تاریخ : Tue 10 Aug 2021 - 00:52
کد خبر : 58590
سرویس خبری : جهان شهر

القاعده؛ اسب تروای «غرب» در یمن

اهداف استقرار نیروهای ویژه آمریکا و بریتانیا در برخی از مناطق مهم یمن چیست؟

القاعده؛ اسب تروای «غرب» در یمن

از روز یکشنبه 17 مرداد 1400 به گفته «بدر کلشات» نماینده جوانان استان «المهره» و سایت رسانه‌ای «الخبر الیمنی» و دیگر منابع خبری و رسمی کشور یمن، نیروهای نظامی ارتش آمریکا و بریتانیا در فرودگاه «الغیضه» در منطقه «یافع» در جنوب این کشور مستقر شده‌اند و «کریستوفر هنزل» سفیر آمریکا در یمن نیز از این فرودگاه و سربازان حاضر در آن بازدید کرده است. به عقیده رسانه‌های یمنی این حضور نظامی برای پشتیبانی از آخرین نیروهای گروه تروریستی القاعده انجام شده است.

واشنگتن در پی تثبیت خطوط نبرد در مناطق مهم یمن از طریق حضور مستقیم نظامی است

سهیل سیدجمالی، روزنامه‌نگار: از اوایل هفته جاری منابع و رسانه‌های یمنی اعلام کردند که یگان‌هایی از نظامیان ارتش آمریکا و بریتانیا در جنوب و شرق این کشور جنگ‌زده استقرار یافته‌اند. پیش از این مقامات آمریکا در صحبت‌هایی به این موضوع اشاره کرده بودند که برای مبارزه با گروه‌های تروریستی مانند القاعده که محل تولد این گروه تروریستی در کشور یمن بوده است، در تلاش هستند تا یگان‌هایی از تکاوران نیروی دریایی را به همراه تجهیزات و ادوات نظامی راهی یمن کنند. در سال‌های گذشته تقریبا از پایان دوران ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش تا به امروز ارتش آمریکا توسط پهپادهای بدون سرنشین، مناطق مختلفی از این کشور را به بهانه کشتن اعضای بلندپایه گروه القاعده و نیز نابودی مکان‌های اسقرار اعضای آن بمباران کرده‌اند. از روز یکشنبه 17 مرداد 1400 به گفته «بدر کلشات» نماینده جوانان استان «المهره» و سایت رسانه‌ای «الخبر الیمنی» و دیگر منابع خبری و رسمی کشور یمن، نیروهای نظامی ارتش آمریکا و بریتانیا در فرودگاه «الغیضه» در منطقه «یافع» در جنوب این کشور مستقر شده‌اند و «کریستوفر هنزل» سفیر آمریکا در یمن نیز از این فرودگاه و سربازان حاضر در آن بازدید کرده است. به عقیده رسانه‌های یمنی این حضور نظامی برای پشتیبانی از آخرین نیروهای گروه تروریستی القاعده انجام شده است زیرا تعداد زیادی از اعضای این گروه در پی عملیات گسترده دولت قانونی یمن مستقر در صنعا با نام «النصر المبین» از استان «البیضا» گریخته‌اند. لازم به ذکر است فرودگاه الغیضه تحت کنترل نیروهای عربستان سعودی است.

عربستان در سال 2019 میلادی برای پایان دادن به درگیری میان نیروهای وابسته به «عبد ربه منصور هادی» رئیس‌جمهور مستعفی یمن و «شورای انتقالی جنوب یمن»، ایده توافقنامه ریاض را مطرح کرد. گروه نخست به سعودی‌ها وابسته است و گروه دوم نیز مورد حمایت اماراتی‌هاست. توافق ریاض به دنبال اتحاد مجدد میان این دو گروه بود تا توان جبهه متجاوز عربی بار دیگر برای فشار کامل روی نیروهای مقاومت یمن متمرکز شود. اما این طرح عربستان سعودی از همان سال انعقاد، نه توانست درگیری‌ها را پایان دهد و نه از سطوح درگیری میان طرفین بکاهد. در تمام طول پذیرش رسمی طرح صلح از سوی طرفین درگیری، نزاع‌های خونین بین گرو‌های وابسته به امارات و نیروهای منصور هادی وابسته به عربستان هر روز افزایش یافته و ریاض را با شکستی مفتضحانه در این مسیر مواجه ساخته است.

