عاطفه جعفری، روزنامهنگار: شهریور 1320 شروع اتفاقات زیادی برای ایران بود. اتفاقاتی که بعد از گذشت سالها هنوز ابعادی از آن ناشناخته باقی مانده است. در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰، ابتدا نیروهای شوروی از شمال و شرق از زمین و هوا به ایران حملهور شدند و سپس نیروهای بریتانیایی نیز از جنوب و غرب حمله کردند و شهرهای سر راه را یکبهیک بهسرعت اشغال و هر دو بهسمت تهران حرکت کردند. ارتش ایران بهسرعت متلاشی شد. رضاشاه با فشار متفقین بهخصوص بریتانیا سریعا استعفا داد و سپس با گذشت مدتها کشمکش بین روسها با دیگر کشورهای متفقین بالاخره بر سر نوع حکومت جدید ایران و انتقال سلطنت به محمدرضاشاه به توافق رسیدند. در گزارش امروز به بهانه اتفاقات شهریور 1320، نگاهی به کتابهایی داشتیم که به این موضوع پرداختند؛ حالا چه در قالب داستان و چه کتابهای تاریخی که بهنوعی به یک سند درمورد این واقعه مهم تبدیل شدهاند.
کتابهایی که به اشغال ایران در شهریور 1320 پرداختند
کتابهای زیادی درمورد اشغال ایران در شهریور 1320 نوشته شده است. برخی از این کتابها اشاره کوتاهی داشتهاند به این موضوع و برخی کتابهای تاریخی هم سعی کردهاند با شرح این اتفاق تاریخی، به همه زوایای مهم این موضوع بپردازند.
در آخرین روزهای رضاشاه
کتاب «در آخرین روزهای رضاشاه» با عنوان فرعی «تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320»، نوشته ریچادرز استوارت، تحقیقی مهم است که با رویدادنگاری دقیق و بهرهگیری از اسناد راکد وزارت خارجه انگلیس فراهم آمده است. این کتاب توسط عبدالرضا هوشنگمهدوی و کاوه بیات به فارسی ترجمه شده است. در این کتاب به زوایای پنهان کنار رفتن رضاشاه از قدرت پرداخته شده است. پس از اشغال ایران و تبعید رضاشاه از ایران، انگلیس به رضاخان بهعنوان یک فرد شکستخورده حقیر و ناتوان نگاه میکرد. به همین دلیل مدام رضاشاه را مورد تحقیر قرار میداد. پس رفتن از رضاشاه، فروغی نفسی بهراحتی کشید، گرچه دشتی در مجلس فریاد برداشت که «چرا خلاف وعدهای که در روز استعفای رضاشاه به مجلس داده شده، دولت بدون کسب تکلیف از مجلس، وی را فراری داده است.» و بار دیگر مسأله جواهرات سلطنتی مطرح شد ولی فروغی از آبروی خود مایه گذاشت و ادعا کرد که کیفها و جیبهای شاه را مأموران گمرک گشتهاند و جواهری همراه او نبوده است.
سیاست انگلیس و پادشاهی رضاشاه
برای بررسی سیاست انگلیس در ایران روزگار پهلوی اول، کتاب «سیاست انگلیس و پادشاهی رضاشاه» نوشته هوشنگ صباحی با ترجمه پروانه ستاری (نشر نقره– 1363) درخور یادآوری است. به همینگونه کتاب «روابط سیاسی و اقتصادی ایران و آلمان بین دو جنگجهانی» گردآوری مرکز اسناد انقلاب اسلامی (1379) ماخذ مطمئنی برای دلایل گرایش ناگهانی دولت ایران بهسوی آلمانهاست. هوشنگ صباحی در پژوهش حاضر بر آن است سیاست انگلستان در اواخر دوران قاجار، بهویژه پس از قرارداد 1919با وثوقالدوله را تبیین کند. وی با مرور جزئیات حوادث و استناد به منابع و اسناد تاریخی، نقش این کشور را در روی کار آوردن و سپس به سلطنت رساندن رضاشاه تشریح و تحلیل میکند. مطالب کتاب در چهار بخش و هشت فصل سامان یافته است. عناوین فصلها عبارتاند از 1. مالیه: قدرت پول، 2. توسل به زور: دیپلماسی خشونت، 3. پیاده شدن قوای شوروی در انزلی، 4. کمونیستهای ایرانی، .5 بازی برد یا باخت، 6. مشارکت انگلیس و آمریکا، 7. واکنش بریتانیا در برابر به قدرت رسیدن رضاخان و 8. دستیابی رضاخان به قدرت مطلق. کتاب با یادداشتهای نویسنده، کتابشناسی و فهرست اعلام به پایان میرسد.
