عاطفه جعفری، روزنامهنگار: سالها عادت کردهایم، به محرم که میرسیم برنامههای تکراری ببینیم و اصلا به این موضوع دقت نکنیم که میتوانیم برای مخاطب، برنامهای را تدارک ببینیم که محتوا داشته باشد و بتواند این واقعه مهم را از جهات دیگری ببیند. امسال شبکه چهار سیما با یک برنامه گفتوگومحور توانست ایده نو در پرداخت به واقعه عاشورا را اجرا کند. این برنامه جایی برای سخنرانی و حرفهای گلدرشت نبود اما حرفهای مهمی از تاریخ میزد که به درد احوالات امروز جامعه ایران میخورد. برنامه سوره که شبهای دهه اول محرم از شبکه چهار پخش میشد با ایده و اجرایی مناسب، توانست برنامهای استاندارد را به مخاطب تحویل دهد. برنامهای که در همهچیز متفاوت بود و تکراری نبود. با مرتضی روحانی تهیهکننده این برنامه گفتوگو کردیم تا از کموکیف ساخت و اجرای این برنامه برایمان بگوید.
فارغ از سابقه ذهنی که نسبت به تولید برنامههای مناسبتی محرم، بین مخاطبان تلویزیونی شکل گرفته است (دعوت از کارشناس دینی و گفتوگو درمورد وقایع ظهر عاشورا و چند خط روضه پایانی) گویا این تصور هم بین برنامهسازان تلویزیونی قوت یافته است که به لحاظ فرم و محتوا در ساخت برنامه دینی دیگر نمیتوان کار تازه و جلوتر از مدلهای پیشین برنامهسازی ساخت و شاید هم برای فرار از همین تکراری شدن، سراغ اجراهای عجیب تکنیکی و دکورهای غریب میروند. اما برنامه سوره در همان فرم ساده گفتوگو با کارشناس دینی، بازخوردهای خوبی داشت. فکر میکنید چه چیزهایی باعث دیده شدن سوره شد بهگونهای که این حرفها برای مخاطب تلویزیون تازگی داشت؟
به نظر من مهمترین نکته مسالهشناسی دقیق، توجه به مسائل جاری جامعه و پیدا کردن منظری نو برای نگاه کردن به واقعه کربلاست. ما همیشه این واقعه را از منظر یک انسان متدین و علاقهمند به سیدالشهدا نگاه میکنیم. خب طبیعی است که در این نگاه –آن هم با تمرکز بر وقایع روز عاشورا و مصائب آن روز–نگاه ما وجه سوگوارانه پیدا میکند و به سمت بیان مرثیهها و مصائبی که بر آلالله رفته است متمرکز میشود. ما در برنامه سوره امسال کانون توجهمان را از سیدالشهدا و خاندان ایشان برداشتیم و سعی کردیم به نقطه مقابل نگاهی کنیم. به اصطلاح اهل منطق سعی کردیم که از باب «تعرف الاشیاء بأضدادها» سعی کنیم خاندان اهلبیت را بشناسیم. این نکته مهم است که بدانیم چه بحران بزرگ و عمیقی در جامعه اسلامی جریان پیدا کرده بود که برای مقابله با آن باید ولیخدا جان و خاندانش را فدا میکرد. به نظر میآید تا ما عمق فاجعه را نفهمیم اصلا متوجه نمیشویم که چه کار بزرگی توسط سیدالشهدا انجام شده است.
تغییر لحن در روایت عاشورا، یکی از ویژگیهای برنامه سوره است. شاید یکی از دلایلش انتخاب و معرفی کارشناسان تازه بود. پیش از تولید چه فرآیندی طی شد تا به این جمع کارشناسان برنامه سوره رسیدید؟
ببینید سوره یک برنامه پژوهشمحور است. من میتوانم ادعا کنم که کمتر مقاله علمیای در حوزه بنیامیه بوده است که ما آن را ندیده باشیم. فلذا کار را از پژوهش آغاز میکنیم. در لابهلای پژوهش حرفهای نو و جدید را که ظرفیت رسانهای شدن دارند را هم پیدا میکنیم. در مرحله بعد وارد گفتوگو با مشاوران میشویم و سعی میکنیم براساس مطالعات انجام شده محورهای گفتوگوها را تعریف کنیم. بعد سعی میکنیم با میهمانها وارد تعامل شویم. طبیعی است که بخشی از این میهمانها همان کسانی هستند که ما در فرآیند پژوهش با اسمشان آشنا شدهایم. اینجاست که عملا لیست موضوعات و میهمانهای برنامه بسته شده است. دیگر کمی هماهنگی و ظریف کاری میماند. اینکه با میهمان وارد گفتوگو شویم و بگوییم میخواهیم دقیقا روی چه بخشهایی متمرکز شود که مثلا بحث با شبهای دیگر همپوشانی کمتری پیدا کند و نقاط کانونی بحث در بیاید.
