تاریخ : Wed 11 Aug 2021 - 01:00
کد خبر : 58644
سرویس خبری : جامعه

«فقط» تا وقتی ۱۳ ساله نشدید، وارد نشوید!

«فقط» تا وقتی ۱۳ ساله نشدید، وارد نشوید!

شاید بتوان گفت هیچ قانونی وجود ندارد که بتواند به‌طور کامل از نوجوانان دربرابر همه خطراتی که آنان را در فضای آنلاین تهدید می‌کند، محافظت کند. در اینجا نقش خانواده‌ها و سایر محیط ‌ها مانند مدرسه پررنگ می‌شود، باوجود این نباید قانونگذاران و سیاستگذاران این فضا را به حال خود رها کنند و همه مسئولیت را به دوش والدین و محیط‌های تربیتی بیندازند. والدین فقط می‌توانند قدری فضا را کنترل کنند و به‌طور کامل نمی‌توانند تأثیرات عاطفی و اجتماعی شدید بر نوجوانان را از بین ببرند.

سارا ابراهیمی‌پاک، پژوهشگر حوزه نوجوان: وقتی برای اولین‌بار می‌خواهید در اینستاگرام یا شبکه‌های اجتماعی دیگر حساب کاربری بسازید، باید تاریخ تولد خود را وارد کنید. اگر سال تولدتان را ۲۰۰۹ وارد کنید، این برنامه به شما اجازه ساختن حساب را نمی‌دهد، چون طبق قوانینش، افراد باید ۱۳ سال داشته باشند تا بتوانند به‌صورت رسمی وارد این برنامه و برنامه‌های مشابه شوند و از آن استفاده کنند. اکثر شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام، یوتیوب، توئیتر و تلگرام و... همگی قوانین تنظیم‌گری‌ بخصوص خودشان را دارند و در راستای حفظ حریم خصوصی و اطلاعات کودکان قدم برمی‌دارند، زیرا جمع‌آوری اطلاعات شخصی کودکان زیر ۱۳ سال بدون رضایت والدین ممنوع است. استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای کودکان زیر ۱۳ سال جرم نیست، اما نقض قوانین است. شاهد این نقض قانون را می‌توان در غلط وارد کردن اطلاعات بسیاری از کودکان مشاهده کرد. درحقیقت این شبکه‌های اجتماعی قرار است به صحت اطلاعاتی که وارد می‌شود اعتماد کنند، اما بسیاری از کودکان یا نوجوانان زیر ۱۳ سال برای دسترسی به این شبکه‌ها اطلاعات خود را دستکاری می‌کنند و به‌تبع آن، دربرابر تماس با این شبکه‌ها آسیب‌پذیرترند. کما اینکه اگر گشتی در این فضاها بزنیم، تعداد زیادی از این حساب‌های کاربری را می‌بینیم که نه‌تنها بدون هیچ مشکل و محدودیت خاصی فعالیت می‌کنند، بلکه تعداد زیادی دنبال‌کننده نیز دارند!

قانون حفاظت از حریم خصوصی آنلاین کودکان یا به‌اختصار «کوپا» (COPPA) در آمریکا، از حریم خصوصی کودکان زیر ۱۳ سال حمایت می‌کند. در وبگاه کمیسیون تجاری فدرال آمریکا در راستای حمایت‌ از مصرف‌کنندگان آمریکا، در توضیح خلاصه این قانون آمده است که این قانون «الزامات خاصی را برای عاملان وب‌سایت‌ها یا خدمات آنلاین که به کودکان زیر ۱۳ سال مرتبط می‌شود و عاملان دیگر وب‌سایت‌ها یا خدمات آنلاین که از جمع‌آوری اطلاعات شخصی از یک کودک زیر ۱۳ سال مطلع هستند، اعمال می‌کند.» این الزامات شامل ممنوع بودن جمع‌آوری و استفاده از اطلاعات کودکانی است که در محتواهای مختلف صوتی و تصویری تولیدشده مخصوص خودشان حضور و مشارکت دارند. در این خصوص، همه پلتفرم‌های تولید و انتشار محتواهای صوتی و تصویری که مستقر در آمریکا هستند، از این قانون تبعیت می‌کنند؛ بنابراین می‌توان گفت اعمال محدودیت‌ها برای کودکان چه به‌لحاظ قانونی و چه به‌لحاظ تربیتی در محیط خانواده آسان‌تر است؛ هم جدا کردن محتواهای مناسب کودک در سایت‌ها و پلتفرم‌های مختلف –به پشتوانه قانون- راحت‌تر اتفاق می‌افتد و هم در محیط خانواده، کودکان بیشتر محدودیت‌ها و خط قرمزهای خانواده‌ها را می‌پذیرند.

