ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: نمیدانم برای فهم اهمیت بالای یک موضوع چه مولفههایی نیاز است و چه شواهدی باید وجود داشته باشد تا ما آن را مهم تلقی و به آن توجه کنیم اما اینکه مسالهای وقت و بیوقت و با هر دلیل خرد و کلانی تبدیل به یک جریان میشود و همه در ارتباط با آن موضعگیری میکنند و بعد هم به یک مطالبه بدل میشود، نشان از اهمیت آن دارد. مثلا چه؟ مساله عدالت آموزشی. موضوعی که بهدلایل مختلف و در زمانهای گوناگون تبدیل به یک مطالبه عمومی شده و هرکس به حد فهم و وسع خود آن را طلب کرده و نسبت به آن واکنش نشان داده است. البته این مطالبهگریها هم لزوما در جهت درست یا صرفا برقراری عدالت نبوده است، چهبسا به اسم عدالت خیلیها به جنگ با عدالت هم رفتهاند و انتفاع و سود شخصی و جریانی را هم با این اسم مصادره کردهاند. اما به هیچصورت نمیتوان منکر آن شد. چند صباحی است که در جمعها و محافل مختلف حرف از عدالت آموزشی بهمیان آمده است؛ در مجلس و در جریان رای اعتماد به وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش دولت جدید، در برنامههای وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش، روی منبر مجالس عزاداری اباعبدالله، در شبکههای مجازی و حتی در جریان ثبتنام دانشآموزان در مدارس و قبل و بعد اعلام نتایج کنکور! این یعنی همهگیری و مبتلابه بودن خیل کثیری از مردم نسبت به مساله عدالت آموزشی و تعیینکننده بودن این مساله در کلان مسالههای کشور، هم در حوزههای سیاسی و هم اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی. با این اوصاف و فارغ از اینکه چقدر از این فریادها و مطالبهها واقعیت دارد، چقدر در تعیین ریلگذاری آینده نظام آموزشی اثرگذار خواهد بود و چقدر اصلا عدالت درحوزه آموزش موضوعیت دارد، بهصورت مصداقی قصد داریم یکی از اصلیترین اقدامات و راهکارها برای بسط و اجرای عدالت آموزشی را که مدتهاست از زبان بسیاری از مردم و مسئولان شنیده میشود، یعنی افزایش کیفیت مدارس دولتی و جلوگیری از توسعه مدارس غیردولتی را با هم بررسی کنیم و ببینیم این گزارهها تا چه میزان امکان وقوع دارند؟ میسر شدن آنها چه ملزوماتی دارد و از چه مسیری میگذرد و این مسیر چه چالشهایی را پیش روی سیاستگذار و مجری قرار خواهد داد؛ چراکه چنین ادعایی بدون داشتن ضمانت اجرایی و بیان نقشهراه، همان مکرراتی است که سالهاست از زبان لیبرالترین مدیران تا بهاصطلاح عدالتخواهترین و انقلابیترین آنها شنیده میشود و آب هم از آب تکان نمیخورد. فقط روزبهروز به تعداد مدارس غیردولتی افزوده و جیب موسسان مدارس خاص پرپولتر و کیفیت مدارس دولتی کمتر میشود.