برنامه سوره فصل بنیامیه، در انتخاب موضوعات و پرداخت وقایع تاریخی، زاویه نگاه روایتش را در نقاط تازهای از واقعه عاشورا گذاشته بود: اینکه نگاه بنیامیه به پیامبر، دین و حکومت دینی چه بود. کمی در مورد این شیوه پرداخت به داستان کربلا توضیح دهید و چنین تغییر زاویهدیدی برای مخاطب امروزی چه کارکردهایی دارد؟
من بارها گفتهام که بزرگترین خدمتی که ما به بنیامیه کردهایم این بوده که گناه آنها را تقلیل دادهایم. همیشه گفتهایم این یزید شرابخوار، زناکار و میمونباز. خب اینها بد است. از کسی که قرار است در رأس حکومت مسلمین هم قرار بگیرد بدتر است. اما گناه بنیامیه اینها نبوده است. گناه بنیامیه خیلی بزرگتر از اینهاست. آنها خلافت رسولالله را به سلطنت تبدیل کردند. نهتنها توجهی به سیره رسولالله نداشتند بلکه به رویه عملی خلفای سهگانه هم هیچ توجهی نمیکردند. در واقع آنها هیچ مسالهای به نام دین نداشتند و بلکه تمام دغدغهشان قدرت بوده است. طبعا در این میان به همهچیز نگاه ابزارگرایانه داشتند. اعم از دین و ثروت و... .
تولید برنامه سوره ثابت کرد هنوز ناگفتههای تاریخی و دینی فراوانی وجود دارد که سراغش نرفتیم و فقط کافی است فراتر از صحرای کربلا به چگونگی وقوع ظهر عاشورا نگاه کنیم. اما به نظر شما چه دلایلی مانع ساخت این جنس برنامهسازی تلویزیون میشود؟
ببینید اینجا من باید وارد یک آسیبشناسی تولید برنامه تلویزیونی بشوم که به نظر من این مصاحبه جای آن نیست و آن بحث هم تخصص بنده نیست. ولی اجمالا میتوانم بگویم برنامهسازان ما بیشتر بر وجوه تکنیکی کار تسلط دارند نه بر وجوه محتوایی. برای همین شما میبینید که وقتی قرار است یک برنامه خاص شود دکور آن، موسیقیاش و... خاص میشود ولی بحثها و محتواها همان حرفهای همیشگی است. اینجاست که نیازمند یک تیم پژوهش قوی و قدرتمند و در عین حال خلاق میشویم. به نظر من برنامههایی از سنخ سوره بیش از آنکه نیازمند تکنیکهای خاص فرمی باشند نیازمند خلاقیتهای محتوایی هستند. این چیزی است که ما سعی کردیم در برنامه به آن توجه کنیم.
جامعه امروز ایران، نیازمند درک دقیق مفاهیمی است که در نگاه امامان ما به حکومت دینی به شکل کامل طراحی شده است. برای استخراج مفاهیمی همچون عدالتخواهی، مبارزه با فساد، تعامل حاکمیت و مردم، تظلمخواهی و شیوههای نقد مدیران باید به تاریخ و منابع دینی رجوع کرد و برنامه سوره توانست تا حدودی با این جنس روایتش، گفتوگوها درمورد ساختارهای حکومت دینی را احیا کند. به نظر شما این جنس ورود و بازگشت به تاریخ در رسانه چگونه میتواند اختلافنظرها درخصوص مفاهیمی چون عدالت، شیوههای نقد به حاکمان و... را برطرف کند.
برای همه ما شیعیان اهل بیت و سیره آنها فصلالخطاب هستند. اما این سیرهپژوهی را باید کاری سخت و جدی در نظر گرفت نه اینکه تنها یک بخش خاص از تاریخ را برداریم و مشابهتسازی کنیم و بعد بیاییم و وسط میدان نظریهپردازی کنیم. این کار نیازمند اساتید خبره و کارشناسان واقعی است تا بتوانیم با استفاده از سیره اهلبیت دستورالعملی برای امروز خودمان استخراج کنیم. طبعا در این نگاه ما نیازمند توجه به دو عنصر زمان و مکان و مقتضیات آنها هستیم و صرف مشابهتسازی کفایت نمیکند. گاهی یک عمل در یک بستر خاص یک معنا دارد و در یک بستر دیگر معنای کاملا متفاوتی دارد. فلذاست که باید بگویم این کار یک کار اجتهادی است و علمای ما باید به صورت جدی وارد این عرصه شوند.