اما نوجوانان (به‌خصوص ۱۳ تا ۱۷ ساله‌ها) برای ارتباطات، سرگرمی و آموزش عضو شبکه‌های اجتماعی می‌شوند و غالبا از همان‌ پلتفرم‌هایی استفاده می‌کنند که غالب مردم در آن حضور دارند، زیرا دوست دارند هرچه سریع‌تر از کودکی فاصله گرفته و منطبق بر بزرگسالی و اقتضائات آن شوند، استقلال را تجربه کنند و هویت خود را بسازند. اما حمایت قانونی بسیار کمی در فعالیت‌های آنلاین‌شان دارند. آنها وارد فضای شبکه‌های اجتماعی می‌شوند، به شهرت می‌رسند و قوانین سایت‌ها را می‌پذیرند؛ آنها ازنظر قانونی مجاز به انجام همه این فعالیت‌ها هستند، اما خطرات ارتباط آنلاین آنها را بیش از همه تهدید می‌کند، به‌ویژه مواردی مثل عدم حفظ حریم خصوصی‌، مزاحمت و آزار و اذیت آنلاین، سوءاستفاده از روابط‌شان، درخواست‌های جنسی آشکار و پنهان آنلاین و افشای اطلاعات خصوصی تنها بخشی از آسیب‌هایی است که ممکن است گریبان آنها را بگیرد. خانواده‌های نوجوانان امروز یا به‌طور کامل با فضای مجازی آشنایی دارند، در این فضاها حضور دارند و فرزندان‌شان را همراهی می‌کنند یا اینکه هیچ آگاهی خاصی ندارند و نمی‌توانند راهنمای درستی نیز باشند. اما می‌توان گفت غالبا آنان نگران رفتارهای فرزندان‌شان در شبکه‌های اجتماعی هستند. طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو (Pew) در سال ۲۰۱۲ از ۸۰۲ نفر از والدین نوجوانان، اکثر والدین نگران رفتار آنلاین و حریم خصوصی نوجوانان خود بودند، ۸۱ درصد نگران مطلع بودن تبلیغ‌گران درباره اطلاعات فرزندان‌شان، ۷۲ درصد نگران نحوه تعامل آنلاین فرزندان خود با افرادی بودند که فرزرندان‌شان آنها را نمی‌شناختند، ۶۹ درصد نگران تأثیر فعالیت‌های آنلاین فرزندان خود بر فرصت‌های شغلی و تحصیلی‌شان و ۶۹ درصد نگران مدیریت شهرت آنلاین فرزندان‌شان هستند.

دربرابر این حجم از نگرانی ازسمت خانواده‌ها و مسئولیت نهادهای مرتبط به این مساله، یکی از راهکارهای سهل و دم‌دستی، ایجاد محدودیت دسترسی است. همان‌طور که کمیسیون تدوین قوانین جدید حفاظت از داده اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ پیش‌نویس قانونی را ارائه کرد که طبق آن اعمال محدودیت داشتن حساب کاربری را از ۱۳ به ۱۶ سال تغییر داده بود. اما احتمالا ایجاد محدودیت‌ها آن‌قدرها که به‌نظر می‌رسد، مؤثر نیست. ما با نوجوانانی روبه‌رو هستیم که ازنظر تکنولوژیکی آگاه هستند و برخی‌هایشان سرمایه‌گذاری زیادی را روی شبکه‌های اجتماعی انجام داده‌اند. پس با ایجاد محدودیت و راهکار کنترلی سخت‌گیرانه‌تر، آنها به‌سمت دور زدن محدودیت‌ها و پیدا کردن راه‌های جدید زیست در این فضا می‌روند. علاوه‌بر این، بعید به‌نظر می‌رسد در دنیای فعلی، بتوانید نوجوان‌تان را تا سن قانونی یا اصلا تا همان ۱۳ سالگی از اینترنت و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دور نگه دارید. وقتی خانواده زیست مجازی دارد، قاعدتا نوجوان نیز برای خود، داشتن حق استفاده از فضای مجازی را منطقی می‌داند. حتی اگر با توسل به زمین و زمان توانستید حضور نوجوان‌تان را در فضای مجازی محدود کنید، بالاخره آن روزی می‌رسد که او بازهم بدون شناخت و آموزش وارد این فضا می‌شود. پس باید به هر طریق، با این مساله و خلأهای مربوط به آن روبه‌رو شد.