عربستان سعودی همچنین به بهانه مبارزه با تروریسم و همچنین قاچاق کالا و اسلحه از سال 2017 میلادی سعی کرده است که مسیرهای ترانزیتی یمن را کنترل کرده و در زیر پوسته مبارزه با القاعده، تحرکات نیروهای مقاومت یمن را زیرنظر بگیرد.

خاندان آل‌سعود و هم‌پیمانان شیخ‌نشین‌شان مانند امارات، بحرین، سودان، مصر و کویت که از سال 1394 با کمک سلاح‌های پیشرفته و تهاجمی خریداری شده از کشورهای آمریکا و کشورهای اروپایی، یمن را به خاک و خون کشیدند اما در طول این سال‌ها تمامی طرح‌های نظامی و سیاسی‌شان با شکست روبه‌رو شد. با توجه به شکست ائتلاف متجاوز عربی، حضور نظامی مستقیم سربازان آمریکایی و بریتانیایی دو سناریو کلی را در ذهن تداعی می‌کند.

  تغییر دولت در آمریکا و تغییر سیاست‌ها در مورد یمن

زمانی که عربستان سعودی و متحدان عربی‌اش در 25 مارس 2015 میلادی حملات هوایی به یمن را آغاز کردند و عملا این کشور وارد یک جنگ خونین شد، غربی‌ها و به‌ویژه دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا معتقد بودند که غرب آسیا باید از طریق توازن بین قدرت‌های منطقه ازجمله «عربستان سعودی» قدرت بزرگ سنی و «ایران» کنترل شود. واشنگتن این‌گونه می‌اندیشید که در این درگیری باید تنها نظاره‌گر رقابت‌ها باشد تا درنهایت این دو قدرت مجبور به سازش با یکدیگر شوند. در آن صورت آمریکا می‌توانست حضور نظامی مستقیم خود در غرب آسیا را کاهش داده و توانش را روی مناطق دیگر جهان متمرکز کند. به دنبال این سیاست، غربی‌ها عربستان سعودی و شخص «محمد بن سلمان» ولیعهد جوان و مغرور این پادشاهی را به سلاح‌ها و جنگنده‌های ارتقا یافته و پیشرفته، بمب‌های خوشه‌ای و موشک‌های هدایت‌شونده از راه دور مجهز و مسلح کردند. بن سلمان که با یک شبه‌کودتا در بین اعضای جوان خاندان، قدرت را در دست گرفته بود، جنگ یمن را فرصتی برای ساختن اسم و رسم برای آینده خود می‌دید و سرمست از داشتن تسلیحات پیشرفته و ایجاد یک ائتلاف از کشورهای عربی به شکل وحشیانه‌ای به یمن حمله کرد. در یمن گروه انصارالله که ریشه‌های تاریخی در این کشور عربی و حتی در بین فرقه‌های اسلامی دارد برای دفاع از تمامیت ارضی این کشور و برای مقابله با عربستان سعودی به اولین و بزرگ‌ترین دشمن سعودی‌ها مبدل گشت. نیروهای مقاومت یمن با استفاده از ظرفیت‌های نظامی موجود در داخل این کشور و دریافت آموزش‌های مستشاری از طریق متحدان خود توانستند زمین و آسمان یمن را به باتلاق و جهنمی سوزان برای نیروهای ائتلاف عربی تبدیل کنند. نیروهای مقاومت نه‌تنها توانستند از شهرها و استان‌های یمن در برابر تجاوز تانک‌ها و زره‌پوش‌های ائتلاف عربی دفاع کنند بلکه حتی پا را فراتر گذاشته و به تاسیسات مختلف نفتی عربستان ازجمله تاسیسات شرکت «آرامکو» و فرودگاه‌های عربستان به‌ویژه در پایتخت این کشور با موشک و پهپاد حمله کنند. با ایستادگی نیروهای مقاومت یمن، عربستان و متحدان عربی‌اش به‌طور تمام و کمال در یک مخمصه گرفتار شدند. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، همان سیاست باراک اوباما با شدت بیشتری دنبال شد. فروش اسلحه به عربستان به بالاترین میزان خود در تاریخ روابط دوجانبه بین آمریکا و عربستان سعودی افزایش یافت. ترامپ جنگ یمن را یک زمینه مناسب برای افزایش سود شرکت‌های تسلیحاتی غربی می‌دید، اما با روی کار آمدن جو بایدن، معادلات تا حدودی متفاوت شده است. بایدن در کارزار انتخاباتی خود همواره ترامپ را به دلیل سیاست‌هایش درباره جنگ یمن مورد سرزنش قرار می‌داد. حال بایدن حتی برای حفظ همان ژست دموکراتیک خود و عمل کردن به وعده‌های انتخاباتی خود، حمایت بی‌چون و چرا و دادن چک سفید امضا به عربستان سعودی را متوقف کرد. البته این مساله به این معنی نیست که واشنگتن برای کشتار زنان و کودکان یمنی نگران و ناراحت است و می‌خواهد دست از سر این کشور بردارد. دقیقا برعکس، حضور مستقیم سربازان آمریکا در جنوب یمن و استقرار این یگان‌های نظامی در فرودگاه تحت کنترل عربستان سعودی نشان می‌دهد که آمریکا خود وارد عمل شده است و می‌خواهد عربستان را به‌عنوان یک مترسک جیره‌بگیر کنار گذاشته و مانند جایی مثل عراق که حضور مستقیم نظامی دارد، در یمن نیز خود به شکل مستقیم کنترل بنادر جنوبی و شرقی یمن را در اختیار بگیرد. این مناطق برای مبادلات دریایی در اقیانوس هند و دریای سرخ جایگاه ویژه‌ای دارند و به همین دلیل آمریکا و بریتانیا به دنبال حضور مستقیم و اثرگذار در‌ این منطقه هستند زیرا می‌دانند بن سلمان و ارتش سعودی و مزدوان وابسته به آن به تنهایی توانایی حفظ این مناطق را ندارند.