مسئولان نظام آموزشی نسبت خود را با آموزش پولی مشخص کنند
قبل از اینکه نظر و اظهارات کارشناسان را با هم مرور کنیم، بد نیست به چند نکته و مساله اشاره کنم؛ نکته اول اینکه باید بابت اینکه مساله عدالت آموزشی و رشد کیفیت آموزش عمومی به دغدغه اصلی مسئولان نظام آموزشی تبدیل شده است و حداقل در کلام از آن دفاع میکنند، روزی چندهزار بار خدا را شکر کنیم. نکته دوم اینکه مسیر بیعدالتی درحوزه آموزش اظهرمنالشمس است و اگر کسی واقعا ادعا و میل به اصلاح مسیر دارد، در گام نخست باید به تعریف درستی از مساله رسیده باشد، برنامهاش را مدون کرده باشد و بعد هم با قطع دست پدرخواندههای منتفع نظام آموزشی این مسیر را طی کند. مساله سوم این است که سیاستگذار و وزیر آموزشوپرورش باید مرزبندی خود را با آموزش پولی مشخص کند؛ اول اینکه اساسا این نوع از آموزش چقدر توجیهپذیر است و باید وجود داشته باشد یا نه، به فرض پذیرفتن آن برنامه نظام آموزشی برای از تکوتا انداختن چرخه مالی عظیم و سود هنگفتی که از این مسیر عاید موسسان و منتفعان میشود- که بعضا از سیاستمداران هم هستند- چیست و چگونه قرار است مدارس غیردولتی به ریل مدارس غیرانتفاعی برگردند و انتفاع مالی و شکاف طبقاتی ایجادشده طی این سالیان را جبران کرده و باز پس دهند؟ مساله دیگری که میتوان از آن بهعنوان اصلیترین برنامه و اولویتدارترین آنها یاد کرد، یعنی سامان بخشیدن به آموزش عمومی و افزایش کیفیت آن با چه سازوکاری اجرایی خواهد شد و برنامه چیست؟ همان آموزش کوپنی یا رویهای دیگر؟ اینها بهعلاوه چندین و چند موضوع دیگر (مثل تکلیف نظام تربیت معلم و وضعیت معلمان و...) مسائل جدی و اساسی نظام آموزش کشور هستند که باید دید دولت جدید چه نقشه و برنامهای برای آنها دارد. در ارتباط با مورد آخر یعنی افزایش کیفیت آموزش مدارس دولتی و عمومی و جلوگیری از توسعه مدارس غیردولتی از زبان متخصصان و کارشناسان به چند مساله و موضوع اشاره خواهیم کرد تا هم نقدی به رویه موجود باشد و هم آلترناتیوی برای روزهای آینده.
تنها راه تقویت مدارس دولتی عمومیسازی مدارس غیردولتی است
در ابتدا سیدمجید حسینی، کارشناس حوزه آموزش و عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به مهمترین مساله پیش روی نظام آموزش کشور در دولت جدید به «فرهیختگان» گفت: «مساله اصلی این است که اینکه میگوییم مدرسه دولتی و غیردولتی داریم، یک بازی خطاست که بگوییم غیردولتیها باشند و ما دولتی را میتوانیم ارتقا دهیم، با وجود اینکه کل منابع بهسمت غیردولتی میرود، همچنین وجود غیردولتیها سبب میشود معلم خوب، مدیر خوب، طرح خوب، برنامه خوب و... را بهسمت خود جذب کنند. تا زمانی که مدارس غیردولتی قوی هستند، نمیتوانید دولتیها را قوی کنید و امکان این امر وجود ندارد؛ چراکه منابع و تواناییها و رتبههای بالای کنکور جذب مدارس غیردولتی میشوند و امکانات نابرابر توزیع میشود. فکر میکنید چرا کشوری همچون آمریکا سراغ توسعه مدارس غیردولتی نمیرود؟ زیرا میدانند در لحظهای که آموزش عمومی در اختیار بازار قرار گیرد و بازاری شود، طبقاتی میشود و بخش پایین طبقاتی به مدارس دولتی میرسد. تنها راه تقویت مدارس دولتی عمومیسازی مدارس غیردولتی است، یعنی 11 تا 14 درصد مدرسه غیردولتی دارید، دولت باید کاری کند تمام مردم بتوانند از مدارس غیردولتی استفاده کنند. من میدانم طرحی که آقای وزیر پیشنهادی بیان کرد با این مضمون که مدارس را کوپنی کنیم، کاری غلط است ولی اتفاقا الان غیرانتفاعیها را کوپنی کنند، یعنی بگویند به مردم عادی و بچههایی که وضعیت درسی خوبی دارند و از طریق آزمون مشخص شده استعداد بالایی دارند، کوپن بدهیم به مدرسه غیردولتی بروند و پول را دولت بدهد، این راهکار کاهش تبعیض و جلوگیری از ناعدالتی آموزشی است وگرنه مگر این را که مدارس دولتی را خوب کنیم مدتها نیست که رهبری بیان کردهاند؟ پس چرا اتفاق نمیافتد؟ چون آموزشوپرورش نمیتواند این کار را انجام دهد. بازی چنین نیست و ساختار بهنفع مدارس غیردولتی و خصوصیسازی است. کاری که اکنون باید کرد، این است که مدارس غیردولتی عمومیسازی شوند اما دولت کاری کند که از همین مدارس غیردولتی مردم و بچههای باهوش بتوانند استفاده کنند. اسم این عمومیسازی است و تنها راه ارتقای آموزش دولتی ایران این است وگرنه تا لحظهای که مدارس غیردولتی رتبههای بالای کنکور را میبرند، شک نکنید هیچ مدرسه دولتیای توان این کار را ندارد. رفع نابرابری و تبعیض از آموزش ایران اولویت یک آموزش ایران است.»