اسناد نقض بیطرفی ایران در شهریور 1320
اسناد مربوط به اشغال ایران نیز توسط محمد ترکمان در کتاب «اسناد نقض بیطرفی ایران در شهریور 1320» با عنوان فرعی «سیاست خارجی در آستانه اشغال» چاپ و منتشر شده است. (نشر کویر–1370). در کتاب «ذکاءالملک فروغی و شهریور 1320» باقر عاقلی نیز یافتههای تاریخی و اسناد معتبری ارائه شده است که از ارزش تحقیقی برخوردارند.
در این کتاب که با جزئیات به اتفاقات آن زمان پرداخته است نویسنده سعی کرده با اسناد مهمی که از این اتفاق پیدا کرده و موجود بوده، به زوایایی از این اتفاق بپردازد که تابهحال درمورد آن گفته نشده بود: «اوایل سال 1320ش، اخباری از انگلیس مبنیبر تمرکز نیروهای آلمان در مرزهای شوروی منتشر شد. هرچند، آلمانها این شایعات را تکذیب میکردند و شورویها هم اشارهای به آن نداشتند. درحالیکه، تمام حرکات ارتش نازی پنهان نگه داشته میشد، روزبهروز، خبر حمله به شوروی در اذهان عمومی قوّت میگرفت، از طرف دیگر، توسعهطلبی شوروی در شرق اروپا بدون توافق هیتلر بوده و حمله به لیتوانی و استونی و تصرف بخشی از رومانی و قسمتهایی از بالکان ازجمله عواملی بودند که موجبات بدبینی هیتلر را نسبت به شوروی فراهم کرده بود. در سحرگاه 22 ژوئن 1941م/ اول تیر 1320ش ارتش نیرومند آلمان به خاک شوروی حمله کرد و ظرف چند روز شکستهای سختی به ارتش غافلگیرشده سرخ وارد آورد و قسمت بزرگی از خاک آن کشور را تصرف کرد. اینبار، هدف آلمانها خُرد کردن نیروی دفاعی شوروی، تصرف مسکو، لنینگراد و کییف و نیز رسیدن به چاههای نفت قفقاز بود.
در همین زمان، چرچیل، نخستوزیر وقت انگلستان بهدلیل خطر آلمانها برای منافع انگلیس و با وجود رقابت و اختلافات سیاسی و مسلکی با شوروی، بلافاصله دست اتحاد بهسوی آنها دراز کرد. از طرف دیگر، شوروی در برابر حملات برقآسای آلمان احتیاج مبرمی به اسلحه، مهمات و دارو داشت؛ به همین خاطر، این اتحاد را غنیمت شمرد. انگلیس میخواست خطوط ارتباطی خود را در خلیجفارس و مرز شوروی حفظ کند تا هم اسلحه موردنیاز را به شوروی برساند و هم درصورت شکست شوروی در مقابل آلمان، بتواند از چاههای نفت خاورمیانه و راه ارتباطی هند دفاع کند. به همین منظور، سِراستادفوردگر یپس، سفیر انگلیس در شوروی با مولوتف، وزیر امورخارجه شوروی در مسکو ملاقات کرد. حاصل این ملاقات، امضای موافقتنامهای بود که براساس آن هیچگونه مذاکرات جداگانهای با آلمان جهت متارکه جنگ بدون جلب رضایت دیگری انجام نمیشد، و نیز هر نوع کمک نظامی لازم در این جنگ به یکدیگر رسانده بشود.»