  ایجاد گروه‌های تروریستی جدید

همان‌طور که منابع مطلع و رسانه‌ها در یمن گزارش داده‌اند، در پی انجام عملیات نظامی «النصر المبین» توسط نیروهای ارتش یمن، نیروهای گروه القاعده در مناطق اطراف صنعا به‌شدت آسیب دیده و مجبور به عقب‌نشینی و فرار از این مناطق شده‌اند. این احتمال نیز وجود دارد که آمریکا و بریتانیا متوجه شده‌اند که کشور یمن نیاز به یک گروه شبه‌نظامی دیگری مانند القاعده دارد که اهداف آنها را در این منطقه گسترش داده و از آنها محافظت کند. شاید خلق یک گروه شبه‌نظامی یا تروریستی جدید یا حتی بازسازی گروه القاعده به صورت کنترل‌شده، بتواند رویه جنگ علیه نیروهای مقاومت یمن را تغییر دهد. تغییر رویه به این معناست که دیگر به جای صحبت از جنگ « نیروهای مقاومت یمن- عربستان» از جنگ «نیروهای مقاومت یمن- القاعده» سخن گفته خواهد شد. با توجه به معیارهای غربی که مدعی هستند نیروهای مقاومت یمن نیز تروریست به‌شمار می‌روند، در این صورت جنگ «نیروهای مقاومت یمن- القاعده» نبردی میان دو گروه تروریست خواهد بود.

نام عربستان سعودی و متحدان عربی آن که به‌عنوان متحد اصلی آمریکا و خریدار تسلیحات از این کشور در بین اذهان عمومی مردم جهان شناخته می‌شوند، یک لکه سیاه و ننگ بر دامان ویترین حقوق بشری آمریکا، بریتانیا و کشورهای اروپایی است. سیاستگذاران غربی این‌گونه می‌اندیشند که با حضور مستقیم آمریکا و بریتانیا در مناطق مهم یمن، به دلیل حضور نیروهای دو کشور قدرتمند جهان، خطوط درگیری در این مناطق تثبیت خواهد شد و به‌عنوان مثال نیروهای مقاومت یمن برای آزادسازی چنین مناطقی وارد درگیری با آمریکا و بریتانیا نخواهند شد. از سوی دیگر با تثبیت خطوط درگیری در مناطقی که نیروهای آمریکایی و بریتانیایی مستقر شده‌اند، این دو کشور دست به تقویت القاعده در دیگر مناطق ازجمله نواحی داخلی‌تر یمن می‌زنند تا نیروهای مقاومت یمن با تروریست‌های القاعده وارد درگیری شدید شوند. پس از آن نیز با کمک جادوی رسانه‌های جریان اصلی غربی که شکل دادن به طرز فکر مردم جهان را برعهده دارند، جنگ یمن به یک جنگ داخلی بین گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی داخلی در یمن تبدیل می‌شود و در آینده نه‌چندان دور، نتایج حضور و استقرار یگان‌های نظامی متشکل از تکاوران آمریکایی و بریتانیایی در جنوب یمن بیشتر آشکار و مشخص خواهد شد.