سهم آموزش از تولید ناخالص ملی باید افزایش پیدا کند
در ادامه عادل برکم، دیگر کارشناس حوزه آموزش در ارتباط با موضوعهایی که بالاتر به آن اشاره کردم با «فرهیختگان» به گفتوگو پرداخت و ضمن انتقاد به برخی اظهارات وزیر پیشنهادی و خوابهایی که برای آینده نظام آموزشی کشور دیده شده است، گفت: «فارغ از سوالاتی که مطرح میشود، مهم این است برنامهای که مطرح میکنند، چیست و چقدر وارد جزئیات میشوند؟ در کلیات همهچیز خوب است. ما در شرایط فعلی باید چه کنیم و شرایط آرمانی ما چیست؟ شرایط آرمانی را باید متصور باشیم و بهسمت آن حرکت کنیم. برداشتی که من از صحبتهای باغگلی داشتم، این است که شعارهای خوبی مطرح میکند ولی یکی از مهمترین معضلات ما سهم تولید ناخالص ملی در مخارج آموزشی است و کمتر از 4 درصد است، البته به 3 درصد هم رسیده اما در سالهای اخیر تخمین زده شده که کمتر از 4 درصد بوده است. اگر این موضوع بخواهد حل شود، دست وزیر آموزشوپرورش نیست، اقتصاد سیاسی کشور انتخابی دارد که بخواهد به سیستم آموزش عمومی رسیدگی کند و بودجه را افزایش دهد یا نه؟ تامین آن اگر بخواهد پایدار و اصولی باشد مالیات است و بهجز مالیات نمیتوان به چیزی امید داشت. مالیات گرفتن هم انتخاب سیاسی است که دست وزیر آموزشوپرورش بهتنهایی نیست ولی وزیر آموزشوپرورش و سیاستگذاری آموزشوپرورش میتواند به نحوی عمل کند که بخشهای دیگر نیز به این سمت متمایل باشند. اگر بحث تعارض منافع در این سطح که مدیران دولتی و تصمیمگیران در بخشهای مختلف اعم از وزارت اقتصاد و... وجود نداشته باشد، هیچ منفعتی در توجه به آموزش عمومی برای آنها متصور نیست. منفعت در این است که به همین صورت ادامه یابد و اینکه از ثروتمندان مالیات گرفته شود و سازوکارهای مالیاتی اصلاح شود تا بهنحو عادلانهای باشد، وجود ندارد و انگیزهای هم نیست. وزارت آموزشوپرورش یا سیاستگذاران آموزشوپرورش تاثیرگذار هستند. اگر مدارس فرزندان مدیران دولتی جدا باشند، انگیزهای ندارند سیستم را اصلاح کنند. اگر ثروتمندان یک کشور مدرسهای جدا داشته باشند، چه انگیزهای دارند که مالیات پرداخت کنند که مدارس عمومی بتواند ارتقا یابند؟ همواره میگویند بودجه آموزشوپرورش زیاد است. ملاک مهم برای ارزیابی هزینهکردها و احتیاجهاست که وقتی محاسبه میکنیم مشاهده میشود به نسبت این بودجه کم هم هست. دومین مساله این است که هرسال آموزشوپرورش با بدهی به سال جدید میآید و بخش اعظمی از بودجه سال جدید صرف مطالبات و بدهیهای سالهای گذشته میشوند.»
