به گزارش «فرهیختگان»: گفتن و نشان دادن: این دو بسیار با هم تفاوت دارند و از نظرگاه فیلسوفان هم مورد توجه و بررسی قرار گرفتهاند. اینجا اما میخواهیم گفتن و نشان دادن را در یک موضوع دیگر بررسی کنیم. اینکه وقتی در جامعه هر چیزی خواه ارزش و خواه قانون وقتی گفته میشود چه تاثیری دارد و وقتی نشان داده میشود، چه نتیجهای خواهد داشت. هرچند ما مردمان فرهنگ «دوصد گفته چون نیمکردار نیست» هستیم، اما واقعیت این است که نشان دادن کار راحتی نیست و در مقایسه با گفتن، شیوه و شرایطی دشوارتر دارد. هرچند نمیشود منکر تاثیرات گفتن بود و زبان را از این چرخه حذف کرد، اما وقتی چیزی را نشان میدهیم و به عینیت در میآوریم، تاثیری به مراتب بالاتر از زمانی دارد که دربارهاش حرف میزنیم.
اما و اگرها در هنر دینی: نشان دادن هم اما و اگرهای خاص خودش را دارد. مثلا ما در زمینه برخی هنرهای دینی ازجمله نقاشی و مجسمهسازی کمتر رشد کردهایم و خیلیها این را گذاشتهاند پای اینکه اجازه ترسیم چهره پیامبر و معصومین را نداشتهاند. به همین علت هم تمام آنچه با فرهنگ دینی مرتبط است، بیشتر با گفتن ظهور کرده و کمتر فضایی برای نشان دادنش پیدا شده است.
در این شرایط هم بودند نقاشانی که سعی کردند فرهنگ دینی را به هر ترفندی در نقاشیهای خود منعکس کرده و بهرغم محدودیتها، در این عرصه فعال باشند. نمونه این آثار را میتوان در نقاشیهای قهوهخانهای مشاهده کرد. در دیگر انواع نقاشی هم کمکم این ماجرا پیش رفت و آثاری خلق شد؛ آثاری که هرچند وجودشان اتفاق مبارکی است اما قوت آنها در حدی نبود که بتواند بر هر مخاطبی با هر میزان آشنایی با هنرهای تجسمی تاثیر بگذارد.
ظهور تاثیرگذار یک هنرمند جوان: در این میان هنرمند جوانی ظهور کرد که توانست تمام این موارد را یکجا در کار خود جمع کرده و آثاری متفاوت و تاثیرگذار بیافریند؛ آثاری که در همان نگاه اول تمام آنچه را که هنرمند قصد بیانش را داشته خیلی صریح و سریع به مخاطب نشان داده و بر او اثر میگذارند؛ اثرگذاری که البته نتیجه مستقیم توانایی هنری خالق این آثار هستند. حسن روحالامین نقاش جوانی که این روزها هم در خانه وارطان، آثارش به نمایش درآمده با شناخت از وقایع دینی و بهکارگیری تخیل خود و قوت تکنیکش، تمام آنچه را که باید برای نشان دادن یک واقعه دینی در عرصه هنر به کار گرفت را درکنار هم گرد آورده است. این نمایشگاه که «پشت پرده» نام دارد، هم یادآور پردهخوانیهای سنتی ایرانی است که در بسیاری موارد وقایع دینی ازجمله عاشورا را روایت میکردهاند و از طرف دیگر پشتپرده خلق آثار روحالامین است. او طراحیها و اتودهای خود را در این نمایشگاه روی دیوار برده است.
شیوهای متفاوت: او مانند اغلب نقاشان نیست که ابتدا تصویری را در عالم واقع میسازند و از آن عکاسی کرده و بعد نقاشیاش میکنند. او بیهیچ تصویر بیرونی، با اعتقاد قلبی خود آنچه را تصور میکند، روی صفحه نقاشیاش ترسیم میکند. نتیجه کارهایش هم آثاری حرفهای هستند که میتوان آنها را نوعی تصویرسازی حرفهای در حوزه نقاشی به حساب آورد. از طرف دیگر، تابلوهای او بسیار شبیه نقاشیهای مهم دوره رنسانس هستند و به نقاشیهای رئال گوتیگ هم طعنه میزنند. اگر از آنها چیزی بیشتر نداشته باشند، بیشک چیزی کمتر هم ندارند. زندگی هنری او مثل رامبرانت و داوینچی پیش میرود، او محیط پیرامونش را خوب نگاه میکند و تا دلتان بخواهد طراحی میکند. نمونه این طراحیها اکنون در خانه هنر وارطان به نمایش درآمدهاند و بهخوبی نشان از تلاشهای همیشگی او برای رسیدن به آنچه بهعنوان اثر نهایی ارائه میکند، دارند. روحالامین بارها با قوت طراحی میکند تا به نتیجه برسد که هر تابلو یا بهتر بگوییم هر تخیل آمیخته با فکر و شناختنش از یک واقعه تاریخی را چگونه ترسیم کند و چه رنگهایی به آن ببخشد.
آثار او را میتوان قابلاستنادترین و استانداردترین روش برای ارائه فرهنگ دینی ایران به جهان دانست. آثاری که میتواند در مخاطب ناآشنا هم پرسشهایی ایجاد کند و او را به سمت کسب آگاهی بیشتر بکشاند. هرچند همانطور که پیشتر گفته شد، در نقاشیهای قهوهخانهای به جا مانده از گذشته هم این شیوه روایتگری پی گرفته میشده، اما شیوه روحالامین تمام ویژگیهای یک اثر جهانی را دارد و هرجا که برود حرفی برای گفتن دارد.