ذکاءالملک فروغی و شهریور ۱۳۲۰
واقعه شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین یکی از مهمترین حوادث تاریخ معاصر ایران است. جنگجهانی دوم نیز همانند جنگ اول، از وقایع مصیبتبار تاریخ، برای جامعه ایران بوده است. محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) اولین و آخرین نخستوزیر رضاشاه بود. فروغی از میان کسانی که به اشاره سفارت انگلیس و یا بنا به اقتضای روحیه خود در طرفداری از قدرت، برای رساندن «رضاخان» به جایی که «رضاشاه» شود، زحمتها کشیده بودند، بیشتر از بقیه شایسته زمامداری بود. بنابراین در ۲۸ آذر ۱۳۰۴ اولین دولت را در رژیم پهلوی تشکیل داد که تا ۱۵ خرداد ۱۳۰۵ دوام آورد. با پایان مراسم تاجگذاری رضاشاه، مأموریت فروغی به اتمام رسید و تیمورتاش از او خواست استعفا دهد. شهریور ۱۳۲۰ فروغی بار دیگر برای انجام مأموریتی مهم به عرصه سیاست کشور، بازگشت. پس از اشغال ایران توسط متفقین، یکی از موضوعات مهم برای دولت انگلیس و شوروی مسأله جانشینی برای رضاشاه بود. انگلیسیها بهخاطر قدرناشناسی رضاشاه از به قدرت رسیدن وی و گرایش او به آلمان سخت عصبانی بودند. شوروی نیز بهخاطر آینده ایران، معتقد بود که باید به جای رژیم سلطنتی یک رژیم جمهوری روی کار بیاید. در مدت کوتاه پس از اشغال بحثهای جدی در سفارتخانههای متفقین وجود داشته است تا جایی که موضوع بازگشت قاجار نیز در دستورکار قرار گرفت. اعضای کابینه انگلستان بازگشت یکی از افراد سلسله سابق قاجار به تخت سلطنت را مورد بررسی قرار دادند، ولی معلوم شد که شخص موردنظر یک کلمه هم فارسی بلد نیست...
هنگامیکه آتش جنگجهانی دوم درحال شعلهور شدن بود، ایران درحالیکه چهاردهمین سال از حکومت پهلوی را میگذراند، در نامهای بیطرفی در جنگ را از سوی مجلس شورای ملی امضا میکند اما این بیطرفی دو سال بعد با ورود نیروهای متفقین به ایران نادیده گرفته میشود و مردم کشورمان را ناخواسته وارد مسیری میکند که تاثیر بسیاری بر زندگی، سیاست، فرهنگ و اجتماع آنها گذاشت.
شهریور20 و مطبوعات ایران
همچنین باید به کتاب «شهریور20 و مطبوعات ایران» نوشته الول ساتن و کوئل کهن (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی– 1387)، اشاره کرد که گامی برای شناخت فضای سیاسی و اجتماعی آن دوره پرتلاطم است و جایگاه مطبوعات را در آن روزگار روشن میسازد.
کتاب حاضر دستاورد بررسی و بازشناسی مطبوعات ایران، در دوره 6ساله پس از شهریور 1320خورشیدی است که بر پایه روششناسی علمی و با نهایت دقت تنظیم و حاشیهنویسی شده است. این مجموعه میکوشد دریچهای تازه بهسوی فضای سیاسی- اجتماعی پرخروش آن دوره بگشاید و نیز بر آن است تا از یکسو، جایگاه مطبوعات را در آن روزگار تبیین کند و از سوی دیگر، علاقهمندان و دانشپژوهان را در شناخت جهتگیریهای سیاسی و فعالیتهای احزاب دوره یادشده، یاری دهد. مباحثی مانند آزادی، حکومت، سانسور، تحزب و تحرک بیگانگان در بطن جامعه و همچنین ویژگیهای خاص فعالیت روزنامهنگاران و اتحادیههای صنفی و نخستین تشکلهای مطبوعاتی، از مهمترین مقولاتیاند که کموبیش در این کتاب میتوان یافت.