نظام آموزشی نباید میل به آموزش پولی را بازتولید کند
برکم ادامه داد: «در طول این دوران یکی از اشتباهات اساسی که وجود داشته و در برنامههای وزیر دیده میشود این است که نیروهای تربیتی نباید اقتصادی باشند، اگر نگاه اقتصادی نداشته باشید چطور میخواهید ایدههای تربیتی را اجرا کنید؟ این ضعف در این است که درآمدهای پایدار دیده نشده است. هیچگاه دنبال درآمد پایدار نبودیم. مساله بازسازی مدارس در برنامه ششم توسعه آمده است که از صندوق ذخیره بگیرید و این را به پول نفت گره زدند. فروش نفت ما در این سالها مشکل دارد و مشکلاتی ایجاد شد که بحث صندوق ذخیره و صندوق توسعه ملی شرایطی نداشته که تامین کند بعد سراغ فروش اموال که درآمد پایدار نیست، رفتند. این بهنوعی بدهکارتر کردن آموزشوپرورش است. این اموال جزء ثروت آموزشوپرورش است و اگر زمینی دارد بهخاطر هزینه بالا نمیتواند فضای خوب آموزشی ایجاد کند یا درخصوص تجاری کردن مدارس روشهایی بوده که مخرب بوده و سراغ درآمد پایدار نرفتند. مساله دیگری که جدای از بحث اقتصادی میبینم، باید توجه کنیم اینکه اگر قرار است رویکرد ما مبتنیبر عدالت باشد همه سیاستهای پیشنهادی که توسط نهادهای تحقیقاتی و... ارائه شده این است که اگر نظام آموزشی را طوری طراحی کنیم که مبتنیبر جداسازی باشد، کار درستی نیست، جداسازی با هر ملاکی که باشد. درمورد سمپاد بنابر ضروریات موجود استثنا قائل شویم اما در این برنامه بندی را گذاشتهاند که تقویت مدارس ویژه مثل هیاتامنایی و نمونه دولتی و... است. اینها نیاز به اصلاح دارند. مدارس نمونه دولتی قرار بود برای مناطق محروم باشند. الان چرا در مناطق بالاشهر تهران وجود دارند؟ این مساله به طور واضح تبعیض آموزشی است. مدارس متنوعی که وجود دارد، جداسازی مدارس براساس آزمونها را به تاخیر میاندازد، چون دانشآموزان شرایط نابرابر دارند و وارد سیستم آموزشی میشوند و هر چقدر این جداسازی را پایینتر بیاوریم ما به این نابرابری عمق میبخشیم. خانوادههایی که دارای سطح اجتماعی بالاتری هستند در موفقیت هم شانس بیشتری دارند یعنی درآمد بیشتری دارند و این طبیعی است. هاشمیرفسنجانی ادعایی داشت که میگفت اینها آموزش را بیرون تهیه میکنند اما سیستم آموزشی نباید بهگونهای باشد که این موضوع را بازتولید کند یعنی به آن دامن بزند، سیستم آموزشی باید بهگونهای باشد که اثرش را کم کند. اگر در حالت عادی رابطه قوی وجود دارد این سیستم بهنوعی طراحی شود که این رابطه را تا حدی خنثی کند. شما منابع موجود را براساس هر چیزی که وجود دارد بهنحوی سامان دهید که آنکه نیاز بیشتری دارد امکانات بیشتری را دریافت کند اما در سازوکار فعلی که در برنامه وزیر وجود دارد، چیزی نیست که بتواند وضعیت را تغییر دهد، بهطوریکه آنکه محرومیت بیشتری دارد امتیازات بیشتری بگیرد. این دو نکته مسائلی است که وجود دارد.»
تناقض موجود در سند تحول در حمایت از مدارس غیردولتی چطور حل میشود؟
این کارشناس آموزشی افزود: «در رویکرد کلی وزیر پیشنهادی درباره کنکور بحث مافیا را مطرح کردند و میگویند مافیا مشکل اصلی نیست. اتفاقا به نظر من نباید این مساله را نادیده گرفت، همانطور که بیان میکنند عملیات روانی علیه او شده است، عملیات روانی که موسسات و نهادها در یک حوزه انجام میدهند در طول چند سال روی چند میلیون دانشآموز ایجاد میکنند و دغدغهای کاذب به وجود آوردهاند. وقتی شما مافیایی دارید که از یک جریانی سود میبرد طبیعتا برای آن منفعت و کسبوکار خود واکنشهایی دارد و کارهایی انجام میدهد که شما باید جلوی این موضوع را بگیرید؛ با محدود کردن تبلیغات، محدود کردن مجوزها و... نباید بگویید چون آموزشوپرورش تنبل شده است نمیخواهم به مافیا توجه کنم. برای بحث توسعه مدارس غیردولتی مخالفت میکنند و توامان میخواهند سند تحول را اجرا کنند. در سند تحول از تقویت مدارس غیردولتی هم اسم میبرند. به نظرم باید به این تناقض پاسخ دهند که چطور میخواهند آن را حل کنند. با شورایعالی آموزشوپرورش که تا 1404 هدفگذاری رشد مدارس غیردولتی را کرده است، چطور میخواهند مواجه شوند. اگر قرار باشد ما این جریان را بپذیریم و بگوییم نمیخواهیم توسعه دهیم، یک فضای انحصاری برای آنها ایجاد میکنیم. درباره کنکور که برنامه مشخصی ندیدم. برنامه پیشنهادی که میتوان مطرح کرد تقویت آموزشهای فنی است، یعنی مسیرهای دیگری برای موفقیت در بازار کار وجود داشته باشد. به برنامههایی درباره مهارت، آموزش فنی و... توجه نشده است یا درباره فناوریهای جدید فقط در باب استفاده در نظام آموزشی بیان کردند اما اینکه آموزش علوم کامپیوتر باید دیده و جدی گرفته شود را ندیدم و این از نقصهایی است که در برنامه وی دیده میشود.»
