعا از من چنین انتظاری دارند؟ انتظار دارند این را بپسندم؟ یک‌زمانی هست که واقعا یک نوجوان چنین سبکی را می‌پسندد و به‌دنبال آن می‌رود اما یک‌زمانی هست که من آن آدم نیستم اما آن‌قدر در جامعه، در تلویزیون در شبکه‌های اجتماعی و دور و اطرافم گفته شده که نوجوان باید فلان‌طور باشد و فلان‌طور نباشد، باید کی‌پاپ گوش بدهد، باید فلان مداحی را گوش بدهد، اصلا نوجوان فقط باید مداحی استودیویی را که موسیقی دارد، گوش بدهد. با خودم می‌گویم واقعا نوجوانی چنین چیزی است؟ پیامبر می‌گویند نوجوان کسی است که می‌تواند به‌عنوان مشاور کنار خانواده باشد، جایگاه نوجوان در دین و جامعه ما باید چنین چیزی باشد اما الان این جایگاه تبدیل به آدمی شده که فقط به‌دنبال تفریح و ابتذال است.»

از عرفان 19‌ساله همین سوال را کردم، عرفان می‌گوید: «حس می‌کنم ما را حمار فرض کردند و سطح نوجوان را تا اسفل‌السافلین تنزل دادند.»

محمدمهدی 18‌ساله که با عرفان موافق است، توضیح می‌دهد: «قرار نیست هر محتوای نازل و سطحی‌ای که تولید می‌شود به نوجوان نسبت بدهیم. منظورم از نازل بودن مجموعه تولیدات است؛ از سبک موسیقی گرفته تا سازهایی که در آن موسیقی استفاده می‌شود، شعر و... .»

حنانه از کسانی که به‌جای آنها حرف می‌زنند، می‌گوید: «یک‌سری آدم‌ها می‌آیند و از زبان ما صحبت می‌کنند. از زبان ما دردهای ما را می‌گویند. از زبان ما نیازهای ما را می‌گویند و آن نیازها اصلا درست نیست!»

محمدمهدی درباره تولیدکنندگان محتواهای مبتذل می‌گوید: «جامعه مخاطبی که این دوستان مدنظرشان است اصلا به تولیدات اینها گوش نمی‌دهند! آنها تا این فضا کیلومترها فاصله دارند و تلاش این افراد و دست‌وپا زدن‌‌شان برای شنیده شدن توسط آنها فایده‌ای ندارد! این وسط گوش‌های کسانی که ممکن است این تولیدات را بشنوند هم خراب می‌کنند، چشم‌هایشان را بدسلیقه می‌کنند.»

عرفان از وهم اثرگذاری توسط تولیدکنندگان می‌گوید: «توهم زدند که دارند روی نوجوان اثر می‌گذارند. جامعه مخاطب این دوستان کمتر از پنج درصد است و از همان جامعه مخاطب بالای 80 درصدشان با این نوع تولید محتوا ارتباط نمی‌گیرند. نوجوانی که با دیدن موزیک‌ویدئوهای گروه‌های کی‌پاپ حال می‌کند، می‌بیند برای اثرگذاری بیشتر پول یک فیلم سینمایی معمولی را خرج یک کلیپ سه‌دقیقه‌ای کرده‌اند و ناخودآگاه احساس می‌کند برایش ارزش بیشتری قائل شده‌اند. منطقی‌ است که با سرودهای از سر بازکن و شعرهای آبکی جذب نمی‌شوند.»

خطاب اصلی همه این نوجوان‌ها تولیدکنندگان و سیاست‌گذاران داخلی و قانونی ا‌ست.

درباره مثال‌های مختلف با آنها گپ می‌زنم، درباره سرود، کتاب، سینما و مداحی مثال می‌آورم. امیرحسین که دیرتر آمده، می‌گوید: «درصد بالایی از نوجوان‌ها در محرم اصلا در هیچ هیاتی نیستند که بخواهند این چیزها را گوش بدهند، بگذریم از اینکه آن زمان کجا هستند و چه می‌کنند.»

به نظر می‌رسد رسانه‌ها و تولیدکنندگان رسمی درتلاشند که مخاطبی را جذب تولیدات خود کنند که از اساس مخاطب آنها به‌حساب نمی‌آید، آنها را نمی‌بیند، نمی‌شنود، نمی‌خواند. تولیدکنندگان در ماراتن شنیده شدن مدام مبتذل‌تر می‌شوند و دراین‌بین مخاطبان واقعی خود را هم از دست می‌دهند. ‌