جاده جنگ
کتاب «جاده جنگ» منصور انوری را باید از آندست کتابهایی دانست که بهخوبی سعی کرده است جنگ در ایران را به تصویر بکشد. این کتاب چندجلدی از سوم شهریور 1320 شروع میشود و با ماجرای هجوم روسها به کشور از شمالشرقی خراسان به ایران و اشغال کشور توسط متفقین آغاز میشود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اتمام میرسد. موضوعات رمان ده جلدی «جاده جنگ» براساس واقعیات تاریخی شکل گرفته و گویای نیمقرن از حوادث تاریخ ایراناند. فضای اصلی این رمان هم کل کشور، بهخصوص جاده شاهرود است که نقشی کلیدی در وقایع اصلی ابتدا و انتهای رمان دارد و بهنوعی سمبلی از جنگ بیپایان است. منصور انوری، نویسندگی را از سال 1364، با داستان کوتاه «بیبیسی» آغاز کرد. پس از آن مجموعه داستان «مصافحه با ارواح» را نوشت. او تاکنون داستانها و رمانهای چندجلدی گوناگونی با موضوع دفاع مقدس، انقلاب و تاریخ ایران نوشته است. رمان ده جلدی «جاده جنگ» انوری برنده جوایز ادبی کتاب فصل، قلم زرین، کتاب سال و جلال آلاحمد شده است. این جاده جنگ است که روسها با ابزار و ادوات جنگیشان هموار کردهاند و آغاز جاده، شرق ایران است. اما پیش از آنکه قوای روس به بهانه دفاع از ایران در مقابل آلمانها به این سرزمین حمله کنند، همهچیز در آرامش بوده است. اصلا جلد نخست از رمان بلندبالای «جاده جنگ» از آنجا آغاز میشود که یک سوار با زنی زیباروی در هاله نقرهگون سپیدهدم به قریه ساکت بینالود میرسند. منصور انوری ادامه این فصل را میرساند به کوچ ایل قافله عشایری به رهبری گلمراد. بعد هم مخاطب را میبرد به تماشای گشتزنی ژاندارمها که برای مقابله با قاچاقچیان تریاک است. رضا دوست آن سوار و گلمراد هم جزء سربازان این ژاندارمهاست. اما دوستیها نمیتواند برقرار بماند؛ چراکه شهریور 1320 است و زمان حمله روسها به ایران. جنگندههایشان هم به آسمان بینالود تجاوز میکنند، اما بمبی نمیاندازند و به جایش اعلامیههایی پایین میریزند که بگوید آنها برای مقابله با فاشیسم به ایران آمدهاند. اما از سویی دیگر غرش تانکهای روس در محور سرخس شنیده میشود. منصور انوری درباره این اثر میگوید: «باید گفت در تمام کشورهایی که انقلاب صورت گرفته، هنرمندان و نویسندگانشان سعی میکنند رمانهایی درخصوص انقلابهایشان به نگارش دربیاورند. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با توجه به انقلاب عظیمی که صورت پذیرفت، رمان قابلتوجهی به نگارش درنیامد و من بسیار منتظر پیشکسوتان بودم تا رمانی را منتشر کنند ولی متاسفانه کسانی که از من حرفهایتر بودند این کار را نکردند و من تلاشهای بسیار کردم تا براساس یکسری تحقیقات میدانی و شخصی که سینهبهسینه برایم نقل شده بود، رمان «جاده جنگ» را به نگارش دربیاورم. باید اعتراف کنم که جلدهای منتشرشده از این رمان تنها مقدمهای بوده تا به انقلاب برسم؛ چراکه برای تحلیل و توصیف وقایع انقلاب لازم بود ریشههای آن را از قبلتر در قالب داستان بازگو کنیم تا با دیدی بازتر واقعه انقلاب و سالهای دفاع مقدس و پس از آن تحلیل شوند.»