کمبود بودجه، تنوع مدارس و بیانگیزه بودن معلمان؛ ۳ مشکل پیشروی کیفیتبخشی به مدارس دولتی
برکم در ارتباط با مصائب پیشروی ایده افزایش کیفیت مدارس دولتی گفت: «یک مشکل بودجه است. وقتی مدارس دولتی را با جداسازی و تفکیک بیش از حد تضعیف میکنید خواهناخواه مدارس را طبقهبندی میکنید؛ به این نحو که خانوادههای طبقات مختلف یک انتخابی را خواهند داشت. شرایط برابری برای دانشآموزان نبوده است. اگر جداسازی را انجام دهیم، باعث میشود در شرایط نابرابر تفکیک انجام شود. در دنیا هم شاهد هستیم برای همه کشورهایی که این شرایط را داشتند و یا دارند، طبقهبندی مدارس انجام شد. مدارس که طبقهبندی میشوند دولت بهطور سیستمی تنظیمگری را انجام میدهد و اینطور مدارس را رها نمیکند. خانوادههای برخوردار امکان انتخاب متفاوت دارند. مثلا مدرسه هیاتامنایی انتخاب میکنند. خیلی از کسانی که میگویند کیفیت وجود ندارد، درست نیست. بهترین کیفیت را میتوانید در هر نقطه ایران در مدارس ببینید. وقتی میگوییم کیفیت نیست منظور برای دانشآموز دولتی است. در مدارس دولتی اولین مساله کمبود بودجه است و مساله دیگر بحث تنوعی است که وجود دارد و مساله سوم اینکه کیفیت معلمان و انگیزهبخشی برای معلمان نداریم. این نکتهای است که بارها تکرار شده، به مناطق محرومتر و آنهایی که نیاز بیشتری دارند باید معلمان باتجربهتر و کارآزمودهتر بفرستیم. ولی الان سیستم برعکس است، چون طرف به جای اینکه به مناطق محروم برود که درصد کمی حق حضور در مناطق محروم بگیرد، ترجیح میدهد به مدارس خاص برود و کار مدارس خاص برای او برند میشود. باید جداسازیها را بردارند و نقش والدین را فراتر از مشارکت مالی والدین درنظر بگیرند. یک مکانیسمی را طراحی کنید که تمرکززدایی شود، در این ساختار به مدارس و معلمان و والدین اجازه دهید در تعیین محتوای آموزشی و برنامه مشارکت داشته باشند و خود تصمیم بگیرند. این اتفاق خوب است که خانوادهها مشارکت داشته باشند یا ساختار دموکراتیکی وجود داشته باشد، یعنی این هم ایدهای است که میتوان مطرح کرد. یکی از معضلات فساد بروکراتیکی است که داخل آموزشوپرورش وجود دارد، یعنی خیلی اجازه خلاقیت سازمانی نمیدهد، این است که افراد صاحبفکر و توانمند منصوب نمیشوند. یک ایده این است که بهسمت این برویم که ساختار به جای اینکه انتصابی باشد، بهنوعی انتخابی باشد. به ذینفعان پاسخگو باشد و انتخاب آنها باشد. مدیر مدارس با انتخاب معلمان و والدین باشد. این موارد به حل مسائل کمک میکند. مدیران مناطق و مدیران استانی هم به جای اینکه با توصیه انتصاب شوند با انتخاب معلمان و والدین باشند. اما علیرغم تمام این مواهب باز به خانه اول بازمیگردیم، اینکه بگویید از چنین چیزی حمایت میکنیم، خوب است ولی آدرس غلط است. اینکه ایده داشته باشید اما پول نباشد چطور میخواهید اجرایش کنید؟»