شاید بتوان گفت هیچ قانونی وجود ندارد که بتواند به‌طور کامل از نوجوانان دربرابر همه خطراتی که آنان را در فضای آنلاین تهدید می‌کند، محافظت کند. در اینجا نقش خانواده‌ها و سایر محیط‌‌ها مانند مدرسه پررنگ می‌شود، باوجود این نباید قانونگذاران و سیاستگذاران این فضا را به حال خود رها کنند و همه مسئولیت را به دوش والدین و محیط‌های تربیتی بیندازند. والدین فقط می‌توانند قدری فضا را کنترل کنند و به‌طور کامل نمی‌توانند تأثیرات عاطفی و اجتماعی شدید بر نوجوانان را از بین ببرند. یا زمانی که از مدرسه و تأثیرات دوره‌ها و کلاس‌های مختلف شناخت فضای مجازی و آسیب‌های آن صحبت می‌کنیم، باید ببینیم چقدر صرفا در راستای عمل به بخشنامه‌های مختلف و از سر بازکردن مسئولیت است؟ اصلا جذابیت کافی و درپی آن، اثرگذاری داشته است؟ علاوه‌بر همه اینها، بیشتر تجربه‌های مثبت حضور نوجوانان در شبکه‌های اجتماعی گزارش می‌شود تا تجربه‌های منفی؛ درواقع اتفاقاتی به‌صورت روزانه می‌افتند که اصلا ازسمت نوجوان‌ها در محیط خانواده علنی نشده یا پیگیری قضایی نمی‌شوند، اما آسیب‌های روحی بسیاری برای آنها به‌وجود می‌آورد. بنابراین توقع می‌رود بر سر بزنگاه‌های مختلف، حمایت قانونی وجود داشته باشد. در قوانین حمایت از اطفال و نوجوانان در بند ۷ و ۸ و ۹ ماده ۱۰ آن مواردی آورده شده است که درخصوص فضای مجازی است و فقط شامل «استفاده از طفل و نوجوان در تهیه و تولید و تکثیر محتوای مستهجن و مبتذل» و «واردات و صادرات و تکثیر محتوایی که در آنها از اطفال و نوجوانان بهره‌گیری شده» یا «برقراری ارتباط با طفل و نوجوان در فضای مجازی به‌منظور هرگونه آزار جنسی یا ارتباط جنسی نامشروع» است. اما درمورد سایر جرم‌ها که محتمل‌تر هستند، مثل سوءاستفاده از اطلاعات نوجوانان یا زورگویی‌های سایبری، قانون، نوجوان را در جرگه بزرگسالان و عبارت کلی «هرکس» قرار می‌دهد. آنچه از حمایت قانونی مراد می‌شود، دقیقا همین تفکیک بین بزرگسالان و نوجوانان است. مادامی‌که به‌صورت ساختارمند نتوان حمایت از نوجوان را در فضای امروزی شبکه‌های اجتماعی و سایر سایت‌ها طراحی کرد، حداقل‌ترین اقدام برای این قشر آسیب‌پذیر و درمعرض خطر، تعبیه تبصره‌هایی است که نوجوانان را پشتیبانی می‌کند و در راستای درک فشار مضاعف روانی آنها هنگام تجربه سوءاستفاده‌ها و امثال این اتفاقات است.

نتیجه‌ عدم‌وجود حمایت قانونی، آموزش مناسب و باکیفیت در بستر خانواده‌ها و مدارس، شکاف نسلی مخرب و اعمال محدودیت‌ از سمت مقام‌های بالادستی در راستای فیلترکردن برخی پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی و استفاده‌ فزاینده از فیلترشکن‌هاست که برای این قشر از کاربران حتی تبعاتی به‌مراتب بدتر از حضور بدون نظارت آنان در فضای آنلاین دارد. آنها با روشن‌کردن فیلترشکن، که جزئی از زندگی روزمره همه ایرانی‌ها شده است، به‌راحتی می‌توانند به محتوای نامناسب و نابهنجار دسترسی داشته باشند! که تاثیرش به‌مراتب مخرب‌تر از هر آن چیزی است که در فضای آنلاین می‌توان تجربه کرد.