دهه شوم شهریور
در این مجموعه، چهار روایت، یادداشتهای روزانه و خاطرات مربوط به دوره پهلوی گردآوری و چاپ شده است. نخستین مطلب، یادداشتهای روزانه ستوان یکم «رضا محتشمی» است که در سال 1320، پس از اشغال ایران از جانب روسها و انگلیسیها، به مدت صد روز در شهر عشقآباد جمهوری ترکمنستان شوروی در بازداشت به سر برده و زندگی در شوروی دوران جنگ را شاهد بوده است. قسمت دوم، روایتی است از رفتار ارتش آمریکا در ایران با غیرنظامیان که براساس یک پرونده واقعی و شکایت یکی از هممیهنان، در سال 1322نوشته شده است. در این پرونده، یک شهروند ایرانی اهل قم به جای یک خرابکار و تروریست ژاپنی اشتباه گرفته میشود و مدتها مورد بازداشت و بازجویی و بدرفتاری قرار میگیرد. روایت و نقلقول دیگر کتاب، بخشی از خاطرات پدر نویسنده سرهنگ دکتر تقی معتضدتهرانی از ماجرای اسارت و زندانی شدن وی در انزلی در سال 1320 از سوی نیروهای مهاجم ارتش شوروی است. بخش دیگر کتاب، خاطرات «سرلشکر فیوضی» است که مهمترین بخش آن جریان کردستان و شورش قاضی محمد و سرانجام آن ماجراست. این بخش با توجه به اینکه نامبرده با سمت دادستان در دادگاه حضور داشته و شاهد مرافعات قاضی محمد و صدر قاضی و سیف قاضی بوده، از نظر تاریخی حائز اهمیت است. شایان ذکر است که در پایان یادداشتهای رضا محتشمی، بخش ضمیمهای با عنوان «جغرافیای نظامی و شناسایی عمومی ترکستان روس و جمهوری سوسیالیستی شوروی سابق ترکمنستان» افزوده شده که درواقع یادداشتهای سرتیپ «ابراهیم کوکلان» درباره ترکستان روس و جمهوری ترکمنستان است. وی محتوای آن را در دانشگاه جنگ و دانشکده افسری ارتش در سال 1327تا 1337 تدریس میکرده است. این یادداشتها از نظر آشنایی خواننده با اوضاع جغرافیایی ترکمنستان درخور توجه است.
شهریور 1320 اسرار حمله متفقین به ایران
این نوشته محمدقلی مجد و علیاکبر رنجبرکرمانی است، کتابی که به جزئیات کمتر پرداختهشده درمورد اشغال ایران پرداخته است. کتاب حاضر در پانزده فصل فراهم شده و به مباحثی چون، عملیات مشترک شوروی و بریتانیا بر ضد ایران، روابط ایران با قدرتهای بزرگ در آستانه جنگجهانی دوم، تاثیر پیروزی آلمان در جبهه غرب، اتمام حجت روس و انگلیس و... پرداخته است.
«ای ایران» که در آن سالها گفته شد
هنگامی که ایران توسط نیروهای بیگانه اشغال شده بود و دل هر میهندوستی به درد میآمد، روزی حسین گلگلاب صحنه دردناکی را میبیند که یک هموطن او از سربازی انگلیسی کتک میخورد و فحاشی میشنود و همان سرباز بیگانه به افسری ایرانی نیز که قصد مداخله داشت، سیلی میزند.
گلگلاب از دیدن آن حادثه چنان منقلب میشود که با چشمانی اشکبار نزد روحالله خالقی، آهنگساز نامدار ایرانی، میرود و با تاثر و اندوه میپرسد: «کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند؟» خالقی به او میگوید: «ناراحتی تاثیری ندارد، بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم.» همانجا شادروان گلگلاب شروع به زمزمه شعری میکند و خالقی موسیقی آن را مینویسد. زندهیاد غلامحسین بنان نیز آن را با صدای هوشربا و فراموشنشدنی خود میخواند و در زمانی کوتاه سرود «ای ایران» توسط ارکستر بزرگ ملی ایران ساخته میشود و بر سر زبانها میافتد: «ای ایران، ای مرز پرگهر، ای خاکت سرچشمه هنر، دور از تو اندیشه بدان، پاینده مانی تو جاودان... .»